سلام سلام بازم ارمی ام خاطره امپول زدنم رو میخوام بگمیه این اتفاق برای پارسالع من کلا از امپول نمیترسم😎 ولی یبار مریض شدم دیگه نتونستم تحمل کنم و ساعت ۴صبح به بابایی گفتم بریم دکتر حالم خوب نیس هیچی دیگه دکتره نامرد ۴تا امپول داد فکر کردم هر روز یکی بعد گفت برید اتاق تزریقات همشو بزنید بعد به دختر ۱۱ساله ۴صب ۴تا امپول زدن🥲🥲 . . . . . عضـو بشئ بهتره😻👇 🧿@DokhtarMaAh

#خنده‌دارترین کانال ایتارو آوردم براتون سوتی های شاد😍😬 تقلب در کلاس های مجازی😍🤪 مزاحم تلفنی🤣😱 💯این کانالو از دست نده 🤣🤣☝️ ❌هوووووف نفسم بند اومد از خنده🤪😂❌

سلام مجدد ماهی جون امشب موتور مغزم روشن شده😂😂😂 زری هستم این سوتی مال چند هفته پیش خونه خواهرشوهرم دعوت بودیم مادر شوهر وبرادرشوهرم همه بودن همه مشغول شام خوردن بودن 🍛🍛🍛 همه سکوت کرده بودن اقای همسر اروم گفتن بشقاب سالادمن کو🥗🥗 منم بلند گفتم بیا از مال من بخور🤦‍♀🤦‍♀🤦‍♀وای تازه فهمیدم چی گفتم شوهرخاهرشوهرم خیلی شوخه بیشعوربرگشت گفت عجله نکن اون مال اخرشب یعنی ذوب شدم ها🤦‍♀🤦‍♀🤦‍♀ . . . . . عضـو بشئ بهتره😻👇 🧿@DokhtarMaAh

💞هزینه ارسال که صلواتیه 📿📿 💞رضایتمندی مشتری هرچقدر که بخوایین💪💪 دیگه توفکر🤔چی هستی🤗🤗 باخیال راحت خرید کنید 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2202861679C4193495bfc

سلام به دوستان و ادمین ❤️ این سوتی که میخوام بگم برای تابستونه با دوستم شرط گذاشته بودیم یه بلایی سر دوست پسرمون بیاریم ببینیم کدوماشون کمتر عصبی میشن و تو حال بدم باهامون خوب برخورد میکنن .( دوستامونم باهم رفیقن) قرار گذاشتیم چهارتایی بریم کافه نشسته بودیم دوستم یهو گوشی دوست پسرش و پرت کرد زمین گفت ای وای ببخشید از دستم افتاد . منم در گوشش گفتم این لوس بازیا چیه یه بلا ملا پدر مادر دار سرش درار، بعد یه فکر شیطانی تو سرم جرقه خورد گفتم الان یه کاری میکنم بفهمی باید چیکار میکردی. شنیده بودمم اقایون اگر به نقطه حساسشون ضربه بخوره خیلی درد داره. دستم و بردم بالا سفت زدم اونجاش انگار که میخواستم بزنم روی رون پاش ولی دستم اشتباه خورده . قرمززز شده بود از درد . چشاش کاسه خون شده بود بعد من هل کرده بودم فکر نمیکردم انقدر بد باشه هی وسط کافه داد میزدم فوت کن فووت کن تو دستت . گارسونه اومده بود نمیدونست بخنده یا آب بده به سینا 😂😂😂😂 خلاصه ‌کل کافه به دیوونه بازیای ما نگاه میکردن الهی بمیرممم بچم ولی هیچی بهم نگفت فقط گفت عزیزم حواست و یکم جمع کن ناقص نشم😁 حالا درسته شاید دیگه به جا دوست پسر . دوست دخترم میشد ولییییی شرط و بردم😎😂 . . . . . عضـو بشئ بهتره😻👇 🧿@DokhtarMaAh

🌺نیت کن با نام مبارک امام جواد (ع) بزن روی #حرز ببین چی نشون میده برات😍👇 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺🌺🌺🌺🌺🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 سفارش حرز امام جواد از دست سادات باقیمت ۵۰ ت فقط.کلی هم هدیه داره عالی😍👆

من وقتی ازدواج کردم شوهرم ازروستای کنارمون بود بعددیدم برادرشوهرم گفت ماباخواهرت تلفنی دوست بودیم منم😳😳چشام‌ شد عینننن وزق اخه ابجیم از من کوچیکتر بود بسیااااارمحجبه ‌حالا من سرو گوشم‌خیلی میجنبید😁😁😁ولی تفلک ابجیم اصلااا توخط این حرفا نبود خلاصه من گفتم محاله وفلانه گفت شماره خونتون رو بگم تا گفت دیدم دختر همسایه کناریمونه😒😒 نگو یبار این دختر همسایمون قرار میذاره با اینا شوهر منو دوستش وبرادرشوهرم میان با موتور از کوچه ما رد میشن این دخترهمسایه ماهم اومده دنبال ابجیم که بیا بریم‌ تا سر مزار شهدا بعد که ایناbهمو فقط دیده بودن زنگ زده‌ تماممم مشخصات ابجی منو داده وقتی ابجیم فهمید رفت حساب دختره رو رسید😎😎 خودشم گفته بود تا فهمیدم کی برا ابجیت اومده گفتم دنیا چقدررر کوچیکه گفتم رسواشدن ولی خوبه شماره خونه اونا هنوز یاد برادرشوهرم بود وگرنه اش نخورده دهن سوخته اخه باهم دوسالی بوده که کات کرده بودن ولی از جایی که خدا میخاست ابروی ابجی جون من نره شماره یاد برادرشوهرم مونده بود . . . . . عضـو بشئ بهتره😻👇 🧿@DokhtarMaAh

سلام من باز اومدم با یه خاطره از کادو دادن آقای شوهر😉 داداشم دو سال پیش از من عقد کرد زن داداش جونم داداشم رو مجبور میکرد روزهای ولنتاین ببرتش دور دور و براش 🍫🧸 بخره بعد شم برای ما تعریف میکرد🙃 من وقتی که عقد کردم چند روز قبل ولنتاین برای شوهرم از ولنتاین گفتم و اینکه دوست دارم کادو بگیرم البته به صورت سربسته😉 خلاصه روز ولنتاین شد و بعد از ظهر داداشم و زن داداش اومدن خونمون زن داداشم هی میگفت امروز چیکار کردن و اینا منم افسرده چرا این شوهر جونم برای من کاری نکرد😢 گوشیم زنگ خورد شوهرم گفت دارم میام خونتون منم گفتم حتما میخواد کادو بیاره برای ولنتاین🤩🥳 خلاصه آقایی اومد و یه بسته شکلات دستش بود حالا از این شیک و پیک ها هم نبودا تافی میوه ایا بود بسته اش هم جنس پلاستیک شفاف بود منم با خودم گفتم مهم نفس عملشه😊 همچنین آدمم قانعی بودما😁 بعدشم به آقایی گفتم چرا زحمت کشیدی عزیزم. شوهر جونم گفت نه بابا چه زحمتی اینا رو تو اداره بهمون دادن ما ازاین تافی میوه ایا دوست نداریم نمی خوریم برای شما اوردم😇 احوالات من در قالب استیکر نمی گنجد. داداشم و زن داداش😂🤣 شوهری 😎 تافی میوه ایا🤪😜 اینم اولین و آخرین کادوی ولنتاین ما😂 تباه مدل هفتاد🙌 . . . . . عضـو بشئ بهتره😻👇 🧿@DokhtarMaAh

سلاممم امیدوارم حال تون خوب باشه🥰 خوب جونم براتون بگه ک یه بار رفته بودم خونه دوستم موقع برگشت به مامانش گفتم اگر میشه برام آژانس بگیرید برگردم ، خلاصه بعد چند دقیقه مامان دوستم گفت ماشین اومد خداحافظی کردم رفتم سوار ماشین بشم دیدم راننده به در ماشین تکیه داده قیافش هم یکم جدی بود و کلی ریش و سبیل اینا داشت هیکلی هم بود ترسیدم باهاش برم برگشتم به مامان دوستم گفتم : این شبیه داعشی هایه من میترسم ازش عمرن باهاش برم🥲 مامان دوستمم گفت نترس عزیزم پسر خودمه! اصن مردم ع خجالت ، هیچی دیگ لوس بازی رو گذاشتم کنار و با یه لبخند ملیـح رفتم سوار ماشین شدم👩‍🦯 یه بار دیگ هم رفته بودم دنبال دوستم باهم بریم مدرسه جلو در خونشون منتظر بودم یه خانومه جوان هم جلوی در همسایه بغلی ایستاده بود بهم زل زده بود میخاس ببینه منتظر کیم و اینا خیلی هم تیپ و ظاهر بدی داشت کلن همسایه هاشون خیلی فضولن🫤 خلاصه یه چند دقیقه ای منتظر دوستم موندم تا آماده بشه وقتی اومد ع کنار اون زنه ک گذشتیم بهش گفتم: فلان زنه رو دیدی اونجا ایستاده بود؟ گفت عاره گفتم عَه عَه چرا اینجوری بود؟خیلی فضول بود تازه خیلی هم زشت بود پوستش هم خیلی فلان جور بود شبیه عن بود خلاصه همینطور داشتم از زنه بد می گفتم که یهو رفیقم گفت:_عمم بود! وااای انگار یه سطل پر یخ ریختن روی سر من انقدر خجالت کشیدم انقدر هم به اون زن بدبخت بد گفته بودم قشنگ مونده بودم چطور قضیه رو ماسمالی کنم یه لبخند مسخره کردم ک شکل مومو شدم🫠 بعدش با تته پته گفتم:_ن میدونی چیه؟خیلی بد نگام میکرد یکم کنجکاو بود ک چرا اونجا ایستادم رفیقمم یه لبخند ملی‍ـح زد و هیچی نگفتم منم تصمیم گرفتم تا مدرسه لال بشم😕 شمیمم🫤 . . . . . عضـو بشئ بهتره😻👇 🧿@DokhtarMaAh

سلام خوبین خوشین عزیزان من امدم مامان آدرینم👼 دیروز پسرمو خوابوندم گفتم برم یکم ب خودم برسم بعد از اینه صورتمو اصلاح کردم گفتم بزار ماسک زغال هم بزارم🖤 شروع کردم ب زدن ماسک بعد اینکه تموم شد امدم دراز بکشم دیدم یکی داره تند تند در میزنه 🤔😱😱دیدم برادر شوهرمه منم گفتم چیکار کنم ماسکم هنوز خشک نشده بود بخوام بردارم ب اجبار ی مانتو پوشیدم شال سرم کردم با همون صورت سیـــــاه رفتم خخخ🤣🤣 بردار شوهرم تا منو دید یهو فرار کرد وقتی برگشت قیافش اینجوری بود بخدا 🤯😨 گفت فک کنم اشتباه در زدم سرش تو گوشی بود🤳 بعدش پسرم بیدار شد گریه میکرد گفت برو صورتتو بشور از تو میترسه 🙄🙄🤣. . . . . عضـو بشئ بهتره😻👇 🧿@DokhtarMaAh

سلام ماهی جون چرا سوتی های منو نمیزاری🙄🙄 بگذریم امدم با ی سوتی دیگه تو دوران نامزدی❤ من 11سالم بود نامزد کردم💍 البته الان عروسی کردیم 18سالمه بعدش شوهرم برام گوشی خرید اورد منم اصلا کار با گوشی لمسی بلد نبودم مامان بابا نوکیا داشتن اونموقع بعدش تا س چهار روز هر چی شوهرم م اس میداد بلد نبودم جواب بدم فقط زنگارو جواب میدادم خلاصه بعد چن وقت یاد گرفتم یبار که داشتم اس ام اس بازی میکردیم💌 شوهرم نوشت (خخخ) منم نمیدونستم یعنی چی فک میکردم سینه اش درد میکنه اینو میفرسته🤣🤣 (خخخ) یعنی دارم سرفه میکنم منم پشت بندش مینوشتم بمیرم برات 😁😨😛یعنی الان یادم میفته میترکم از خنده مهر بانو جون بزار کانال دوستـــــــــون دارم مامان آدرین 🌹🌹 . . . . . عضـو بشئ بهتره😻👇 🧿@DokhtarMaAh

سلام ماهی جان میخوام یه سووتی خنده دار از خواهرم و دامادم بگم ..🙈 خواهرم اینا تو ساختمون دوواحدی زندگی میکنن ازقضا خواهرجان ب شوهرش میگه ک من میخام برم طبقه بالا ب همسایه سربزنم کارم طول میکشه چون (دختر همسایه و خواهر شوهر دختر همسایه) بالا بودن و میخواسته بهشون دستور یه غذایی روبده 😊 تا اینجارو داشته باشید ...حالا دامادمم ک میخواسته سریه ساعتی فوتبال ببینه برنامه ریزی میکنه میره حموم تا زودی بیاد بیرون ب تماشای فوتبال سر ساعتش برسه😀😀 خیالش جمع ک کسی خونه نیست ابجی خنگول منم نمیدونسته شوهرش رفته حموم ...میره طبقه بالا میبینه ک دختر همسایه و خواهرشوهر دختر همسایه دارن از راه پله ها میان پایین ک بیان خونه ابجیم اینا 🙈🙈 ابجیم ک اصرار بریم پایین خلاصه گلاب ب روتون همه اومدن پایین رو مبل نشسته بودن گرم صحبت ک..... دامادم در حموم ک رو ب پذیرایی باز میکنه بااون وضع ظاهرش ک ساعت روی دیوار ببینه نکنه فوتبال شروع شده باشه با عده ای خانم مواجه میشه ک یهو رنگش میشه عین گچ دیوار و در محکم میبنده میره توحموم😆😆😆😆😆 ابجیم و مهموناش هم ترسیدن وشوک شدن واینکه نمیتونستن بخندن یا ازخجالت اب بشن 🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣 . . . . . عضـو بشئ بهتره😻👇 🧿@DokhtarMaAh