🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#یوزارسیف💗
قسمت ۳۲
شام را درسکوت کامل خوردیم ,گرچه من میلی به غذا نداشتم وبیشتر با شام بازی کردم تااینکه بخورم.
بابا سعید حتی یک بار هم سرش را بلند نکرد تا به من نگاه بیاندازد,انگار اون هم دچار نوعی شرم ودرگیر احساسات متناقضی بود ,همینطور که داشتم پامیشدم صدای در هال امد وپشت سرش بهرام امد داخل ودرحالیکه نگاهش را از من میدزدید گفت:اینقد اعصاب ادم را خرد میکنید که لپ تاپ رایادم رفت ببرم,من تاخونه خودم رفتم وبرگشتم ...
اینقد دلم از دستش گرفته بود که بدون نگاهی یا حرفی پشتم را بهش کردم وبه سمت اتاقم راه افتادم.
داخل اتاق شدم,لباس راحتی پوشیدم,برق اتاق را خاموش کردم وچراغ مطالعه را روشن ,میخواستم تا وقتی که همه نخوابیدن ,بیرون نرم ووقتی مطمین شدم همه خوابند برم ومسواکی بزنم.
اول دست کردم زیر بالشت ,نامه یوزارسیف رابیرون اوردم ودوباره بو کشیدم وعطرش را به جان سپردم ودوباره جانی دیگه گرفتم ,بعد گوشیم را که داخل کشو میز کنار تختم گذاشته بودم,بیرون اوردم ,اوه اوه...چه همه تماس بی پاسخ وهمه هم از طرف سمیه...خیلی دلم میخواست بایکی حرف بزنم,هیجان درونم را خاموش کنم وبغض فرو خورده ام رابشکنم,اما هم دیر وقت بود وهم چون شب عید بود ,نمیخواستم با غصه های خودم ,شب سمیه هم غصه دار کنم...
نامه را باز کردم واینبار یه شماره انتهای اخرین صفحه توجهم را جلب کرد...
اره شماره همراه یوزارسیف بود,فوری شماره را ثبت حافظه ی گوشیم کردم ونت گوشی را وصل کردم,صفحه های مجازی که داشتم را جستجو کردم...اخی درسته یوزارسیف داخل یکی از شبکه های مجازی صفحه داشت...باورم نمیشد...
ای دیش, یازینب س بود وعکس پروفایلش...درسته خودشه...عکس یه دسته گل سرخ که خیلی اشنا بود...
گوشی را چسپوندم به قلبم...صدای کوبش قلبم به دیواره ی تنم ,تو تمام اتاق پیچیده بود....وای که چقد دوسش داشتم... باخودم فکر میکردم یعنی ایا عشق از این بیشتر هم میشه؟...
گوشی را روی صفحه ی یوزارسیف خاموش کردم ورفتم سراغ خواندن ادامه ی نامه...
🍁نویسنده؛ ط حسینی🍁
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌿بهرسموفایهرشب بخوانیم🌿
#دعایسلامتیوفرجحضرٺ💛
#اللهمعجـللولیڪالفـرج🌼
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
#قرارصبحگاهۍ📿
•••
یه جایی که اصلا فکرشونمیکنی،
خدا،یه گل میکاره،وسط غصههات🙃؛
•••
صبح را با نام و یادش آغاز میکنیم،
بسم الله الرحمن الرحیم🌱
#صبحتون_پرخیر_وبرکت🌻🍂|
༺🦋 ¦⇢
@dokhtarane_Mohammadabad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر میخواهی شخصیت گیرایی داشته باشی،
نباید کاری کنی که دیگران از تو خوششان بیاید؛
بلکه باید کاری کنی که وقتی در کنار دیگران هستی،
آنها نسبت به خودشان احساس بهتری داشته باشند!
#انگیزشی
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
6.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‹🔗📙›
#انگیزشی🐬🌸
بِه جای اینکه بزنی تو سرِ خودت بگی هیچ کاری نکردم🤯، پاشو شروع کن؛
بعد یه نفسِ راحت بکش|👩🏻🎓📚°!|
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
🌿بهرسموفایهرشب بخوانیم🌿
#دعایسلامتیوفرجحضرٺ💛
#اللهمعجـللولیڪالفـرج🌼
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
#قرارصبحگاهۍ📿
•••
﴿سوره بقره ، صفحه ۱۲﴾🌱
آیه138 - رنگ الهی [توحیدی را بگیرید] و چه رنگی از رنگ الهی خوشتر است! و ما پرستندگان اوییم🔗💚
•••
صبح را با نام و یادش آغاز میکنیم،
بسم الله الرحمن الرحیم🌱
#صبحتون_پرخیر_وبرکت🌻🍂|
༺🦋 ¦⇢
@dokhtarane_Mohammadabad
و سلام بر او که می گفت:
«رنگِ خدا را بر هر رنگی ترجیح دهید»
• شهید سپهبد قاسم سلیمانی🕊•
#شهیدانه
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
یکی از مدافعان حرم به حاج قاسم
گفته بود: جنگ سوریه تمام شد
ولی ما شهید نشدیم،
حاج قاسم پاسخ داده بودند
در آینده ای نزدیک فتنه هایی
پیش رو دارید که کل شهدا آرزوی
حضور به جای شما رو داشته باشند
آن روز من نیستم اما شما
پشت آقا رو خالی نکنید ..
🖤¦⇠#روایتدلتنگۍ
🥀¦⇠#حاجقاسم
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
علامه مجلسی:
شبِجمعه مشغول مطالعه بودم
به این دعا رسیدم :
°بسم اللھ الرحمن الرحیم°،
اَلْحَمْدُ للھ مِنْ اَوَّلِ الدُّنْیا اِلۍ فَنائِها وَ مِنَ الآخِرَه اِلۍ بَقائِها.
اَلْحَمْدُاللھِ عَلۍ ڪُلِّ نِعْمَه،
اَسْتَغْفِرُاللھ مِنْ ڪُلِّ ذَنْبٍ وَ اَتُوبُ اِلَیْه،
وَ هُوَ اَرْحَمُ الرّاحِمینَ. °
بعدِ یک هفته مجدد خواستم، آنرا بخوانم که در حالت مکاشفه؛
ندایی شنیدم از ملائكه که ما هنوز
از نوشتن ثواب قرائت قبلی
فارغ نشده ایم...!
-قصصالعلماءص۸۰۲ ✨
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
1_1373105922.mp3
12.03M
°•|🖤🌿🕊|•°
🥀حضرت حیدر به نام فاطمه حساس بود
خلقت از روز ازل مدیون عطر یاس بود
🥀ای که ره بستی میان کوچه ها بر فاطمه
گردنت را می شکست آنجا اگر عباس بود
#صلیاللهعلیکیافاطمةالزهرا🍂
#حسینجانمشبجمعہاسهوایٺنڪنممیمیرم
#دههفاطمیھ 🪔
#یازهرا 🕊
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad