eitaa logo
هیأت دختران حیدری
415 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
950 ویدیو
22 فایل
حیدری ام حیدری، مدافع رهبری💚 ✋بچه های بابا حیدر دور هم جمع شدیم که انشاالله سکوی پروازی باشیم برای یاری مولامون 😍❤️ شیعه به دنیا اومدیم که موثر در تحقق ظهور مولامون باشیم ✨ ارتباط بامدیر♾ @yazahral_313
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃دل خوشی زندگی ام آدم‌های عادی وقتی دلشان از من می‌گیرد و می‌فهمم که حق با آنهاست، دست و پا می‌زنم تا دلشان را از خودم راضی کنم. راضی که نمی‌شوند، آرام و قرار از کفم می‌رود. راضی که می‌شوند، انگار دنیا را به دست آورده‌ام. حالا فکرش را بکن من یقین دارم که دل تو از من گرفته و نمی‌دانم با دست و پا زدن‌هایم دلت را به دست آورده‌ام یا نه. حالا تو بگو چگونه آرام و قرار داشته باشم؟ و به من بگو بدون آرامش، چگونه دل به زندگی خوش کنم. حرفی بزن و دلم را آرام کن. از من راضی هستی آقا! @abbasivaladi
بسم الله الرحمن الرحیم
چرا نباید به خدا توکل کنیم ؟؟؟!!!! وقتی که هدایت مون دست اوست... 💞🌱 خدایا عاشقا... 🥺🥺 فقط تو رو داریم فتوکل بر تو 💚 @dokhtarane_heydary
مستشاران نظامی آمریکایی و انگلیسی گفته بودند هیچ راه نفوذی نیست مگر اینکه ایرانی ها از آسمان ببارند...!! 🤔 و اما... به لطف خدا این صدا به گوش رسید... 📢📢📢 ♦️♨️ شنوندگان محترم توجه فرمایید... خرمشهر، شهر خون آزاد شد... ♦️خرمشهر را خدا آزاد کرد♦️ 🌷هدیه به روح همه شهدا صلوات🌷 @dokhtarane_heydary
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
یادی کنیم از شهید محمد جهان آرا و یارانش چه قدر مظلومانه رفتند... 🥺🥺 🥀 بچه ها آرا یه جمله ی زیبا و تأثیر گذار و قابل تأمل دارن... که باید قابش کرد و بر تارک دل نوشتتتتت... 👇👇👇
♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️ جمله قابل تأمل شهید جهان آرا : « بچه ها اگر شهر سقوط كرد آن را دوباره فتح مي كنيم. مواظب باشيد كه ايمانتان سقوط نكند» ♦️♦️♦️♦️ @dokhtarane_heydary
جهان آرا گفت: «بچه‌ها! عده‌اي دارند به ما خيانت مي‌کنند» ساعت از يک نيمه شب گذشته بود، خود را در زيرپل خرمشهر يافتيم، در اين زمان خودرويي توجهمان را به خود جلب کرده بود، جلو رفتيم و ديديم، محمد جهان آرا به اتفاق «احمد فروزنده»، است که ظاهرا تازه از اتاق جنگ آبادان برگشته بودند. فرداي آن روز، محمد جهان آرا همه همرزمانش را فراخواند و آن کلام دلنشينش را بيان کرد، جهان آرا، همانگونه که امام حسين(ع) به يارانش سفارش کرده بود، سخن گفت، از جمله اينکه: «اينجا کربلاست، من حجت خود را از شما برداشتم، هرکه مي‌خواهد، مي‌تواند برود و هر آنکس که مي‌ماند بداند که در اينجا شهادت دارد، اسارت دارد، مجروحيت هم در ميان است.»، در اين لحظه بچه‌هايي که باقي مانده بودند، هم قسم شده و با جهان آرا بيعت کردند که تا پايان دست از جهاد برندارند، فکر مي‌کنم در همين جا بود که جهان آرا گفت: «بچه مواظب باشيد شهر اگر سقوط کرد آن را دوباره فتح خواهيم کرد، مواظب باشيد ايمانتان سقوط نکند.» ياد دارم در همين روز بود که براي اولين بار من از جهان آرا شنيدم که گفت:«بچه‌ها! دارند به ما خيانت مي‌کنند.» با خرمشهر صحبت و بني صدر خائن را نفرين مي‌کردم حدودا ساعت يازده بود که رسيدم به مقر جهان آرا. تعداد زيادي آنجا نبودند. مستقيم رفتم پيش جهان آرا. تا چشمش به من خورد از جايش بلند شد و گفت: «فقط تو ماندي؟» گفتم: «نه؛ بچه‌ها هنوز هستند و زير پل درگيرند.» گفت: «مگر دستور عقب نشيني را نگرفتي؟» گفتم: «چرا ولي دليلي نداشت عقب نشيني بکنيم. هواپيماها هم آمدند بمب باران کردند و کيلومترها با ما فاصله داشتند. چندين بار تماس گرفتم ولي موفق به صحبت نشدم.» محمد گفت: «دکل مخابرات را جمع کرديم و داريم جابجا مي‌شويم. برو بچه‌ها را سريع برگردان.» اشک‌هايم جاري شد. گفتم: «اگر نيروي کمکي باشد دشمن را سرکوب مي‌کنيم.» محمد هم چشمانش پر از اشک شد و گفت: «تنها شديم هيچکس نيست. شهر سقوط کرد. برو سريع دوستانت را برگردان.» ساعت از يازده شب گذشته بود. از او که جدا مي‌شدم، هر دو به چشمان هم خيره شده بوديم و گويي با نگاه به همديگر دلداري مي‌داديم و شايد از يکديگر داشتيم حلاليت مي‌طلبيديم. ساعت دوازده شب شد و من دوباره مسيري که آمده بودم را بايد برمي‌گشتم. اين بار اما با آن موقع خيلي فرق داشت. با اميد بردن نيروي کمکي و مهمات آمده بودم و برگشتم. نا اميد از همه جا و حتي نااميد از زنده ماندن دوستانم بودم. لحظاتي تامل کردم، صداي تيراندازي تک تک مي‌آمد. دلم را زدم به دريا و آرام از نرده‌ها پايين رفتم. فاصله زيادي با محل استقرار بچه‌ها نداشتم. هرچه نگاه مي‌کردم خبري از آن‌ها نبود. حالت نيمه خيز به سمت آن‌ها رفتم که يک منور روشن شد و همانجا خوابيدم. از نور منور تقرييا مي‌شد محل را ببينم. منور که خاموش شد، قدري جلوتر رفتم. هيچکس ديده نمي‌شد. به اين طرف پل که رسيدم اثري از هيچ نيرويي نبود. گاهي سکوت مطلق و گاهي صداي پياپي انفجار. گوشه‌اي کنار پلکان پل ايستادم و شهر را تماشا مي‌کردم. بغض سنگيني مرا خفه مي‌کرد. زدم زير گريه و زار زار گريه مي‌کردم. با خرمشهر صحبت مي‌کردم و بني صدر خائن را نفرين مي‌کردم که نيروي کمکي به خرمشهر اعزام نکرد. روزهاي مقاومت تا آن روز مثل فيلم سريع در ذهن من رد مي‌شد. پاهايم ديگر توان راه رفتن نداشت و تنها ماندن در آنجا هم فايده نداشت... 🥺🥺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 شیرینی گناه را خوب چشیدیم ولی شیرینی لبخند امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را هنوز نچشیدیم... 🎙️ استاد دانشمند 🌼 یــــاصـــاحـــــبـــ الزمــــانــــ 🌼 @dokhtarane_heydary
دلنوشته آخرین لحظات تلاشهای رزمنده ها برای نگه داشتن خرمشهر ... و چه ثانیه های سختی.. 🥺🥺
34.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مولا رضا... دوست دارم صدات کنم بابا رضا 👌 بسیار زیبا 👌پیشنهاد دیدن دلتون گره خورد به شبکه های ضريح آقا امام رضا🥺 التماس دعا 💚🤲✨ 🎇 @dokhtarane_heydary
بسم الله الرحمن الرحیم
46.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یادواره شهدای کارگری و اصناف شهرستان نمایش ای با اجرای گروه نمایش از روایتگری جناب آقای از جمعه ۱۴۰۲/۰۳/۰۵ ساعت ۲۰ استادیوم جهان پهلوان تختی 🇮🇷بسیج دانش آموزی شهید فهمیده ناحیه نایین🇮🇷 همین حالا👇👇👇 آدرس ایتا 🔰 🆔 @s_fahmide و در پیام رسان شاد به آدرس🔰 🆔 https://shad.ir/BDA_Naein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
میخوام یه کلیپ خیلی زیبا از دست نوشته های یه شهید بذارم... شهیدی که رفاقت عاشقانه با خدا داشته... شهیدی که رهبرمون در مورد دستنوشته هاش فرموده : 🔹من مکرّر دست‌نوشته‌های این شهید را خوانده و هر بار بهره و فیض تازه‌ای از آن گرفته‌ام. شهید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌🌱 "معشوق خدا" 🔹وصیت‌نامۀ معشوقانۀ! شهید ناصرالدین باغانی. 🔹مقام معظم رهبری: من مکرّر دست‌نوشته‌های این شهید را خوانده و هر بار بهره و فیض تازه‌ای از آن گرفته‌ام. شهید @dokhtarane_heydary
✨بسم رب الحیدر خداراشاکریم که خدا مارو برا خدمت انتخاب کرد و ماهم نمیخواهیم تک خوری کنیم 😉 میخواهیم از هیئتی که به نام بابا حیدره ، هممون بهره ببریم و بتونیم باهاش تاثیر گذار باشیم انشاالله 😍🥺 هیئت دخترونس ! ولی یه مرد بزرگ همه کارامونو انجام میده . به اسم آقا امیرالمومنین 🙃✨
عزیزای دلم ..... به عشق امیر المومنین ، تو معرفی کانال هیئت خیلی کمکمون کنین چون خبرایی در راه است 😉❤️ یاعلی
هم اکنون سینمایی شبکه نمایش😍😍 خیلی فیلم قشنگیه رفقا بهتون پیشنهادش میکنم
بسم الله الرحمن الرحیم
دو چیز انسان را نابود میکند: مشغول بودن به گذشته مشغول شدن به دیگران هرکس درگذشته بماندآینده را ازدست می‌دهد! وهرکس نگهبان رفتار دیگران باشد آسایش وراحتی خودرا از دست می دهد ! ╭┅───────┅ 🌺 @dokhtarane_heydary ╰┅───────┅
می‌گفت هرچیزی را رها کردید، بسیج را رها نکنید! سیدعلی، عباس و سیدحمید دوستان صمیمی حسین هستند و امروز به خانه‌ رفیق‌شان آمدند تا برای ما از رفاقتشان بگویند. سیدعلی دوست هم‌دانشگاهی حسین است و رفقاتشان در رفت‌وآمدهای دانشگاه‌ گل انداخته است. سیدعلی درباره این رفاقت می‌گوید:«حسین را از زمان دانشگاه می‌شناسم. در رفت و آمد به دانشگاه دوستی‌مان شکل گرفت. مدرک دانشگاهش را هم تازه‌ گرفته‌ایم.او با معدل ۱۷ فارغ التحصیل شد.همیشه باهم بودیم. سال ۹۴ نزدیک اربعین که همه نیرو لازم بودند، صبح‌ها سرکار بودیم و بعد از کار تا نیمه‌های شب در بسیج مشغول بودیم. بعدهم که خانه می‌آمدیم دوباره ۶ صبح بیدار می‌شدیم. حسین به شوخی می‌گفت پدرم می‌گوید دروغ می‌گویی که در سپاهی! تو مامور کلانتری شدی!(می‌خندد) با اینکه بسیج یک نهاد مردمی‌ست و اینطور نیست که به کسی حقوق بدهند، اما اولویت حسین‌آقا همیشه بسیج بود. حتی یادم می‌آید برای یک ماموریت بسیج سرکارش در سپاه نرفت. گاهی هم که من کم آوردم می‌گفت دربدترین شرایط هرچیزی را رها کردید بسیج را رها نکنید. تا این اندازه به بسیج اعتقاد داشت.» 🌺@dokhtarane_heydary