eitaa logo
『 دختࢪاݩ زینبـے 』
1هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
3.2هزار ویدیو
430 فایل
بسم‌تعالے^^ [شھدآ،مآروبه‌اون‌خلوتتون‌راهےبدین!💔:) ـ خاک‌پاۍنوکراۍمادر! مجنـون‌شده.. عاشق‌اهل‌بیت¡ ‌سایبرۍکانال↯ @sayberi_313 پشت‌جبهہ↯ @jebhe00 متحدمونہ️‌↯ @Nokar759 @Banoyi_dameshgh @mim_mobtalaa کپے! ‌صلوات‌براآقامون‌ ودعابراۍبنده‌حقیر
مشاهده در ایتا
دانلود
های جذاااب خودکاری☺️☝️ تازه رسیده 🔉
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ 🔴 چرا آدم‌ها عیب‌های خودشان را نمی‌بینند؟ چه ارتباطی با دوران بچگی دارد؟ ✍ محاسبه نفس یعنی بنشین به عیب‌هایت نگاه کن، آن‌ها را بشمار. می‌فرماید: «عاقل باید بدی‌های خودش را بشمارد، طبقه‌بندی کند، بنویسد یا در ذهن داشته باشد؛ ...يُحْصِيَ عَلَى نَفْسِهِ مَسَاوِيَهَا‏»(غرر/۴۵۳) ➖ اما چرا فرمود: «بدی‌هایت را بشمار و ببین؟» آدم‌ها دوست ندارند به بدی‌های خودشان نگاه کنند، آدم‌ها دوست ندارند کسی مدام به بدی‌هایشان گیر بدهد، چیز بدی هم نیست. مثلاً در خانواده‌ها پدر مادرها خیلی عادت دارند بدی‌های بچه‌هایشان را می‌شمارند این خیلی بد است. ➖ یکی از ریشه‌های اینکه آدم عیب خودش را نمی‌گیرد این است که در خانه‌ای بزرگ‌شده که خیلی عیبش را گرفتند، دیگر حاضر نیست عیب خودش را بگیرد همه‌جا می‌خواهد از خودش دفاع کند. ➖ هرچقدر که عیب‌جویی از دیگران بد است و انسان را تاریک می‌کند، عیب‌جویی از خودتان خوب است و انسان را نورانی و لطیف و معطر می‌کند. ➖ برخی فکر می‌کنند اگر از خودشان عیب بگیرند، افسرده می‌شوند. بله اگر تنها هستی، افسرده می‌شوی، ولی اگر پیش خدا بروی و عیب‌هایت را بازگو کنی، خدا تحویلت می‌گیرد؛ برو بنشین بغل خدا بگو خدایا ببین خدایا من چه بلایی سر خودم آوردم، مثل بچه‌ای که در بغل پدرش می‌نشیند و می‌گوید ببین بابا دستم اوخ شده مفصل آنجا گریه می‌کند. 📚استاد پناهیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👌 خواب عجیب علامه امینی درباره عذاب شمر ✍علامه امینی می‌گوید: مدتها فکر می‌کردم که خداوند چگونه شمر را عذاب می‌کند؟ در عالم رویا دیدم، آقا امیرالمؤمنین علیه‌السلام در مکانی خوش آب و هوا، روی صندلی نشسته و من هم خدمت آن جناب ایستاده‌ام. دو کوزه نزد ایشان بود. فرمود: این کوزه‌ها را بردار و برو از آنجا آب بیاور. اشاره به محلی فرمود که بسیار با صفا و طراوت بود؛ استخری پر آب و درختانی بسیار شاداب در اطراف آن بود. کوزه‌ها را بر داشته و رفتم آنجا و آنها را پر آب نمودم. ناگهان دیدم هوا گرم شد و هر لحظه گرمی هوا و سوزندگی صحرا بیشتر می‌شود. دیدم از دور کسی رو به من می‌آید. هر چه او به من نزدیکتر می‌شود هوا گرمتر می‌گردد؛ گویی همه این حرارت از آتش اوست. در خواب به من الهام شد. که او ، قاتل حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام است. وقتی به من رسید. دیدم هوا به قدری گرم و سوزان شده است که دیگر قابل تحمل نیست. آن ملعون هم از شدت تشنگی، به هلاکت نزدیک شده بود رو به من نمود که از من آب را بگیرد. مانع شدم و گفتم، اگر هلاک هم شوم نمی‌گذارم از این آب قطره ای بنوشد. حمله شدیدی به من کرد و من ممانعت می‌نمودم .دیدم اکنون کوزه‌ها را از دست من می‌گیرد؛ آنها را به هم کوبیدم. کوزه‌ها شکست و آب آنها به زمین ریخت و بخار شد. او که از من ناامید شد رو به استخر نهاد. من بی‌اندازه غمگین و مضطرب شدم که مبادا آن ملعون از آن استخر بیاشامد و سیراب گردد. به مجرد رسیدن او به استخر، چنان آب استخر ناپدید شد که گویی سالهاست یک قطره آب در آن نبوده است؛ درختان هم خشکیده بودند. او از استخر مأیوس شد و از همان راه که آمده بود بازگشت هر چه دورتر می‌شد، هوا رو به صافی و شادابی رفت و درختان و آب استخر به طراوت اول بازگشتند. به حضور حضرت علی علیه السلام شرفیاب شدم، فرمودند: خداوند متعال این چنین آن ملعون را جزا و عقاب می‌دهد. اگر یک قطره آب آن استخر را می‌نوشید از هر زهری تلخ‌تر، و از هر عذابی برای او درد ناک‌تر بود. بعد از این فرمایش، از خواب بیدار شدم. ‌ 📙داستان دوستان، ج 3، ص 16
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خدایا، هر شب تا یادت در ذهن کوچک‌مان نقش می‌بندد آرامش در جان‌مان جاری می‌شود و می‌دانیم با اتکا به مهر بی‌کرانت فرداهای بهتری حلول خواهدکرد ❄️ شب بخیر 🕊 @dokhtaranzeinabi00