#استوری دخترا!🌸 این ماییم که نباید اجازه بدیم کسی بدون پرداخت بهای قلبمون، لمسش کنه.. ما دخترای نازپرورده❤️‍🩹 #دخترها_باارزش_اند بفرست براش🌿 http://eitaa.com/dokhtran_mah

⭐️ امام رضا (ع) ؛ همون که خاطرات خوب بچگی‌ته، سلام بده به اون که بهترین رفیق زندگی‌ته. #استوری (ویژه روز زیارتی امام هشتم (ع)...... ۲۳ ذیقعده🌺 https://eitaa.com/dokhtran_mah

#مولتی_ویتامین ۱ وایستا جلوی آینه و چند تا موقعیت مختلف رو درنظر بگیر! مثلاً روز اول مدرسه، جلوی همه‌ی هم‌کلاسیات! یا جلوی آنتن پخش زنده‌ی یه برنامه تلویزیونی! ✘ تُ خودتُ در موقعیت‌های مختلف چجوری معرفی میکنی؟🤨 مجری نوجوان : فاطمه چاوشی https://eitaa.com/dokhtran_mah

ایستگاه تفکر مولتی ویتامین ۱ الوعده وفا😊🌺👍

✨صدا جلوه خداست؛ • دَم... • بازدم... انگار هر لحظه به تو جانی دوباره می‌دهد خدا؛ #خدا_جونم http://eitaa.com/dokhtran_mah

#خنده_وانه 🤪 مغز من شب های امتحان http://eitaa.com/dokhtran_mah

#داستانک • دیواری کج و مأوج و سیمانی بود؛ که خیال می‌کنم پدربزرگ بعد از خرید خانه، خودش آن را بنا کرده و اتاقکی کنج حیاط، برای نان پختن مادربزرگ، ساخته و در آخر، تکه آینه‌ای باریک، روی آن نصب کرده‌است. هرروز هنگام بازگشت از کار، خود را در آن می‌نگرد، دستی بر سر و رویش می‌کشد، یقه‌اش را مرتب می‌کند، لبخندی می‌زند و بعد وارد خانه می‌شود. و من از کودکی آن آینه را به یاد دارم. همان دورانی که با تمام توان بالا می‌پریدم، تا خود را در آن ببینم و موفق نمی‌شدم، تا حالا که... بماند. • اما اکنون دیگر برایم اهمیتی ندارد. هرزمان که مهمان آن منزل باشم، روزی چندبار از جلوی آن می‌گذرم و حتی وجودش را از یاد می‌برم. تا اینکه یک روز مرا شکار کرد... • گویی او مرا به یاد داشت و می‌شناخت. روبه‌روی آینه ایستادم و به درونش نگاه کردم. ولی تنها چیزی که نمی‌دیدم آینه بود و تمام چیزی که می‌دیدم، موجودی عجیب و ناشناخته... در چشمانش نگاه کردم؛ گاه شکوفه‌هایی سفید و صورتی می‌دیدم و گاه پرنده‌ای به پرواز درآمده. و گاهی هم خورشیدی روشنی‌بخش و دلگرم‌کننده. حیرت‌زده شدم و قدمی عقب کشیدم. اما آن نگاه نه! او در آرامش مطلق بود! در عمق چشمانم نگاهی انداخت و لبخند زد. با لبخندش، من نیز لبخندی غیرارادی زدم. دروغ چرا مهرش بر دلم نشست؛ گویی غریبه‌ای آشنا یا بهتر بگوییم آشنایی غریب بود! • ناگاه متوجه آینه شدم. اندکی تأمل کردم: اگر آینه روبه‌رویم است، پس... پس آن موجود منم؟! • لحظه‌ای مکث کردم. یعنی من تاکنون با خودی زیسته‌ام که او را نمی‌شناختم؟! • دوباره آینه را نگریستم. دیگر او را در آینه ندیدم، اما حضورش را هر لحظه و هرجا احساس می‌کردم. نویسنده نوجوان : تارا سلیمانی

✍️ یک ساعته به سقف زل زدی، با کی حرف میزنی؟  چه قدر فکرت شلوغ پلوغ شده : • کاش اون حرف رو میگفتم! • کاش جوابش رو اینجوری میدادم! • اگه جوابم رو داده بود، منم فلان چیزو میگفتم و اینجوری میزدم تو پَرش... و این ماجرا میتونه ساعتها کش بیاد؛ به همین سادگی! حالا تو پُر شدی از حرفایِ اَلَکی، 🔺درس میخونی همه‌اش فکرت می‌پره! 🔺با دوستاتی ولی یه وَر مغزت دائم غُر میزنه! 🔺حتی سر نماز هم تمرکز نداری! حالا یه سؤال؛ «جهان درون تو» واقعاً اونقدر کم ارزشه که با حرفای الکی پُرِش کنی؟ #ترمز_کن ! بی‌خیال بقیه، مراقبِ دلِ خودت باش😊. http://eitaa.com/dokhtran_mah

هر روز مکان درس خوندنتون رو عوض کنید برید جاهای شلوغ مثل پارک درس بخونید📖 اینجوری حوصله کتاباتونم سر نمیره باهاتون رفیق میشن #توصیه_دیبی😜 http://eitaa.com/dokhtran_mah

سلام سلام گل دخترهای ماه🌙 عصرتون به خیر 😊 طبق قرار یه ایستگاه تفکر چند دقیقه ای 👌 خوب خوب یه کوچولو از کتاب‌ها فاصله بگیرید که رفتیم پیش به سوی کهکشانها🌟💫🧕

شما برای عبور موفق از دوران نوجوانی، باید یه «کُدِ مخفی» ویژه‌ی این دوره رو در درون‌تون پیدا کنید! #کهکشان_درون | قسمت اول مجری: جواد زارع 🌙

مطالب عصرگاهی پیرو این هدف شیرین 💪💫

🍃 به نام خُدا 🍃

سرت و برگردون! #ی_بوس_کوچولو بزن رو دستای خدا ! https://eitaa.com/dokhtran_mah

💌 #مرد_آسمانی روی دیوارها، تیتر روزنامه‌ها، در جیب همه‌ی رزمنده‌ها، عکس امام خمینی بود و میلیون‌ها قلب به شوق لبخندش می‌تپید ❤ امّا با این‌همه، مرام امام، مهربانی بود و سادگی؛ همراهانش می‌گفتند: امام، به جای خریدن لباس‌های نو و گرانقیمت، یک دست لباس برای زمستان، و یک دست برای تابستان داشت. خانه‌اش خیلی ساده بود و از اسراف بدش می‌آمد. امام خمینی خوب می‌دانست، قلب‌ها به فرمان خداست؛ امام خوب می‌دانست، رنگ #سادگی، زیباترین رنگ دنیاست... #امام_خمینی #بزرگ_مرد_تاریخ http://eitaa.com/dokhtran_mah

میدونستید از سال‌های دور ملت‌های تحت سلطه آرمان آزادیخواهیشون، ملت ایران بوده؟! 😎🤞 🔺لوئیس فراخان، رهبر دینی آمریکا #بیداری_جهانی http://eitaa.com/dokhtran_mah

فکر می کنید این مرد با این وسواس آماده دیدار چه کسی میشه؟🥺

#حقیقتی_بنام_من 🙂 خیلی از ماها تا وقتی که کوچیک‌تریم، دوست داریم یه شغل هیجان انگیز داشته باشیم! یه کاری که با ماجراجویی و کشف ناشناخته‌ها و اسرار همراه باشه و حتی زمانی که به بزرگسالی میرسیم، مثل داستان‌های ماجراجویانه توی زندگی واقعی‌مون هم دنبال کشف یه چیزی هستیم؟ اما ما آدما معمولاً کشف مهمترین و هیجان‌انگیزترین راز زندگی‌مون رو فراموش می‌کنیم. روی این لینک کلیک کن، در مجموعه‌ی #حقیقتی_بنام_من هفته‌ای یه ذره، از این راز مهم حرف خواهیم زد: borna.montazer.ir/what-is-self-knowledge/ https://eitaa.com/dokhtran_mah

👍😊🌙🍃

به نام خدا

مجموعه #گوش_کن ※ تسبیح: صدای پچ پچ درگوشی دو عاشق است؛ خدا و بنده اش!❤️ https://eitaa.com/dokhtran_mah