eitaa logo
رسـانہ‌دخـتـــــ🦋ـــرانہ‌محمدآبـاد
226 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
2.4هزار ویدیو
60 فایل
❇️این ڪانال جهٺ اطلاع رسانۍزیر میباشد: ✨برنامه‌کانون‌حاج‌سید‌احمد خمینۍ(ره)واحد‌بانوان ✨برنامه هاےنماز مسجد جامع ✨برنامه هاے کتابخانه ولیعصر(عج) ✨پست هاومسابقاٺ متنوع ✅جهت هرگونه انتقاد و پیشنهاد با ادمین کانال در ارتباط باشید 🆔 @Admin_resane_dokhtarane
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مینی پنکیک پروتئینی🥞 📝مــــواد لـــــازم : وانیل ½ ق چ تخم مرغ ۱ عدد پودر پروتئین ۳۰ گرم بیکینگ پودر ½ ق چ ماست یونانی ۱ ق جو دو سر ⅓ پ نمک نوک ق چ موز ½ عدد ༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍 🤍💚🤍 💚🤍 🤍 ✨﷽...✨ 📓 📖 -همون بچه های کار ! یكي دو هفته ی دیگه امتحان شهریور ماهه و هنوز نصف کتابشون مونده! یادم افتاد به همون دختر پسرایي که امیرمهدی و دوستاش به خاطر بي بضاعت بودنشون بهشون کمك ميکردن داخل ماشین نشستم و با تعجب گفتم: -مگه شما هم اونا رو مي شناسین ؟ با لبخند محجوبانه ای در رو برام بست و خودش هم سوار شد و جواب داد: -من و امیرمهدی و چندتا از دوستان و آشنایان ، با هم به وضع اونا رسیدگي مي کنیم! باید فكرش رو مي کردم ! وقتي گفت دوستیش با امیرمهدی برادرانه ست و تازه از همه چیز بین من امیرمهدی خبر داشت! از دو سه روز مونده به جشن عقد ، من درس بچه ها رو تعطیل کرده بودم . به قدری کار سرم ریخته بود که نميدونستم به کدوم یكي باید برسم. و دقیقاً از روز قبل که امیرمهدی تصادف کرده بود ، من به کل اون بچه ها رو فراموش کرده بودم. درسته که تو موقعیت بدی بودم ولي نمي شد بي خیال اونا شد . اون بچه ها به امید این بودن که آدمایي بدون در نظر گرفتن پول و موقعیت به دادشون برسن. باید به درس اونا رسیدگي مي کردم . اونا هیچ گناهي نداشتن که به خاطر موقعیت من ، قبولي امتحانشون رو از دست بدن . اینجوری امیرمهدی هم وقتي که چشم باز مي کرد و موضوع رو مي فهمید خوشحال مي شد. مي دونستم غیر از من معلم ریاضي دیگه ای نمي شناختن که تو این موقعیت محمدمهدی حرف بچه ها رو پیش کشیده بود وگرنه به طور حتم یكي دیگه رو برای این کار جای من مي ذاشتن. محمدمهدی استارت زد و من هم سر به آسمون بلند کردم و تو دلم گفتم "خدایا ... من نمي خوام اجر این درس دادن رو تو قیامتت بهم بدی . من به جاش ازت سلامتي امیرمهدیم رو مي خوام ... فقط همین" .. این درس دادن اتفاق خیلي مهمي بود که من از یاد برده بودم . فقط و فقط به خاطر مشکلاتم . و این اصلا ً قابل قبول نبود. مگه مي شد کسي به خاطر مشكلاتش دیگران رو فراموش کنه ؟ و این عادلانه‌ بود ؟ نه نبود.. مگه کار خیر و برای رضای خدا مشكلات سرش مي شد ؟ مگه مي شد به کار خیر بگي هر وقت حالم خوب بود و مشكلات خودم حل شده بود میام سراغت ؟ مگه کار خیر مي تونست منتظر بشه تا من از نظر روحي و رواني به وضعیت نرمال برسم ؟ اصلا ً اگر من به جای اون بچه ها بودم قبول مي کردم که به خاطر گرفتاری فراموش بشم ؟ 💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍 🤍💚🤍 💚🤍 🤍 ✨﷽...✨ 📓 📖 اصلا ً اگر من به جای اون بچه ها بودم قبول مي کردم که به خاطر گرفتاری فراموش بشم ؟ روزی که هواپیما سقوط کرد مگه من توقع نداشتم که خیلی زود پیدامون کنن و بهمون رسیدگي بشه ؟ آیا اون روز اگر مسئولي بهم مي گفت به خاطر وضعیت اورژانسي یكي از بستگانش من رو فراموش کرده و یا گذاشته تو یه زمان بهتر به وضعم رسیدگي کنه ، قبول مي کردم ؟ آیا کاری غیر از پرخاش و داد و هوار انجام ميدادم ؟ نه ... مني که به این راحتي بابت اجر کارم با خدا معامله مي کردم حق نداشتم به وقت گرفتاری کارم رو فراموش کنم. پس تو یه تصمیم آني که به درست بودنش به شدت ایمان داشتم گفتم: من - از فردا کلاسشون رو شروع مي کنم . اگر ممكنه بهشون خبر بدین. محمدمهدی در حالي که رو به روش رو نگاه مي کرد ، سری تكون داد. محمدمهدی - چشم . و ممنون که تو این وضعیت حاضرین کارتون رو انجام بدین. اگر مي دونست من تو این چند ماه چقدر درس از امیرمهدی و اتفاق های افتاده ی دور و برم گرفتم هیچ وقت همچین حرفي نمي زد. این بار بیش از پیش به حرف امیرمهدی درباره ی حكمت خدا ایمان آوردم. اگر مي خواستم حكمت هایي که بعد از سقوط هواپیمامون بهش رسیده بودم رو بنویسم ، بي شك این موضوع " یاد گرفتم که ما وظیفه داریم به دیگران کمك کنیم "جزو اولین هاش نوشته مي شد. اگر از خیر بودن بعضي کارها و پاداشش هم که مي گذشتم این مسئله خیلي مهم بود که ما در مقابل همه ی ادم ها مسئولیم و وظیفه داریم به هم کمك کنیم. و تو دلم چقدر افسوس خوردم که بعضي از آدم ها من جمله پویا این موضوع رو نميدونستن. با حرف محمدمهدی از افكارم دست برداشتم. محمدمهدی - ببخشید مي شه آدرس منزلتون رو بگین ؟ آدرس رو بهش گفتم . و حتي نظرم در مورد شلوغي یكي از دو مسیری که به خونه مون مي رسید رو. و در آخر با لحني که نشون بده پشیمونم گفتم: من - راستش من بچه ها و درسشون رو فراموش کردم. سری تكون داد. محمدمهدی - موردی نداره . هر کي جای شما بود هم فراموش مي کرد. با افسوس سری به دو طرف تكون دادم. من - قطعاً اگر یه روزی امیرمهدی بفهمه از دستم ناراحت مي شه. با لحن محكمي جواب داد. محمدمهدی - قطعاً اگر بفهمه مثل همیشه شگفت زده مي شه! 💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ارزانسرا اجناس با کیفیت عالی و قیمت مناسب لباس زنانه و دخترانه ، لوازم ارایشی و... مخصوص خواص پسندها😉 وارد کانال ما بشید پشیمون نمی شوید از ما با اطمینان خرید کنید فروش به صورت انلاین کانال ایتا : https://eitaa.com/arzaan_sara78 پیج اینستا : arzaan.sara
🌼⃟⃟🍃 ڪاش‌روزےبرسد ،کہ‌به‌هـم‌مژده‌دهیم .. یوسف‌فـاطـمہ‌آمـــد ، دیدے؟! من‌سلامش‌ڪردم ؛🥺 پاسخم‌دادامــام ، پاسخش‌طورۍ‌بود باخودم‌زمزمہ‌ڪردم‌ڪــه‌امـــام‌ .. میشناسدمگراین‌بی‌سروبۍسامان‌را !؟❤️‍🩹 وشنیدم‌فـــرمود : تــوهمانۍڪه «فـــرج» میخواندۍ ((:😊 🕊°•
أللَّھُـمَ ؏َ
ـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج
•°🕊 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌°⋅ —————— ⋅ 𔘓 ⋅ —————— ⋅° ✨تعجیـل‌درظـهـوروسلامتـۍ‌مولا 🖐 🌾بہ‌رسـم‌وفـاے‌هرشب‌بخـوانیم 📖 ༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😇 🍃 - ‏اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ✨ -دستت رو بذار توے دست من من خـودم از حال و لحظه‌هاے بد، مۍبرمـت تا بهترین‌ها... تا نــــور🕊 به من اطمینان کـن، من تــا همیشــه ڪنــارتم...🫂 ✍امضا: رفیقت، خــــدا... - 🌤🌈 ༺🦋 ¦⇢ @dokhtarane_Mohammadabad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖇این دعا رو زیاد بخونید: ✨اللهم بارک لمولانا صاحب الزمان ✨ برکت رو در زندگی چند برابر میکنه. . . +به نیت فرج مهدی صاحب الزمان عجل الله تعالی🌱 ༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
طائر پر شکسته‌ی دل من شده عمری کبوتر حرمت 💝 مبارک باشد این تولد و این دهه‌ 💝 می‌خواهیم یه جشن دورهمی بگیریم. 💝 همه‌ی شما بانوان عزیز و دختران گل دعوتید. ☆ مولودی ☆ سرود ☆ نمایش ☆ مسابقه ❣به نیت شادی و رضایت اهل‌‌بیت دورهم جمع می‌شویم. ● چهارشنبه ۲۶ اردیبهشت ● ساعت ۲۰ ●حسینیه‌ی علی‌اصغر(ع) جنب شاهزاده اسحاق واسماعیل(ع) ༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♨️آثار غفلت از یاد عجل الله تعالی فرجه الشریف 🔸به خودم و عزیزان تذکر عرض می کنم که ما توجهمان به حضرت بقیه الله خیلی کم است، خیلی دوریم. 🔸این نسیان، زندگی ما را به سمت و سویی نتیجه بخش، سوق نمی دهد. باید بیشتر متوسل بود، باید بیشتر متوجه بود. این سلامها، زیارتها، توجهات و توسلات، خیر دنیا و آخرت برای ما خواهد داشت. ⁉️ چرا زندگی های ما به گونه ای شده که از هر طرف، مشکلات فشار آورده است؟ اینها به خاطر این غفلت است. اگر توجه به حضرت علیه‌السلام را شروع کنیم، گره ها حتما حتما باز خواهد شد. 🖋حجت‌الاسلام شیخ جعفر ناصری ‌‌‌‌‌‌‌‌ ༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍 🤍💚🤍 💚🤍 🤍 ✨﷽...✨ 📓 📖 محمدمهدی - قطعاً اگر بفهمه مثل همیشه شگفت زده مي شه ! به خود ابروهام بالا رفت ... شگفت زده ؟ برای چي شگفت زده ؟ مگه فراموشكاری من شگفتي داشت ؟ نتونستم ساکت بمونم و نپرسم . من - شگفت زده ؟ از آینه ی بغل ماشین نگاهش کردم . مي خواستم حالت چهره ش رو موقع جواب دادن ببینم . از اونجایي که درست پشت سرش نشسته بودم هیچ راهي غیر از آینه ی بغل برام نمونده بود. لبخند نصفه ای زد. محمدمهدی - بله شگفت زده . درست مثل همون روز هایي که بعد از سقوط هواپیماتون دیدمش . شوکه بود.. شگفت زده بود .. کلافه بود .. هر حسي رو فكر کنین از رفتارش برداشت مي کردم و به هیچ چیزی نمي رسیدم. آخر بعد از دو روز تونستیم تو تنهایي با هم حرف بزنیم . ازش پرسیدم چته ؟ لبخندش کامل شد و ادامه داد . -شگفت زده نگاهم کرد و گفت باورت نمي شه محمدمهدی .. من با دختری آشنا شدم که نه اعتقادی به خدا داشت و نه حاضر بود به راحتي قبول کنه که اگر اون به خدا بي توجه ولي خدا بهش توجه داره .. ولي در عوض انقدر صادق و ساده بود که هر چي تو دلش بود رو به زبون بیاره ... و براش مهم بود که دروغ نگه.. لبخندش جمع شد. محمدمهدی - من تازه فهمیدم چه حسي رو داره تجربه مي کنه ... تو دنیایي که آدما دروغ گفتن براشون به راحتیه آب خوردنه ... وقتي خود من گاهي آرزو مي کنم کاش دروغ گناه نبود تا بتونم از مخمصه ای که توش گیر کردم راحت بگذرم و فقط برای ترس از خدا دروغ نمي گم و ازش کمك مي خوام که گره کارم رو خودش باز کنه... این خصوصیت خیلي به چشم میاد و نميشه راحت از کنارش گذشت .. خیره به چهره ی جدیش تو آینه ، گفتم: من - من اون روزا خیلي از خدا توقع داشتم . سری تكون داد. محمدمهدی - و همین باعث مي شد نتونین واقعیت خدا رو ببینین. 💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍 🤍💚🤍 💚🤍 🤍 ✨﷽...✨ 📓 📖 محمدمهدی - و همین باعث مي شد نتونین واقعیت خدا رو ببینین. من - ولي دلیل نمي شد که بخوام دروغ بگم. باز هم سری به معنای تآیید حرفم تكون داد. محمدمهدی - درسته . ولي وقتي آدم هایي هستن که دم از عشق به خدا مي زنن اما تعداد دروغ هایي که مي گن بیشتر از تعداد رکعت نمازهای کل عمرشون هست ، این واقعیت به آدم القا مي شه که اینا که اینجورین پس وای به حال اونایي که خدا رو کنار گذاشتن. نگاه ازش گرفتم و به خونه ها و مغازه ها دوختم. شاید راست مي گفت . شاید این یه واقعیته که بعضي آدما کارهایي مي کنن که زندگیشون رو بهتر کنه و در عوض وجهه ی دیگران رو خراب مي کنن و اونا رو هم زیر سوال مي برن . پس امیرمهدی حق داشت شگفت زده باشه ... وای امیرمهدی من! اگر من با یه خصلتي که در نظر خودم خیلي کوچیك بود تونسته بودم اون رو به خودم علاقه مند کنم .. پس حق داشتم در مقابل اون همه تواضع و رفتار قشنگ ؛ حرفای زیبا و آرامش وجودیش که بعد ها بیشتر و بیشتر بهش پي بردم ، چنان شیفته ش بشم که پویا رو به راحتي ول کنم. واقعاً حق با من بود که اینجوری شیفته ش بشم یا نه ؟ با زنگ صداش ، دوباره از توی آینه نگاهش کردم. امیرمهدی به شدت شبیه به پدرم بود . یعني تو طرز فکرش همیشه مرغ یه پا داشت . وقتی که به باوری میرسید هیچكس نميتونست اون رو عوض کنه . من چند سال پیش درست زماني که برای اولین بار با همسرم آشنا شدم فهمیدم که یه سری از باورهام درست نیست . ولي امیرمهدی نه ... و خیلي خوشحالم که آشنایي با شما باعث شد امیرمهدی هم تغییر رویه بده. وای که اگر این دو نفر هم شبیه به خان عمو باقي مي موندن ! یك نفر مثل خان عمو برای چندین هزار آدم بس بود که همه رو ببره زیر سوال و حرفای نون و آب دار بارشون کنه. تعداد بیشتری آدم شبیه به خان عمو دیگه فاجعه بود! با صداقت تمام بهش گفتم _نمیتونم باور کنم شما و امیرمهدی هم شبیه به.. و ادامه ندادم. نمي خواستم حس کنه دارم به پدرش توهین مي کنم! محمدمهدی - پدر من هم به خاطر ادم هایي که دیده به این باور رسیده . شاید اگر آدم هایي مثل شما رو بیشتر مي شناخت ، پا فشاری روی عقایدش کمتر مي کرد. شونه ای بالا انداختم. اصلا ً باورم نمي شد که خان عمو بتونه یه روزی درست بشه . حرفای آزار دهنده ش از صد تا سیخ داغ هم بدتر روی روح آدم داغ مي ذاشت. 💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚
🌼⃟⃟🍃 ڪاش‌روزےبرسد ،کہ‌به‌هـم‌مژده‌دهیم .. یوسف‌فـاطـمہ‌آمـــد ، دیدے؟! من‌سلامش‌ڪردم ؛🥺 پاسخم‌دادامــام ، پاسخش‌طورۍ‌بود باخودم‌زمزمہ‌ڪردم‌ڪــه‌امـــام‌ .. میشناسدمگراین‌بی‌سروبۍسامان‌را !؟❤️‍🩹 وشنیدم‌فـــرمود : تــوهمانۍڪه «فـــرج» میخواندۍ ((:😊 🕊°•
أللَّھُـمَ ؏َ
ـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج
•°🕊 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌°⋅ —————— ⋅ 𔘓 ⋅ —————— ⋅° ✨تعجیـل‌درظـهـوروسلامتـۍ‌مولا 🖐 🌾بہ‌رسـم‌وفـاے‌هرشب‌بخـوانیم 📖 ༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😇 🍃 - ‏اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ✨ -دستت رو بذار توے دست من من خـودم از حال و لحظه‌هاے بد، مۍبرمـت تا بهترین‌ها... تا نــــور🕊 به من اطمینان کـن، من تــا همیشــه ڪنــارتم...🫂 ✍امضا: رفیقت، خــــدا... - 🌤🌈 ༺🦋 ¦⇢ @dokhtarane_Mohammadabad
🌱 امام رضا(ع) فرمودند: اساس دانایی، پس از ایمان به خدا، جلب دوستی مردم است💕 ماراهمین‌امام‌رضاداشتن‌بس‌است(: ༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad