🍃••[بـــــاز باراݩ باتࢪانھ ..😭]••🍃
#رقیه_بنت_الحسین🌱
🥀باز باران💦 با ترانه از دو چشمم دانه دانه
🕊می چکد بر روی دامن با بهانه بی بهانه
عمه برگردیم خانه ⛺️🏚
🥀یادم آید روز دیرین کودکی شاداب بودم
🕊هر زمان خوابم میامد روی دوش گرم اکبر خواب بودم
🥀من عزیز شهر بودم دختر ارباب بودم با نشاط کودکانه
عمه برگردیم خانه ⛺️🏚
🥀یادم اید در مدینه صورتم چون یاس بود و
🕊اقتدارم قد و بالای عمو عباس بود و
🥀دست های مهربان بابام بر روی سرم بود و
نه پایم پر وَرم بود و
🕊به قول عمه زینب قد و بالا و حجابم مثل زهرا مادرم بود و
🥀باز باران می چکد بر روی پایم...
لرزه دارد دستهایم
🕊یادم اید در بیابان یک شب افتادم ز ناقه
🥀زجر زجرم داد تا از ره رسید و
🕊زلف هایم را کشید و انچنان زد که
🥀از آن پس چشم هایم خوب چیزی را ندید و
🕊گوش من سنگین شد و رنگم پرید..
🥀کیست این کشته که جان همه قربانِ تنش
🕊خاک صحرا، کفن و خون گلو، پیرهنش
🥀مصحف فاطمه در قلزم خون افتاده
🕊آیه آیه شده چون صفحه ی قرآن، بدنش
#صَلیاللهُعلیکیااباعبدلله✋
@dokhtarane_enghelabii