طهورا
💕➖💕➖💕➖ #ازدواج💍 #قسمت_یازدهم👩❤️👨 #تقدیر_خداوند در امر ازدواج 🍃 🔆 گفتیم که افراد باید سعی کنند
➖💕➖💕➖💕
سلام و عرض ادب ✋
شبتون بخیر و سرشار از آرامش 🌹
با آرزوی خوشبختی همه ی مجردین عزیز میریم سراغ قسمت بعدی از مبحث👇
#ازدواج💍
#قسمت_دوازدهم👩❤️👨
#تقدیر 🍃
🔷درمورد اینکه گفته شد ازدواج تقدیر خداوند هست و انسان با هرکسی نمیتونه ازدواج بکنه و تقدیر انسان هست که با یک شخص مشخصی ازدواج میکنه، پس چطور برخی طلاق میگیرند❓🤔
و چطور برخی بعد از طلاق مجدداً ازدواج میکنند و زندگی بهتری دارند❓
🔶خدمت شما عرض شود که تقدیر یک چیز مشخصی است؛☺️
مثلاً خداوند متعال برای یک نفر تقدیر میکنه که در فلان مدرسه درس بخونه👌
این براساس تقدیری که داره زمینهاش فراهم میشه که در اون مدرسه درس بخونه
💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#قصه_دلبری
#قسمت_دوازدهم
با اعتماد به نفس صدایش را صاف کرد :«ولی من فکر می کنم خیلی هم به هم میخوریم !»
جوابم راکوبیدم توی صورتش :« آدم باید کسی که می خواد همراهش بشه ، بهدلش بشینه !»😏
خنده پیروزمندانه ای سر داد . انگار به خواسته اش رسیده بود :«یعنی این مسئله حل بشه ، مشکل شمام حل میشه ؟!» 😁
جوابی نداشتم ...
چادرم را زیر چانه محکم چسبیدم و صحنه را خالی کردم .
از همان جایی که ایستاده بود ، طوری گفت که بشنوم :«ببینید ! حالا این قدر دست دست می کنید ، ولی میاد زمانی که حسرت این روزا رو بخورید !»
زیر لب با خودم گفتم «چه اعتماد به نفسی کاذبی😐 »
اما تا برسم خانه ، مدام این چند کلمه در ذهنم می چرخید :
«حسرت این روزا !»
مدتی پیدایش نبود ، نه در برنامه های بسیج ، نه کنار معراج شهدا .
داشتم بال در می آوردم . از دستش راحت شده بودم 😃
کنجکاوی ام گل کرده بود بدانم کجاست
خبری از اردوهای بسیج نبود ، همه بودند الا او ..
خجالت می کشیدم از اصل قضیه سر در بیاورم.
تا اینکه کنار معراج شهدا اتفاقی شنیدم از او حرف می زنند
یکی داشت می گفت :«معلوم نیست این محمد خانی این همه وقت توی مشهد چی کار می کنه !»🧐
نمی دانم چرا ..!
یک دفعه نظرم عوض شد!
دیگر به چشم یک بسیجی افراطی و متحجر نگاهش نمی کردم .
حس غریبی آمده بود سراغم . نمی دانستم چرا این طور شده بودم 😐😔
#رمان_شهید_محمد_خانی ✨
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯