eitaa logo
دختران زهرایی
415 دنبال‌کننده
8هزار عکس
3.9هزار ویدیو
129 فایل
قرارگاه(حضرت زهرا سلام الله علیها) مسجد حیدریه ارتباط باما @HAFi313 @dokhtarane_zahrayi لینک کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
شب نهم محرم یا شب تاسوعاست امام میخواهد اتمام حجت کند، یکی را میفرستد تا از عمرسعد بخواهد با هم ملاقات کنند شب از نیمه گذشته، امام همراه با عباس و علی اکبر و ۱۸ تن از بنی هاشم به محل ملاقات میروند، عمرسعد هم با پسرش حَفص و تعدادی از فرماندهان خود می آیند امام دستور میدهد تا یارانش بمانند و همراه با عباس و علی اکبر جلو میرود و عمر سعد هم با پسر و غلامش جلو میرود امام از او نمیخواهد آب را آزاد کند ، امام آمده است تا او را از بند هوای نفس آزاد کند قسمت دوم
امام میفرماید : ای عمر، آیا واقعا میخواهی با من بجنگی؟ تو مرا میشناسی، به سمت من بیا تا رستگار شوی عمرسعد حیران است، میداند بین دوراهی حسینی شدن و رسیدن به حکومت ری مانده است و بهانه می آورد: - میترسم اگر به سمت تو بیایم خانه ام را ویران کنند + خانه ای زیباتر و بهتر برایت میسازم - میترسم باغ و مزرعه ام را بگیرند + مزرعه ی بُغَیبِغه را میشناسی؟ همان که معاویه میخواست یک میلیون دینار از من بخرد ولی من نفروختم، آنرا به تو میدهم - میترسم ابن زیاد خانواده ام را به قتل برساند + من سلامتی آنها را تضمین میکنم عمر سعد سکوت میکند، دلش در بند حکومت ری است سکوتش طولانی میشود، امام میفرماید: اجازه بده به سمت مدینه، حرم جدم بازگردم بازهم عمرسعد سکوت میکند امام آخرین جمله را به او میفرماید : ای عمرسعد، با ریختن خون من، هرگز به حکومت ری نخواهی رسید دیدار به پایان میرسد قسمت سوم
پس از مناظره، عمر سعد به خیمه خود بازمیگردد شب از نیمه گذشته اما او خوابش نمیبرد گاهی وجدانش با او سخن میگوید و گاهی حب حکومت ری قلبش را میلرزاند سرانجام فکری به ذهنش میرسد، قلم و کاغذ بدست میگیرد تا نامه ای به ابن زیاد بنویسد: 📜سلام بر امیر کوفه شکر خدا که آتش فتنه خاموش شد، حسین پیشنهاد داده تا اجازه دهم به سوی مدینه بازگردد، خیر و صلاح امت اسلام در قبول این پیشنهاد است والسلام📜 نامه را به نامه رسان میدهد تا به ابن زیاد برساند، ای کاش به جای این نامه ، عمرسعد از حب دنیا میگذشت قسمت چهارم
هدایت شده از دختران زهرایی
doafarajalifani.mp3
2.71M
بخوان دعای فَرج را... قرائت‌ هرشب ‌دعای ‌فرج ‌به ‌نیت‌ تعجیل در ظهور ..🤲 🕊 🦋 «اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجُ»
🖤زیارت حضرت ابالفضل العباس ع ▪اَلسّلامُ عَلیک یا أبَاالْفَضْلِ الْعَبّاسَ بْنَ أمِیرِالمُؤمِنِینَ اَلسّلامُ عَلیک یابْنَ سَید الْوَصِیینَ اَلسّلامُ عَلیک یابْنَ أوَّلِ الْقَومِ إسْلاماً وَأقْدَمِهِمْ إیمَاناً وَأقْوَمِهِمْ بِدِینِ اللّه وَأحْوَطِهِمْ عَلَی الاْءسْلامِ أشْهَدُ لَقَدْ نَصَحْتَ للّه وَلِرَسُولِهِ وَلاِءخِیک فَنِعْمَ الاْءخُ الْمُواسِی  ▪فَلَعَنَ اللّه اُمَّةً قَتَلَتْک وَلَعَنَ اللّه اُمَّةً ظلَمَتْک وَلَعَنَ اللّه اُمَّةً اسْتَحَلَّتْ مِنْک الَْمحارِمَ وَانْتَهَکتْ حُرْمَةَ الاْءسلامِ فَنِعْمَ الصّابِرُ الُْمجاهِدُ الُْمحَامِی النّاصِرُ وَالاْءخُ الدّافِعُ عَنْ أخِیهِ الُْمجِیبُ اِلی طَاعَةِ رَبِّهِ الرّاغِبُ فِیما زَهِدَ فِیهِ غَیرُهُ مِنَ الثَّوابِ الْجَزِیلِ وَالثَّناء الْجَمِیلِ وَاَلْحَقَک اللّه بِدَرجَةِ آبائِک فِی جَنّاتِ النَّعِیمِ، ▪اَللّهُمَّ إنّی تَعَرّضْتُ لِزِیارَةِ أوْلِیائِک رَغْبَةً فِی ثَوابِک وَرَجاءً لِمَغْفِرَتِک وَجَزِیلِ اِحْسَانِک فَأسْألُک أنْ تُصَلّی عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرِینَ وأنْ تَجْعَلَ رِزْقِی بِهِمْ دَارّاً وَعَیشِی بِهِمْ قَارّاً وَزِیارَتِی بِهِمْ مَقْبُولَةً وَحَیاتِی بِهِمْ طَیبَةً وأدرِجْنِی إدْراجَ الْمُکرَمِینَ واجْعَلْنِی مِمَّنْ ینْقَلِبُ مِنْ زِیارَةِ مَشَاهِدِ أحِبّائِک مُفْلِحاً مُنْجِحاً قَدِ اسْتَوْجَبَ غُفْرَانَ الذُّنُوبِ وَسَتْرَ الْعُیوبِ وکشْفَ الْکرُوبِ اِنَّک أهْلُ التّقْوی وأهْلُ الْمَغفِرَةِ. ▪تاسوعای حسینی تسلیت باد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
-اما حسین روز قبل از عاشورا، آنجا که برادرش افتاده بود و دیگر هرگز بلند نشده بود، شهید شده بود. اما حسین همانجا که سکینه به سمتش آمده بود و گفته بود: «عمویم عباس کجاست؟ می‌بینم که در آوردن آب برای ما تأخیر کرده است» شهید شده بود. اما حسین همانجا که خود را به پیکر برادر رساند و دستش را جدای از تنش روی زمین کنار مَشک آب دید.. همانجا که به آنی نگران امنیت خیمه‌ها شد.. همانجا که لشکرش را بدون عباس تصور کرد.. همانجا که دلش غروب شد.. اصلاً؛ همانجا که گفت: «اکنون کمرم شکست و راه چاره بر من بسته شد.» حسین، شهید شده بود. -حسنا زرین 🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️ علّت علاقه‌ی شدید امام زمان به حضرت عباس (علیهم‌السلام) دقیقاً نقطه‌ی ضعف شیعه در تمام تاریخ است!
حاج‌سیدمجید_بنی‌فاطمه_عمو_عباس_بی_تو_قلب_حرم_می‌گیره_.mp3
3.45M
عمو عباس بی تو قلب حرم میگیره🥀 عمو عباس بی تو بابا تنها میمیره 🏴 ع 🚩
شهید مصطفی، شهید تاسوعا ! سلام ما رو به حضرت عباس برسونید، توی این فیلم میگید ایشاالله تاسوعا پیش عباسم،"هر حرف که از دل برآید لاجرم بردل نشیند... آخر هم در شهر تاسوعا آسمانی شدید سردار سلیمانی در یکی از خاطره هاش میگه وقتی این شهید رو برای اولین بار دیدم عاشقش شدم، یک جوان تو دل برویی بود... شادی روحش صلوات
شمر زمانه ات را بشناس 🔻 @FORPALESTINE |
ولی فکر کنید !! اون چیزی که تو ده شب میشنوی و طاقتشو نداری حاصل صبح تا عصر یک روز بود سَلامُ عَلی قَلبِ زِینَبِ صَبور...
برایت از عباس(علیه السلام) می‌گویم: أمّا القلوبُ المنکسرة، العباسُ کفیلها.. «اما قلب های شکسته؛ عباس ضامن و سرپرست آن هاست!»
▪️شبِ عاشورا صدقه برای حضرت ولی عصر عج فراموش نشود. التماس دعا...
صدای ناله و گریه ی زینب س بلند میشود، او تاب ندارد ، نزد امام می آید و میفرماید: -کاش این ساعات را نمیدیدم، بعد از مادر و پدر و برادرم حسن ، دلم به تو مانوس بود یا حسین! +خواهرم! در برابر اراده ی خداوند صبر بیاور -یعنی میگویی خودم را برای داغ تو آماده کنم؟ زینب س از هوش میرود و صدای شیون زنان بلند میشود امام بالای سرش می رود ، او را به هوش می آورد و از مرگ و معاد و دنیا سخن میگوید و در پایان میفرماید : 《تو را سوگند میدهم در مصیبت من بی تابی نکنی و صورت نخراشی 》 ✅ ای زینب برخیز! تو در آغاز راهی، تو باید پیام برادر را به تمام دنیا و تمام تاریخ برسانی ، اگر صبر نیاوری ، واقعه کربلا در صحرای کربلا می ماند و کسی پیام امام را نمی شنود قسمت دوم
خبری در کاروان می پیچد همه به سوی خیمه ی امام میروند امام یارانش را فراخوانده است .....
شب عاشورا و شب جمعه است امام یاران خود را فرا میخواند همه بسوی خیمه ی امام میروند منتظرند تا امام سخن بگوید و با جان لبیک گویند امام شروع میکند : 《خدا را حمد و سپاس میگویم و در همه شادی و غم ها او را شکر میکنم خدا را شکر میکنم که به ما فهم و بصیرت عطا نمود و ما را از اهل ایمان قرار داد یاران من ! بدانید که من یارانی با وفا تر از شما نمی شناسم، ما امشب را مهلت داریم و فردا روز جنگ است من بیعتم را از شما برمیدارم و به شما اجازه میدهم از این صحرا بروید، چیزی مانع رفتن شما نیست این شب است و تاریکی ، از این تاریکی استفاده کنید و مرا با کوفیان تنها بگذارید، آنها با من کار دارند و کاری به شما ندارند》 قسمت سوم