🎆💕🎀اینم آموزششون🎀💕🎆
#آموزش 🔮 🌈
دخترونــــــ⭐️ ــــه خاص
💎 https://eitaa.com/joinchat/2602238003C2649197f69
📱وبینار📱
~نوجوانی پلی به سوی موفقیت~
⁉️برای موفق شدن از کجا شروع کنیم؟؟ 🤔
و...
کشف مسیر موفقیت در دوران نوجوانی🌱
⏳دوشنبه 18 مرداد ماه
ساعت 19
💢با حضور خانم دکتر قنبری
🎁ویژه تمام «دختــران نوجـــوان» سرزمینمان😍
💯آینده ای درخشان در انتظار شماست، از همین حالا خودتان را آماده کنید...! 🌱
🔗جهت شرکت در وبینار به آیدی زیر پیام دهید:
@rafat_poshtiban
#نوجوانی
#موفقیت
#آیندگان_ایران
@rafat_khanevade313
دلی که ظرف قرآن باشه، خدا عذابش نمی کنه!
#حفظ_قرآن💫
🌿 دخترونــــــــــه خاص 🌿
💎 https://eitaa.com/joinchat/2602238003C2649197f69
خیلی ممنون 😍☺️❤️
#نظر_اعضای_گل 🌸
بچه ها متن های شهدایی مون رو از دست ندیناااا
هفته ای یه شهید معرفی می کنیم، در جریانین دیگههه...؟؟! ☺️
🌈 #راضِ_بابا 🌈
#قسمت_یازدهم🌺
تاکنار رفتن انتظامات و گشودن راه را دیدم، سریع سرم را خم کردم و با دو از بین انتظامات گذشتم و وارد راهرو شدم.
باشنیدن صداهای تیزی که از زیر پاهایم بلند شد، به زمین نگاه کردم و با دیدن خرده شیشه هایی که چشمک می زدند، سرعتم را بیشتر کردم.
به اولین دَر ورودی رسیدم.
چند انتظامات که ته راهرو بودند،
داد زدند:《خانم، کجا؟ همه رفتن. کسی تو حسینیه نیست.》
اما حرف آنها دلم را تسکین نداد.
وارد حسینیه شدم.
زیر نورهای سبز رنگ، گرد و غبار های آشفته و پریشان، بال بال می زدند و روی خرده شیشه ها می نشستند.
تلخی گرد و خاک ها را مزه مزه کردم. در آخر حسینیه، دیوار تابوکی بین خواهران و برادران ریخته و قسمتی از شقف هم خالی شده بود.
روی زمین تابوک، کیف، کفش و چادر افتاده بود.
دیگر چشمانم قادر به دیدن این آشفتگی ناگهانی نبود.
حسینیه داشت دور سرم می چرخید. دستم را به دیوار گرفتم.
کاش کسی دلیل این به هم ریختگی وپریشانی را برایم توضیح می داد؛ اما این جا کسی نبود تا به حال دل بی قرارم برسد.
ادامه دارد ...
کپی داستان #راضِ_بابا ممنوع است❌❌
دخترونـــــ 🌈 💕 ــــه خاص
https://eitaa.com/joinchat/2602238003C2649197f69
🌈 #راضِ_بابا 🌈
#قسمت_دوازدهم🌺
گیجی سرم مدام بیشتر و بیشتر می شد. انگار وسط یک خواب آشفته گیر افتاده بودم.
نمی دانستم چه بلایی بر سر حسینیه آمده است. دوباره از اول تا آخر را برانداز کردم، اما جز حسینیه ی خالی در قاب چشمانم نمی نشست.
صدای ناله و فریاد از قسمت برادران، نگرانیم را بیشتر می کرد. دوباره لرزش لب هایم شروع شد و به دنبالش چشمانم به گریه افتاد. عقب عقب برگشتم و با کمک دیوار، راه رفتم. در این ازدحام اضطراب و دلواپسی، مثل محتضری می ماندم که خاطرات از جلوی چشمانش رد می شد.
_ مریم، دیگه وقتش رسیده که از مرودشت بار ببندیم و بریم.
با تعجب پرسیدم:《برای چی؟》
_ امروز اعلام کردن به خاطر آلودگی هوا باید خونه های سازمانی اطراف پترو شیمی تخلیه بشه.
به چشمان عسلی اش زل زدم و با نگرانی گفتم:《خب خونه نیمه کارمون توی مرودشت رو زود می سازیم و می رویم اون جا.》
نه، نظر من اینه که اون رو بفروشیم و توی شیراز یه زمین یا خونه ای بخریم.
هنوز هم برای خونه های سازمانی، یه سال وقت داریم.
نمی توانستم به زندگی در غربت فکر کنم.
کمی ابرو درهم کشیدم.
_ شیراز؟! ما که اون جا کسی رو نداریم. بریم توی شهر غریب چیکار؟
تیمور که مخالفتم را دید، کمی جلو آمد. کنارم نشست و آهسته گفت:
_ مریم، این جا هیچ امکاناتی برایپیشرفت نداره. با این جا موندن، بچه ها به جایی نمی رسن.
در دل، حرفش را تائید کردم. در این چند سال، سختی زیادی کشیده بودیم؛ اما با غریبی چه می کردیم؟
_ من می خوام ...
ادامه دارد ...
کپی داستان #راضِ_بابا ممنوع است❌❌
دخترونـــــ 🌈 💕 ــــه خاص
https://eitaa.com/joinchat/2602238003C2649197f69
زکات زیبایی عفت و پاکدامنی است 🦋💕
#حدیث 👑
دخترونــــــ⭐️ ــــه خاص
🌈 https://eitaa.com/joinchat/2602238003C2649197f69🌈
یه شروع خوب 🧡🍁
#انگیزشی 👘
دخترونـــــ🍊 ـــــه خاص
🥕🥕https://eitaa.com/joinchat/2602238003C2649197f69🥕🥕
بچه ها امروز بعد از ظهر توی گروه طهورا گفتگو داریما یادتون نره 😉
راستی موضوع امروزمون هم اینه 👇
چند تا دلیل محکم برای باحجاب بودنت داری؟ 🤔
🌈🎀حتما در مورد موضوع امروز مطالعه کنید و از ذهنتون ننویسین میتونید درمورد این موضوع کتاب بخونید یا سایت ها رو نگاه کنید و.. ☘🦋💎
#طرح_طهورا 💕
#حجاب 🐳 🐚
دخترونــــــ⭐️ ــــه خاص
💎https://eitaa.com/joinchat/2602238003C2649197f69 💎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📛📛حتما شما هم کلیپ های طنز و دابسمش که با شعر های مداحی و عزاداری ساخته میشه رو دیدین😏
و این شده غیر مستقیم وسیله ای برای تمسخر محرم و عزاداری امام حسین ع
اما وظیفه ما چیه ؟ 🤔
#پیشنهاد_دانلود 👌
#ایستگاه_فکر
🌸 دخترونــــــــــه خاص 🌸
https://eitaa.com/joinchat/2602238003C2649197f69
🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃
انگار مرد سن و سال دار و مجربی باشد که یک عمر را در متن جامعه👥 زندگی کرده و گره از کار خلق گشوده و یا این که مثلا چهره ای سرشناس و مشهور است که هرجا میرود، حتما چند نفر آشنا پیدا می شوند که باعجله پا پیش بگذارند و در سلام و علیک و احوال پرسی با او شتاب کنند!😍🤝
هر جا میرفتیم اوضاع بر همین منوال بود ، بزرگ🧔🏻 و کوچک👦🏻 هم نداشت . انگار همه جا افرادی بودند که او را بشناسند و به شخصیتش علاقه مند باشند.☺️
یکبار موقع پیاده روی ، ماشین ۲۰۶ خوش رنگ و لعابی🚗 با صدای موسیقی بلند و جلف 🎶، ناگهان جلویمان سبز شد و نزدیک ما ترمز زد. همه برگشتند نگاهمان کردند ، یک لحظه جا خوردم و گفتم لابد می خواهد اتفاقی بیفتد.😥 جوانی سانتی مانتال و فَشَن😎 از آن پایین پرید و بی معطلی صالح را در آغوش کشید 😳. صالح هم گل از گلش شکفت و حسابی با او گرم کرفت 😉. کنجکاو شدم بدانم این دیگر کیست که با صالح من این طور صمیمیت دارد ؟! 🤔وقتی که رفت ، صالح نگاه مبهوت مرا که دید ، خندید و گفت:" خدمت سربازی را پیش من گذراند."😅 از این دست افراد را بارها مشاهده کردم . گاه جوانهایی به او ارادت می ورزیدند که شمایلشان دیدنی بود .🧐 صالح اما اصلا با ظاهر آنها کاری نداشت ❌. یک بار چند جوان دعوتش کردند که موقع کشیدن قلیان کنارشان بنشیند 😳. صالح هم با روی باز پذیرفت . چند دقیقه ای بی آنکه دست به قليان بزند ، کنارشان نشست ، خوش و بشی کرد و بلند شد .😇 معتقد بود همین که خاطره ای خوش از بچه های مذهبی در ذهن جوانها بماند روی فکرشان تأثیر گذاشته و زمینه اصلاحشان را فراهم خواهد کرد.☺️😌
راوی : همسر شهید💗
منبع: کتاب عبدصالح🌹
شادی روح شهدا صلوات💝
#شهیدانه
#شهید_عبدالصالح_زارع
🌱دخترونــــــــــه خاص🌱
https://eitaa.com/joinchat/2602238003C2649197f69
🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃
سفر عمره که قسمتش شد ، تردید داشت برود یا نه . از قبل به او سفارش کرده بودم فرصت سفرهای زیارتی را از دست ندهد . سال ۸۸ بود که از طرف سپاه به سفر عمره دعوت شد🕋 . دو دلی اش را که دیدم حدس زدم به خاطر بی پولی اش باشد ، پانصد هزار تومانی💵 را که برای ثبت نام نیاز بود ، خودم به اصرار به دستش رساندم . تشویقش کردم برود و دعاگوی همه باشد.🤲🏻
برای این همه فامیل و دوست و قوم و خویشی که داشتیم ، هیچ سوغاتی🛍 نیاورد! دست از پا درازتر برگشت ؛ یک ظرف چند لیتری پلاستیکی دستش بود که پر کرده بود از آب زمزم و آورده بود که به همه جرعه ای تبرک بدهد✨. تعجب کردم . رسم است مسافر از راه دور که می آید، چیزی برای هدیه🎁 به دوست و آشنا با خودش بیاورد ، آن هم سفر خانه ی خدا که همه انتظار دارند بی سوغاتی نمانند.🧐
خیلی ها هم وقتی پایشان به آن طرف می رسد ، فامیل و آشنا و همسایه که سر جای خود ، بازار🛍 مکه و مدینه را شخم می زنند تا کالای بیشتری با خودشان بیاورند ، شاید روزی به کارشان بیاید 😐. عبد الصالح با دست خالی برگشت.😳
تعجب مرا که دید پولی آورد و گفت:« زحمتش با شما .☺️ همین جا بازار خودمان هر چه که لازم بود و صلاح دانستید برای هر کس که فکر می کنید ، خرید کنید تا به عنوان هدیه تقدیمشان کنم .💐 اینجا دیگر کشور خودمان است ، بازار خودمان . هر چه خرید کنید نفعش می رود به جیب یک جوان مؤمن . میشود نان🥖 حلال یک خانواده مسلمان . آنجا برای من هیچ رغبتی نبود که بخواهم سودی به جیب چند وهابی😡 برسانم . دشمن اسلام را تقویت کنم که بعد بلای جان مسلمانی مظلوم در گوشه ای از دنیا بشود.😰 آنجا که رفتم با خودم می گفتم کاش از ایران ، با خودم ظرفی آورده بودم تا حتی به خاطر خرید همین یک ظرف پلاستیکی هم نفعی به وهابیت نرسد.»😕
به فامیل هم سپرده بود که اگر سفر حج یا عمرہ نصیبشان شد و خواستند به او سوغاتی بدهند از عربستان سعودی چیزی برایش نخرند😖 . اگر هم بیاورند او استفاده نخواهد کرد . بیایند ایران🇮🇷 و از همین جا هدیه ای بخرند.🍃🌸
راوی : مادر شهید❤️
منبع: کتاب عبدصالح🌹
شادی روح شهدا صلوات💝
#شهیدانه
#شهید_عبدالصالح_زارع
🌴دخترونــــــــــه خاص🌴
https://eitaa.com/joinchat/2602238003C2649197f69
🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃
یک بار با هم به سفر 💛مشهد💛 رفتیم ، سر راهمان فقیری آمد و گفت که چند روز است غذایی نخورده. 😓من باور نکردم و به صالح گفتم :مطمئن باش دروغ می گوید ، اینها برای خودشان باند و گروه و تشکیلات دارند و بساطشان همیشه به راه است.😏
گفت :« باشد پولی به او نمیدهم ، مبادا در بیراهه خرج کند😦 ؛ اما گرسنگی اش را که نمی توانم نادیده بگیرم.»🤫
فقیر را با خودش به رستوران🍽 برد و پرسید : « چه غذایی دوست داری ؟! » غذا را به سفارش او خرید و جلویش گذاشت🍲. ماست و نوشابه🥤 هم برایش گرفت . خیالش که راحت شد باهم به سمت حرم راه افتادیم . بعدها متوجه شدم که چند نفر دیگر از دوستان و آشنایان عبدالصالح نیز شبیه به این اتفاق را نقل می کنند.😇
راوی: حمزه منتظری (دوست و همرزم شهید)🌺
منبع: کتاب عبدصالح🌹
شادی روح شهدا صلوات💝
#شهیدانه
#شهید_عبدالصالح_زارع
🍦 دخترونــــــــــه خاص🍦
https://eitaa.com/joinchat/2602238003C2649197f69
تلاوت روزانه قرآن به نیت شهدا ❤️🍃
تلاوت صفحات ۱۱ و ۱۲ قرآن کریم به نیت شهید مدافع حرم عبدالصالح زارع ❤️🌹
#شهید_عبدالصالح_زارع
#تلاوت_قرآن_بهنیت_شهدا
⭐️دخترونــــــــــه خاص⭐️
https://eitaa.com/joinchat/2602238003C2649197f69
بچه ها جونم☺️
امروز سالروز شهادت شهید مدافع حرم محسن حججی و روز بزرگداشت مدافعان حرم هستش❤️🌹⭐️
یادی کنیم از تمام شهدای مدافع حرم؛ مخصوصا شهید محسن حججی♥️
شادی روح شهدا فاتحه بخونیم😊
و برای سلامتی و پیروزی رزمندگان اسلام دعا کنیم🤲🏻🌹
#شهیدانه
♥️دخترونــــــــــه خاص♥️
https://eitaa.com/joinchat/2602238003C2649197f69