🏴 «حُر بن یزید» در مبارزه معنوی و درونی پیروز شد
خیلیها به امام حسین علیهالسلام مراجعه و او را بر این ایستادگی ملامت میکردند.
اما امام حسین علیهالسلام صبر کرد و مغلوب نشد و یکایک کسانی که با امام حسین بودند، در این مبارزه معنوی و درونی پیروز شدند. پیرمردانی مثل «حبیببنمظاهر» و «مسلمبنعوسجه» که از راحتی دوران پیرمردی گذشتند و سختی را تحمل کردند؛ آن سردار شجاعی که در میان دشمنان جایگاهی داشت «حُربنیزید ریاحی» و از آن جایگاه صرفنظر کرد و به حسینبنعلی پیوست، همه در این مبارزه باطنی و معنوی پیروز شدند.
۱۳۸۱/۰۱/۰۹
#روایت_کربلا
#دختران_سلیمانی
@dokhtarane_soleimani
❥︎ کانال رسمی تشکّل «دخترانِ سلیمانی»
🏴 شهادت عبداللهبنالحسن در راه دفاع از امام حسین (علیهالسلام)
عبدالله بن الحسن، وقتی فهمید عمویش در میدان روی زمین افتاده است، با شتاب آمد و رسید بالای سر ابی عبدالله علیهالسلام. هنگامی که رسید، یکی از سربازان خبیث و قسیالقلب ابن زیاد، شمشیر را بلند کرده بود که بر بدن مجروح ابیعبدالله علیهالسلام فرود بیاورد. دستهای کوچک خود را بی اختیار جلوی شمشیر گرفت، دست این بچه قطع شد. فریادش بلند شد. اینجا بود که امام حسین علیهالسلام خیلی منقلب شد؛ کاری هم از او برنمیآید. دست به دعا برداشت و از ته دل مردم را نفرین کرد.
صدا زد: «أللَّهُمَّ أَمْسِکْ عَنْهُمْ قَطْرَ السَّمَاءِ»؛ خدایا! باران رحمتت را بر این مردم حرام کن.
۱۳۶۴/۷/۵
#روایت_کربلا
#دختران_سلیمانی
@dokhtarane_soleimani
❥︎ کانال رسمی تشکّل «دخترانِ سلیمانی»
🏴 آمادگی قاسمبنالحسن برای شهادت در راه خدا
یکی از قضایای کربلا، قضیهٔ به میدان رفتن «قاسمبنالحسن» است که صحنهٔ بسیار عجیبی است. در شب عاشورا، وقتی که امام حسین علیهالسلام فرمود که آن حادثه اتفاق خواهد افتاد و همه کشته خواهند شد، این نوجوان سیزده، چهارده ساله عرض کرد: عمو جان! آیا من هم در میدان به شهادت خواهم رسید؟
امام حسین فرمود: عزیزم! کشته شدن در ذائقه تو چگونه است؟
گفت: «احلی من العسل»؛ از عسل شیرینتر است، این، آن جهتگیرىِ ارزشی در خاندان پیامبر است. تربیتشدههای اهل بیت اینگونهاند.
۱۳۷۷/۰۲/۱۷
#روایت_کربلا
#دختران_سلیمانی
@dokhtarane_soleimani
❥︎ کانال رسمی تشکّل «دخترانِ سلیمانی»
🏴 اوج مصیبت در کربلا شهادت طفل شش ماهه است.
به نظر من اوج مصیبت در کربلا، شهادت علی اصغر علیهالسلام و این طفل شش ماهه در آغوش پدر است.
معمولاً از روز هفتم محرم تشنگی اصحاب سیدالشهدا علیهالسلام و خاندان پیغمبر را مطرح میکنند؛ اما عطش آدم بزرگ با عطش بچهٔ کوچک، آن هم بچهٔ شیرخوار، قابل مقایسه نیست.
من وقتی در ذهن خودم ترسیم میکنم آن حالتی را که در خیمههای حسین بن علی علیهالسلام در حدود عصر عاشورا بود، که این بچهٔ شش ماهه به شهادت رسید؛ آن هیجان را، آن نگرانی را، آن ناراحتی را که به خاطر عطش این بچه پیش آمده بود، واقعاً برایم قابل تحمل نیست و طاقت نمیآورم.
۱۳۶۵/۰۶/۲۱
#روایت_کربلا
#دختران_سلیمانی
@dokhtarane_soleimani
❥︎ کانال رسمی تشکّل «دخترانِ سلیمانی»
🏴 علی اکبر، اسماعیلِ امام حسین (علیهالسلام) بود که به کام مرگ فرستاد!
وقتی که همهٔ اصحاب امام حسین علیهالسلام به شهادت رسیدند و کسی غیر از خانوادهٔ او باقی نماند، علی اکبر از خیمه گاه خارج شد. پیش پدر آمد و گفت: پدر! اکنون اجازه بده تا من بروم بجنگم و جانم را قربانت کنم. هیچ مقاومتی نکرد و به او اجازه داد! این دیگر اصحاب و برادرزاده و خواهرزاده نیست که امام به او بگوید نرو، بایست؛ این پارهٔ تن و پارهٔ جگر خود اوست!
این انفاق امام حسین علیهالسلام است؛ این اسماعیل حسین علیهالسلام است که به میدان میرود. امام حسین علیهالسلام نگاهی از روی نومیدی به قد و قامت علی اکبر انداخت. گفت: خدایا! خودت شاهد باش، جوانی را به جنگ و به کام مرگ فرستادم که از همهٔ مردم، شبیهتر به پیغمبر صلیاللهعلیهوآله بود.
۱۳۷۴/۳/۱۹
#روایت_کربلا
#دختران_سلیمانی
@dokhtarane_soleimani
❥︎ کانال رسمی تشکّل «دخترانِ سلیمانی»
🏴 ابالفضل العباس اولین کسی بود که آمادگی شهادتش را اعلام کرد.
شب عاشورا، امام حسین میفرمایند فردا ما جنگ نهاییمان که شهادت همه ما در آن است، انجام خواهد گرفت.
بعد میفرماید: من به همه شما اجازه دادم، حتی یک نفر شما هم نماند، اشکالی ندارد؛ هیچ عهدی از من به گردن شما نیست، بروید. شب را شتر راهوار خودتان قرار بدهید و راه بیفتید بروید.
اول کسی که در مقابل این حرفها پاسخ داد، اباالفضل العباس بود؛ عباس بن علی علیهالسلام بلند شد ایستاد، گفت: برادر! ما چرا این کار را انجام بدهیم؟ برای اینکه چند روزی بعد از تو بیشتر زنده بمانیم!
خدا به ما آن روز را نشان ندهد که ما بعد از تو زنده بمانیم، تو کشته بشوی و ما زنده باشیم.
۱۳۶۴/۷/۲۴
#روایت_کربلا
#دختران_سلیمانی
@dokhtarane_soleimani
❥︎ کانال رسمی تشکّل «دخترانِ سلیمانی»
🏴 امام حسین (علیهالسلام) از مرگ در راه هدف اسلامی نمیهراسید!
امام حسین (علیهالسلام) در شب عاشورا به خواهرش میگفت: پدرم از من بهتر بود، شربت مرگ نوشید، جدم از من شریفتر بود، شربت مرگ نوشید، مادرم همینطور، برادرم همینطور.
مرگ که اجتنابناپذیر است برای همه، اما چه چیزی بهتر از مرگ شرافتمندانه، مرگ برای خدا، مرگِ در راه هدف، آن هم هدف عالی اسلامی، که اسمش در قاموس اسلام شهادت است، شهادت.
شهید یعنی آنکه میمیرد برای اینکه انسانیت زنده بماند.
۱۳۵۲/۱۱/۱۴
#روایت_کربلا
#دختران_سلیمانی
@dokhtarane_soleimani
❥︎ کانال رسمی تشکّل «دخترانِ سلیمانی»