eitaa logo
رسـانہ‌دخـتـــــ🦋ـــرانہ‌محمدآبـاد
226 دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
2.3هزار ویدیو
60 فایل
❇️این ڪانال جهٺ اطلاع رسانۍزیر میباشد: ✨برنامه‌کانون‌حاج‌سید‌احمد خمینۍ(ره)واحد‌بانوان ✨برنامه هاےنماز مسجد جامع ✨برنامه هاے کتابخانه ولیعصر(عج) ✨پست هاومسابقاٺ متنوع ✅جهت هرگونه انتقاد و پیشنهاد با ادمین کانال در ارتباط باشید 🆔 @Admin_resane_dokhtarane
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨ 🔅 بدترین دوستان کسانی اند که هنگام آسایش پیوند دارند و هنگام گرفتاری جدا می شوند. 📚 غررالحکم ༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
❤️ 🪴وِ بِالاخِره هُم یوقِنون🪴 ✨اینکه "آخرت" یقینا "آمدنی" است؛ 📌برای برخی، "توهم" است؛ 📌برای برخی، "تصور" است؛ 📌برای برخی؛ "تلنگر" است؛ 📌برای برخی هم "تحقق" است؛ 📝چنان جدی بدان می نگرند که گویا هم اکنون آمده است؛ 📝چنان نزدیک بدان می نگرند که گویا مقابل چشمانشان است. 🔖آنان، همان رستگارانند؛ همانان که بر مرکب هدایت الهی سوارند و به سوی مقصد روشن و لذتبخش آخرت، پرشتاب می تازند: "اولئک علی هدی من ربهم و اولئک هم المفلحون" ..................................................... ✍معلم؛ علی اسعدی ༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
💬 آیا لازم است در انجام واجبات دینی نیت را بر زبان جاری کنیم؟ ✅ تلفظ به نيت واجب نيست ❌ ⬅️همان كه بدانيد قصد انجام چه كاري را داريد كه اگر از شما سؤال شود مي‌توانيد پاسخ بدهيد كافي است. (ر.ک توضيح المسائل دوازده مرجع، م943 و945 و استفتائات امام خميني(ره)، ج1، ص151،س82) مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات. 💬 معنای نیت چیست؟ معنای نيت در عبادات اين است که فردي قصد انجام کاری را دارد که لازم نیست به زبان آورد، مثلا فردی که قصد مي کند به جايي رود اين نيت و قصدش را لازم نیست به زبان آورد، بلکه همین که می رود یعنی نیت و قصد رفتن داشته است.👉 ⬅️همچنین فردی که قصد دارد غسل بکند لازم نیست حتما به زبان آورد بلکه اگر به حمام رود و اعمال غسل را انجام دهد، به گونه ای که اگر از او بپرسند چه می کنی؟ بداند غسل حیض یا نفاس یا... می کند، کافی است و این همان است. ❌در نیت حساس نباشیم❌ 📚منبع: توضیح المسائل مراجع، مساله 943. ⬅️ ༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
✨ از حکیمی پرسیدند: چرا هیچ از عیب مردم سخن نمیگویی ❓ حکیم گفت:هنوز از محاسبه عیب های خــودم فارغ نشدم تا به عیب های دیگران بپردازم👌 🔸🔹🔸 💟خوشا به حال آن کس که عیب خودش، اورا از پرداختن به عیب دیگران، باز می دارد😊 📚(نهج البلاغه خطبه ١٧۶) ༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
بہ ماه حسیــن‹ع› و عبــــاس‹ع› ماه سجـــاد‹ع› و علــۍ‌اڪبــر‹ع› و ماه مـهــدۍ«عج» جـــآن خوش آمـدیــد...😍((: ༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍 🤍💚🤍 💚🤍 🤍 ✨﷽...✨ 📖 رضوان – ولی اگر مدرك داشتیم و شکایت می کردیم هم تاوان اون همه هول و سکته ي ناقص ما رو می داد و هم مطمئن میشدیم دیگه این کار رو تکرار نمی کنه . الآن باید هر لحظه نگرانت باشیم . من – نگران نباشین . بلدم مواظب خودم باشم . رضوان – دیشب دیدیم چقدر مواظبی ! شونه اي بالا انداختم . من – حالا که اتفاقی نیفتاده . آهی کشید . رضوان – آره . البته به لطف نرگس و امیرمهدي و البته تغییرمسیر ماشین . من – چطور ؟ بلند شد و رو به روم دست به سینه ایستاد . رضوان – تو که مات و مبهوت ماشین پویا شده بودي . تکون هم نمی خوردي . ما هم داشتیم جیغ می زدیم . مهردادمی خواست بیاد طرفت که دید اونا لباست رو گرفتن کشیدن . براي همین کمی عقب کشیده شدي و ماشین هم یه مقدار مسیرش رو کج کرد که بهت نخورد . کمکم کرده بودن ؟ یا بهتر بگم کمکم کرده بود ! اونم کی ، امیرمهدي ! لبخندي روي لبام نشست . با توجه به اینکه می دونستم طرز فکر و اعتقاداتش چه جوریه باید اعتراف می کردم خیلی پیشرفت کرده ! لباسم رو گرفته و کشیده بود . واي خدا ! امیرمهدي اي که تو هواپیماي سقوط کرده حتی حاضر نبود لباسم رو بگیره کجا و این امیرمهدي کجا ؟ براي خطر از سرم گذشته باید شکرانه می دادم یا این پیشرفت قابل ملاحظه و دور از انتظار امیرمهدي ؟ رضوان – به چی می خندي ؟ لبخندم ناخواسته بیشتر شد .یعنی نمیدونست به چی فکر می کنم ؟ رضوان – مثل اینکه خوشت اومده طرف ، دست زده به لباست ؟ من – می شه نخندید ؟ رضوان – خداییش نه . من – من و این همه خوشبختی محاله .. رضوان – چیکار کردي این بنده ي خدا انقدر جهش داشته ؟ من – من که هیچی . ولی اتفاقات پیش اومده به شدت روش تأثیرداشته . لبخندي زد . رضوان – به هر حال تو هم بی تأثیر نبودي . یه لحظه لبخندش جمع شد . رضوان – اگر دیشب ...... لبهام رو روي هم فشار دادم و سرم رو کج کردم . 💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 ༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍 🤍💚🤍 💚🤍 🤍 ✨﷽...✨ 📖 رضوان – به هر حال تو هم بی تأثیر نبودي . یه لحظه لبخندش جمع شد . رضوان – اگر دیشب ...... لبهام رو روي هم فشار دادم و سرم رو کج کردم . من – اگر دیشب مرده بودم الان به جاي زیارت رفتن تو فکر مراسم کفن و دفنم بودین . اخمی کرد . رضوان – زبونت رو گاز بگیر . بعد خیره شد به زمین . رضوان – مرگ بهترین حالتش بود . من – مگه بدتر از مرگ هم هست ؟ رضوان – صد در صد . اگر ماشین می خورد بهت و پرتت میکرد ، می افتادي رو ماشین دیگه و استخونات خرد می شد ؛ از درد و رنجش که بگذریم ، مشکالت نخاعی و شکستن گردن و کمرت فجیع ترین اتفاق ممکنه بود نفسم تو سینه حبس شد . راست می گفت . من در کمال سادگی فقط به مرگ فکر کرده بودم نه اتفاق هایی که می تونست تموم زندگی من و اطرافیانم رو عوض کنه . اگر صدبار هم شکر خدا رو به جا می آوردم باز هم کم بود . دوبار من رو از بدترین حادثه ها بدون اینکه خراش کوچیکی هم بردارم نجات داده بود . اگر هر مشکلی که برام به وجود می اومد می شد باري روي زندگی پدر و مادرم . ممکن بود همه چیز به هم بریزه و اینجوري نشده بود ! یاد اون حرف امیرمهدي تو کوه افتادم که گفته بود " خدا اگر بخواد می تونه سلامتیمون رو بگیره و باید همیشه بابت سلامتیمون شکرگذارش باشیم ." چه سري بود که راه به راه ، داشتم به درستی حرفاش درباره ي خدا می رسیدم ؟ قرار بود به چی برسم ؟ به شناخت درست خدا یا به شناخت درستی از افکار امیرمهدي ؟ رضوان – بلند شو دیگه . دیر می شه . متفکر نگاهش کردم و با تأخیر ، سري تکون دادم . ** صدای هق هق مامان بلند بود . یک لحظه هم آروم نمی شد . دوبار نماز شکر خونده بود و چند بار پول داخل ضریح انداخته بود . همه ش هم به شکرانه ي سلامتی من . وقتی بی قراریش و اون همه شکرش رو دیدم ، حس کردم اوضاع می تونست خیلی خراب تر از تصورات من باشه . انقدر مامان " شکرت خدا " گفت که من هم به دنبالش چندین بار این جمله رو تکرار کردم . به سختی چادر رضوان رو روي سرم نگه داشته بودم . 💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚 ༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
🌼⃟⃟🍃 ڪاش‌روزےبرسد ،کہ‌به‌هـم‌مژده‌دهیم .. یوسف‌فـاطـمہ‌آمـــد ، دیدے؟! من‌سلامش‌ڪردم ؛🥺 پاسخم‌دادامــام ، پاسخش‌طورۍ‌بود باخودم‌زمزمہ‌ڪردم‌ڪــه‌امـــام‌ .. میشناسدمگراین‌بی‌سروبۍسامان‌را !؟❤️‍🩹 وشنیدم‌فـــرمود : تــوهمانۍڪه «فـــرج» میخواندۍ ((:😊 🕊°•
أللَّھُـمَ ؏َ
ـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج
•°🕊 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌°⋅ —————— ⋅ 𔘓 ⋅ —————— ⋅° ✨تعجیـل‌درظـهـوروسلامتـۍ‌مولا 🖐 🌾بہ‌رسـم‌وفـاے‌هرشب‌بخـوانیم 📖 ༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
4_5931625018625625867.mp3
3.96M
دعــاۍِ ام‌البنین‌ِ ۜ کہ شدم نوڪرِ عبـــاس‌'ع' .. تمومِ مادراے ما فــداۍ مــادرِ عبــاس‌'ع'!🥺❤️‍🩹 ✋ ༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📿 ••• ‹
اِللهْم نّوُر قّلَوْبناوْقلوب
أُحًبُاْبناُ بْالقرِآَن‌وأجعل
ِصٌدٌوُرِناُ مُضَيُئة بٍذڪرڪ🌱
خدایا‌دلهاۍما‌و‌عزیزانمان را‌با‌قرآن‌نورانۍکن‌و قلب‌هاۍما‌رابہ‌یاد‌ خود‌روشن‌کن✨🤍 ••• 🌼🍂| ༺🦋 ¦⇢ @dokhtarane_Mohammadabad
✨ 👩🏻‍🦰: اخی فدات بشم افتادی؟پاهات درد اومد؟🥺ببینم کجاست ببوسمش😘✅ 👩🏻‍🦰:این که گریه نداره، تو الان بزرگ شدی واسه خودت❗️بلند شو آبغوره نگیر آبروی ما رو بردی‼️✖️ ____________ 🧕🏻:مامان بابای مهربون،بچه ها دوست دارند همیشه مورد توجه والدین خودشون باشن و این یه نیاز اساسی اونهاست✅❤️ یکی از مواردی که کودک نیاز شدیدی به توجه والدینش داره جایی هست که آسیبی بهش میرسه❣⚠️ مثلا وقتی دلبندتون زمین میخوره و گریه میکنه، باید اون رو در آغوش بگیریم و احساس همدردی کنیم🥰 اگه تند برخورد کنیم یا نادیده بگیریم، کودکان از این مدل حرف والدین حس بی اهمیتی میکنن. و چون این نیاز از راه صحیح پاسخ داده نشد، از راه های غلط و به دنبال پاسخگویی به نیاز خودشون هستن که ممکنه تبعات خوبی به همراه نداشته باشه⚠️ با کودکانمون احساس همدردی کنیم💖 ༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ 🍃 شش حیاتی که بسیاری از زوجین به آن توجه نمی‌کنند...! ❶همسر خود را به چشم یک شی‌ مسئول ننگرید. بلكه به شخصیت وجودی او احترام بگذارید. ❷جنبه یا بخش‌هایی از شخصیت شوهرتان را كه باعث تمایز او از سایرین می‌شود مورد توجه و تحسین قرار دهید. ❸برای اینكه همسرتان با شما روراست باشد سعی كنید او را درک كرده و برای افكار و احساساتش ارزش قایل شوید. اگر حرف‌ها و گفته‌های او مطابق میل شما نیست از خود واكنش تند نشان ندهید؛ زیرا به این وسیله بذر بی‌اعتمادی در زندگی خود می‌كارید. ❹وقتی همسرتان با شما درد دل می‌كند و راز دلش را با شما در میان می‌گذارد، احساساتش را بپذیرید و به او نگویید كه اسرار درونش ناخوشایند و بی‌رحمانه است‌ و خیلی بد است. ❺به طور مداوم از همسرتان انتقاد نكنید زیرا انتقاد پیاپی باعث می‌شود كه او از شما فاصله بگیرد. ❻او را به درک نكردن‌، عدم صمیمیت و بی‌احساس بودن متهم نكنید. زیرا او درک كردن‌، صمیمیت و با احساس بودن را به شیوه خودش نشان می‌دهد. ༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
💞رمز ازدواج موفق💞 ✨ازدواج یك پدیده اجتماعی است. بدون تردید انتخاب همسر یكی از مهمترین تصمیم ها در طول زندگی ماست و در حقیقت همه هیجانات، تولید مثل، تربیت نسل آینده، درآمد، مسئولیت، تامین نیازها و چالش های آینده زندگی ما به آن بستگی دارد. ✨زن و مرد به عنوان مكمل یكدیگر بسیاری از نیازهای روانی- اجتماعی هم را برآورده می كنند. و سه دلیل عشق، مصاحبت و دستیابی به انتظارات و توقعات برای ازدواج مطرح است و توجه به این نكته كه هر اندازه انتظارات و توقعات دختر و پسر قبل از ازدواج و در زندگی زناشویی واقع بینانه تر باشد، زندگی زناشویی موفقیت آمیزتر خواهد بود. 💖ملاك های ازدواج های موفق یا خوشبخت را می توان چنین خلاصه كرد: 💟1ـ برخورداری از علاقه های مشترك 💟2ـ داشتن فعالیت های مشترك یا سرگرمی های مشترك 💟3ـ اظهار محبت نسبت به همدیگر 💟4ـ اعتماد داشتن به یكدیگر 💟5ـ رد نكردن یا كمتر رد كردن انتخاب همدیگر ادامه دارد... ༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍 🤍💚🤍 💚🤍 🤍 ✨﷽...✨ 📖 انقدر مامان " شکرخدا " گفت که من هم به دنبالش چندین بار این جمله رو تکرار کردم . به سختی چادر رضوان رو روي سرم نگه داشته بودم . انگار هیچ کش چادري حاضر نبود روي سر من درست جا بیفته . دائم از پشت سرم جمع می شد و می پرید بالا . تا می اومدم دعا کنم و به قول مامان حال عرفانی بهم دست بده با شل شدن چادر روي سرم از اون حال خوب جدا می شدم . در حال جدل با کش چادر بودم که رضوان به دادم رسید . لبخندي زد و کش رو از داخل ، پشت سرم انداخت . و در حین کارش گفت . رضوان – براي خودت دعا کردي ؟ من – دعاي چی ؟ رضوان – اینکه یه بخت خوب نصیبت کنه ! اونی که باهاش خوشبخت می شی و خود خدا راضیه من – حتی اونی که بهش علاقه اي ندارم ؟ رضوان نگاه دوخت به چشمام . رضوان – می خواي خوشبخت شی یا هر روزت رو با جنگ و جدل شب کنی ؟ من – هر کس دنبال خوشبختیه . ولی با کسی که دوسش داره . رضوان – و اگر بدونی با اون شخص به خوشبختی نمی رسی ؟ من – رضوان سخته بخواي بین قلب و عقلت یکی رو انتخاب کنی . رضوان – از اون سخت تر ادامه دادن زندگی در شرایط بده ، تو جنگ و جدله . مطمئن باش اونی که ازدواج باهاش به صلاحت باشه بلاخره عاشقت می کنه . من – کی ؟ شماتت بار نگاهم کرد . رضوان – اگر به خدا اعتماد کنی خودش کارها رو درست می کنه و قبل از همین اتفاقی که می گی ، مهر شوهرت و به دلت می ندازه . نگاهش کردم . رضوان – بهش اعتماد کن . 💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 ༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad