دختر پاییز
گلاب خانم ۹۷ امین زمستون عمرش سپری میکرد که باهاش ملاقات کردم
دست رد به سینه ی هیچ بیماری ای هم نزده بوده و پرونده ی پر و پیمونی هم داشت و خیلی قشنگ با لهجه ی خوشگل کردی اش شرح حال میداد
موهای حناییش رو فرق وسط باز میکرد و ادامه اش رو میبافت و هر روز هم با ی روبان خوشگل پاپیون بندیش میکرد که حقیقتا روح هممونو نوازش میکرد
ی صندوقچه داشت که روبان های رنگی خوشگلشو توش نگه میداشت و عین چشماش ازش مراقبت میکرد
هررچقدر این روزا سر به سرش میزاشتیم که یدونه از روبان هاش رو بهمون کادو بده در عین قربون صدقه رفتن نه محکمی تحویلمون میداد و میگفت اینا یادگاری عه و باز روز بعد دلمون رو میبرد
امروز اولین روز بیمارستان سال جدید بود
و بر حسب عادت میخاستیم با بخش جنرال و گلاب خانوم شروع کنیم که اون دعاهای قشنگشو بدرقه ی راه امسالمون کنه که .......
اتاق ۱۱ تخت شماره ی ۲۰ بخش جنرال برای همیشه از وجود گلاب دست شسته بود...
پ: ابدارچی بخش صندوقچه ی روبان هاش رو داد دستمون گفت اینارو برا شما گذاشته، حتی رنگاشم برامون انتخاب کرده بود و اینجوری شد که روبان نسکافه ای گلاب قسمت من شد...
#ناشناس
+https://eitaa.com/dokhtarpaeizzzzzzzzz/1147 چه سریالیه؟
_مینی سریال بود البته ،خدمتکار
و کلا حال من با تموم شدن هر سریالی همینه😅
*/ مینی سریال “خدمتکار” ده قسمته،
و هر لحظه از این سریال نشون میده که تلاش کردن بدونِ اینکه به نتیجه رسیدنرو هرلحظه تصوّر کنی، چطور میتونه تورو از افسردگی و زندگیایی که انتخابش دستِ تو نبود و سرنوشت گاهی برات رقم میزنه، نجات میده!
گاهی در بعضی از صحنههای سریال به این فکر میکنی که اگه جایِ شخصیّتِ اصلیِ داستان بودی “مرگ” انتخابت میشد، امّا هرلحظه میفهمی داشتنِ کورسویی از اُمید، دیدنش، دستِ خودته! :)
_ocean
اینم توصیف کاملش البته از زبان من نیست
#ناشناس
+برامون از یکی از سنت های قشنگ بهبهان بگو
_والا سنت خیلی خاصی که نداریم یا من خیلی نمیدونم
ولی وقتی ی فردی فوت میکنه اطرافیان ضمن عرض تسلیت به خانواده ی متوفی پول تقدیم میکنند که من متوجه شدم توی جاهای دیگه حتی این عمل رو زشت میدونند ولی به نظر من که عمل خیلی خوبیه چون اون شخص بالاخره برای خرج های کفن و دفن و... بیشتر از همه بهش نیاز داره
بعدی عروسی هامونه که خیلی مفصل برگزار میشه و ۹۹ درصد مواقع خانم ها و اقایون باهم اند و مختلط عه و اینکه زود ازدواج میکنند
امروز دوغ و گوش فیل رو امتحان کردم و اگه از معده درد بعدش بگذرم حقیقتا خوشمزه بود
توی این فکرم واقعا کی برای اولین بار همچین ترکیبی به فکرش رسیده اصلا چی شده و چجوری و چرا به این نتیجه رسیده
حالا میخاسته مزه ی شوری و شیرینی رو میکس کنه چرا دوغ چرا گوش فیل؟!...
#ناشناس
+میدونی موقعیت تو الان آرزوی خیلی از ماهیت:)
_فقط میتونم بگم اینم میگذره جوری که فقط ی خاطره ازش میمونه ، یادمه دو سال پیش منم دقیقا همین جمله رو به یکی از دانشجو ها گفتم
دووم بیار ی روزی ارزوتو زندگی میکنی
+سلام در جریانی موقعیت تو آرزوی خیلی از ماست🥲🥲🥲
_سلام عزیزم
ایشالا برای شما ❤️
#ناشناس
+آرزوم شده دیدن قبولی تو کارنامه خیلی وقت کنکور میدم و هنوز ک هنوز قبول نشدم
_درک میکنم واقعا سخته
استرس وحشتناک بالاست
توقع بالاست
ولی میشه واقعا بخای کار سختی نیست چیزی نمونده
برات بهترینا رو میخام💛
#ناشناس
+روزی چقد درس میخوندی روزی چقد تست میزدی
+نمیدونم چم شده. خیلی پایینم. نه میتونم کار کنم، نه میتونم مطالعه کنم، نه هیچی. فقط زندهم.
_والا من هیچوقت با ساعت و تعداد تست پیش نمیزفتم سعی میکردم مبحثی بخونم البته هرکس ی جوری جواب میگیره ولی خب یادمه روزای اخر ۳ تا کنکور تحلیل میکردم با حال خرااااببب و استرس وحشتناک
حس میکردم هیچی یادم نیست و هیچ کاری نکردم
ولی واقعا اون کنکور های اخیر خیلی کمکم کرد خیلی پیشنهادمیکنم
سعی کن هر جوری شده استرست رو کنترل کنی ، ارامش داشتن سر جلسه میتونه حتی نتیجه رو تغییر بده
سال دیگه این موقع ترم ۲ ای ها😉
موفق باشی عزیزم❤️
#ناشناس
+یعنی چی مبحثی میخوندید؟
_مثلا برنامه میریختم که امروز برای ریاضی فصل تابع رو جمع بندی کنم
توی برنامم هم مبحث هارو مینوشتم و تا حد امکان زمانو فشرده میکردم
#ناشناس
+از بیمارستان و کلا چیزای مربوط به رشته تجربی و دانشگات بیشتر بگو
_والا بیمارستان با وجود اینکه ۳ روز بیشتر ازش نمونده ، اتفافاتش خیلی زیاده روزی ۱۰۰ تا مریض میبینی با هزار داستان مختلف که خب قاعدتا برای خودم جذابه ولی اینکه بخام بگم یا چیزی بنویسم در موردش یا ممکنه برای باقی جذابیتی نداشته باشه یا اینکه مثبت ۱۸ بشه یا کلا چیزی باشع که طرف راضی نباشه
حالا غیر اینا هر چیزی بود شریکتون میکنم😉😅
«زندگی سنگینه،بعد یکدفعه بارون میباره و فکر میکنی اشکالی نداره، بذار این بار روی شونههای کوچکم بمونه،هیچ اشکالی نداره.»
_چای لب سوز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بهش گفتم این هوا عینِ واژهی بهار رو داره ادا میکنه. دارم میرم بیرون. تو عم نشین خونه پاشو با هم بریم.
دو تامون مدتی که از دستم در رفت چقدر، صورتامونو رو به آسمونِ خدا گرفتیم. یه سمت تیره از ابر، اونطرف آسمون باز شده بود و رنگین کمون.
گفت مسابقه دو بدیم؟ جواب نداده شروع کردم دوییدن. دوییدیم تا اونجا که نفسش بالا نمیومد. پاها و شلوارمون گلِ خالی بود. آب از سر و رو و موهام چکه میکرد. عمیقترین نفسها رو میکشیدیم کنار هم، بلکه یه قلپ از بوی بهار حبس بشه گوشه ریههامون. رفتیم کنار شکوفهها و عکس گرفت ازم باهاشون. گفتم پاشو بریم کنار آتیش، خیس آب شدی. سرما میخوری. زیرِ بارون، کنار آتیش، و منی که دیگه رو زمین نبودم.
جنگ دردهای جهان را بزرگ تر می کند. جنگ هر چند هم بر ضد خرابی ها باشد در آخر جور دیگری زمین را آکنده از درد می کند. اگر جنگ نهایت عدالت هم باشد همیشه زمین را لبریز غم می کند.
رمان آخرین انار دنیا