دختــران زهـرایے
🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱 #داستان #مسافر_کربلا #قسمت_چهاردهم [♥️معنویت♥️] جمعی از دوستان و بستگان: از
🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱
#داستان
#مسافر_کربلا
#قسمت_پانزدهم
به قرائت قرآن بسیار اهمیت میداد. مهم تر از آن به ترجمه و معانی آن بسیار توجه میکرد. یکبار در گوشه ای از مسجد نشسته بود،غرق در قران بود.
بعد هم رفت پیش یکی از دوستان، در مورد بعضی از آیات شروع به سوال و جواب کرد.
وقتی میخواستیم از مسجد بیرون برویم گفتم: خیلی تو قران غرق شدی! با تعجب نگاهم کرد. خیلی آرام گفت: ما خیلی غافل هستیم. ما فقط داریم عمرمون رو هدر میدیم. این قران مثل یه نامه است که خدا برای ما نوشته، ما نباید بدونیم خدا چی گفته و از ما چی میخواد!؟
برای من شنیدن این جواب از بچه ای که شوخ و کم سن و سال بود خیلی عجیب بود. من بعدها خیلی روی حرف های این پسر فکر میکردم. علیرضا واقعا انسان خود ساخته ای بود، خیلی بزرگ تر از سنش میفهمید.
از میان دعاها و زیارت ها، به دعای توسل بسیار اهمیت میداد. همیشه میگفت: بعد از توکل به خدا، توسل به ائمه معصومین
(ع) حلال مشکلات است. در توسل ها هم به وجود مقدس قمر بنی هاشم(ع) بسیار اهمیت میداد.
در دوران پس از پیروزی انقلاب، مسجد محل ما مرکز فعالیت گروه های سیاسی بود. طرفداران و مخالفان، همدیگر را مورد هجوم تبلیغاتی قرار میدادند. هر روز بحث و جدل داشتیم.
یکی از ویژگی های خوب علیرضا این بود که وارد این گونه بازی های سیاسی نمیشد.
بعد از ماجرای بنی صدر، یک روز با بچه ها خیلی بحث کردیم. بعد دیدم علیرضا گوشه ای ایستاده و با حالت خاصی به ما نگاه میکند. گویی با نگاهش ما را مسخره میکرد!
جلو رفتم و با تعجب پرسیدم: چیزی شده؟!
علیرضا گفت: آخه سر چی دارید بحث میکنید؟! خدا به ما ولایت فقیه داده. ما باید پشت سر رهبر باشیم. هر چی ایشون گفت اطاعت کنیم. این بازی های سیاسی بد نیست اما زیاد از حد به این مسائل پرداختن، باعث دوری از هدف میشه. نشنیدین حضرت امام فرمود:
پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد.
اهل غیبت نبود، اگر از کسی ناراحت بود مستقیم با خودش صحبت میکرد. میگفت که به چه دلیل از او ناراحت است. اما پشت سرش حرف نمیزد.
بسیار کم حرف بود. اما وقتی صحبت میکرد، کلامش بسیار جامع و کامل بود. همه جوانب کار را میدید و بعد حرف میزد. لذا بچه ها روی حرف او حرفی نمیزدند.
از پول تو جیبی خودش همیشه به افراد مستحق کمک میکرد. البته به صورت مخفیانه.
زمانی که جبهه میرفت معمولا به کسی نمیگفت. میترسید که ریا و یا نیت غیر خدایی وارد کارش شود.
پدرش هم به او آموخته بود که هر کاری انجام میدهی فقط برای رضای خدا باشد. چرا که امیرالمؤمنین(ع) میفرماید:
"هر کس قلبش را (و اعمالش را از غیر خدا) پاک ساخت مورد نظر خدا قرار خواهد گرفت"*
________________________________
*غررالحکم ص ۵٣٨
🎵❤کانال دختران زهرایی❤🎵
DokhtaraneZahrai666
..................💫💫💫...................
دختــران زهـرایے
♥️✨♥️✨♥️✨ ✨♥️✨♥️✨ ♥️✨♥️✨ ✨♥️✨ ♥️✨ ✨ [°♥️✨پسرک فلافل فروش✨♥️°] #قسمت_چهاردهم يكباره همه ی عكس ها ر
♥️✨♥️✨♥️✨
✨♥️✨♥️✨
♥️✨♥️✨
✨♥️✨
♥️✨
✨
[°♥️✨پسرک فلافل فروش✨♥️°]
#قسمت_پانزدهم
گفتم: آخه تو از کجا ديدي که اونجا شعار نوشته اند؟!
گفت: من هر شب اين مناطق را چک ميکنم، الان متوجه اين شعار شدم.
بعد ادامه داد: کسي نبايد چيزي بنويسد، حالا که همه ي مردم پاي انقلاب ايستاده اند ما نبايد به ضد انقلاب اجازه ي جولان دادن و عرض اندام بدهيم.
هادي خيلي روي حضرت آقا حساس بود.
يک بار به او گفتم اگر شعاري روضد حکومت روديوار بنويسند و مابرويم آن را پاك کنيم، چه سودي داره؟
چرا اين همه وقت می گذاري تا شعار
پاک کني؟ اين همه پاک مي ُ کني، خب دوباره مي نويسند!
گفت: نه، اين كساني كه مي نويسند زياد نيستند. اما ميخوان اينطور جلوه
بدهند كه خيلي هستند. من اينقدر پاک ميکنم تا ديگر ننويسند.
در ثاني اين ها دارند يه مسئله را كه به قول خودشون به رئيس جمهور مربوط
ميشه به حساب رهبري و نظام میگذارند. اينها همه برنامه ريزي شده است.
🎵❤کانال دختران زهرایی❤🎵
DokhtaraneZahrai666
..................💫💫💫...................
🌼💛🌼💛🌼
💛🌼💛🌼
🌼💛🌼
💛🌼
🌼
•°🌼سهدقیقهدرقیامت🌼°•
#قسمت_پانزدهم
خودم مشاهده كردم كه آخر شب با رفقا جمع شده بوديم و
مشغول اذيت كردن يكي از دوستان بوديم، ياد آيه ۶۵ سوره زمر
افتادم كه ميفرمود:(برخي اعمال باعث حبط [نابودی] اعمال [خوب
انسان] ميشود)
به دو نفري كه در كنارم بودند گفتم: شما يك كاري بكنيد!؟
همينطور اعمال خوب من نابود ميشود و...
سري به نشانه نااميدي و اينكه نميتوانند كاري انجام دهند برايم
تكان دادند. همينطور ورق ميزدم و اعمال خوبي را ميديدم كه
خيلي برايش زحمت كشيده بودم، اما يكي يكي محو ميشد.
فشار روحي شديدي داشتم. كم مانده بود دق كنم. نابودي همه
ثروت معنوي ام را به چشم ميديدم. نميدانستم چه كنم!
هرچه شوخي كرده بودم اينجا جدي جدي ثبت شده بود. اعمال
خوب من، از پرونده ام خارج ميشد و به پرونده ديگران منتقل ميشد.
نكته ديگري كه شاهد بودم اينكه؛ هرچه به سنين بالاتر ميرسيدم،
ثواب كمتري از نمازهاي جماعت و هيئتها در نامه عملم ميديدم! به
جواني كه پشت ميز نشسته بود گفتم: در اين روزها من تمام نمازهايم
را به جماعت خواندم. من در اين شبها هيئت رفته ام. چرا اينها در
اينجا نيست؟
رو به من كرد و گفت: خوب نگاه كن. هرچه سن و سالت بيشتر
ميشد، ريا و خودنمايي در اعمالت زياد ميشد. اوايل خالصانه به
مسجد و هيئت ميرفتي اما بعدها، مسجد ميرفتي تا تو را ببينند. هيئت
ميرفتي تا رفقايت نگويند چرا نيامدي!
اگر واقعاً براي خدا بود، چرا به فلان مسجد يا هيئت كه دوستانت
نبودند نميرفتی؟
🎵❤کانال دختران زهرایے❤🎵
DokhtaraneZahrai666
..................💫💫💫...................