روزی ۸ لیوان آب بخور!💧
روزی ۱ ساعت ورزش کن!🏋♀
روزی ۱۰ صفحه کتاب بخون!📗
فیلم خوب ببین!🎞
یه کم عطر بزن!🌸
از ته دل بخند!😆
با خدا راز و نیاز کن!🤲
حواست به خودت باشه
مگه همش چند سالته؟؟؟
اینقد فکر نکن....🤔
میگذره و از پسش برمیایی!!👌
زندگی در گذر است،
تا توانی خوش باش!!☺️
-
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
9.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آیس پک شکلاتی
بستنی شکلاتی نیم لیتر🍫
شیر یک سوم لیوان🥛
موز یخ زده ۱ دونه(بزرگ)🍌
خامه صبحونه ۱ ق غذاخوری🧁
پودر کاکائو ۱ ق چ🍫
گردو ٣_۴عدد
اسمارتیز(ریز) هرچقدر که دوسدارید
خامه قنادی فرم گرفته(دلخواه)
#آموزشی🥣
-
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
12.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎊جشن تکلیف سیاسی🎊
🌸#ویژهٔ_رأیاوّلیها🌸
✌️#حــضــور دستـ💞ــهجمعی رأیاوّلیها پای صندوق رأی
🖼#عـکـس دستهجمعی یادگاری رأیاوّلیها
🎁#هــدیـــه برای همهٔ رأیاوّلیهای حاضر در جشن
💪شما هم میتوانید برای اوّلینبار
#جشن_تکلیف_سیاسی بچّههای مسجد و محلّهتون را برگزار نمایید و با ارسال عکسهای این جشن به اتحادیهٔ کانونهای فرهنگی کاشان، در قرعهکشی💫۸جـایـزهٔ نـقـدی
🎁یـکــمـیــلـیــونتـومـانـی🎁
شرکت کنید.
✅عکسهای ارسالی باید به صورت افقی و حاوی لحظات حضور باشُکوه و دستهجمعی رایاوّلیهای محلّهٔ شما در پای صندوق رأی باشد و توسط مدیرِ کانون/هیئت/مرکزفرهنگی ارسال گردد.
🌷قابعکس زیبا از امام و رهبری و حاج قاسم سلیمانی و شهدای خدمت را هم در عکس دستهجمعی رأیاوّلیهاتون داشته باشید.
💕👀 به عکسهای پرجمعیّتتر امتیاز بالاتری تعلّق میگیرد.
📸ارسال عکس به آیدی🔻 @Ghannassss🆔 در ایتا
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
5.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یه بازی جالب و سرگرم کننده برای کوچولوهای نازنینتون تنها با چند وسیله ساده😃🐣
#خلاقیت |#کاردستی᭄🏡
-
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍
🤍💚🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍💚🤍
🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍
🤍💚🤍
💚🤍
🤍
✨﷽...✨
#رمان_برزخ_اما📓
#فصل_دو_رمان_آدم_و_حوا📖
#قسمت_صد_و_پانزدهم
چرا همه فقط حرف مي زدن و کاری ازم
مي خواستن ولي یك نفر نگفت که راهش چیه!
صورت مسئله رو مي دادن ، جواب رو هم ميگفتن . بدون اینكه بگن راه حلش چیه!
کاش مي تونستم صورت مسئله رو پاك کنم و خودم رو راحت .
از من بي تجربه چي مي خواستن ؟
مني که راه به راه در حال پس دادن امتحان بودم و هر دفعه امتحانم
سخت تر مي شد و تحملش دشوارتر.
صدای بابا من رو از غرق شدن بین معادلات چند مجهولیم بیرون کشید:
_اون کاغذی نباش که وقتي بین آتیش میندازیمش به رقص شعله ها زیبایی میده
ولی آخر سر ازش خاکستر باقی میمونه . . مثل اون سیب زمیني ای باش که میون
آتیش مي ره ، سیاه مي شه ولي در عوض پخته مي شه.
دورنمای زندگیت مهم نیست ، مهم اینه که وقتي تو بطنش
قرار مي گیری روحت رو جلا بده . هر کس مي تونه از دور زندگیت رو اونجور که مي خواد یا مطابق با عقلش تفسیر کنه .
زندگیت رو نه بر مبنای حرف و نظر مردم که
برمبنای اونچه که خودت مي خوای شكل بده . هیچكس قرار نیست جای تو زندگي کنه.
بابا راست مي گفت .
هیچكس به جای من قرار نبود تو اون
شرایط زندگي کنه .
این من بودم که باید تو اون کوره
راه پیش مي رفتم .
این صبر و تحمل من بود که به آزمایش
گذاشته شده بود . پس فقط خودم ميتونستم یه تصمیم درست بگیرم.
نگاهم رو از صورت بابا به زیر کشیدم.
نیاز مبرمي به تنهایي و فكر داشتم . اینكه ببینم تو این مدت بي امیرمهدی چیكار کردم و حرفای شنیده شده رو
مطابقت بدم با لحظه به لحظه ش.
ببینم کجا کم آوردم و کجا درست رفتار کردم!
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍
🤍💚🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍💚🤍
🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍
🤍💚🤍
💚🤍
🤍
✨﷽...✨
#رمان_برزخ_اما📓
#فصل_دو_رمان_آدم_و_حوا📖
#قسمت_صد_و_شانزدهم
ببینم کجا کم آوردم و کجا درست رفتار کردم!
باید فكر مي کردم تا بفهمم پخته شدن تو این شرایط چه جوری ممكنه .
و اینكه اگر مي خوام با این حالت
امیرمهدی ادامه بدم باید چه سختي هایي رو به جون بخرم.
تا قبل از اومدن پدر و مادرش فقط به این فكر مي کردم که این شرایط یه روزی تموم ميشه و من باید تحمل کنم تا خورشید وصل طلوع کنه .
اما با حرف های به میون اومده فهمیدم که باید در افكارم تجدید نظر کنم و به این
هم فكر کنم که این طرز زندگي ممكنه همیشگي باشه.
زیر لب آروم گفتم:
-باید فكر کنم.
-باید فكر کني . و ازت مي خوام که درست فكر کني.
بابا رو نگاه کردم.
کار بزرگي ازم مي خواست .
سری تكون دادم و "چشمي
"گفتم.
بلند شدم با کوهي از نصیحت که پیش روم بود و دنیایي از عشق پشت سرم که به حضورش دلخوش بودم.
من از پسش بر مي اومدم .
یعني باید بر مي اومدم ، به
خاطر امیرمهدی ، به خاطر خودم ، به خاطر عشقي که داشتیم و از همه مهمتر به خاطر گذشتي که هر دو برای با
هم بودن کرده بودیم ؛ گذشت از تعصباتمون .
من یك بار جنگ بین عقل و دل رو به صلح رهنمون کرده بودم .
پس این بار هم مي تونستم و مطمئناً به جای
امیرمهدی که دیگه حضور نداشت دیگران هادی راهم مي شدن .. و این رو با حضورشون و حرفاشون نشونم دادن .
سلانه سلانه راه اتاقم رو در پیش گرفتم . قبل از گذشتن از اتاق سابق مهرداد ؛ دربش باز شد و مهرداد تو
چهارچوبش قرار گرفت.
نگاهش کردم ببینم چیزی مي خواد یا رضوان کاری داره که دیدم با سر به اتاقش اشاره کرد:
-بیا تو.
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺⃟⃟🌿
ڪـآشدرصحـرآۍمحشر . . .!
وقتیخدابپرسید
بندهۍمنروزگارتراچـگونہگذراندی؟!
مـھدۍفآطمہبرخـیزدوگـوید:
منتـظرمنبود💔...!-
"الّلهُــــــمَّعَجِّــــــللِوَلِیِّکَـــــ الْفَـــــــــرَجْ"
—————— ⋅ 𔘓 ⋅ ——————
🌼تعجیـلدرظـهـوروسلامتـۍمولا
#پنجصلواٺ5⃣
🕊بہرسـموفـاےهرشببخـوانیم
#دعایسلامتـۍوفرجحضرٺ📜
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad