eitaa logo
🇮🇷دختران سلیمانے🇮🇷
476 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
432 ویدیو
60 فایل
اجتماع دخترانہ#دختران_سلیمانی شهرستان دارالصابرین بم🍃 تولد کانال:جمعه ۹ خرداد ۱۳۹۹ [تنہا ڪانال رسمے دختران سلیمانے شهرستان بم] شرایط ڪپی و تبادل: https://eitaa.com/tabadoldokhtaransoleymani
مشاهده در ایتا
دانلود
جمع کنیم بریم حسینیه کاخ سفید فردا شب دعا کمیل بخونیم😂✌️🏻 @dokhtaransoleymani_bam
و خدایی که قوی تر از بمب های اتمی و ناو های آمریکایی است!! @dokhtaransoleymani_bam
•| 🌱 از‌نسلِ‌قاسم‌سلیمانی‌بودن میدونی‌یعنی‌چی‌رفیق!؟ اینکه‌افتخارکنی‌از نسل‌حاج‌قاسم‌هستی کافی‌نیست.‌.!!✋🏻 تکمیل‌کننده‌ی‌این‌افتخار: ادامه دادن‌راهش‌هست‌‌‌‌..‌ اینکه‌میخوای‌مثل‌حاج‌قاسم‌زندگی‌کنی😇 باید‌باهوایِ‌نفس‌خودت‌بجنگی! و‌سخت‌ترین‌کارهاروبه‌دوش‌بگیری! حُبِّ‌دنیا‌نباید‌داشته‌باشی..🍂 "ماازنسل‌شهیدسلیمانی‌هستیم" یک شعار نیست!! ..🙂❤️ ‌ ‌ -------•| ✌️🏻🇮🇷👊🏻 |•------- @dokhtaransoleymani_bam
مادری که هر شب به حرم می آمد امشب انگار پشت دری افتاده..🥀 💔 💔 @dokhraransoleymani_bam
💌کلام_شهید 💢یه تیڪہ ڪلام داشت؛ وقتی ڪسی می‌خواست ڪنہ با خنده می‌گفت : «ڪمتر بگو»✋ طرف می‌فهمید ڪہ دیگه نباید ادامه بده ... ♥️🕊 🌹شادی روح شهدا صلوات 🌹 @dokhtaransoleymani_bam
سخنرانی ولی امر مسلمین آیت الله سید علی خامنه ای در سالروز قیام 19 دی مردم قم جمعه 19 دی ساعت 11:00 @dokhtaransoleymani_bam
•\• وقتی بهتون میگن: چٓشم.. بگید چٓشمت بی گناه... دعای بزرگیه :) . . +⚠️ ↫ ✋🏻         .🇮🇷 @dokhtaransoleymani_bam
🇮🇷دختران سلیمانے🇮🇷
#بسم_رب_الشهدا #تنها_میان_داعش #قسمت_چهارم مردی لاغر و قد بلند با صورتی به شدت سبزه ، که زیر خط ب
خجالت میکشیدم اعتراف کنم که در سکوتم فرو رفتم اما خوب میدانستم که زیبایی این دختر ترکمن شیعه افسار چشمانش را ان هم در مقابل عمویم ، این چنین پاره کرده است. تلخی نگاه تندش تا شب با من بود تا چند روز بعد که دوباره به سراغم آمد. صبح زود برای جمع کردن لباس ها به حیاط پشتی رفتم ، در وزش شدید باد و گرد و خاکی که تقریبا چشمم را بسته بود ، لباس ها را در بغلم گرفتم و به سرعت به سمت ساختمان برگشتم که مقابلم ظاهر شد. لب پله ایوان به ظاهر به انتظار عمو نشسته بود ، تا مرا دید با نگاهی کا نمیتوانست کنترلش کند ، بلند شد شال کوچکم به خوبی سر و صورتم را نمی پوشاند که من اصلا انتظار دیدن نامحرمی را در این صبح زود در حیاط مان نداشتم. دستانی که پر از لباس بود ، بادی که شالم را بیشتر به هم میزد و چشمان هیزی که فرصت تماشایم را لحظه ای از دست نمیداد. با لبخندی زشت سلام کرد و من دنبال حفظ حیا و حجابم بودم که با یک دست تلاش می کردم خودم را پشت لباس های در آغوشم پنهان کنم و با دست دیگر شالم را از هر طرف می کشیدم تا سر و صورتم را بیشتر بپوشاند. آشکارا مقابل لبه ایوان ایستاده بود تا راهم را سد کرده و معطلم کند و بی پروا براندازم میکرد. در خانه خودمان اسیر هرزگی این مرد اجنبی شده بودم ، نه می توانستم کنارش بزنم نه رویش را داشتم صدایم را بلند کنم. دیگر چاره ای نداشتم ، به سرعت چرخیدم و با قدم هایی که از هم پیشی می گرفتند تقریبا تا حیاط پشتی دویدم ، باورم نمیشد دنبالم بیاید!! دسته لباس ها را روی طناب ریختم و همانطور که پشتم به صورت نحسش بود ، خودم را با بند رخت و لباس ها مشغول کردم بلکه دست از سرم بردارد ، اما دست بردار نبود که صدای چندش آورش را شنیدم ✍ 🍁 میخوای از اولش بخونی...؟!بزن رو لینک زیر👇 https://eitaa.com/dokhtaransoleymani_bam/3964 💠کانال رسمی دختران سلیمانی بم @dokhtaransoleymani_bam
که صدای چندش آورش را شنیدم -من عدنان هستم ، پسر ابوسیف ، تو دختر ابوعلی هستی؟ دلم میخواست با همین دستانم که از عصبانیت گر گرفته بود ، آتشش بزنم و نمی توانستم که همه خشمم را با مچاله کردن لباس های روی طناب خالی میکردم و او همچنان زبان می ریخت -امروز که داشتم میومدم اینجا همش تو فکرت بودم! آخه دیشب خوابت رو می دیدم شدت تپش قلبم را دیگر نه در قفسه سینه بلکه در تمام بدنم حس میکردم و این کابوس تمامی نداشت که با نجاستی که از چاه دهانش بیرون می ریخت ، حالم را به هم زد -دیشب تو خوابم خیلی قشنگ بودی ، اما امروز که دیدمت ، از تو خوابم قشنگتری! نزدیک شدنش را از پشت سر به وضوح حس می کردم که نفسم در سینه بند آمده و فقط زیر لب《یاعلی》می گفتم تا نجاتم دهد. با هر نفسی که با وحشت از سینه ام بیرون می آمد امیرالمونین علیه السلام را صدا میزدم و دیگر می خواستم جیغ بزنم که با دستان حیدری اش نجاتم داد! به خدا امداد امیرالمونین بود که از حنجر حیدر سر برآورد! آوای مردانه و محکم حیدر بود که در این لحظات سخت تنهایی ، پناهم داد -چیکار داری اینجا؟ از طنین غیرتمندانه صدایش ، چرخیدم و دیدم عدنان زودتر از من ، رو به حیدر چرخیده و میخکوب حضورش تنها نگاهش می کند. حیدر با چشمانی که از عصبانیت سرخ و درشت تر از همیشه شده بود دوباره باز خواستش کرد -بهت میگم اینجا چیکار داری؟؟؟ ✍ 🍁 میخوای از اولش بخونی...؟! بزن رو لینک زیر👇 https://eitaa.com/dokhtaransoleymani_bam/3964 💠کانال رسمی دختران سلیمانی بم @dokhtaransoleymani_bam
. بعضیاميگن: بابادلت‌پاڪ‌باشه‌ڪافیه!😐😳 جواب‌ازقرآن: اون‌ڪسےڪه‌توروخلق‌ڪرده ، اگردل‌پاڪ‌براش‌ڪافےبود فقط‌میگفت" آمنوا " درحالیڪه‌گفته : « آمَُنوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحات ✨» یعنےهم‌دلت‌پاڪ‌باشه ، هم کارت درست باشه ...:)☘ °اگرتخمه‌ڪدو روبشڪنےومغزش ‌روبڪارےسبزنمیشه،پوستش‌روهم‌ بڪاری‌ سبزنمیشه،مغزوپوست‌باید باهم‌باشه... " هم‌دل ؛هم‌عمل! " ✨کانال رسمی دختران سلیمانی بم✨ @dokhtaransoleymani_bam
شبتون شهدایی یا علی
•✨•ツ دیدی‌بعضی‌وقتا‌دلت‌می‌گیره؟! حال‌خوبی‌نداری! دلیلش‌می‌دونی‌چیھ؟! چون‌گناه‌کردی.. :) چون‌لبخند‌خدا‌رو‌گرفتی‌'🥀 چون‌اشک‌امام‌زمانت‌و‌ریختی‌! چون‌خودت‌و‌شرمنده‌کردی... بخدازشتھ🖐🏼 ما‌رو‌چه‌به‌سرپیچی‌از‌خدا؟! مگه‌ما‌چقدر‌می‌مونیم؟! مگه‌ماچقدر‌قدرت‌داریم؟! به‌چی‌می‌رسیم؟! با‌گناه‌به‌هیچی‌نمیرسیم‌؛هیچ! بلکه‌همه‌چیو‌از‌دست‌میدیم💔 .. :) وقتی‌نباشه‌دیگه‌هیچی‌نیست! کمی‌فقط‌کمی‌✨ واسه‌خدا‌ارزش‌قائل‌بشیم‌نھ؟! با‌گناه‌خودت‌و‌از‌خدا‌دور‌می‌کنی..! خداتورو‌با‌گناه‌دوست‌نداره‌رفیق..' تورو‌پاک‌و‌مهربون‌آفرید..! چی‌سر‌ِمال‌‌ِخدا‌آوردیم؟!🥀 ..'💛 شرمنده‌میشیما... نگاهمون‌نکنه‌‌داغون‌میشیما.. :) خدا‌که‌تو‌رو‌وِل‌نکرده... تو‌سرت‌و‌انداختی‌پایین‌ودنبال‌دلت‌رفتی! @dokhtaransoleymani_bam