⭕️ شهید آیتالله مدرس: از همان ایام به مطالعه جدی "تاریخ اقوام و ملل" پرداختم و متوجه شدم که این بحث در دروس ما چه جای خالی دیرینی دارد و مردمی که قرارداد، معاهده، پیماننامه واین دستآویزهای سیاسی را نفهمند چه روزگار سخت مطبخی خواهند داشت.
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
♦️"هنگامی که نهضت تنباکو (سالهای 1309- 1308 ه . ق) صورت گرفت، شهید آیتالله مدرس اگرچه سخت مشغول فراگیری علوم دینی بود، اما اندیشهاش فراتر از قیلوقال مدرسه را نظارهگر بود و فضای اجتماعی - سیاسی را بهخوبی میشناخت.
♦️ایشان چنین فرمودهاند:
«در بحبوحه واقعه تنباکو من پنج یا شش سال بود که در اصفهان به سر می بردم و طلبهای در سطح خارج و غالباً روزهای تعطیل برای تهیه معونه، یک هفته به کار عملگی (کارگری) می رفتم... روزهایی که به کار کلوخ کوبی می رفتم، با کشاورزان صحبت میکردم; اغلب از قرارداد راضی بودند. میگفتند: شرکت تنباکو به ما قرض میدهد که بدهکاریهای اربابها را بدهیم و بعد محصول ما را یکجا میخرد و پول نقد میدهد؟! وقتی برایشان میگفتم: همهچیز را نمیتوان به خاطر پول نقد به فرنگیان داد، به فکر میافتادند... از همان ایام به مطالعه جدی تاریخ اقوام و ملل پرداختم و متوجه شدم که این بحث در دروس ما چه جای خالی دیرینی دارد و مردمی که قرارداد، معاهده، پیماننامه واین دستآویزهای سیاسی را نفهمند چه روزگار سخت مطبخی خواهند داشت.»
📕سده تحریم تنباکو، به اهتمام موسی نجفی، رسول جعفریان، مقاله دکتر علی مدرسی، ص 135 .
🌐https://hawzah.net/fa/Magazine/View/2689/4286/27615/زندگانی-علمی-و-پارلمانی-آیت-الله-شهید-سید-حسن-مدرس#:~:text=، شماره 7، ص,همان، ص 139
#فقه_سیاست_خارجی
#روابط_بینالملل
#قراردادهای_بینالمللی
#سیاست
#غربشناسی
#استعمار
#قاعده_نفی_سبیل
🆔@Asre_jadid_57
⭕️ گذشتهٔ فرهنگ سیاسی ایران؛ "استبدادِ تاریخی"
🔰حضرت آیتالله خامنهای
♦️اگر به تاريخ كشورمان از هزارها سال پيش تا امروز نگاه كنيد - از آن وقتى كه تاريخ مدون داريم - مىبينيد حكومت فردىِ مطلقهى ديكتاتورى، حكومت يك جمع معدود با رياست يك فرد بر عامهى مردم، بدون اينكه عامهى مردم اندك اختيارى در ادارهى اين كشور داشته باشند، داشتهايم. اين، تاريخ ماست. سلطنتهاى ما، همه از اين قبيل بودهاند. آن پادشاهانى كه ما آنها را احترامشان هم مى كنيم؛ پادشاهان مقتدر غزنوى، سلجوقى، بعد بياييد تا برسيد به دوران صفويه؛ شاه عباس، شاه اسماعيل، شاه طهماسب، آنها هم همينجور بودند. اينها پادشاهان خوب مايند؛ اما همين پادشاهان خوب، چهجورى اين مملكت را اداره كردند؟ سجلّ وَ شناسنامهى اين مملكت از لحاظ ادارهى حكومتى چيست؟ اين است: يك نفر در رأس، همه مطيع او و اين مجموعه، اداره كنندهى كل سرنوشت اين كشور هستند و آحاد مردم هيچ تأثيرى ندارند و مملكت مال اينهاست.
♦️ پادشاه به وزراى خودش ميگفت: نوكران من! نوكرش هم بودند. واقعش هم همين بود. ناصرالدين شاه و محمدشاه و فتحعلى شاه و بقيه و بعدىها، حتى به وزراشان، به صدر اعظمشان ميگفتند: شما نوكر خوبى هستيد! فرهنگ سياسى در كشور اين بود. وقتى كه نخست وزير و وزير، نوكر شاهاند، رئيس فلان اداره، گفت:
جایی كه شتر بود به يك غاز
خر، قيمت واقعى ندارد!
مردم هم كه مثل «هباء منبثا»؛ هيچ. مملكت متعلق به يك جمع معدود و در حقيقت متعلق به يك فرد بود. اين تاريخ ماست.
📕بیانات در دیدار کارگزاران نظام، ۱۳۸۶/٠۶/۳۱
🌐https://khl.ink/f/3402
🆔@Asre_jadid_57
#روابط_بینالملل
#قرآن
#قراردادهای_بینالمللی
#تفسیر_قرآن
🔰حضرت آیتالله جوادی آملی
♦️خدا فرمود با کفاری که اصلاً هیچ پیمانی نمیشناسند مبارزه کنید. نفرمود چون کافرند و دین ندارند! چون میشود با کافر بیدین ساخت. فرمود: ﴿فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ﴾ چرا؟ چون ﴿إِنَّهُمْ لا أَیْمانَ لَهُمْ﴾ نه «لا إیمان لهم»، نفرمود چون کافرند. ما با خیلی از کفار رابطه عادلانه داریم. فرمود اینها أیمان ندارند، یمین ندارند، کنوانسیون ندارند، برجام ندارند، میثاق بینالملل ندارند، امضا نمیشناسند. ملتی که امضای خودش را نمیشناسند چگونه میتوانی با او زندگی کنید؟ ﴿فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَیْمانَ لَهُمْ﴾، نه «لا إیمان لهم»
♦️ این کتاب چقدر شیرین است! ای کاش به ما میگفتند هر شب قرآن به سر بکنیم! نگفت حمله کنید، گفت اینقدر قوی و قوی و قوی باشید که تا سنگینترین دشمن از شما خشیّت داشته باشند؛ یعنی آن قدر قوی و غنی و موشکی باش که بیگانه طمع نکند. از شما حتماً باید بترسند. الآن شما مثل سلسله جبال البرز قله دماوند باشید، همین! هیچ کس جرأت نمیکند با چهار کلنگ و بیل به جنگ قلّه دماوند بیاید. فرمود شما اینگونه باشید، همین! این قدر غنی و قوی باش که بیگانه اصلاً طمع نکند که نسبت به شما بیادبی کند، همین! آن وقت این جز با عقل و هوش و حداقلِ عرضه حاصل نمیشود... از این بانک که بیست درصد، سی درصد ربا میگیرد، این شدنی نیست!
📕درس تفسیر آیت الله جوادی آملی، ۱۳۹۶/۸/۸
🆔@Asre_jadid_57
⭕️قاعدهی عدم رعایت "اصول اخلاقی و انسانی" در هنگام تعارض آنها با منافع؛ حاکم بر دیپلماسی غربی
#روابط_بینالملل
#عهدشکنی
#علت_تهاجم_یا_توطئه_بینالمللی
#بیارزشی_اصول_اخلاقی
#ریشه_حمایت_غرب_از_جنایات_صهیونیست
#قوانین_حاکم_بر_ذهن_سیاستورزان_غربی
#دیپلماسی_غربی
♦️لرد پالمرستون؛ دولتمرد بریتانیایی قرن ١٩ در تفسیر معاهدهی تاریخی وستفالیا میگوید:
«ما دیگر هیچ همپیمان دائمی و هیچ دشمن همیشگی نداریم، منافع ما هستند که دائم و همیشگیاند و بر ماست که آن منافع را دنبال نماییم.»
♦️در تعریف دقیقتر این منافع به صورت سیاست خارجی رسمی، این سیاستمدار قدرتمند بریتانیایی چنین میگوید:
«هنگامی که مردم از من می پرسند که سیاستگذاری دقیقاً بر مبنای چیست؟ تنها پاسخ این است که هدف ما انجام کاری است که بسته به هر موقعیت؛ بهترین کار ممکن به نظر میرسد و به دنبال این هستیم که منافع کشور خود را سرلوحه کار قرار دهیم.»
📕به نقل از کتاب نظم جهانی، هنری کیسینجر، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۹۶، ص۲۱.
🆔@Asre_jadid_57
⭕️مشکل از روشهاست!
🔰مرحوم استاد سید منیرالدین حسینی
♦️نظر ما این است که با ابزارهای فعلی، هر چند نیروهای جوان بسیار زیاد در دانشگاه و حوزه بخواهند مسائل حکومتی را پاسخ دهند، اما به جای پاسخ، مسائل را وصله پینه میکنند!
♦️کارایی فقه موجود [نه فقه مطلوب، بیشتر] برای احکام فردی در حکومت میباشد نه کارایی تصرفی و محوری؛ البته مدعی آن هم نیست. نمیگوید نظام توزیع قدرت ارائه میدهم؛ یعنی چگونه چارت ادارهها را تنظیم کنید. نمیگوید چگونه الگوی تخصیص را بدست بگیرید؛ نمیگوید چگونه عدالت سیاسی، فرهنگی و اقتصادی را ایجاد کنید؛ نمیگوید چگونه در برابر کفر محدث حادثه باشید! البته پاسخگو به مسائل مستحدثه و مبتلابه میباشد و ادعای بیش از این هم ندارد.
♦️ما معتقدیم مشکلات از روشها میباشد و سپس از تعاریف و احکامی که موجود است. بر اساس این مبانی، توسعه تعبد حاصل نمیشود.
۱۳۷۴٫۱۱٫۲
♦️در انقلاب فرهنگی باید روش منقلب شود و روشی به دست بیاید که بتواند ضرورت هماهنگسازی و تفاهم اجتماعی را در افق استنتاج از کتاب و سنت داشته باشد که در این صورت، توان پاسخگویی نسبت به سؤالاتی که در آن واقع شدهایم پیدا میشود.
۱۳۷۳٫۷٫۱۴
🆔@AndisheMonir
#روش
#مکانیسم
#نرمافزار
#عقلانیت
#محدث_حادثه
🆔@Asre_jadid_57
⭕️ناقصبودن، امتداد سیاسی و اجتماعی نداشتن فلسفهی اسلامی
🔰حضرت آیتالله خامنهای حفظهالله
♦️... نقص فلسفهی ما این است که این ذهنیّت امتداد سیاسی و اجتماعی ندارد. فلسفههای غربی برای همهی مسائل زندگی مردم، کم و بیش تکلیفی معیّن میکند: سیستم اجتماعی را معیّن میکند، سیستم سیاسی را معیّن میکند، وضع حکومت را معیّن میکند، کیفیت تعامل مردم با همدیگر را معیّن میکند؛ اما فلسفهی ما بهطور کلّی در زمینهی ذهنیّاتِ مجرّد باقی میماند و امتداد پیدا نمیکند. ...
📕بیانات در دیدار جمعی از نخبگان حوزوی، 1382/10/29
🌐https://khl.ink/f/8616
#فلسفه_اسلامی
#ملاصدرا
#فارابی
🆔@Asre_jadid_57
⭕️آنچه زندگی را اداره میکند، عملاً فقه ما است. فلسفهی اسلامی در طول زمان امتداد عملی نداشته است.
🔰حضرت آیتالله خامنهای حفظهالله
♦️... ما یک نظامی داریم با این پدیدهها و با این حوادثی که پیرامونش و در درونش وجود دارد؛ این [نظام] باید اداره بشود با اسلام، با فکر اسلامی. فکر اسلامی در جنبهی عملی، همان فقه اسلام است؛ البتّه بنده با فلسفهخواندن، نه فقط مخالف نیستم بلکه کاملاً تأیید میکنم، فلسفه هم لازم است؛ ... در این تردیدی نیست؛ لکن آنچه زندگی را اداره میکند، عملاً فقه ما است؛ علّت هم این است که فلسفهی اسلامی در طول زمان امتداد عملی نداشته؛ یعنی این حکمت نظری ما به حکمت عملی امتداد پیدا نکرده؛ در حالی که فلسفههای غربی که از لحاظ نفْسِ فلسفه بودن خیلی کم محتواتر و ضعیفتر از فلسفهی اسلامی هستند، امتداد عملیّاتی دارند؛ یعنی اگر چنانچه شماها مثلاً فرض کنید که فلسفهی کانت یا هگل یا مارکس را معتقد باشید، در مورد حکومت نظر دارید، در مورد فرد نظر دارید، در مورد ارتباطات اجتماعی نظر دارید؛ امّا [اینکه] اقتضای فلسفهی ملّاصدرا یا فلسفهی فرض بفرمایید که ابنسینا یا دیگری در حکومت یا در فلان [مسئله] چیست، چیزی برای ما روشن نشده؛ نه اینکه ندارد، قطعاً دارد؛ سفارش من به متفلسفین و فعّالان فلسفه همیشه این بوده که این امتداد را پیدا کنند؛ چون معتقدم اثر دارد؛ این امتداد وجود دارد امّا خب روی آن کار نشده؛ بنابراین فعلاً آنچه میتواند جامعه را اداره کند، فقه ما است. ...
📕بیانات در دیدار اعضای موسسه عالی فقه و علوم اسلامی، 1397/12/13
🌐http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=41898
#فقه
#فرآیندسازی
🆔@Asre_jadid_57
⭕️سهم تأثیر فوقالعادهی دستگاه مدیریتکنندهی جامعه در هدایتگری آن
🔰حضرت آیتالله خامنهای
♦️اگر دستگاه مدیریت جامعه، صالح و سالم باشد، خطاهای متن جامعه، قابل اغماض است و در مسیر جامعه، مشکلی بهوجود نخواهد آورد. اما اگر مدیریت و رأس جامعه، از صلاح و سلامت و عدل و تقوا و ورع و استقامت دور باشد، ولو در میان مردم صلاح هم وجود داشته باشد، آن صلاح بدنهی مردم، نمیتواند این جامعه را به سرمنزل مطلوب هدایت کند. یعنی تأثیر رأس قله و هرم و مجموعهی مدیریت و دستگاه ادارهکننده در یک جامعه، اینقدر فوقالعاده است.
📕بیانات در دیدار کارگزاران نظام، ۱۳۶۹/۴/۲۰
🌐https://khl.ink/f/2335
#دستگاه_مدیریت
#دستگاه_محاسباتی
🆔@Asre_jadid_57
هدایت شده از دولت مقتدر و قوی
⭕️خطر تبدیل اسلام به عنصر توجیهگر تمدّن غربی؛ امروز نیز این بلیّهْ حاکم و مسلّط بر ذهن بسیاری است.
🔰حضرت آیتالله خامنهای حفظهالله
♦️بعضیها اسلام را یکبُعدی مطرح میکنند، درست مثل آن متفکّرین مسلمان مادّیگرای قرن نوزدهم میلادی؛ متفکّران مسلمانی که در حقیقت مادّی بودند، اگر چه بهظاهر و به ادّعا مسلمان.
... در قرن نوزدهم میلادی که قرن علم و علمگرایی بود و علم، میداندارِ همهٔ این جوامع پیشرفته و مترقّی یا آن جوامعی که حسرت آن پیشرفتگی را میخوردند بود، متفکّرین مسلمانی هم پیدا شدند که به جای اینکه سعی کنند اسلام را بفهمند و اسلام را ارائه بدهند و اسلام را بر تمدّن عرضه کنند تا تمدّن، آن را ناگریز و ناچار بپذیرد و به شکل آن در بیاید، سعی کردند اسلام را با تمدّن تطبیق بدهند و تمدّنِ صنعتی مادّی را بر اسلام تحمیل کنند. از جملهی [اینها] سیّداحمدخان هندی است؛ یک دانشمند متفکّر اسلامی در هندوستان و مفسّر قرآن عجیب این است و بهوجودآورندهی یک دانشگاه بزرگ اسلامی [به نام] علیگر در هندوستان که هنوز هم آن دانشگاه هست؛ یک متفکّر اسلامی و اسلامیاندیش است، امّا درست در بافت و کوک حرفها و تفکّراتش که میروی آن رگههای دوری از معنویّتِ اسلام و نزدیکی و گرایش و اعتقاد به مادّیگری را ملاحظه میکنی. هر آیهای در قرآن، هر حدیثی در احادیث اسلامی، هر مطلبی از تاریخ اسلام را که با فرمولهای علمی محدودِ کشفشدهی تا آن روز که خیلی خیلی کم بود نسبت به آنچه بعدها کشف شد و نسبت به آنچه دانش بشری تا آخر کشف خواهد کرد اندک منافاتی داشت، رد میکرد؛ همهی معجزات انبیا را که در قرآن آمده تأویل و توجیه [میکرد]؛ چرا؟ چون عقلش نمیفهمید؛ عقلش نمیتوانست درست قبول کند و بپذيرد چیزی را که خارج از فرمولهای علمی بود؛ شکافتن دریا برای موسی، معجزهی عصای موسی و همه معجزاتی که در قرآن به آنها تصریح شده. این یک بلیّهی بزرگی بود! سعی میکردند اسلام را تطبیق بدهند با آن مقدار از علمی که تا آن روز کشف شده که همانطور که عرض کردم، خیلی هم کم و ناچیز و کمارزش بود نسبت به اندوختههای فرهنگی بشر؛ چه قبل از آن و چه بعد از آن.
♦️امروز آن بلیّه حاکم و مسلّط بر ذهن بسیاری است. فرهنگ غربی در ذهنش هست، سعی میکند اسلام را با آن تطبیق بدهد. جزو بلیّههای بزرگ یکی است: آزادی و دموکراسی با مفهوم غربیاش. سعی میکنند آزادیای که در انقلاب اسلامی و در حکومت اسلامی لازم است، هر چه ممکن است نزدیک کنند به آزادیای که مثلاً انقلاب کبیر فرانسه [به مردم] داده و امروز در فرانسه رایج است. و آیا آن آزادی است؟ و آیا آنچه امروز در دنیای دموکراسی چه در انگلستان که مادرِ دموکراسی است و چه در فرانسه و چه در سایر کشورهای غربی و چه در آمریکا وجود دارد و رایج است، آزادی است؟ آیا واقعاً انسانها در آنجا آزادانه میتوانند آنچه لازمهی شخصیّت و منش انسانی و اصالت انسانی است انجام بدهند و بفهمند؟ این درست است؟ و آیا امروز جایز است که ما آنچه بهعنوان آزادی به دست آوردهایم در اشکال قانونی با آنچه امروز غرب دارد تطبیق بکنیم؟ معنای وفاداری به اسلام همین است؟ اسلام حدود و ثغور را برای ما معیّن کرده.
📕شرح نهجالبلاغه، شرح خطبهی اوّل (نبوّتها در نهجالبلاغه)، صفحهٔ ۳۲ الی ۳۴
#سیّداحمدخان_هندی
🆔@Asre_jadid_57
⭕️ تئوری امامت عارفان، خلافت ظاهری امامان را پوشش نمیدهد و نیز ویژگیهایی را به انسان کامل نسبت میدهد که به نظر میرسد از خصوصیاتی که در ادلهٔ دینی و شیعی برای امامت داریم، فاصله گرفته است. پارهای از آراء عارفان با اهل غلو خیلی نزدیک است.
🔰استاد محمدتقی سبحانی
♦️... نقطهٔ مثبت نظریهٔ عارفان این است که پارهای از مضامین موجود در روایات را تبیین میکند؛ آنچه معمولاً مورد انکار یا استغراب فیلسوفان و یا حتّی متکلّمان قرار میگیرد، یعنی مواردی همچون مقامات وجودی ائمه علیهمالسّلام، تصرف آنها در عالم، ارتباط ولائی آنها با نفوس مردم و سایر خلائق و... این خصوصیات از نظریهٔ عارفان بر میآید.
♦️امّا از آن طرف، تئوری امامت عارفان، ابعاد اجتماعی و دنیوی و خلافت ظاهری امامان را پوشش نمیدهد. این نظریه نشان نمیدهد که چرا این انسان کامل همان کسی است که باید ولایت کلّی جامعه را هم داشته باشد. از سوی دیگر، همین نظریه، ویژگیهایی را به انسان کامل نسبت میدهد که به نظر میرسد از خصوصیاتی که در ادلهٔ دینی و شیعی برای امامت داریم، فاصله گرفته است. به عنوان مثال، نوع تلقّی عارفان از امام به گونهای است که گویا او انسان یا موجودی است که برای او هیچگونه کمال افزونتری فرض ندارد و دارای علم مطلق و قدرت مطلق است. اما آنچه در روایات اهل بيت علیهمالسّلام وجود دارد و در واقعیت حیات ائمه علیهمالسّلام هم قابل مشاهده است، اینکه ایشان همواره علمشان در حال فزونی است و هیچگاه صفت قدرت یا علم مطلق در روایات به امامان نسبت داده نشده است.
♦️من معتقدم که پارهای از آراء عارفان با اهل غلو خیلی نزدیک است و شاید از همین جهت است که باید نظریهٔ عارفان را مورد انتقاد قرار داد که مبادا سبب نفوذ اندیشهٔ غلوآمیز در نظریهٔ امامت شیعی شود. نظریهٔ عارفان اولاً جایی برای ازدیاد علم و قدرت نمیگذارد؛ و ثانیاً، انسان کامل را فاعل مطلق در نظام عالم معرفی میکند.¹
📕مقالهٔ نظریههای امامت امامیه، استاد محمد تقی سبحانی
🌐https://emamat.org/نظریه-های-امامت-امامیه-در-گفتگو-با-دکتر/
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
١.بهنظر میرسد منظور ایشان نوعی تلقی از مفهوم تفویض در تکوین است که ائمه را علت فاعلی میدانند؛ بدین معنا که ائمه علیهمالسّلام در طریق نظام فاعلیت حق تعالی نسبت به عالم هستند و از طریق آنها است که همهٔ امور در جهان اداره میشود. نه اینکه جدا و بریده از خداوند تصرف میکنند؛ بلکه در واقع این عارف است که کمالات و اسماء حق در او تجلی یافته و میتواند در عالم کون تصرف کند. به تعبیری میتوان گفت که حق تعالی جز از طریق انسان کامل در عالم، نمیتواند تصرف کند؛ و حال آنکه بر طبق روایات، آمریت خداوند متعال، فعالیت مستقل دارد. با اینهمه، امام علیهالسّلام را هم خلیفهٔ خود در ادارهٔ شؤونی از عالم قرار میدهد و این منافاتی با فاعلیت مستقیم حق ندارد؛ یعنی میتوان تفویض در تکوین را اینطور معنا کرد که ائمه علیهمالسّلام وساطت فاعلی ندارند اما خداوند متعال به آنان کمالات و قدرتی داده است که میتوانند در بعضی از امور تصرف نمایند.
#امامت
#سیاست
#آسیبشناسی
#عرفان
#جریان_قصور
#غلو
🆔@Asre_jadid_57
⭕️نظریهٔ امامت فلسفی، تنها بعد دنیوی امامت را مدنظر قرار میدهد و برخی از محققان معتقدند نظریهٔ امامت فیلسوفان با شاخصهای اندیشهٔ امامیه سازگار نیست...
🔰استاد محمدتقی سبحانی
♦️در نظر فلاسفه، امامت بازبستهٔ نظریهٔ حاکمیت سیاسی فیلسوف و نظریهٔ نبوّت است. میدانیم که در دیدگاه فلاسفه، منبع علم امام لزوماً بازبسته نبوّت نیست؛ بلکه ایشان معتقدند حتی حکیمان بهتر و نابتر از پیامبران میتوانند معارف بلند آسمانی را دریافت کنند. از همین روست که به گمان فلاسفه، دریافت حقایق الهی منحصر به انبیاء نیست؛ اما سؤال این است که در این صورت نقش انبیاء چه خواهد بود؟ پاسخ آنان بدین پرسش آن است که نقش انبیاء، تنها ارائه احکام شرعی و دینی است؛ چرا که انسان، مدنی بالطبع است و به انضباط اجتماعی نیازمند میباشد و از سویی به قوانین بشری هم تن نمیدهد، پس همواره باید در جامعهٔ بشری احکامی باشد که مستند به خداوند متعال بوده و ضمانت اجرایی دینی داشته باشد. در نگاه فلاسفه، کار اختصاصی نبی جز این نیست که با آوردن این احکام، زمینه اجرایی آن نظم اجتماعی را فراهم مینماید. حال سؤال آن است که اگر وظیفه اختصاصی نبی، ارائه احکام به منظور تأمین نظم اجتماعی است، پس چرا آنان عبادات را هم تکلیف میدانند؟ فلاسفه تشریع عبادات را هم یک نوع ضمانت برای نظم اجتماعی میدانند؛ اگر فردی تقوا نداشته و بندگی خدا را در درون خود نپرورد، به طور طبیعی در معرض ارتکاب جرم و جنایت است. روشن است که نظریۀ فلسفی نبوت، اولاً نبوّت را به حوزۀ عملی و ثانیاً به برقراری نظم اجتماعی و تأمین منافع دنیوی منحصر میکند.
اما همانطور که اشاره کردم بازتاب این دیدگاه را باید در نظریهٔ امامت جست، چراکه وصی و جانشین چنین نبیای، کارکردی همگام با او در تحقق احکام دارد. در این صورت نقش امام تنها در بعد سیاسی و عینی و اجرایی احکام شرعی خلاصه خواهد شد.
♦️برخی از محققان نظریهٔ فیلسوفان را نقد کرده و معتقدند این دیدگاه با شاخصهای اندیشهٔ امامیه سازگار نیست، آری ممکن است ایده فلاسفه را با امامت سنی هماهنگ نمود؛ ولی با رأی شیعه هماهنگ نیست. ... نقطهٔ اشتراکی که عالمان امامی در نظریهٔ امامت بدان باور داشته و به عنوان ویژگیهای اصلی امامت بدان توجه دارند اولاً، آن است که امامت، هم شأنی در دین دارد و هم در دنیا؛ ثانیاً، در شرایط امام سه ویژگی اصلی علم، عصمت و نص (وصایت منصوص) باید مورد توجه قرار گیرد. اما جدای از اینها، اختلافاتی بین دیدگاهها وجود دارد. اینک در مقام نقد و بررسی، نکتهٔ اول آن است که آیا این چهارنظریه تا چه اندازه، دو ویژگی مذکور را، که به عنوان حداقلِ تئوریِ امامت در امامیه است، تأمین میکنند. دیدیم که پارهای از این نظریات، همین حداقل را تأمین نمیکند. مثلاً نظریهٔ امامت فلسفی تنها بعد دنیوی امامت را مدنظر قرار میدهد، اما نقش تبیینی امام در حوزهٔ علمی، مدّ نظر این رویکرد نیست. همچنین در عرصهٔ مباحث مربوط به ویژگیهای امام، اگر این نظریهٔ فلسفی نتواند نشان دهد که مسألهٔ نص یا مسألهٔ علم ویژه یا عصمت، جزء جداناپذیر امامت است، پذیرفته نخواهد بود. بدین ترتیب به نظریهٔ فیلسوفان، نقدهای بسیار جدی از ناحیهٔ شیعه و امامیه وارد است و شاید به همین دلیل است که کمتر مورد استقبال علمای امامیه قرار گرفته است.
📕مقالهٔ نظریههای امامت امامیه، استاد محمد تقی سبحانی
🌐https://emamat.org/نظریه-های-امامت-امامیه-در-گفتگو-با-دکتر/
#فلسفه
#امامت
#جریان_قصور
#آسیبشناسی
🆔@Asre_jadid_57