فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸سخاوتمندی دنیا به اندازه
باور شما وسعت میگیرد 🌸🍃
✨دنیا نه از خود
✨ثروتی دارد نه فقری
✨این ذهن شماست،
✨که انتخاب گر است
✨همیشه دست
✨روی بهترین ها بگذار،
✨کلید انتخاب در باور شماست
سلام صبح زیباتون بخیر 🌸🍃
🌸🍃@dokhtaranetahoora
🐸 بَزَک دوزک!
❌ میوه فاسد رو تو بهترین بستهبندی هم بذاری، بازم خرابه
😏 حکایت بعضیهاس
🔥 سالها کشور رو عقب انداختن و مردم رو دچار مشکل کردند
💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار
#تعلیم_تربیت_پایگاه
#پایگاه_بسیج_خواهران_مهدیه
#حوزه_مقاومت_بسیج_حضرت_زینب_س
🌱 @dokhtaranetahoora
فرازی زیبا از وصیتنامه شهیدی
که پیکرش بعد از 16 سال
سالم به میهن برگشت :
🌷سعی کنید که یکی از افرادی باشید که همیشه سعی در #زمینه_سازی برای #ظهور صاحب الامر دارند
🌷و بکوشید اول #خود
و بعد #جامعه را پاک سازی کنید
🌷و دعا کنید که این #انقلاب به #انقلاب_جهانی آقا امام زمان متصل شود.
🌷پس اگر می خواهید دعاهایتان #مستجاب شود به #جهاد_اکبر
که همان #خودسازی_درونی است بپردازید.
#شهید_محمدرضا_شفیعی
#الگوی_خودسازی
#واحد_امور_شهدا_و_دفاع_مقدس
#آلبوم_خاطرات_دفاع_مقدس
#پایگاه_بسیج_خواهران_مهدیه
#حوزه_حضرت_زینب_س
#ناحیه_مقاومت_بسیج_کاشان
#کنگره_ملی_شهدای_استان_اصفهان
#ستارگاندرخشان
#شهیدوطن
https://eitaa.com/albom_shohada
اللهم عجل لولیک الفرج
─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
#داستانک
«ولی من رای میدم. چون پسرم اتیسم داره.»
همینکه جملهام تمام شد با ترمز محکم و ناگهانی راننده، همه هُل خوردیم سمت جلو. نمیدانم خشونت توی ترمزش به خاطر تعجب بود یا از مخالفت صریح و قاطعم با حرفهایش جا خورد. مسافران در حال نچ نچ داشتند خودشان را به عقب بر میگرداندند که راننده پنجرهاش را پایین کشید تا صدای «گوسفند» گفتنش به ماشین جلویی برسد.
از پنجره باز شده، سوز هوای بهمنماه میخورد توی صورتم و مرا با خودش به بهمن پارسال میبرد؛ وقتی که توی همین تاکسیهای سبز رنگ نشسته بودم و بین انگشتهایمْ کاغذ آدرس داروخانهای در کوچه پس کوچههای شهر را فشار میدادم. یک واسطه بهم اطمینان داده بود که آنجا رسپیریدون دارد؛ قرصی کوچکتر از عدس. اندازه نقطهای که توی زندگی پسرم بین کلمه مرگ و زندگی فاصله میانداخت.
پسر دو ساله من، درکی از ارتفاع نداشت. این یک نوع کمحسی در اتیسم است. بدون آن قرص، ممکن بود خودش را از هر بالا بلندی به پایین پرتاب کند. آن سطح مرتفع میخواست مبل باشد یا قلهی سرسرهای در پارک. میتوانست پشت بام خانهای سه طبقه باشد یا پنجره باز ماشین در حال حرکت.
وقتی به مقصد رسیدیم هوا تاریک شده بود. رفتم توی داروخانه خلوت. ناخودآگاه با صدای پایینتر از معمول از مرد پشت شیشه پرسیدم رسپیریدون دارید؟ مرد چند ثانیهای به من نگاه کرد. انگار میخواست از دزاژ استیصال صورتم شناساییام کند که آیا واقعا کودک اتیستیک دارم یا نه. منتظر جواب دستگاه خیالی دروغسنجیاش نماندم. نسخه را از کیفم بیرون کشیدم و گفتم «آقا بخدا برای همین کاغذ ۳۷۰ تومن پول ویزیت روانپزشک اطفال دادم. ثبت اینترنتی هم هست. میتونید کدملی بچهمو چک کنید.» بغض اگر چهره داشت، در آن لحظه حتما شکل من بود. سراغ رایانهاش نرفت. فقط جوری با احتیاط و آهسته برگه قرص را روی پیشخان گذاشت که انگار داریم کوکائین رد و بدل میکنیم. تشکرکنان قرص را توی دستم فشار دادم. هنوز در خروجی را باز نکرده بودم که صدای مرد توی داروخانه پیچید: «خانم این آخریش بود. دیگه اینجا نیاین.» آنجا به اشکهایم اجازه ریختن ندادم. اما کمتر از یک هفته بعدْ دیگر دلیلی برای اختفای اضطرابم نداشتم و میشد راحت و رها گریه کنم. توی تاکسی بودم. قرصهای تو برگه یا بهتر بگویم، روزهای آرامش خانهمان، تمام شده بود. صبح زود، کاسهی چه کنم را برداشته بودم تا آن را سمت متصدی داروخانه بگیرم. راننده، رادیو را برای اخبار ساعت هفت روشن کرد. گوینده اخبار، اول مطمئنمان کرد که اینجا تهران است؛ و صدا، صدای جمهوری اسلامی ایران. بعد جوری که انگار مخاطبش فقط خود خود من باشم متن اولین خبر را خواند: «دانشمندان ایرانی توانستند قرص رسپیریدون را بومیسازی کنند. ماده اولیه این دارو در لیست جدید تحریمها علیه ایران قرار داشت. این دارو برای درمان و کنترل اتیسم به کار میرود...»
نه صورتم را پوشاندم و نه صدایم را پایین آوردم. اشک شادی که پنهان کردن ندارد. شیرینتر این که تنها بیست روز بعد، همسرم با سه برگه رسپیریدون از داروخانهی محلهمان به خانه آمد.
من رای میدهم چون پسرم اتیسم دارد. چون میدانم اگر با صندوقهای خالی اقتدار و امنیت این مملکت خال بردارد، هزاران مادر نگران مثل من، برای یافتن داروهای سادهای مثل تببر و سرماخوردگی، راهی این مسیر پر رنج میشوند. این تنها جایی است که نمیخواهم هیچ مادری درکم کند.
صدای بوق ممتد راننده مرا به بهمن ۱۴۰۲ و حوالی انتخابات برگرداند. زنی با غیظ داشت راجع به چای دبش و قیمت گوشت و شاسیبلندهای نمایندهها حرف میزد. پسر جوان کنارش که نگاه خیرهی معذبکنندهای به یقهی باز زن داشت، در تایید حرفش گفت: «آدم یه گوسفند توی مراتع سوییس باشه شرف داره به اینکه یه شهروند باشه تو این مملکت خراب شده» خواستم بگویم اتفاقا خیلی از مردمان سرزمینهای جنگزدهی اطرافمان رفتند سوییس؛ منتها مثل گوشت گوسفندی، قلب و چشم و کلیهشان با قاچاق اعضای بدن رفت توی فریزرهای اروپا، نه مراتع سرسبزش! اما نمیشد. چون هم به مقصد رسیده بودم و هم بعید بود پسرک خبری از آمار شهروندان ربوده شده یا مفقود شدهی لیبی و عراق و سوریه، در خلال جنگهای داخلیشان داشته باشد.
در را که برای پیاده شدن باز کردم از راننده پرسیدم: «این عبارت آهسته ببندید که زیر دستگیره نوشته رو خودتون میدید بزنن یا سازمان تاکسیرانی برای همه ماشینا میزنه؟» راننده که انگار سر درد و دلش باز شده باشد گفت: «نه خواهر من! خودم زدم. خون دل خوردم تا این ماشینو خریدم. مردم مراعات نمیکنن که! باید خودم حواسم بهش باشه. به امید این و اون باشیم که کلاهمون پس معرکه است.» با خندهام تاییدی نثارش کردم و گفتم: «چقدر خوبه آدم به چیزی که مال خودش میدونه تعلق و تعصب داشته باشه، حالا چه ماشینش باشه، چه وطنش!»
#من_رای_میدهم
#برای_آبادی
#برای_استقلال
#به_عشق_وطن
دعای امروز 🌷❤️🌷
🌹خدایا در این
🌿یکشنبہ زیبا
🌹از ماه بهمن
🌿تمنا دارم درهای
🌹رحمتت را به
🌿روی دوستان و
🌹عزیزانم بگشایی
🌿و روزی حلال
🌹سلامتی و تندرستی
🌿و آرامش را
🌹برای همه آنها مقرر بفرمایی
آمیـــن یا ذَالْجَلالِ وَالْاِكْرام 🙏
ای صاحب جلال و بزرگواری 🙏
🌸🍃@dokhtaranetahoora
سلام😊✋
به عشق و دوستی❤️
صبح یکشنبه تون زیبا🌷
زندگی آنقدر ارزش دارد
که به خاطر آن
ازهمه هستی خودمایه
بگذاریم تا قصری باشکوه
از مهربانی،محبت،عشق❤️
ودوستی بنا کنید🥰
انشاالله روز خوبی پیش رو داشته باشید ☕
#سلام_صبحتون_بخیر
🌸🍃@dokhtaranetahoora
5.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #تماشایی | همه برای ایران
👌 آقا از هنر اصلی امام خمینی(ره) میگویند
💫 نوجوان؛ انرژی امید ابتکار
🌱 @dokhtaranetahoora
انقلاب ادامه دارد.mp3
5.71M
🎧 #شنیدنی | انقلاب ادامه دارد
😏 فکر نکنید انقلاب فقط مال سال ۵۷ بود و تموم شد....
🔆 #آینده_روشنه
📻 #رادیونو شنیدنیهای رسانه نو+جوان
💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار
🌱 @dokhtaranetahoora
13.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #تماشایی | کجا بودیم؟ کجا هستیم؟
😍 هنوز به جلو نرسیدیم، اما خیلی پیش رفتیم
💫 نوجوان؛ انرژی امید ابتکار
🌱 @dokhtaranetahoora
⛓ شکست قفس پهلوی
⛔️ وقتی عمدا ما را عقب نگه میداشتند!
💎 و حالا انقلابی که غل و زنجیرها را شکست...
🤕 #بیچارگی_وابستگی
💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار
#تعلیم_تربیت_پایگاه
#عقیدتی_سیاسی_پایگاه
#پایگاه_بسیج_خواهران_مهدیه
#حوزه_مقاومت_بسیج_حضرت_زینب_س
🌱 @dokhtaranetahoora
🥴 #خاندان_ویرانی | 🌪️ تکیه بر باد
🛢 میگفتند ما که نفت داریم، چرا یاد بگیریم و کار کنیم؟!
💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار
🌱 @d_aftab133