eitaa logo
دختران زهرایی
414 دنبال‌کننده
8هزار عکس
4هزار ویدیو
129 فایل
قرارگاه(حضرت زهرا سلام الله علیها) مسجد حیدریه ارتباط باما @HAFi313 @dokhtarane_zahrayi لینک کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
اول صبح دلم هوای کسی را کرد که سر بگذرام روی پایش و آرام بگیرم کسی که از جنس بی نهایت باشد 🆔 @dokhtarane_zahrayi
میدونی به خدا یعنی چی؟ ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ(ع) ﺍﺯ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﺍی ﭘﺮﺳﻴﺪ: ﺩﺭ ﻣﺪﺕ یک ﺳﺎﻝ ﭼﻘﺪﺭ ﻣﻴﺨﻮﺭی؟ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﮔﻔﺖ : ﺳﻪ ﺩﺍﻧﻪ ﭘﺲ ﺍﻭ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﺩﺭ ﺟﻌﺒﻪ ﺍی ﻛﺮﺩ... ﻭ ﺳﻪ ﺩﺍﻧﻪ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻫﺶ ﻧﻬﺎد!!! ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﮔﺬﺷﺖ یک ﺳﺎل... ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ ﺟﻌﺒﻪ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺩﻳﺪ ﻛﻪ ﻓﻘﻂ یک ﻭ ﻧﻴﻢ ﺩﺍﻧﻪ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩﻩ !! ﭘﺲ ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﺍﺯ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﭘﺮﺳﻴﺪ ﭼﺮﺍ؟ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﮔﻔﺖ: ﭼﻮﻥ وقتیکه ﻣﻦ ﺁﺯﺍﺩ ﺑﻮﺩﻡ ﺍﻃﻤﻴﻨﺎﻥ داشتم ﺧﺪﻭﺍﻧﺪ ﺭﻭﺯی ﻣﺭﺍ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺩ ﻭ ﻣﺮﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﻤﻴﻜﻨﺪ... ﻭلی وقتی ﺗﻮ ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﺟﻌﺒﻪ ﻧﻬﺎﺩی، ﺑﻴﻢ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﻣﺮﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ کنی!!! ﭘﺲ ﺩﺭ ﺧﻮﺭﺩﻧﻢ ﺍﺣﺘﻴﺎﻁ ﻛﺮﺩﻡ ﺗﺎ ﺑﺘﻮﺍﻧﻢ ﻳﻜﺴﺎﻝ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺗﻐﺬﻳﻪ ﻛﻨﻢ !!! ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ میفرمایند: ﻫﻴﭻ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺯﻧﺪﻩ ﺍی ﺑﺮ ﺭﻭی ﺯﻣﻴﻦ ﻧﻴﺴﺖ مگر آنکه روزی او بر عهده خداست... ماهيان از آشوب دريا به خدا شكايت بردند، دريا آرام شد و آنها صيد تور صيادان شدند!! آشوب های زندگی حكمت خداست. ازخدا، دل آرام بخواهيم، نه دريای آرام! دلتون همیشه آرام....🙏🏻❤️❤️ 🆔 @dokhtarane_zahrayi
❗️ 🍃شیخ رجبعلی خیاط (ره) : تمام نور معنوی و فیوضاتی که انسان از عبادات و زیارات کسب می کند با نیشی که بوسیله زبان به دیگران میزند ، نابود می شود. ✅ @dokhtarane_zahrayi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
همکاری پایګاه حضرت زهرا(س) با جشنواره عمار فروش بلیط نیم بها فیلم ارزشی (منطقه پرواز ممنوع) در نماز جمعه
اجرای جنګ بسیج برای مدرسه ابتدایی حدیثه
برګزاری حلقه صالحین نونهالان بسیجی در مسجد قبا
🌻 ثواب بوسیــدن پای مـادر 🌻 ۱- پیامبر اکرم صلےالله علیه وآله فرمود: «کسی که پای مادرش را ببوسد؛مثل این است که آستانه کعبه را بوسیده است». 📚 گنجینه جواهر ۲- و نیز فرمود:«هر کس پیشانی مادر خود را ببوسد،از آتش جهنم محفوظ خواهد ماند». 📚 نهج الفصاحة ۳- روزی مردی نزد پیامبر(ص) آمد و عرض کرد: من تمام گناهان را انجام داده ام،ایا راه توبه برای من هست؟ فرمود:ایا پدر و مادرت زنده اند؟گفت: تنها پدرم زنده است. فرمود: به پدر خود احترام و نیکی کن؛تا خداوند تو را ببخشد. وقتی که آن مرد رفت،حضرت به اطرافیانش فرمود:«ای کاش مادرش زنده بود». 📚 بحارالانوار، ج ۷۱ ۴- پیامبر صلےالله علیه وآله فرمودند: همانگونه که دعای پیامبران در مورد امت خودشان مستجاب است، دعای پدران نیز در حق فرزندانشان مستجاب است». 📚 نهج الفصاحه 🆔 @dokhtarane_zahrayi 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
🇮🇷🇮🇷ما چه می دانیم جانبازی چیست؟ 🇮🇷🇮🇷 🔸برای دیدن یکی از دوست های جانبازم، رفته بودم آسایشگاه امام خمینی (ره) که در شمالی ترین نقطه تهران است. فکر می کردم از مجهزترین آسایشگاه های کشور باشد. که نبود. بیشتر به خانه ای بزرگ شبیه بود. دوستم نبودش، فرصتی شد به اتاق ها سری بزنم. اکثر جانبازها آنجا قطع نخاع بودند، برخی قطع نخاع گردنی، یعنی از گردن به پایین حرکت نداشتند، بسیاری از کمر، بعضی نابینا بودند، بعضی جانباز از دو دست. و من چه می دانستم جانبازی چیست، و چه دنیایی دارند آن ها... جانبازی که 35 سال بود از تخت بلند نشده بود پرسید؛ "کاندیدا شده ای! آمده ای عکس بگیری؟" گفتم نه! ولی چقدر خجالت کشیدم. حتی با دوربین موبایلم هم تا آخر نتوانستم عکسی بگیرم. می گفت اینجا گاه مسئولی هم می آید، البته خیلی دیر به دیر، و معمولا نزدیک انتخابات! همه اینها را با لبخند و شوخی می گفت. هم صحبتی گیر آورده بود، من هم از خدا خواسته! نگاه مهربان و آرام اش به من تسلی می داد. خیلی زود رفیق شدیم. وقتی فهمید من هم در همان عملیاتی بوده ام که او ترکش خورده. پرسیدم خانه هم می روی؟ گفت هفته ای دو هفته ای یک روز، نمی خواست باعث مزاحمت خانواده اش باشد! توضیح می داد خانواده های همه جانبازهای قطع نخاع دیگر بیمار شده اند، هیچکدام نیست دیسک کمر نگرفته باشند. پرسیدم اینجا چطور است؟ شکر خدا را می کرد، بخصوص از پرسنلی که با حقوق ناچیز کارهای سختی دارند. یک جور خودش را بدهکار پرسنل می دانست. یاد دوست شهیدم اسماعیل فرجوانی افتادم. دستش که عملیات والفجر هشت قطع شده بود نگران هزینه های بیمارستانی بود، نکند زیاد شوند! گفتم: بی حرکت دست و پا خیلی سخت است، نه؟ با خنده می گفت نه! حکایت تکاندهنده ای برایم تعریف کرد، او که نمی توانست پشه ها را نیمه شب از خودش دور کند، می گفت با پشه های آنجا دیگر دوست شده است! پشه های آنوفل را می گفت. "نیمه شب ها که می نشینند روی صورتم، و شروع می کنند خون مکیدن، بهشان می گویم کافیست است دیگر!" می گفت نگاهم را که می بینند خودشان رعایت می کنند و زود بلند می شوند. شانس آوردم اشک هایم را ندید که سرازیر شده بودند. نوجوان و 16 ساله بوده که ترکش به پشت گردنش خورده و الان نزدیک 50 سالش شده بود. سال ها بود که فقط سقف بی رنگ و روی آسایشگاه را می دید. آخر من چه می دانستم جانبازی چیست! صدای رعد و برق و باران از بیرون آمد، کمک کردم بیرون بیاید، تا بارش باران نرمی که شروع شده بود را ببیند. چقدر پله داشت مسیر! پرسیدم آسایشگاه جانبازهای قطع نخاع که نباید پله داشته باشد. خندید و گفت اینجا ساختمانش مصادره ای است و اصلا برای جانبازها درست نشده. خیلی خجالت کشیدم. دیوارهای رنگ و رو رفته آسایشگاه، تخت های کهنه، بوی نم و فضای دم کرده داخل اتاق ها... هر دقیقه اش مثل چند ساعت برایم می گذشت. به حیاط که رسیدیم ساختمان های بسیار شیک روبرو را نشانم داد. ساختمان هایی اروپایی... می گفت اینها دیگر مصادره ای نیستند، همه بعد از جنگ ساخته شده، و امکاناتش خیلی بیشتر از آسایشگاه های جانبازهاست. نمی دانستم چه جوابش را بدهم. تنها سکوت کردم. می گفت فکر می کنی چند سال دیگر ما جانبازها زنده باشیم؟ یکه خوردم. چه سئوالی بود! گفتم چه حرفی می زنی عزیزم، شما سرورِ مایید، شما افتخار مایید، شما برکت ایرانید، همه دوستتان دارند، همه قدر شما را می دانند، فقط اوضاع کشور این سال ها خاص است، مشکلات کم شوند حتما به شما بهتر می رسند. خودم هم می دانستم دروغ می گویم. کِی اوضاع استثنایی و ویژه نبوده؟ کِی گرفتاری نبوده. کِی برهه خاص نبوده اوضاع کشور... چند دقیقه می گذشت که ساکت شده بود، و آن شوخ طبعی قبلی را نداشت. از همان وقتی که حرف مرگ را زد. انگار یاد دوستانش افتاده باشد. نگاهش قفل شده بود به قطره های ریز باران و به فکر فرو رفته بود. کاش حرف تندی می زد! کاش شکایتی می کرد! کاش فریادی می کشید و سبک می شد! و مرا هم سبک می کرد! یک ساعت بعد بیرون آسایشگاه بی هدف پرسه می زدم. دیگر از خودم بدم می آمد از تظاهر بدم می آمد از فراموش کاری ها بدم می آمد از جنگ بدم می آمد از جانباز جانباز گفتن های عده ای و تبریک های بی معنای پشتِ سر همشان! از کسانی که می گویند ترسی از جنگ نداریم همان ها که موقع جنگ در هزار سوراخ پنهان بودند و این روزها هم نه جانبازها را می بینند نه پدران و مادران پیر شهدا را... بدم می آمد از کسانی که نمی دانند ستون های خانه های پر زرق و برقشان چطور بالا رفته! از آنها که جانبازها را هم پله ترقی خودشان می خواهند! کاش بعضی به اندازه پشه های آنوفلِ آسایشگاه معرفت داشتند! وقتی که می خوردند، می گفتند کافیست! و بس می کردند... و می رفتند... ما چه می دانیم جانبازی چیست! 🆔 @dokhtarane_zahrayi
⭕️ سرنوشت برخی از چهره‌هایی که به شبکه‌های خارجی پیوستند ✅ @dokhtarane_zahrayi
جشن تولد ۴۰ سالګی بسیج در پایګاه حضرت زهرا(س)
🌻🍃 🍃 •[.. ..]• •📚حڪمت‌شماره۴۴۱📚• 🔹امام‌علی‌علیه‌السلام‌فرمودند: مناصب، میدان مسابقه و آزمایش افراد است... ✅ @dokhtarane_zahrayi
🍃‌‌حاج اسماعیل دولابی(ره): هرگاه مؤمن طـغیان کند و گل آلود شود خداوند گودالی سد راه او قرار میدهد تا گل ‌هایش ته‌‌نشین شده و دوباره مثل روز اول صاف شود. ✅ @dokhtarane_zahrayi
امیرالمؤمنین علیه السلام: اگر یکی از شما ثروتمند شد، هرگز کبر و غرورش را نیفزاید و از خاندانش فاصله نگیرد لا يَزدادَنَّ أحَدُكُم كِبرا وعِظَما فی نَفسِهِ ونَأيا عَن عَشيرَتِهِ، إن كانَ موسِرا فِی المالِ الكافی جلد2 صفحه154 ✅ @dokhtarane_zahrayi
🔰 از حسین فهمیده و محسن حججی تا شهدای هسته‌ای و مرحوم کاظمی آشتیانی همه بسیجی بودند 🔻 رهبر انقلاب، صبح امروز در دیدار بسیجیان: 🔹️ بسیج دو جلوه دارد: یک جلوه، مجاهدت در عرصه‌ی دفاع سخت است؛ عرصه‌ی دیگر، دفاع نرم است. بسیج در عرصه‌ی علم، خدمت‌رسانی، سازندگی، تبلیغات دینی و فرهنگی هم حضور دارد و باید داشته باشد. 🔹️ در بسیج از حسین فهمیده و بهنام محمدی و محسن حججی و ابراهیم هادی هستند تا شهدای هسته‌ای. فاصله‌ی اینها از لحاظ جایگاه اجتماعی چقدر است؟ اما در بسیج در کنار هم هستند. صیاد و بابایی، ارتشی بودند اما جهت حرکت[شان] بسیجی بود؛ همت، باکری، زین‌الدین و خرازی، سپاهی بودند اما منش بسیجی داشتند. اینها همه بسیجی بودند. کاظمی آشتیانی هم که سلول‌های بنیادی را برای کشور به ارمغان آورد، بسیجی بود. 🔺️ این عرصه‌ی عریض و پهناور، همه بسیجی‌اند. اینها «الگو» هستند و جوان به نیاز دارد. اینها را به‌عنوان الگو با شیوه‌های گوناگون، جلوی چشم نگه دارید. اینها را بازآفرینی کنید. ۹۸/۹/۶ 🏷 @dokhtarane_zahrayi
⭕️افزایش سرچ کلمه ی "مهاجرت" !؟! 💢پس از افزایش قیمت بنزین مطلبی در فضای مجازی منتشر شد مبنی بر افزایش سرچ کلمه ی مهاجرت در گوگل که علت آن ناآرامی های اخیر کشور بوده است 🔺اما این تحلیل که بر مبنای آن سامانه ی گوگل ترنز مطرح شده صحیح نیست به علت قطعی نت ایران و تعویق چند روزه ی این اتفاق پس از اتصال مجدد باعث شده که هر کلمه ای در ورودی سرچ گوگل قرار گیرد روندی صعودی به خود بگیرد همانطور که در تصویر مشاهده می کنید حتی کلمات "ایران" ، "اینترنت" ، "مهاجرت" در پنج ساله گذشته روند سرچ مشخص و نرمالی داشتند و در این چند روز اخیر روند افزایشی داشتند که البته تاپ سرچ های این کلمه عنوان های مهاجرت شهاب حسینی و ... می باشد یعنی بازهم ارتباطی به ناآرامی های اخیر کشور ندارد ✍️کارگروه رصد و تحلیل آرما ✅ @dokhtarane_zahrayi
پوشش عفیفانه را انتخاب میکنم بخاطر...🌸❤ 🌸 @dokhtarane_zahrayi
فعالیت پایگاه حضرت زهرا«س»مشاوره فردی در پایګاه حضرت زهرا (س)
فضا سازی مسجد حیدریه توسط پایګاه حضرت زهرا(س)
‼توجه‼ ‼توجه‼ 🔶🔸دعای شب جمعه 📌علامه مجلسی می فرمایند: شبی در حین مطالعه به این دعا رسیدند و ان را قرائت کردند هفته آینده باز خواستند ان را بخوانند که ندایی به ایشان گفت هنوز ملائکه از نوشتن ثواب هفته قبل فارغ نشده اند که دوباره قصد خواندن آن را داری دوستان عزیز ثواب قرائت این دعای کوتاه را از دست ندهید ‼ بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله من اول دنیا الی فنائها و من الاخره الی بقائها الحمدلله علی کل نعمه استغفرالله من کل ذنب و اتوب الیه و هو الرحم الراحمین 🤲التماس دعا! @dokhtarane_zahrayi
🔅امام على عليه السلام: 🔺آفت شجاعت، فرو گذاشتن احتياط است ✅ @dokhtarane_zahrayi
@dars_akhlaq 13.mp3
6.88M
🔴 مجموعه درس اخلاق 🔴 💐🎙 🍃🔻 موضوع 🔻🍃 🔵 📚 الشافی صفحه ۸۵۱ 🌹 بسیار زیباست 👌👌 ═══✼🍃🌹🍃✼══ ✅ @dokhtarane_zahrayi
🍃آیت الله کشمیری : همان طور که نمی توانید با دستتان به خورشید برسید ، نمی توانید به این راحتی به امام زمان(عج) برسید ، امام زمان پاک و طاهر است باید پاک و طاهر شوید تا او را ببینید. ✅ @dokhtarane_zahrayi
✌️ در راه خدا پیروزیم 🌳 پیروزی ملت ایران تضمین‌شده است 🤔 اما به چه دلیل؟! ✅ @dokhtarane_zahrayi
هدف و هدفمندی.mp3
2.38M
🎧 | هدف و هدفمندی ⁉️ پاسخ به یک سوال مهم؛ هدفمان را چطور باید انتخاب کنیم؟! ☀️ آقا یک روش طلایی برای این انتخاب مهم، معرفی می‌کنند 🏎 💫 رسانه اختصاصی نوجوانان سایت Khamenei.ir 👇 🌱 @Nojavan_khamenei@dokhtarane_zahrayi
😎 | دیدار با فرمانده 🍃 حاشیه‌نگاری دیدار بسیجیان با رهبر انقلاب، ششم آذرماه 1398 🍁 صبح خنک و البته بهتر است بگوییم خیلی‌خنک ششم آذر. نسیم نرمی می‌وزد و برگ‌های بی‌رمق پاییزی را روی سنگ‌فرش‌های پیاده‌رو، تکان می‌دهد. هوا آلوده است. بیشتر چهره‌ها با ماسک پوشانده شده‌اند و تو از بالای ماسک تنها می‌توانی پف چشم‌های خواب‌آلود سر صبح را در صورت‌ها ببینی. یکی از خیابان‌ها اما، سرزنده‌تر از بقیه است. سروصدای گفت‌وگوهایی که در آن پیچیده، شباهتی به بقیه خیابان‌ها ندارد. آن‌قدر لهجه‌های تازه و مختلف و صداهای سرحال‌ از آن شنیده می‌شود که انگار همه ایران در این‌خیابان جمع شده‌اند. خیابان فلسطین امروز میزبان گروهی از بسیجی‌های کل کشور است؛ مهمانان سحرخیزی که شوق دیدار آقا، چشم‌هایشان را پر از نشاط و سرزندگی کرده است. ... 🍰 ازدحام جمعیت پشت در حسینیه بیشتر است. همان‌شیرینی‌های آشنا و لیوان کاغذی شیر گرم در دست مهمان‌هاست که پیش از ورود به حسینیه، پذیرایی می‌شوند. دختر نوجوانی که کنارم ایستاده، رو به چهره‌ای که انگار میان‌سالی‌های خود اوست، می‌گوید: «آدم واقعاً حس می‌کنه اومده خونه آقا! چقدر می‌چسبه این‌شیرینی مامان!» مادرش با لبخند، سری به تأیید تکان می‌دهد و شیرینی خودش را در دستمال کاغذی می‌پیچد و همان‌طور که آن را در جیب ژاکتش می‌گذارد، می‌گوید: «اینو ببریم برای داداشت خوشحال بشه. بچه‌م چه غصه‌ش بود که نتونست بیاد». مادرها، همه‌جا مادرند! ... 🔻 برای خواندن چندین روایت جذاب و دیگر از این دیدار به سایت یا نو+جوان مراجعه کنید👇 ✅ @dokhtarane_zahra