eitaa logo
طهورا
68 دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
1.8هزار ویدیو
61 فایل
کانال فرهنگی دختران طهورا ویژه جوانان پایگاه مهدیه
مشاهده در ایتا
دانلود
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ <<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>> @motevasselin_be_shohada <<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>> 🦋 ای در دام عنکبوت نویسنده خانم ط_حسینی 🎬 یک روز که فارغ از اتفاقات اطرافم مشغول بازی با فیصل بودم,عدنان امد وازلحظه ورودش متوجه شدم ,رفتارش کاملا متفاوت است،مثل کسی میماند که مسافراست ومجبوربود خانه وعزیزانش راترک کند،موعظه ام میکرد،سفارش فیصل رامیکردومیگفت:فیصل مردجنگ است,مجاهدبارش بیاور,به زودی تلاشهای دولت اسلامی مثمرثمرمیشود,میخواهم زمانی که فیصل بزرگ شد یکی ازارکان دولت اسلامی باشد و.. حرفهایش بوی مرگ میداد یابهتربگویم خودکشی. با نگرانی کنارعدنان نشستم ودستش را دردستم گرفتم وگفتم:راستش رابگو چه درسر داری؟حرفهایت بوی جدایی میدهد. دستانم را محکم فشارداد وگفت:ان شاالله فرداشب شام را سرسفره ی حضرت محمدص دربهشت میخورم... عرق سردی بر تمام بدنم نشست...عدنان نگو...یعنی میخواهی انتحار.. ؟؟ عدنان:نگو انتحار....مولوی عبدالله، بهشت را بااین عملم برایم تضمین کرده... با پرخاش گفتم:مولوی اشتباها راه جهنم را به اسم بهشت نشانت داده،اخه عدنان تونخبه ای,درس خوانده ای,پزشکی چگونه حرفهای بی سروته اینان را باورمیکنی,من که این چندسال شاهدبودم,این مولویها ودولتهای حامی ما,از کشته شدن وانتحار ما پلی میسازند برای رسیدن خودشان به مال ومقام ودیگراهدافشان ,اخه توچطور...چطور....باورنمیکنم میخواستم به هرطریقی شده عدنان را منصرف کنم که گفت:ناریه ,به توحق میدهم که چنین حرف بزنی اخه تو درکلاسهای عقیدتی دولت اسلامی شرکت نکردی ونمیدانی بایک انتحار چگونه هم دنیابه کامت است وهم اخرت... خنده تمسخرامیزی کردم وگفتم:اخرت راخبرندارم اما تو کام دنیا را درتکه تکه شدن وجزغاله کردن خود واطرافیانت میدانی؟ عدنان:اشتباه نکن ناریه,من میمیرم وهمین امشب قبل ازمرگم به من قول دادند که بعدازمن زندگی تو وفیصل ازلحاظ مادی ومعنوی تامین شودوتو یکی از مهره های کلیدی شوی وفیصل هم دراینده یکی از مسوولین دولت,این میشود دنیایم واخرت هم میدانم ,کافیست یک رافضی(شیعه)رابه درک واصل کنم انوقت است محمدص در ورودی بهشت با اغوش باز منتظر من است... ازاینهمه حماقت عدنان لجم گرفته بود وخواستم باترفندی دیگر که واقعیتی انکار ناپذیر بود ,منصرفش کنم.پس گفتم: ... ..