#برصیصای_عابد و عاقبتی تلخ...
.
. در میان #بنی_اسرائیل عابدی #پرهیزکار به نام #برصیصا زندگی میکرد که #مستجاب_الدعوه بود یعنی هر دعایی که می کرد برآورده میشد گروه زیادی از مردم برای درمان بیماریها به عبادتگاه میرفتند و با دعای او با دست پر برمیگشتند .
#دختر فرمانروای آن سرزمین بیمار شد #پادشاه به برادران او دستور داد خواهرشان را برای درمان نزد برصیصای عابد ببرند برادران ،خواهرشان را آنجا بردند و او را همان جا گذاشتند تا بامداد فردا بیایند و او را بازگردانند.
#شیطان وسوسه های خود را آغاز کرد و سرانجام برصیصا را واداشت تا کار ناشایست انجام دهد . . . برصیصا بی درنگ متوجه کار زشت خود شد با خود گفت اگر موضوع را پادشاه و پسران او بفهمند من را #زنده نخواهند گذاشت شیطان دوباره برصیصای بیچاره را وسوسه کرد تا دختر را بکشد و #جنازه او را هم آن را دفع کند. فردا که برادران دختر آمدند برصیصا گفت دختر خوب شد و رفت برادران همه جا را جستجو کردند ولی نشانی از #خواهر خود نیافتند و هیچ کس او را ندیده بود در نتیجه دوباره برگشتند و متوجه شدند قسمتی از زمین با بقیه جاها تفاوت دارد و پس از کندن زمین جنازه خواهر خود را پیدا کردند. برصیصا را دستگیر کرده و به #زندان انداختند و پس از محاکمه و اطمینان یافتن از #جنایت برصیصا او را به سوی چوبه دار بردن در حالی که مردم به او ناسزا میگفتند همان مردمی که تا دیروز به سبب تقوایش به او احترام میگذاشتند. گویند هنگامی که میخواستند طناب دار را به دور گردن او بیندازند شیطان او را #وسوسه کرد و گفت اگر به من سجده کنی تو را نجات خواهد داد. . . .
ادامه👇👇👇
#برصیصای_عابد و عاقبتی تلخ...
.
. در میان #بنی_اسرائیل عابدی #پرهیزکار به نام #برصیصا زندگی میکرد که #مستجاب_الدعوه بود یعنی هر دعایی که می کرد برآورده میشد گروه زیادی از مردم برای درمان بیماریها به عبادتگاه میرفتند و با دعای او با دست پر برمیگشتند .
#دختر فرمانروای آن سرزمین بیمار شد #پادشاه به برادران او دستور داد خواهرشان را برای درمان نزد برصیصای عابد ببرند برادران ،خواهرشان را آنجا بردند و او را همان جا گذاشتند تا بامداد فردا بیایند و او را بازگردانند.
#شیطان وسوسه های خود را آغاز کرد و سرانجام برصیصا را واداشت تا کار ناشایست انجام دهد . . . برصیصا بی درنگ متوجه کار زشت خود شد با خود گفت اگر موضوع را پادشاه و پسران او بفهمند من را #زنده نخواهند گذاشت شیطان دوباره برصیصای بیچاره را وسوسه کرد تا دختر را بکشد و #جنازه او را هم آن را دفع کند. فردا که برادران دختر آمدند برصیصا گفت دختر خوب شد و رفت برادران همه جا را جستجو کردند ولی نشانی از #خواهر خود نیافتند و هیچ کس او را ندیده بود در نتیجه دوباره برگشتند و متوجه شدند قسمتی از زمین با بقیه جاها تفاوت دارد و پس از کندن زمین جنازه خواهر خود را پیدا کردند. برصیصا را دستگیر کرده و به #زندان انداختند و پس از محاکمه و اطمینان یافتن از #جنایت برصیصا او را به سوی چوبه دار بردن در حالی که مردم به او ناسزا میگفتند همان مردمی که تا دیروز به سبب تقوایش به او احترام میگذاشتند. گویند هنگامی که میخواستند طناب دار را به دور گردن او بیندازند شیطان او را #وسوسه کرد و گفت اگر به من سجده کنی تو را نجات خواهد داد. . . .
ادامه👇