هم اکنون آیین تجدید میثاق رییس جمهور منتخب با آرمان های امام خمینی ( ره )
شبکه ی خبر ....
#پزشکیان
کاروان مسیر خود را تغییر داده چرا که لشکر حر اجازه حرکت بسوی کوفه را نمیدهند، و اکنون در محاصره ی لشکر حر منزل به منزل جلو می رود
مهمان نوازی کوفیان شروع شده است
سفر به مقصدی نا معلوم ، گویا همگی منتظر جواب نامه ی حر هستند تا از ابن زیاد برسد
امام چند مرتبه با لشکر حر (مردم کوفه) صحبت میکند و از آنها سوال میپرسد که آیا شما نبودید که نامه فرستادید؟ و جز سکوت جوابی نمیگیرد
۲۸ ذی الحجه به منزلگاه عُذَیب میرسند و خیمه ها برپا میشود
#کاروان_کربلا
چهار اسب سوار به این سمت می آیند ، گویا نامه ای ابن زیاد می آورده اند
جلو تر می آیند ولی نامه ای ندارند
-کیستید و از کجا می آیید؟
- ما از کوفه آمده ایم تا امام حسین را یاری کنیم
حر تعجب میکند! مگر راههای کوفه بسته نیست؟ اینها از کجا آمده اند؟ صدای حر در فضا میپیچد : «دستگیرشان کنید»
آن چهارتن دستگیر میشوند
امام حسین ع به حر می فرماید : «اجازه نمیدهم یارانم را دستگیر کنی، این چهار نفر از من هستند، هرچه سریعتر آنها را رها کن و گر نه آماده جنگ باش»
حر دستور میدهد آنها را رها کنند
خوشحال میشوند، نزد امام می آیند و سلام میکنند و خودشان را با این نامها معرفی میکنند
طِرِمّاح، نافع بن هلال، مُجَمَّع بن عبد الله و عَمرو بن خالد
امام میفرماید : از کوفه برایم بگویید
- به بزرگان کوفه مال زیادی داده اند تا مردم را نسبت به یزید علاقه مند کنند و اکنون آنها به خاطر مال دنیا سرِدشمنی با شما را دارند
امام می پرسد
+ از قیس هم خبر دارید؟
- همان که نامه شما را برای اهل کوفه آورد؟
+ آری ، از او چه خبر؟
- او در مسیر گرفتار ماموران ابن زیاد شده، نقل شده که نامه شما را بلعیده است تا مبادا نام یاران شما برای ابن زیاد فاش شود
ابن زیاد به او گفت: «یا نامها را برایم بگو یا به مسجد برو و روی منبر به حسین و پدرش علی ناسزا بگو»
قیس پیشنهاد دوم را قبول کرد، ما در مسجد بودیم که او را آوردند و او با صدای بلند گفت : «ای مردم! امام حسین ع به نزد شما می آید ، برخیزید و او یاری کنید»
بعد از این سخن، ابن زیاد فرمان قتل او را صادر کرد
امام با شنیدن داستان شهادت قیس اشک میریزد و می فرماید : «خدایا! قیس را در بهشت مهمان کن»
#کاروان_کربلا
کاروان به خرابه هایی بنام قصر بنی مقاتل میرسد
همگی خسته شده اند
سربازان حر با یکدیگر میگویند : «تا کی باید در این بیابان سرگردان باشیم؟ چرا حر کار را یکسره نمیکند؟»
خیمه ای در آنجا دیده میشود و اسبی در کنار خیمه است، خبر می آید که صاحب خیمه عُبَیدالله جُعفی است ، همان که از پهلوانان عرب است و نامش لرزه به اندام ها می اندازد
او از کوفه بیرون آمده تا ابن زیاد از او نخواهد که در لشکرش باشد
امام او را فرا میخواند ولی او بهانه می آورد که نمیخواهد در فتنه ها حضور داشته باشد
#کاروان_کربلا
امام خودش به خیمه او می رود و به او سلام میکند:
+ عبیدالله! تو میدانی که کوفیان برای من نامه نوشته اند و پیمان بستند که اگر به کوفه بیایم مرا یاری کنند و اکنون پیمان شکسته اند، بیا که با یاری من خدا گناهانت را می بخشد
- به خدا میدانم هر کس تو را یاری کند در روز قیامت خوشبخت خواهد بود، اما من یک نفر هستم، تمام کوفه به جنگ تو می آید، بود و نبود من فرقی به حال تو ندارد ولی این اسب و شمشیرم از آنِ شما تا ...
+ من یاری خودت را میخواهم نه اسب و شمشیرت را، اکنون که مرا یاری نمیکنی از اینجا دور شو تا صدای مظلومیت مرا نشنوی ، که اگر بشنوی و کاری نکنی اهل دوزخ خواهی بود
#کاروان_کربلا
هدایت شده از دختران زهرایی
doafarajalifani.mp3
2.71M
بخوان دعای فَرج را...
قرائت هرشب دعای فرج به نیت تعجیل در ظهور #امام_زمان..🤲
#دعای_فرج🕊
#قرار_عاشقی🦋
«اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجُ»
enc_1703582629031607380992.mp3
1.99M
به قول عراقیا امام ابالفضل
#محرم
•🏴