eitaa logo
رسـانہ‌دخـتـــــ🦋ـــرانہ‌محمدآبـاد
232 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2.5هزار ویدیو
61 فایل
❇️این ڪانال جهٺ اطلاع رسانۍزیر میباشد: ✨برنامه‌کانون‌حاج‌سید‌احمد خمینۍ(ره)واحد‌بانوان ✨برنامه هاےنماز مسجد جامع ✨برنامه هاے کتابخانه ولیعصر(عج) ✨پست هاومسابقاٺ متنوع ✅جهت هرگونه انتقاد و پیشنهاد با ادمین کانال در ارتباط باشید 🆔 @Admin_resane_dokhtarane
مشاهده در ایتا
دانلود
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍 🤍💚🤍 💚🤍 🤍 ✨﷽...✨ 📖 حتی آیه و سوره رو برام پرسید تا خودم هم معنیش رو از روي قرآنم بخونم . و به واقع معنی زیبایی داشت و حس خوبی بهم داد . بلاخره هم پنج شنبه شب ، بعد از یک کشمکش حسابی با مامان و رضوان براي انتخاب لباس ، باهاشون راهی شدم . من می خواستم با پوشیدن مانتوهاي کوتاهم به خودم نشون بدم که چقدر بین من و عقیده ي امیرمهدي فاصله ست و اینجوري حرصم رو به خاطر نداشتنش کم کنم . ولی هر بار یکی از لباس هام رو از کمد بیرون می اوردم یا مامان و یا رضوان اون رو سر جاش می ذاشت و با تشر ازم میخواست که یه مانتوي درست انتخاب کنم . آخر سر هم با پوشیدن یکی از مانتوهاي تازه خریداریم که رنگش آبی بود قائله ختم به خیر شد . پشت در خونه شون که ایستادیم ، ضربان قلبم ؛ بی تابم کرد . قرار بود ببینمش اونی رو که مال من نبود . قرار بود به قلبم تلقیین کنم اون مال من نیست تا با دیدنش هوایی نشه . باید حوا بودن رو کنار می ذاشتم . می شد ؟ وقتی در به رومون باز شد رفتم و اخرین نفر ، پشت سر مهرداد ایستادم . اول مامان و بابا ، بعد هم مهرداد و رضوان وارد شدن . و آخرین نفر من . با ترس قدم بر می داشتم . مثل مجرمی که می ترسه همه بفهمن کار خطایی کرده . منم می ترسیدم نتونم خوددار باشم و ذوق دیدنش رو با رفتارم فریاد بزنم . خانوم و آقاي درستکار همراه نرگس و امیرمهدي اومده بودن تو حیاط به استقبالمون . رو به روشون که رسیدم با صداي آرومی " سلام " کردم . و نگاهم رو دزدیدم تا کنکاش نکنه صورت امیرمهدي رو . ولی نگاه زیر چشمیم روي دست بانداژ شده ي امیرمهدي دو دو می زد . با ورود به داخل خونه و نشستن روي مبل ها ، جو ، خیلی زود صمیمی شد و همه مشغول صحبت شدن. اون وسطا هم آقاي درستکار و امیرمهدي گاهی پذیرایی هم می کردن . کنار رضوان و نرگس نشسته بودم . رضوان یه سره داشت از چادر نرگس تعریف می کرد و اینکه نقش و نگارش قشنگه . منم تموم مدت سعی داشتم به حرفاشون توجه کنم که نکنه یه وقت از بی حواسی نگاهم زوم صورت امیرمهدي بشه . 💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 ༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍 🤍💚🤍 💚🤍 🤍 ✨﷽...✨ 📖 منم تموم مدت سعی داشتم به حرفاشون توجه کنم که نکنه یه وقت از بی حواسی نگاهم زوم صورت امیرمهدي بشه . ولی وقتی ظرف شیرینی رو جلوم گرفت و با لبخند گفت " بفرمایید " منقلب شدم . من در مقابل خنده هاش خلع سلاح می شدم . نمی تونستم اون خنده ها رو ببینم و جلوي ضربان قلبم رو بگیرم . واسه وابسته کردن دل من ...... با این خندیدنت اصرار کردي .... نمی شد با اون خنده هاش که انگار خالق دوم من بودن عاشقی رو بی خیال بشم . به اندازه ي لبخندات هر روز ..... تولد منو تکرار کردي ........... تنها چیزي که باعث می شد کمی روي خودم تسلط پیدا کنم یادآوري قول و قرارم با خدا بود . و همین باعث می شد بغض کنم . شیرینی رو که داخل ظرف جلو روم گذاشتم شنیدم که نرگس به رضوان گفت . نرگس – این خواهرشوهر شما همیشه انقدر ساکته ؟ هر بار که دیدمش ساکت بوده . رضوان نگاهی بهم انداخت و جواب داد . رضوان – نه اتفاقاً برعکس خیلی هم پر شر و شوره. نرگس با ابروهاي بالا رفته برگشت به سمتم . نرگس – پس چرا به ما می رسی انقدر ساکت می شی ؟ لبخندي به زور روي لبام نشوندم . من – می ترسم سر دو دقیقه از خونه تون بیرونم کنین ! نرگس خندید و گفت . نرگس – می خواي بریم اتاق من که هر کاري می خواي انجام بدي ؟ اینجوري که ساکت می شینی من معذب می شم فکر می کنم بهت خوش نمی گذره . سري تکون دادم . من – همینجا خوبه . قول می دم یه روز که آقاي درستکار و آقا امیرمهدي نبودن بیام و اینجا رو بذارم روي سرم . نرگس – باشه . قبول . بعد نیم نگاهی به مانتوي من انداخت . نرگس – مارال جون اینجوري راحتی ؟ می خواي یه چادر برات بیارم که بتونی مانتوت رو در بیاري ؟ با ابروهاي بالا رفته نگاهش کردم . چی می گفتم ؟ اینکه من بلد نیستم چادر روي سرم نگه دارم ؟ از خنده ي رضوان برگشتیم به سمتش . رضوان – واي نرگس جون از این تعارفا به مارال نکن . بلد نیست چادر سر کنه . نرگس با ابروهاي بالا رفته برگشت سمتم . نرگس – راست می گه ؟ 💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 ༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
🌺⃟⃟🕊 : اگـر دُعا ڪُنید ، بـَرای دُعایـتــان آمین میگویم و چِنانچِہ دُعا نڪنید،‌مَن برایـتــان دُعا میڪنم بـَرای لغـزش‌هایٺـان اسٺغفـار میڪنم وَ حتـۍ بوے شُمـا را دوسٺ دارم:)🥺❤️‍🩹 🍃°•
أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج
•°🍃 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌°⋅ —————— ⋅ 𔘓 ⋅ —————— ⋅° ✨تعجیـل‌درظـهـوروسلامتـۍ‌مولا 🖐 🌾بہ‌رسـم‌وفـاے‌هرشب‌بخـوانیم 📖 ༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
_ خوش‌به‌‌حال‌ساکنان‌ڪربلاء؛همسایہ‌اند آن‌بهشتۍ‌را‌ڪه‌مـا‌هر‌شب‌تمنـا‌مۍکنیم . .😔 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ـ ـ ـ ـ ــــــــــ✾ــــــــــ ـ ـ ـ ❤️‍🩹 🌙 ༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
22.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
«✨♥» دیـگـہ‌خَستـم‌و‌از‌همه‌بُریــدم...🥺 تُ‌کـہ‌شـــاهــدۍ‌مـن‌چیـا‌کشیـــدم:)❤️‍🩹
+حسین‌ستوده
+حتماً‌بازشود
━━━━━━━✿━━━━━━━ ✨ ༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
نماهنگ شب های جمعه.mp3
4.74M
شبهاے‌جمعه...🥺 آخــه‌چہ‌سـرے‌داره‌دل‌هامون‌میگیـره((: -. -. -. [ پلی لیست روح!. ]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📿 ••• ‹
اِللهْم نّوُر قّلَوْبناوْقلوب
أُحًبُاْبناُ بْالقرِآَن‌وأجعل
ِصٌدٌوُرِناُ مُضَيُئة بٍذڪرڪ🌱
خدایا‌دلهاۍما‌و‌عزیزانمان را‌با‌قرآن‌نورانۍکن‌و قلب‌هاۍما‌رابہ‌یاد‌ خود‌روشن‌کن✨🤍 ••• 🌼🍂| ༺🦋 ¦⇢ @dokhtarane_Mohammadabad
🔺معاونت فرهنگی پایگاه مقاومت بسیج شهدای گمنام با همکاری کانون فرهنگی هنری حاج سید احمد خمینی «ره» برگزار می‌نماید؛ 🔹ششمین دوره مسابقه کتابخوانی به مناسبت هفته بصیرت و مقاومت همراه با یادبود سردار مقاومت «حاج قاسم سلیمانی» با محوریت کتاب رفیق خوشبخت ما ▪️برادران و خواهران ▪️ زمان: جمعه ۲۲/ ۱۰ /۱۴۰۲ ▪️ هزینه ثبت نام و کتاب : ۲۰٫۰۰۰ ▪️ جهت ثبت نام و کسب اطلاعات بیشتر با آیدی‌های زیر در ارتباط باشید. 🆔 |@Fzgh6771 خواهران 🆔 | @Mohammad81Z77 برادران 🔹معاونت فرهنگی پایگاه مقاومت بسیج شهدای گمنام محمد آباد مرکزی 🔹حوزه مقاومت بسیج امام محمد باقر علیه السلام 🇮🇷 ☫ کـــانـال شهــدای گمـنـــام ▪️@shoheda_gomnam
یَــلـــدا یعنۍ یادمان باشد که زندگـۍ آن قـــدر کــوتاه است کہ یڪ دقیقه بیشتر با هــم بودن را بایــد جشـن گرفت.😍🎉 🔗در همین راستـا «کانال‌رسانہ‌دختـــرانہ‌محمدآباد» در نظـر دارد براے شما همراهان گرانقـدر، "مسابقه خاطره نویسـۍ بهترین شب چله اے که گذراندید" را در سه رده ی سنۍ‌ مختـلـف: 1⃣←زیـــــر‌۹ســـــال 2⃣←۹تـــا۱۵ســـال 3⃣←۱۵سال‌به‌بالا - برگزار نماید. 📌لطفــا جواب مسابقه را در قـــالب عکـس و پیامـک[ تا ساعت۲۴بامداد؛۱۰دِۍمــاه] از طریق پیام رسان ایتــا به آیدۍ⇣ 🆔@Admin_resane_dokhtarane -همراه با نام و نام خانوادگی؛نام پدر؛سن ارسال نمایید. 🌸✨به سه نفر از برگزیدگان در سه رده سنی در روز [۱۳ دِۍ مـاه مصادف با ولادت حضرٺ فاطمه الزهرا ‹س›] جایزه ای تقدیم خواهد شد. 🔖شرط پذیرش طرح های مسابقه عضویت در کانال رسانه دخترانه محمد آباد می‌باشد. ༺🦋 ¦⇢ @dokhtarane_Mohammadabad