فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🍃 #مسافران_بهشت 🍃🌹
واژهی انتظار
در جبهه ها معنا شد
دلشان برای استجابت نوایِ
" اَللّهُمَّ اَرِنیِ الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ "
پَر میزد...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهدا
••✾•🦋•✾••
https://eitaa.com/dokhtaranmontazer
••✾•🦋•✾••
4_6025990732928518067.ogg
525.4K
قرار هرشبـمون♥️
.
بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد
دعا کبوتر عشق است و بال و پر دارد🕊🌱
.
🌙 #گوشبدیدنوازشرۅحرۅ🙂
••✾•🦋•✾••
https://eitaa.com/dokhtaranmontazer
••✾•🦋•✾••
🦋دختران منتظر🦋
قرار هرشبـمون♥️ . بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد دعا کبوتر عشق است و بال و پر دارد🕊🌱 . 🌙 #گوشبدید
گوش بدید نگا سین هاش میکنم😉♥️
یک روز
یک جایی
برای این همه نداشتنت می میرم
#یاایهاالعزیز
••✾•🦋•✾••
https://eitaa.com/dokhtaranmontazer
••✾•🦋•✾••
چہدلتنگنگاه
بہگنبدطلایتشدمآقا..(:
آقاجانگدانمیخواهی؟😢
••✾•🦋•✾••
https://eitaa.com/dokhtaranmontazer
••✾•🦋•✾••
#دخترا_اگه_برن_جنگ😆
#خاطره_طنز_ازحضورخواهران_درجبهه
بیگودی های خواهر کاتبی!😌😐
✍🏻 حدودا 18.19ساله بودم
که مســــــ🕌ــــجد محل یک شب حاج اقا،خانما رو جمع کرد و گفت:
رزمنده ها لباس ندارند و یه سری کارای تدارکاتی رو خواست که انجام بدیم!
من و چند از خواهرا✋🏻
که پزشـ🔬ـکی میخوندیم
پیشنهاد دادیم برای جبران نیروی پرستاری بریم بیمارستان های صحرایی🏩
و ما چمدون رو بستیم و راهی جنوب شدیم🚌
من تصور درستی از واقیعت جنگ نداشتم و کسی هم برای من توضیح نداده بود🤐
و این باعث شد که یک ساک دخترونه ببندم شبیه مسافرت های دیگه،و عضو جدانشدنی از خودم رو بذارم تو ســ🛍ـــاک
یعنی بیگودی هام😲
و چند دست لباس👗
و کرم دست و کلی وسایل دیگه😶 ...
غافل از اینکه جنگ، خشن تر از اینه که به من فرصت بده موهامو تو بیگودی بپیچم❗️
یا دستمو کرم بزنم...👐🏻
به منطقه جنگی و نزدیک بیمارستان رسیدیم...
نمیدونم چطور شد که😰
ساک من و بقیه خواهرا از بالای ماشین افتاد و باز شد و به دلیل باد شدیدی که تو منطقه بود، محتویاتش خارج شد و لباسا و بیگودی های من پخش شد تو منطقه😰
ما مبهوت به لباسامون که با باد این ور و اون ور میرفتن نگاه میکردیم...🌬
و برادرا افتادن دنبال لباسا😱
ما خجالت زده 😥.
برادرا بعد از جمع کردن یه کپه لباس اومدن به سمت ما😅
دلمون میخواست انکار کنیم😣
اما اونجا جنس مونثی نبود جز ما سه نفر که تو اون بیابون واساده بودیم😑😐😶
.
و بعد
.
بیگودی هام دست یه برادر دیگه بود و خانما اشاره کردند که اینا بیگودی های خواهر کاتبیه😂
از اون لحظه که بیگودی ها رو گرفتم، تصمیم گرفتم اونا رو منهدم کنم...❌
شب تو کیسه انداختم و پرت کردم پشت بیمارستان☺️
صبح یکی از برادرا اومد سمتم با کیسه بیگودی
گفت در حال کیشیک بودن، این بسته مشکوک رو پیدا کردند،گفتن #بیگودی_های_خواهر_کاتبیه😮
شب که همه خوابیدن ، تصمیم گرفتم چال کنم پشت بیمارستان صحرایی😊
چال کردم و چند روز بعد یکی از برادرا گفت ما پشت بیمارستان خواستیم سنگر بسازیم ،زمین رو کندیم،اینا اومده بالا
گفتن اینا بیگودی های خواهر کاتبیه 😐😒
و من
هر جور این بیگودی های لعنتی رو سر به نیست میکردم😡
دوباره چند روز بعد دست یکی از برادرا میدیدم که داره میاد سمتم🏃♂️
خواهر کاتبی🗣
خواهر کاتبی🗣
بیگودی هاتون…
{داستان فوق بر اساس خاطرات بانو کاتبی هم رزم شهید متوسلیان}
••✾•🦋•✾••
https://eitaa.com/dokhtaranmontazer
••✾•🦋•✾••
48.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💐زیارت مخصوص
💐با نوای محمد حسین پویانفر
مناسب برا شب های دوری از حرم...😢
#استوری🍃
••✾•🦋•✾••
https://eitaa.com/dokhtaranmontazer
••✾•🦋•✾••