eitaa logo
دختران امام زمانی🇮🇷 ؛
1.2هزار دنبال‌کننده
9.3هزار عکس
2.1هزار ویدیو
188 فایل
-رسم تقدیر چنین است و چنین خواهد بود می رودعمر ولی،خنده به لب باید زیست:)) - اینجا؟ . دل‌نوشته های ِچندتا دختر ِدهه ِهشتادی 🤍 . کپی حـلالت رفیق : ) [ وقف ِآقای ولی عصر ِ] هـر آنچـه که باید بدانے . https://eitaa.com/joinchat/1160249525C3151e8d2cc
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم رب دل آرام علی (ع)🧸 سلام به دختر خانم های محجبه✌️ امروز اومدم کانال دلنوشته های یک دهه نودی🤌💗 رو بهتون معرفی کنم😏 خب این کانال پر از رمان هست🤯 نام رمان های تمام شده: آزادی همیشه در معرکه رمان در حال پارت گزاری: تلخ و شیرین خب بریم تیکه ای از رمان تلخ و شیرین رو بخونیم :🤫 بعد باشگاه بعد حموم داشتم موهام رو خشک میکردم که دیدم یکی داره در میزنه محمد: میتونم بیام تو _بفرما محمد آروم میاد تو و سلام می‌کنه و روی تختم میشینه _به به بلاخره بزرگوار به ما هم سری زد امرتون 😐 محمد آروم گفت: امر خیره _وات فاز 😂 محمد: شما که ترشیدی برای دوست تون _خفه محمد صداش رو صاف می‌کنه و میگه: ستاره خانم قصد ازدواج دارن🤭 با حرفش سشوار از دستم افتاد و بی اراده گفتم: رفیق صمیمیم ستاره رو میگی😱 محمد: اگه مارو نکشی بله🙂 تنها حرفی که زدم این بود: برو بیرون صدام رو بردم بالاتر برووووو بیروننن محمد هم ناراحت شد و رفت بیرون رو تختم ولو شدم بی اراده تو ذهنم اومد: ولی دیگه زن داداشم رفیق جون جونیمه ها 😂✌️ اومدم بیرون و مامان مریم گفت: خب شماره خونه ستاره جون رو نمیدین خنده ریزی کردم و گفتم وا مگه خودت نداری مامان لبخندی زد و گفت: راست میگیا تو با ستاره از ۷ سالگی دوستی منم با مامانش دوستم😂✌️ خندیدم و باهم شام خوردیم خب ادامش رو میخوای میخوای کلش رو بخونی ؟ بفرما اینم لینک 🥺 https://eitaa.com/joinchat/929366253Cd956440d62 عضو شدی یه سرباز امام زمان رو خوشحال کنی🥺
بسم رب دل آرام علی (ع)🧸 سلام به دختر خانم های محجبه✌️ امروز اومدم کانال دلنوشته های یک دهه نودی🤌💗 رو بهتون معرفی کنم😏 خب این کانال پر از رمان هست🤯 نام رمان های تمام شده: آزادی همیشه در معرکه رمان در حال پارت گزاری: تلخ و شیرین خب بریم تیکه ای از رمان تلخ و شیرین رو بخونیم :🤫 بعد باشگاه بعد حموم داشتم موهام رو خشک میکردم که دیدم یکی داره در میزنه محمد: میتونم بیام تو _بفرما محمد آروم میاد تو و سلام می‌کنه و روی تختم میشینه _به به بلاخره بزرگوار به ما هم سری زد امرتون 😐 محمد آروم گفت: امر خیره _وات فاز 😂 محمد: شما که ترشیدی برای دوست تون _خفه محمد صداش رو صاف می‌کنه و میگه: ستاره خانم قصد ازدواج دارن🤭 با حرفش سشوار از دستم افتاد و بی اراده گفتم: رفیق صمیمیم ستاره رو میگی😱 محمد: اگه مارو نکشی بله🙂 تنها حرفی که زدم این بود: برو بیرون صدام رو بردم بالاتر برووووو بیروننن محمد هم ناراحت شد و رفت بیرون رو تختم ولو شدم بی اراده تو ذهنم اومد: ولی دیگه زن داداشم رفیق جون جونیمه ها 😂✌️ اومدم بیرون و مامان مریم گفت: خب شماره خونه ستاره جون رو نمیدین خنده ریزی کردم و گفتم وا مگه خودت نداری مامان لبخندی زد و گفت: راست میگیا تو با ستاره از ۷ سالگی دوستی منم با مامانش دوستم😂✌️ خندیدم و باهم شام خوردیم خب ادامش رو میخوای میخوای کلش رو بخونی ؟ بفرما اینم لینک 🥺 https://eitaa.com/joinchat/929366253Cd956440d62 عضو شدی یه سرباز امام زمان رو خوشحال کنی🥺
بسم رب دل آرام علی (ع)🧸 سلام به دختر خانم های محجبه✌️ امروز اومدم کانال دلنوشته های یک دهه نودی🤌💗 رو بهتون معرفی کنم😏 خب این کانال پر از رمان هست🤯 نام رمان های تمام شده: آزادی همیشه در معرکه رمان در حال پارت گزاری: تلخ و شیرین خب بریم تیکه ای از رمان تلخ و شیرین رو بخونیم :🤫 بعد باشگاه بعد حموم داشتم موهام رو خشک میکردم که دیدم یکی داره در میزنه محمد: میتونم بیام تو _بفرما محمد آروم میاد تو و سلام می‌کنه و روی تختم میشینه _به به بلاخره بزرگوار به ما هم سری زد امرتون 😐 محمد آروم گفت: امر خیره _وات فاز 😂 محمد: شما که ترشیدی برای دوست تون _خفه محمد صداش رو صاف می‌کنه و میگه: ستاره خانم قصد ازدواج دارن🤭 با حرفش سشوار از دستم افتاد و بی اراده گفتم: رفیق صمیمیم ستاره رو میگی😱 محمد: اگه مارو نکشی بله🙂 تنها حرفی که زدم این بود: برو بیرون صدام رو بردم بالاتر برووووو بیروننن محمد هم ناراحت شد و رفت بیرون رو تختم ولو شدم بی اراده تو ذهنم اومد: ولی دیگه زن داداشم رفیق جون جونیمه ها 😂✌️ اومدم بیرون و مامان مریم گفت: خب شماره خونه ستاره جون رو نمیدین خنده ریزی کردم و گفتم وا مگه خودت نداری مامان لبخندی زد و گفت: راست میگیا تو با ستاره از ۷ سالگی دوستی منم با مامانش دوستم😂✌️ خندیدم و باهم شام خوردیم خب ادامش رو میخوای میخوای کلش رو بخونی ؟ بفرما اینم لینک 🥺 https://eitaa.com/joinchat/929366253Cd956440d62 عضو شدی یه سرباز امام زمان رو خوشحال کنی🥺
بسم رب دل آرام علی (ع)🧸 سلام به دختر خانم های محجبه✌️ امروز اومدم کانال دلنوشته های یک دهه نودی🤌💗 رو بهتون معرفی کنم😏 خب این کانال پر از رمان هست🤯 نام رمان های تمام شده: آزادی همیشه در معرکه رمان در حال پارت گزاری: تلخ و شیرین خب بریم تیکه ای از رمان تلخ و شیرین رو بخونیم :🤫 بعد باشگاه بعد حموم داشتم موهام رو خشک میکردم که دیدم یکی داره در میزنه محمد: میتونم بیام تو _بفرما محمد آروم میاد تو و سلام می‌کنه و روی تختم میشینه _به به بلاخره بزرگوار به ما هم سری زد امرتون 😐 محمد آروم گفت: امر خیره _وات فاز 😂 محمد: شما که ترشیدی برای دوست تون _خفه محمد صداش رو صاف می‌کنه و میگه: ستاره خانم قصد ازدواج دارن🤭 با حرفش سشوار از دستم افتاد و بی اراده گفتم: رفیق صمیمیم ستاره رو میگی😱 محمد: اگه مارو نکشی بله🙂 تنها حرفی که زدم این بود: برو بیرون صدام رو بردم بالاتر برووووو بیروننن محمد هم ناراحت شد و رفت بیرون رو تختم ولو شدم بی اراده تو ذهنم اومد: ولی دیگه زن داداشم رفیق جون جونیمه ها 😂✌️ اومدم بیرون و مامان مریم گفت: خب شماره خونه ستاره جون رو نمیدین خنده ریزی کردم و گفتم وا مگه خودت نداری مامان لبخندی زد و گفت: راست میگیا تو با ستاره از ۷ سالگی دوستی منم با مامانش دوستم😂✌️ خندیدم و باهم شام خوردیم خب ادامش رو میخوای میخوای کلش رو بخونی ؟ بفرما اینم لینک 🥺 https://eitaa.com/joinchat/929366253Cd956440d62 عضو شدی یه سرباز امام زمان رو خوشحال کنی🥺