♦️باید در ابتدای امر، این مسأله را درک کرد که حدود دو قرن (تقریباً ۲۳۰ سال) است که ما با پدیدهای روبهرو شدیم. از عالَم و خانهی خود رانده شدیم، آن را کنار زدیم و عالم خود را از دست دادیم، اسیر شبهمدرنیته شدیم و بیخانمان شدیم. بنابراین موضوع دو قرن اخیر ما «تجددمآبی» است. اما دقيقاً اتفاقی که بعداً افتاد، این بود که نظامِ جهانی غرب مدرن آمد و ما را سهیم در عالم مدرن و عالم مدرنیته نکرد، یک صورتبندی و فونداسیون برای ما ذیل عالم مدرن قرار داد که هرگز مدرنیته نبود. تعابیری که بعضی از روشنفکران سکولار -که اغلب طرفدار تجدد و تجددمآبی هستند- در توصیف این وضعیت بهکار بردهاند که مؤیدی بر این ادعاست. برخی از این تعابیر عبارتند از اصطلاحات: شبه مدرنیته (آقای کاتوزیان)، مدرنیتهی ایرانی (آقای میرسپاسی)، شیوهی تولید مستعمراتی (آقای دکتر شاپور رواسانی که هم گرایش سوسیالیستی هم ملیِ استقلالطلب دارند). آنها میخواهند به این مطلب اشاره کنند: چیزی که در اینجا محقق شد، آن مدرنیتهی اصلی نبود، بلکه یک مدرنیتهی ناقص، تقلیدی، معلول و ناکارآمد که حتی به اندازهی مدرنیته اروپا کارایی و کارآمدی نداشت؛ بروکراسیِ وارداتیِ ناکارآمد، الگوی دانشگاهی وارداتیِ تقلیدی و غیرخلّاق، چنین چیزی برای ما آمد و ما از نظر فلسفهی تاریخی بیعالم شدیم؛ یعنی وضعیتی که حتی برخی از روشنفکران (دکتر داریوش شایگان) در کتاب آسیا در برابر غرب (۱۳۵۶ شمسی) میگوید: ما آن تاریخ و فرهنگ گذشته را از دست دادیم و به غرب هم نرسیدیم و سپس میگوید: ما خطر نیهیلیسم را در پیش داریم که رهآورد تجدد است. تجددی که ناشی از جهل دربارهی غرب و ناآگاهی دربارهی تقدیر تاریخی غرب بود (نه حاصل شناسایی غرب و آگاهی از آن).
🔗پینوشت:
از آنجا که مساله به صورت فراگیر و عمومی فهم نشده، ما فراتر از یک مسأله با آن مواجه هستیم.
مدرنیته را هم نباید تقلیل به قانونخواهیِ صرف داد بلکه علاوه بر آن سراغ اخذ فرهنگ و فلسفه غرب هم رفتیم و در بررسی تجددخواهی باید سراغ پیوست فرهنگی مدرنیته رفت.
فرهنگ ایرانی ملغمهای از فرهنگهای مختلف شیعی، سنی و صوفیمسلکی و تجددمآبی بوده است که عامل انحطاط در ایران قبل از غربگرایی، غلبهی صوفیمسلکی و عرفانزدگی، انتزاعینگری فلسفی و دینداری فردگرایانه و... بوده است که در جای خود باید بررسی شود اما از دورهای بهبعد قدرت اداره و هویتسازی به دست غرب و شبه غرب است.
البته پیش از تجددخواهی، آن علتالعلل انحطاط در جایی از تاریخ رقم خورد که عالَم به دست سران باطل از مدار صحیح خود خارج شد (سقیفه) و این انحطاط تا عصر ظهور حضرت حل نخواهد شد.
معضل کنونی از یک طرف به ناکارآمدیهای الگوهای دستهچندم غربی مربوط میشود و از طرف دیگر این است که جامعهی ما نه کاملاً غربی شده است و نه کاملاً متعبد به دین و مذهب و چون هر دو مولفه را طلب میکند با چالش و تضاد و آسیب مواجه میشود.
#آسیب_فکری
#آسیب_نرمافزاری
#نهادها
#روایت_ایران_معاصر
#مدرنیته_ایرانی
#مدرنیته_واقعی
#مطالعات_نظری
🆔@dolat_qavi
بسم الله الرّحمن الرّحیم
بالأخره روزی روشن میشود که همهی تکنولوژی و دستاوردهای مدرنیته بهظاهر برای خدمت به بشریت بودند اما در واقع هدف از ارائه آنها، کنترل و نظارت بشر در سیطرهی قدرت مدرنیته بود. به میزانی که وابستگی بشر به مدرنیته را تشدید و تقویت کند و منجر به حفظ این کنترل و نظارت گردد خدمات میدهد.
قدرت اینجا چهرهای دارد که اگر فرد محکوم از آن آگاه شود، رضایت خود را از اینگونه اعمال قدرت ابراز میکند.(صرف نظر از لجبازی برخی افراد با جمهوری اسلامی) کامنتها را ببینید.
این روزها به تناسب حوادث رخداده در جنگ با اسرائیل (پیجر و...)، زمان بحث از تکنولوژی و نسبت آن با قدرت است اگر فرصت شود انشاءالله...
عجیبتر اینکه برخی از خودیها این گمانه مهم را که قابل بررسی است سریعاً رد میکنند، این کار عاقلانهای نیست. باید به سمت بومیسازی تکنولوژی پیشرفت.
#پیجر
#تکنولوژی
#قدرت
🆔@dolat_qavi
⭕️جایگاه «فقیه» و «دانش فقه» در سنت ایرانی-اسلامی
♦️در جامعهی ما همواره فقها رهبران قوم بودهاند و با ولایت و فقه خود، تمامی شئونات زندگی را درست کرده و میکنند. فقها بودند که فرمان قیام، جهاد، تکفیر، قانون مجازات و قتل، تحریم و... را دادند. این فیلسوف نیست که فقیه را تکفیر میکند بلکه این فقیه است که فیلسوف را تکفیر میکند. در منازعه بین این دو همیشه فیلسوف فراری است. بنابراین دانش فقه «تعیینکننده» است از جمله در توضیح سیاست و امر سیاسی. حتی برخی دانشمندان صاحبنظر -که لااقل در عرصهی علمی تعلق خاطر به اسلام ندارند و به رغم چشمانداز فلسفیشان در پرداختن به موضوعات- در تحقیقات خود به نسبت موضوعشان با فقه میپردازند. آنها مجبورند که این رابطه را توضیح دهند. فقه با سیاست و زندگی سیاسی نسبت غیرقابل انکاری برقرار کرده است و نباید در این زمینه مورد غفلت قرار گیرد و مسأله را فقط در فلسفه بررسی کرد.
♦️در جهان اسلام دانش فلسفه برای سیاست و امر سیاسی در تمدن اسلامی مبنا درست میکند؛ اما توضیح چگونگی آن در عرصهی عمل را به «فقه» واگذار میکند؛ به عنوان مثال فارابی ضرورت، چیستی و اصل حکومت و... را بیان میکند اما میگوید شکل و جزییات آن را باید از فقه پرسید. فلسفه در ایران، دانش بنیانگذار نبوده است. آقای فیرحی از عبارت دانش تشریفاتی یا تزیینی استفاده میکرد، اما من آن را نمیپسندم و میگویم ابزار است و تعیینکننده نیست. فلسفه زمانی که میخواست اثر بگذارد، اثر خود را از طریق رفتن به خورد درخت تنومند فقه قرار میداد؛ مثلاً خود را در اصول قرار میداد تا به تحلیلهای فقهی میرسید. برخی پژوهشگران -تحت تأثیر سنت اروپایی و حتی قبلتر از آن یونانی که دین در آن مناطق جایگاه محوری ندارد- گمان میکنند فلسفه قدرت توضیحدهندگی دارد. بله بحث فلسفی در اروپا از طریق متدولوژیهای علمی خود را در زندگی جاری میکند. در حالی که در ایران هرگز بحث فلسفی مستقیم وارد زندگی نمیشد و اکنون نیز این اتفاق نمیافتد. دیدگاههای فلسفی (بنیادی) باید به تدریج وارد دیسیپلین سنگین دستگاههای فکری و از آنجا وارد حوزه حقوق و مسائل دیگر شود.
#فقه
🔗پینوشت: به جهت وجود دیدگاه جدیدی که «دانش فقه» را ذیل حکمت عملی دستهبندی میکند و این یک انحراف بزرگ است مطلب مذکور تقدیم شد. در حالی که حکمت عملی به این جهت مطرود و منزوی شد که به بیان کلیات با روش کلینگر میپرداخت اما دانش فقه از ابتدا ماهیتی مستقل با جایگاه محوری و تعیینکننده داشت که دارای روش ویژهی منحصر به فردی غیر از روش فلاسفه بود. سابقهی شکلگیری علم فقه در بیان فقهای بزرگ به زمان امام باقر علیهالسلام (پیدایش علم اصول فقه) برمیگردد (یعنی حتی قبل از ورود نهضت ترجمه به عالم اسلامی).
البته میزان تأثیر فلسفه در عرفان چگونه بوده است قابل پیگیری است. عرفان صوفیمسلکانهای که در فرهنگ ایران اثر گذاشت و موجب شکست از مغولها شد. آنوقت نمیتوان گفت فلسفه در زندگی اثر حتی غیرمستقیم نداشته است. برخی معتقدند که فلسفه و عرفان یکی هستند. برخی از این بالاتر سعی در ابتناء کامل انقلاب اسلامی بر فلسفه صدرایی دارند که معلوم نیست اگر بنیانهای آن در آینده زده شد یعنی انقلاب هم اشتباه بوده است؟ در حالی که انقلاب اسلامی به تفقه جامع شیعی استوار است.
🆔@dolat_qavi
⭕️شرک پذیرش نظامهای مادّی
♦️حضرت آیتالله خامنهای (مدّ ظلّهالعالی) جلسات متعددی را برای تفسیر قرآن در طولِ یک سال-از هفدهم مهرماه ١٣٧٠ تا ۲۹ مهرماه ۱۳۷۱- در قالب ۲۴ جلسه برگزار کردهاند. در این سلسلهجلسات برخی از آیات سورهی مبارکهی بقره را مورد بحث و بررسی قرار دادهاند. کتاب تفسیر سورهی بقره که توسط انتشارات انقلاب اسلامی به زیور طبع آراسته گردیده است تدوین و تنظیمشدهی مباحث مذکور است.
♦️ایشان در ذیل تفسیر آیات ۲۱ و ۲۲ ¹ پس از ارائه مباحث خود پیرامون عبودیت و یگانهپرستی به انواع شرک - چیزهایی که انسان ممکن است شریک خدا در عبودیت قرار دهد- میپردازد. (صفحات ۳۲۳ الی ۳۴۳) ایشان ابتدا به شرک بتپرستان که شکل ساده و محسوس و عینی شرک است اشاره میکنند (صفحه ۳۳۴) و سپس شرک مسیحیت را مطرح میکنند (ص ۳۳۵ الی ۳۳۷) و البته در آخر از شرک خودپرستی نیز سخن به میان میآورند و توضیحاتی دراینباره ارائه میدهند. (ص ۳۴۰ و ۳۴۱)
♦️آنچه طرح آن، مقصود راقم این سطور است بحث ایشان در خلال مباحث انواع شرک از نوعِ «شرک پذیرش نظامهای مادّی» است. (ص ۳۳۷ الی ۳۴۰) در ابتدا «عبودیّت نظامهای بشری» را یک نوع «اندادالله» و چیزهایی که بشر آنها را عبادت میکند دانسته است که در طول تاریخ تقریباً وجود داشته و در دوران زندگی مدرن هم وجود دارد. نظامهای بشری یعنی نظامهای ساخته و پرداختهی دست بشر؛ قوانینی که بشر آنها را ساخته، دستوراتی که افراد بشر آنها را صادر کردهاند. ایشان معتقدند عملکردن به اینها عبادت غیرخدا است؛ عبادت همان کسانی است که اینها را بهوجود آوردهاند؛ همان متفکرین و تئوریسینهای سازندهی مکاتب و نظامهای بشری که نمونهی برجسته و بارز آن در زمان حاضر همین دموکراسی، همین حقوق بشر جعلیای که غربیها از آن دم میزنند؛
همین چیزی که اسم آن را آزادی گذاشتهاند که صد البته در باطن به هیچوجه آزادی نیست و در حقیقت اسارت است.
♦️از نظر ایشان کسانی که چشمبسته تسلیم تفکر غربی هستند در حقیقت به اطاعت و عبودیت غیر خدا -سردمداران این اندیشه- مشغول هستند. این سردمداران با معیارهای الهی حکمرانی نمیکنند و قول و فعلشان حق نیست. در مجموع تفسیر ایشان از عبارت شریفهی «فلاتجعلوا لله انداداً» این است که شریک و رقیب برای خدا فقط آن بتی نیست که در کعبه بود یا امروز در بتخانههای هندوستان است بلکه بتی هم در محیط اجتماعی وجود دارد که انسانها از قوانین آن، نظام آن و جهتگیریهای آن اطاعت میکنند که این جهتگیری مستند به خدای متعال نیست و به امر الهی وابسته نیست؛ این رقیب را نباید عبادت کرد.
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
۱.يَآ أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ (بقره-٢١)
الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِرَاشًا وَالسَّمَآءَ بِنَآءً وَأَنْزَلَ مِنَ السَّمَآءِ مَآءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَكُمْ ۖ فَلَا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْدَادًا وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ (بقره-۲۲)
🔗در ادامه بیانات حضرت آقا در اینباره به صورت کامل تقدیم میگردد.
#رهبریپژوهی
#تفسیر_سیاسی
#اندیشه_سیاسی
#توحید
#ولایتالله
#شرک_پذیرش_مدرنیته
#استعاره
🆔@dolat_qavi
⭕️شرک پذیرش نظامهای مادّی
📖صفحهی اوّل
🔰حضرت آیتالله خامنهای حفظهالله
♦️یکجور اندادالله و چیزهایی که بشر آنها را عبادت میکند هست که اینها در طول تاریخ تقریباً وجود داشته و در دوران زندگی مدرن هم وجود دارد و آن، عبودیّت نظامهای بشری است؛ نظامهای ساخته و پرداختهی دست بشر؛ قوانینی که بشر آنها را ساختهاند، دستوراتی که افراد بشر آنها را صادر کردهاند. عملکردن به اینها عبادت غیر خدا است؛ عبادت همان کسانی است که اینها را به وجود آوردهاند. فرض بفرمایید متفکّرینی پیدا میشوند یک مکتبی را پایهگذاری میکنند، بعد این مکتب برای زندگی بشر سرمشق مینویسد، دستور میدهد: اقتصاد اینجوری باشد، حکومت اینجوری باشد، روابط اجتماعی اینجوری باشد، روابط اخلاقی اینجوری باشد، اصلاً اخلاقیّات اینجوری باشد؛ مثلاً نمونهی برجسته و بارز آن، همین مارکسیسمی بود که هفتاد سال در دنیا عمر کرد و بعد هم بهخودی خود خاموش شد و افول کرد. هفتاد سال هم انسانهایی با تعصّب این مکتب را پذیرفتند و هر چیز دیگر را بهصورت صددرصد دُگم و همراه با تحجّر رد کردند. حالا شما جوانها خوشبختانه در یک دورانی وارد میدان زندگی و فکر و عمل شدید که از این حرفها خبری نیست. یک روزی بود که در همین دانشگاه تهران و دانشگاههای کشور و در محیط دانشگاهی و دانشجویی، مگر کسی جرئت داشت در مقابل این جوجهمارکسیستها یک کلمه حرف بزند راجع به یک معرفتی، راجع به اقتصاد و مانند اینها؛ مسخره میکردند که آقا! این حرفها چیست که میزنی؟ بعد یک جملهای را از مارکسیسم بیان میکردند؛ دیگر آیهی غیر قابل تشکیکی بود؛ مثل وحی مُنزَل همه باید قبول کنند. با ما هم که روحانی بودیم و آخوند بودیم و در این کار حرف داشتیم روبهرو میشدند، همینجور بود. در مشهد افرادی از همین جوانها خانهی ما میآمدند؛ وقتی یک چیزی میگفتیم، میگفت نه آقا! اینجوری است؛ یعنی خودش را محتاج استدلال کردن اصلاً نمیدانست؛ به طور قاطع مثل اينکه آیه نازل میکرد که اصلاً اینجوری است؛ خب، این یک نوع عبودیّت است. چقدر آدمهای خوشفکر، چقدر آدمهای بااستعداد، چقدر انسانهای سادهی معمولی، چقدر نیرو و تلاش انسانی، جسمی و فکری و همهجور صرف شد در جهت بنای دنیا به آن شکل؛ آن شکلی که مارکسیسم نسخه داده بود و آیه نازل کرده بود! خب، همهی اینها هدر رفت؛ این نوعی عبودیّت بشر است؛ بندهی سردمداران نظام مارکسیستیشدن - حالا سردمدارهای اصلیاش که مُرده بودند و رفته بودند، سردمدارهای زندهاش؛ آنهایی که کارگردانها و متولّیهای نظام بودند- در هر زمانی یک کسی.
♦️یا در نظامهای غربی، همین دموکراسیای که حالا غربیها از آن دم میزنند؛ همین حقوق بشر جعلیای که غربیها از آن دم میزنند؛ آن چیزی که اسمش را گذاشتهاند آزادی و البتّه در باطن به هیچ وجه آزادی نیست، اسارت است؛ این یک تفکّر است؛ آن کسانی که چشمبسته تسلیم این تفکّر میشوند، در حقیقت دارند عبودیّت میکنند کسانی را که گردانندگان و سردمداران این تفکّرند. این هم عبودیّت غیر خدا است، چون آن کسی که این حرف را آورده، این فکر را برای بشر به عنوان یک سرمشق و دستورالعمل مطرح میکند، غیر خدا است، پس اطاعت از آن سخن، اطاعت غیر خدا است؛ اطاعت از این سخن، عبادت غیر خدا است، عبودیّت کردن و بندگی کردن غیر خدا است؛ قبول کردن و پذیرفتن یک بندی است بر دست و پای انسان و بر ذهن انسان. من همیشه مثال میزدم نظامهای اجتماعی را به این تورهای ماهیگیری؛ این تورهای ماهیگیری که گاهی در میان خود هزارها ماهی را دارند میکشانند به یک سمت خاصی و ماهی هم ملتفت نیست و با حرکت تور، دارد او هم همینطور حرکت میکند میآید به یک طرفی؛ نمیفهمد که یک چیزی دارد او را هدایت میکند. در داخل تور، خیال میکند که آزاد است و دارد راه میرود، هیچ احساس اسارت هم نمیکند؛ این نظامهای اجتماعی اینجوری هستند؛ هر نظام اجتماعیای اینجوری است؛ حتی نظام صحیح هم به یک معنا همینجور است؛ اگر چه آن دیگر اسارتی نیست - چون در آن آگاهی هست، بینایی هست، وانگهی نظام مستند به خدا است؛ بندگی بالاخره بندگی خداست- امّا هر نظام اجتماعیای این خصوصیّت را دارد. انسانها در داخل نظام اجتماعی در داخل یک تور نامرئیاند، دارند کشانده میشوند به یک طرف؛ اگر چنانچه آنها را به طرف بهشت ببرند، انسانها دارند به طرف بهشت میروند؛ اگر بهطرف جهنّم ببرند، انسانها دارند به طرف جهنّم کشانده میشوند.
🆔@dolat_qavi
📖صفحهی دوم
♦️آیهی قرآن را ببینید: «أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْرًا وَأَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوارِ جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَها وَ بِئسَ الْقَرَارُ» (سورۀ ابراهیم، آیات ۲۸ و ۲۹). سردمداران نظامهای باطل و طاغوتی و کفرآمیز هستند که انسانهایی را که در سایهی این نظام دارند زندگی میکنند، میکشانند به سمت جهنّم. خب، حالا اگر این نظام یک نظام غیرخدایی است، پس کشانندگان این نظام همان کسانی هستند که اطراف تور را گرفتهاند و دارند این ماهیها را میبرند به یک طرف. اطاعت از او، اطاعت از آنها، اطاعت از هر نظام اجتماعی باطل و غلط و غیرالهی، عبادت غیر خدا است ولو اسمش هم شده مسلمان، ولو نمازش را هم بخواند. الآن کسانی هستند در بعضی از همین مناطق زیر این آسمان کبود در سراسر عالم که اسمشان هم مسلمان است، قرآن را هم قبول دارند، خدا را هم قبول دارند امّا دارند عبادت غیر خدا میکنند؛ زیرا آن کسانی که بر کار اینها حاکمیّت دارند، کسانی هستند که با معیارهای الهی زندگی نمیکنند، با معیارهای الهی حرکت نمیکنند، با معیارهای الهی جامعه را اداره نمیکنند، سخن حق نمیزنند، کار حق نمیکنند. این هم نوعی از انواع عبادت غیر خدا است.
♦️خب، پس در «فلا تجعلوا لله انداداً» - برای خدا رقیب و شریک و انباز قرار ندهید- این شریک و رقیب فقط آن بتی نیست که در کعبه بود یا امروز در بتخانههای هندوستان است؛ این هم بتی است که انسان در محیط اجتماعیاش، محیط زندگیاش، از یک قانونی، یک نظامی، یک جهتگیریای اطاعت کند که این جهتگیری مستند به خدای متعال نیست، به امر الهی وابسته نیست؛ این هم یک جور رقیب است؛ عبادت این را هم نباید کرد.
📕تفسیر سورهی بقره، حضرت آیتالله خامنهای، تهران: انتشارات انقلاب اسلامی، چاپ دوّم، زمستان ۱۴۰۱، صص. ۳۳۷ الی ۳۴۰.
🆔@dolat_qavi
⭕️جدال قدرت میان جبهه حق و باطل
♦️حضرت آیتالله خامنهای در بیان مبانی اعتقادی، از برخی بحثهای ذهنی و نظریِ کلامی و فلسفی و عرفانی فاصله گرفته و با رجوع به منابع وحیانی کتاب و سنت، در کنار توجه به جنبههای نظریِ توحید -در حد ضرورت- به ابعاد عینیِ آن نیز توجه کرده و تعریف نوآورانه و جامعی از توحید ارائه میدهند. بنا بر نگاه ایشان، خدای متعال در قرآن کریم به تحلیل «توحید و کفر» در مرحلهی تحقق پرداخته است. قرآن کریم دو نظام ولایت حق و باطل را معرفی میکند که هر دو در عینیت با هم درگیر هستند. اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ ۖ وَالَّذِينَ كَفَرُوٓا أَوْلِيَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ ۗ أُولَٰٓئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ ۖ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ
(بقره - 257)
♦️ایشان در کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی پس از بیان فلسفهی نبوت و اهداف آن، فصل مهمی از مباحث نبوت را تحت عنوان «گروههای معارض» مطرح میکند و به تشریح «درگیریها و صفآراییها» میپردازند. (صفحات ۳۳۳ الی ۳۴۸) از نظر ایشان منشأ پدیدآمدن مبارزات و درگیریها میان دو جبهه به لوازم و اقتضائات اهداف نبوت -که در راستای تحقق توحید است- برمیگردد؛ چرا که مخالفت با امتیازات طبقاتی در هیچ نقطهای از جهان بدون پاسخ نمیماند و همانگونه که طرفداران و حامیانی -غالباً از طبقات ستمدیده و محروم- به دست میآورد، دشمنان ومخاصمانی نیز از طبقات -ضربتخورده و مورد هجوم- میسازد.
♦️ایشان برای شناخت تفصیلی این گروههای معارض -که به مخاصمه با انبیا و پیروان آنها میپردازند- ضمن استناد به سه دسته آیات قرآن به تفسیر آنها میپردازند. نخست؛ قرآن در آیات شریفهی ۱۱۲ و ۱۱۳ سورهی مبارکهی انعام¹ با لحنی عام از وجود معارضان دعوت انبیاء یاد میکند. دوم؛ در آیات ۲۳ الی ۲۵ سورهی غافر² سه نام را در کنار یکدیگر میآورد که مشخصکنندهی سه طبقه میباشند؛طبقهی فرمانروایان (سمبل آن فرعون است)، رجال و سران (هامان)، اشراف و ثروتاندوزان (قارون) - البته در آیهی ۳۴ و ۳۵ سبا³ به توضیح بیشتر طبقهی اشراف و ثروتمندان -با تعبیر قرآنیِ «مُترَف»- میپردازند. و سوم؛ در آیهی ۳۴ سورهی توبه⁴ از طبقهی دیگری که همانا رجال مذهبی و روحانیاند، جدا نام میبرد. و مجموعاً چهار عنوان، نمایشگر چهار گروه (یا طبقه) در جبههبندیهای ستیزهگرانه ضد انبیاء در قرآن جلب نظر میکند: طاغوت، مَلَأ، مترفین، احبار و رهبان.
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
۱.وَكَذَٰلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلَىٰ بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا ۚ وَلَوْ شَآءَ رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ ۖ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ (انعام-112)
وَلِتَصْغَىٰٓ إِلَيْهِ أَفْئِدَةُ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَلِيَرْضَوْهُ وَلِيَقْتَرِفُوا مَا هُمْ مُقْتَرِفُونَ (انعام-113)
٢.وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَىٰ بِآيَاتِنَا وَسُلْطَانٍ مُبِينٍ (غافر-23)
إِلَىٰ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَقَارُونَ فَقَالُوا سَاحِرٌ كَذَّابٌ (غافر-24)
فَلَمَّا جَآءَهُمْ بِالْحَقِّ مِنْ عِنْدِنَا قَالُوا اقْتُلُوٓا أَبْنَآءَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ وَاسْتَحْيُوا نِسَآءَهُمْ ۚ وَمَا كَيْدُ الْكَافِرِينَ إِلَّا فِي ضَلَالٍ (غافر-25)
٣.وَمَآ أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَآ إِنَّا بِمَآ أُرْسِلْتُمْ بِهِ كَافِرُونَ
(سبأ-34)
وَقَالُوا نَحْنُ أَكْثَرُ أَمْوَالًا وَأَوْلَادًا وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ (سبأ - 35)
۴. يَآ أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوٓا إِنَّ كَثِيرًا مِنَ الْأَحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَيَأْكُلُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَيَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ ۗ وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلَا يُنْفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ (توبه - 34)
🔗در ادامه فیش مهمی از ایشان دراینباره تقدیم میشود.
#رهبری_پژوهی
#اندیشه_سیاسی
#تأملات_قرآنی_روایی
#اعتقادات_سیاسی
#توحید
#ولایت
#شریعت
#دعوت_انبیا
#مبارزه
#طاغوت
اساساً در تقابل، بیش از تناقض باید تضاد (مخالفت دو امر وجودی و عینی) مورد مطالعه قرار میگرفته است. حق و باطل، عقل و جهل دو امر وجودی اند که هر کدام جنودی دارند؛ علم و جهل و... امور وجودیاند(نه عدمی). علم مدرن عین جهل است. متأسفانه تمرکز بر گرایشهای ذهنیِ کلامی، فلسفی و عرفانی مانع از فهم و درک عمیق ادبیات خاص قرآنی و روایی شده است.
نکتهی دیگر اینکه ایشان اختلاف طبقاتی بر اساس میزان قدرت و ثروت را قبول ندارند، اما در مورد تعیین طبقات جامعه هنوز فیشی از ایشان ندیدهام گرچه قرآن طبقات را بر اساس ایمان تقسیمبندی میکند.
🆔@dolat_qavi
⭕️مثلّث قدرت در برابر رسالت دین
🔰حضرت آیتالله خامنهای حفظهالله
♦️در سرتاسر قرآن، از جمله همین آیه¹ از گروههایی نام برده میشود که شناخت چهرهی آنها لازم است؛ بههمین دلیل هم، قرآن چهرهی آنها را همهجا مطرح کرده است. در موارد زیادی این گروهها یک مثلّث قدرت را تشکیل میدهند؛ یعنی همیشه گروههایی وجود داشته که اوّلبار آنها با دعوت و رسالت و نهضتی که انبیا به وجود آوردند، مخالفت میکردند. این سه گروه مثلّثی را تشکیل میدهند که قدرتهای موجود هر جامعهای از همین سه خط و گروه به وجود آمدهاند.
♦️گروه اوّل، «ملأ» یا آن کسانی هستند که حاشیهنشینان رأس قدرتند. اینان زمینهی قدرت را برای آنکه در رأس است، مانند فرعون یا نمرود فراهم میکنند و اطراف او را مثل حصاری پُر کردهاند؛ او را حفظ میکنند و وجود خود را و شخصیت خود را به او دادهاند و او هم قدرت خود را، بر فکر و جسم و اندیشهی اینها استوار کرده است. در تاریخ قبل از اسلام یک نمونهی آن هامان است. آیهی «یا هامانُ ابْنِ لی صَرْحاً»² خطاب به او است. در تاریخ بعد از اسلام هم، چند شخصیت اطراف معاویه، مانند مغیرةبن شعبه، عمروعاص و زیادبن أبیه از این دستهاند. اگر به شرح زندگی معاویه نگاه کنید، خواهید دید تمام این خصوصیاتی که برای ملأ ذکر کردیم دربارهی این سه نفر صادق است و فکر و تدبیر و نفوذ این سه، زمینهساز سیطرهی قدرت معاویه بوده است.
♦️گروه دوّم عبارتند از پولدارها و ثروتمندان و اشرافی که در داخل آن جامعه زندگی میکنند. اگر چه ممکن است این گروه حاشیهنشین قدرت نباشند، اما از بغلِ آن قدرت میخورند، کما اینکه قدرت، از بغلِ آنها میخورد. رأس، از آنها استفاده میکند و آنها از رأس. نمونهای از این افراد در تاریخ قبل از اسلام، قارون است که ثروتمند کلانی بوده. در داخل جامعهی اسلامی در زمان عثمان یا خلفای بنیامیه هم، نمونههای زیادی از پولدارها، رباخوارها و املاکدارها میشود پیدا کرد. علت احتیاج این گروه به رأس، آن است که آنها در سایهی آن رأس میتوانند به این ثروت برسند و آن را نگه دارند. قدرت هم به آنها محتاج است؛ برای اینکه او از اینها پول و مالیات میگیرد و استفاده میکند، لذا به هم احتیاج دارند. قرآن اینها را به نام «مُترَفین» یعنی اشراف خوشگذران یاد کرده است.
♦️گروه سوّم یا خط سوم مثلث، کسانی هستند که اعمال و آنچه را دو گروه اول و دوم انجام میدهند، توجیه میکنند و در نظر مردم، مشروع جلوه میدهند؛ مثلاً چنانچه معاویه بخواهد یک حکم غیرقانونی مثل لعن و سبّ علی (علیهالسلام) را در جامعه پیاده کند و رایج نماید، یا یزید بخواهد امام حسین (علیهالسلام) را به شهادت برساند، این گروه چنین اعمالی را در نظر مردم صحیح جلوه میدهند؛ مثلاً وظیفهی «شریح قاضی» در این بین، آن است که بنویسد امام حسین (عليهالسلام) علیه یک اصل مسلّم اسلامی اقدام کرده است. بر طبق چیزی که در برخی منابع گفته شده است، او گفت: «حسین بر خلاف حکومت حقّ یزید و حاکم عادل جامعهی اسلامی قیام کرده و طبق آیهی «إنما جزاءُ الذین یُحاربون اللهَ...»³ محکوم به محاربهی با خدا و خروج از دین است.»⁴ دربارهی حضرت علی (علیهالسلام) هم چنین نقشهای عملی شد. همچنین اگر در این مثلث، بنا است از اموال مردم استفادهی نامشروعی بشود یا عمل حرامی انجام شود، مثل «ابویوسف قاضی» لازم است که کار هارونالرشید را توجیه کند و آن را خوب نشان بدهد. اگر هارون چشمش به کنیز زیبای فلان مرد رهگذر افتاد و میخواهد او را تصاحب کند و آن مرد هم نذر کرده که کنیزش را به کسی نفروشد و نمیتواند بر خلاف نذرش عمل کند، اینجا به عهدهی ابویوسف است که به آن مرد بفهماند که به این دلیل شرعی، نذر تو باطل است و انجام امر خلیفه، واجب! این هم شکل دیگری از کمک به قدرت است که امثال قاضی ابویوسف در این مثلّث بر عهده دارند و آنها هم به او کمک میکنند؛ لذا میبینیم خط و قضاوت ابویوسف در سرتاسر کشور اسلامی بنی عباس رایج میشود. از این گروه در قرآن به «بعضی از أحبار و رهبان یا کثیری از آنان» تعبیر شده است و اشارههایی در قرآن به اینگونه افراد وجود دارد؛ همچنان که اشارههایی به آن دو گروه اول بود.
♦️وقتی این مثلث قدرت تشکیل شد، در رأس این مثلث طاغوت قرار میگیرد؛ اگر چه خود این مثلث هم طاغوت است؛ طاغوت در رأس و صدر است و این گروهها در استخدام اویند.
📕کتاب تفسیر سورهی برائت، حضرت آیتالله خامنهای، تهران، انتشارات انقلاب اسلامی، چاپ هشتم، پاییز ۱۴۰۱، صص ۱۷۰ الی ۱۷۲.
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
۱.آیات ۳۴ و ۳۵ سورهی برائت
۲.سورهی غافر، بخشی از آیهی ۳۶
۳.سورهی مائده، بخشی از آیهی ۳۳
۴.مترجم کتاب الفین (علامه حلی) به این فتوا اشاره کرده ولی این مطلب در خود الفین نیست بلکه در تعلیقات کتاب آمده است و لذا این نظر علامه حلی نیست.
🆔@dolat_qavi
🔗پینوشت: باری، این چهارطبقه معارضین انبیایند؛ نه فقط در زمان موسی، نه فقط در زمان پیغمبر، نه فقط در زمان ابراهیم، در همهی زمانهای تاریخ. هر جا سخن حقی پدید آمد، هر جا داعیه و نغمهی دعوتی به پیروی از انبیای خدا و کتابهای آسمانی بهوجود آمد، این چهارطبقه صف بستند؛ یا همزمان، یا یکی پس از دیگری. (ر. ک کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن صص. ۳۴۳ و ۳۴۴)
چهارگروهی که در صدد توطئهچینی علیه انبیا هستند و در برابر بعثت انبیا موضعگیری میکنند و مخالفت مینمایند، تقدیم شد.
البته آ. کاشانی نقش عبدالله بن عمر را در خارجیخواندن امام حسین و تکفیر ایشان برجسته میکردند...
طبقهی ملأ همیشه در مقابل انبیا ایستادند الا در یک آیه که در کنار نبی میخواهند قتال کنند اما هدفشان دنیایی و انگیزهی شخصی است که آقا در ادامهی همین فیش (تفسیر سورهی برائت) به آن اشاره کردند.
🆔@dolat_qavi
⭕️«تفسیر استعماریِ» دین؛ ماهیت و آثار آن
⭕️جدایی دین از سیاست فهم استعمارزده از دین است.
🔰حضرت آیتالله خامنهای حفظهالله
♦️«تفسیر استعماری دین، یک چیز ناشناخته نیست. همهی ملتهای اسلام، قرنهای متمادی است که این تفسیر را میشنوند... این تفسیر، یک تفسیری است که دین را از اهرم تحریک ملتها به داروی خوابآور و مخدر تودههای مردم تبدیل میکند. بنا بر تفسیر استعماری، دین کلاً از سیاست و از ادارهی صحنههای زندگی انسان جدا است. دین، یک رابطهی شخصی و قلبی فقط با خدا است و در بالاترین سطحی که برای دین از ارزش و اعتبار و تکلیف میتوان قائل شد... بنابر این تفسیر، دین به عمدهترین مسائل زندگیساز جامعهها کاری ندارد، اقتصاد را تنظیم نمیکند، شیوهی حکومت را معین نمیکند، دوستیها و دشمنیها را مشخص نمیکند، روابط و پیوندهای اجتماعی را متکفل نیست... حکومت و ادارهی دنیا بر تفسیر استعماری دین، همواره در دست قلدران و زورمندان بوده»¹
«علت گرایش به چیزی که به آن مکتب مادی میگوید، این است که خیال میکند، امروز این مکتب مادی، بهتر میتواند دنیا را اداره کند. میگوید بهتر میتواند ظلم را از بین ببرد، بهتر میتواند تبعیض و نابرابری را نابود کند، بهتر میتواند ظلم و خودکامگی را ریشهکن و زایل و فانی کند. میگوید دین این کارها را نمیتواند بکند. چرا میگوید دین نمیتواند این کارها را بکند؟ به خاطر اینکه از دین، از مفهوم شایع و رایج دین، چیزی نمیداند؛ جز آنچه در دست مردم کوچه و بازار، به صورت سنتی و تقلیدی مشاهده کرده. خلاصه از دین خبری ندارد، اطلاعی ندارد. اگر از او بپرسند دین چیست، یک سلسله مظاهری را اسم میآورد. میگوید اینها دین است؛ و چون اینها مخدر است، چون اینها برادر و برابر با ظلم و ظالم است، چون اینها نمیتواند گرهی از کار فروبستهی مردم بگشاید، پی رها کن»²
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
۱. منبع: کتاب «فشردهای از تاریخ انقلاب اسلامی»، سیدعلی خامنهای، نشر صهبا (مؤسسه فرهنگی ایمان جهادی قم)، چاپ اول ۱۳۹۳ ش، ص۲۳.
۲.منبع: کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، سیدعلی خامنهای، چاپ بیست و پنجم، مؤسسه فرهنگی ایمان جهادی، قم، ۱۳۹۹ ش، جلسهی نهم؛ توحید در ایدئولوژی.
#تفسیر_استعماری
#جدایی_دین_از_سیاست
#سکولاریسم
#پیوند_امر_قدسی_و_امر_سیاسی
#اسلام_سیاسی
#استعمار
#تحریف_یا_تخریب
🆔@dolat_qavi
⭕️دست آهنین قدرت در دستکش مخملی حقوق
♦️نمیتوان با دید حقوقی به نظام بینالملل نگریست؛ چرا که نظم مدرن، ماهیتی کاملاً سیاسی دارد. در واقعیت، قدرتهای بزرگ را حاکم میکند. یکی از آفات در سیاستورزی و دولتداری ما این است که با دید حقوقی به نظام بینالملل نگاه میشود و بُعد اصلی و سیاسی آن نادیده گرفته میشود. تاریخ ایران نشان داده است این نحوه مواجهه محکوم به شکست بوده است. (دکتر مصدق و...)
♦️ وضعیت در فضای نظام بینالملل، آنارشیک است که در آن روی حقوقی ابزار روی حقیقی (سیاسی) است. اقتضاء آنارشی، توازن قدرت است؛ بنابراین در این عرصهْ قدرت، تعیینکننده و سرنوشتساز است. کسی که دارای قدرت است حرف اول و آخر را میزند؛ سیاست بینالمللْ قدرت را میشناسد، نه قوانین و علم حقوق.
♦️در مقام قضاوت دربارهی حق با بطلان این روند و استمرار آن در نظم اسلامی نیستم -اگر چه پرواضح است که نظم اسلامی حقوقی که خداوند برای همه تعیین کرده است را پایمال قدرت نمیکند- اما منطق دارالحرب و درگیری با دولتهای مستکبرِ کفر، نگرش سیاسی را اقتضا میکند. در منطق استکبار، بحثهای حقوقی و بُعد حقوقی اصالت ندارند بلکه ابزاری برای تحقق خواستههای سیاسی (بُعد سیاسی) و بسط قدرتشان است. کنشگری اصلی با قدرت است.
🔗پینوشت:
ممکن است برخی دوستان اشکالاتی را به متن بنده وارد بدانند که درصدد پاسخ به آن اشکالات هستم:
۱. کاهش اهمیت حقوق: تأکید زیاد بر بُعد سیاسی ممکن است به نادیده گرفتن اهمیت حقوق و قوانین بینالمللی منجر شود. حقوق میتواند به عنوان ابزاری برای حفظ عدالت و حقوق بشر عمل کند و نادیده گرفتن آن میتواند به بیعدالتیها دامن بزند.
۲.سادهانگاری پیچیدگیها: ممکن است این دیدگاه، پیچیدگیهای نظام بینالملل را سادهانگاری کند. واقعیتهای سیاسی و حقوقی معمولاً درهمتنیده هستند و نمیتوان به سادگی یکی را بر دیگری ترجیح داد.
3.عدم توجه به راهحلهای مسالمتآمیز: تمرکز بر قدرت و منطق استکبار ممکن است به نادیدهگرفتن راهحلهای مسالمتآمیز و دیپلماتیک منجر شود. گاهی گفتگو و همکاری میتواند به نتایج بهتری منجر شود.
قصد بنده از این یادداشت، تأکید بر اهمیت بُعد سیاسی در سیاستورزی و تأثیرات قدرت بر سیاست بود.
این نوع تحلیل عمیق میتواند به درک بهتر واقعیتهای پیچیده بهخصوص سیاسی کمک کند. برای رسیدن به این مقصود به نقد رویکردهای صرفاً حقوقی پرداختم. بنده با نگرشی انتقادی به نقد رویکردهای صرفاً حقوقی در سیاستورزی پرداختم که توجه به منطق استکبار ندارند. بنده معتقدم با بررسی منطق استکبار و تأثیر آن بر سیاست میتوان به درک عمیقتری از چالشهای موجود در نظام بینالملل رسید.
#قدرت
#سیاست
#علم_حقوق
🆔@dolat_qavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️چه شده که غربگراهای سازشگر به فکر جان انسانها افتادهاند!!
♦️غربگراها به دنبال منافع شخصی و حزبیشان هستند. حتی منافع ملی هم برایشان کشک است. آنها هرگز بهفکر جان انسانها نیستند مگر به قصد تسویهحساب سیاسی و یا دستاویزی برای مناصب سیاسی. اگر یک سیاستمدار آمریکایی بگوید جنگ ما در عراق ارزش کشتن نیم میلیون کودک را داشت، آنها آن را توجیه و تطهیر میکنند یا به کلی نادیده میگیرند. این در حالی است که کشت و کشتارهای کنونی در فلسطین و لبنان باید تیتر یک تمام رسانههای ایرانی باشد.
مراقب باشیم در زمین دشمن بازی نکنیم.
🆔@dolat_qavi
⭕حضرت آیتالله خامنهای حفظهالله: گوژپشت نتردام را خوانده ايد؟
♦️سید عطاءالله مهاجرانی، وزير اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی در تاریخ ۲۱ نوامبر ۲۰۱۷ در كانال تلگرام خود نوشت:
🔻طارق متری وزیر فرهنگ لبنان ( ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۸)، دقیق و خوشسخن و دانشمند و بسیارخوان بوده و هست. دیدار با او همیشه غنیمت است! چای نعناع و دردشه! دردشه همان گفتگوست، صمیمی و پایانناپذیر. طنجه بودیم، گفت داستان ملاقات با آیةالله خامنهای را برایت بگویم. حتما تازه است.
همراه سعد حریری به تهران سفر کردیم. قرار ملاقات با آیةالله خامنهای بود. -این دیدار در آذرماه ۱۳۸۹ انجام شده است- قبل از دیدار قرار شد، جلسهای با سعد حریری به عنوان نخست وزیر داشته باشیم. شش وزیر هم همراه بودیم. جلسه در محل اقامت حریری در کاخ سعد آباد برگزار شد. سعد حریری گفت: باید مساله سلاح حزب الله را به عنوان مساله اصلی لبنان مطرح کنیم. من سخنی نگفتم، اما همه تایید کردند.
🔻وقتی وارد دفتر آیه الله خامنه ای شدیم، ایشان بسیارگرم و صمیمانه سعد حریری را در آغوش گرفت. جوانی و هوشمندی اش را تحسین کرد. از مرحوم رفیق حریری ذکر خیری به میان آورد. از لبنان بسیار تعریف کردند. ناگاه از سعد حریری پرسیدند، آقای نخست وزیر شما رمان گوژ پشت نتردام را خوانده اید!؟ خب پیداست که نخوانده بود! سری تکان داد که معلوم نبود خوانده یا نه. آیةالله خامنهای گفت: در این رمان یک زن بسیار زیبایی تصویر شده است. او زیباترین زن پاریس است. طبیعی است که قدرتمندان در صدد دستیابی به این زن هستند. لاتهای پاریس، قدارهکشان، بانفوذها. اما همه میدانند که آن زن زیبا، اسمش چی بود!؟ طارق گفت: من گفتم ازمیریلدا! آیةالله خامنهای با تمام چشمانش خندید و گفت احسنت! شما وزیر فرهنگ بودید! همه میدانستند که ازمیریلدا یک دشنه ظریف دسته صدف سپید بسیار تیز و کارا به همراه دارد. هر کس به او سوء نظری داشته باشد، ازمیریلدا از استفاده از آن دشنه تردید نمی کند. آقای نخست وزیر! لبنان مثل همان زن زیباست. لبنان عروس خاورمیانه است. خیلیها به کشور شما نظر دارند. اسرايیل خطری است که شما را تهدید میکند. مگر تا خیابانهای بیروت نیامدند؟ مگر مردم را نکشتند؟ ویران نکردند؟ سلاح مقاومت مثل همان دشنه ازمیریلداست. دشمن را نومید میکند و امکان عمل را از او می گیرد.
🔻گفتگوها ادامه پیدا کرد. اما سعد حریری کلمهای در باره سلاح حزبالله سخنی نگفت. بعد از جلسه پرسیدم. نگفتی؟ گفت: دیدی جلسه را چگونه اداره کرد و بحث را پیش برد. می شد مطرح کرد؟.
🌐منبع: کانال مکتوب در تلگرام (کانال تلگرام جمیله کدیور و سید عطاالله مهاجرانی)
#توازن_قدرت
#عرصهی_آنارشیک
#تبیین_سیاسی_با_ابزار_قصه
🆔@dolat_qavi
⭕️روایت تغییر آییننامه رأیگیری مجمع تشخیص مصلحت نظام توسط رهبری معظم جهت تحقق جهات شرعی و دقت نظر ایشان
🔰آیتالله صادق لاریجانی
▪️در مجمع تشخیص باید رأیگیری شود در باب مصلحتی که میتواند جلوی حکم اوّلی شرع را بگیرد. مدتی روال این بود که مثلاً بیستونه حاضر بودند، پانزدهنفر میگفتند که حرف مجلس مصلحت است بر خلاف شورای نگهبان و چهارده نفر در مقام مخالف میگفتند مصلحت نیست. با اختلاف یک رأی، مصلحتی که خلاف شرع را تثبیت کند ثابت میشد و رأی میآورد.
▪️حضرت آقا در جلسهی مجمع تشخیص -که متن آن موجود است- فرمودند: «ما که میگوییم مصلحت راجحهای باشد؛ باید مُلزِمه و نیز بیّن باشد. سپس فرمودند: اگر پانزدهنفر موافق و چهاردهنفر مخالف هستند، این مصلحت روشن نیست. چگونه مصلحتی است که در خود مجمع تشخیص، پانزدهنفر اینگونه میگویند و چهارده نفر هم در مقام مخالف میگویند این مصلحت نیست. اینگونه نمیتوان از شرع عبور کرد. ابتدا فرمودند: اقلاً باید دو سوم اعضای حاضر رأی بدهند. نتیجهی آن این میشد که گاهی با بیست نفر در مقابل ده نفر، یک مصلحت رأی می آورد. این تا مدتی رویه بود.
▪️در زمان اصلاح آيیننامهی داخلی مجمع -که کیفیت ادارهی مجمع و رأیگیری و... است- ایشان فرمودند: نه دوسوم حضار، باید دو سوم اعضای مجمع رأی بدهند.» ببینید در مجمع چهل و پنج نفر حق رأی دارند. با اقلاً دو سوم تعداد، جلسه رسمیت پیدا میکند یعنی با سی نفر. حضرت آقا فرمودند با دو سوم اعضا یعنی با سی نفر باید خلاف شرع را مصلحتسنجی کرد. این، سختگیری شدیدی است.
▪️من به آقا عرض کردم میخواهید دیگر اصلاً مجلس هیچ مصلحتسنجی نکند چون چنین چیزی رخ نمیدهد. بالأخره اگر ما با سینفر جلسهی رسمی تشکیل دادیم، یک نفر بگوید من قبول ندارم، این مصلحت ساقط میشود؛ یعنی دیگر حرف مجلس هیچ میشود. گفتم شما یک تخفیف بدهید. بالأخره مجلس گاهی مصلحتسنجیهایی میکنند که واقعاً در راستای حل بعضی از مشکلات است و این هم بدانید مصلحتسنجیهایی که در مجمع میشود موقتی است. خلاصه من با ایشان گفتگو کردم و به سه پنجم اعضا رسیدیدم؛ مثلاً فرض کنید ما سینفر تشکیل جلسه میدهیم. یعنی اگر رأی مصلحتسنجی مجلس بخواهد تصویب بشود باید بیستوهفت نفر مقابل سه نفر رأی داشته باشد. این را حضرت آقا فرمودند. دلیل آن را ایشان فرمود از خلاف شرع، اینگونه نمیتوان رد شد. رهبری اینگونه به رعایت شرع تصلّب دارند.
📕درسخارج فقه، ۱۴۰۲/۰۷/۸
#نهادسازی
#نظام_جمهوری_اسلامی
#سیاست
#مجمع_تشخیص
#مصلحتسنجی
#شریعتمداری_و_تقید
🆔@dolat_qavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️روایت تغییر آییننامه رأیگیری مجمع تشخیص مصلحت نظام توسط رهبری معظم جهت تحقق جهات شرعی و دقت نظر ایشان
🆔@dolat_qavi
⭕️مرحوم علامه سیدمنیرالدین حسینی و مواجههی انتقادی و تصرفی با کارشناسی غربی
🔰علامه سیدمنیرالدین حسینی هاشمی
♦️... یکوقت ما سوار بر موج میشویم و خودمان میگوییم که ناهنجاری هست. در واقع، آنکسی که میتواند بهترین تحلیل را ارائه دهد و مقصر واقعی را نشان دهد، مشکل را کنترل میکند. ما با این کاری که میکنیم، نشان میدهیم که مدل توسعه (مدل تریگپس) را روحانیت نساخته است، بلکه آن را کارشناسی طراحی کرده است و ساخته است. بر فرض که کارشناسان را تنزیه کرده و بگوییم کارشان از روی غرض نبوده است ولی قطعاً کارشناسان با این مطالب «تجهیل» میشوند. اینکه روحانیت و متدینین میتوانند مچ آنها را بگیرند، باعث میشود که این میدان از دست آنها در بیاید. ... البته بهشرطی که این مطلب در جامعه خوب رشد کند نه اینکه ضعیف شود.
... در این صورت این بدبینی از روحانیت به کارشناسی غربی منتقل میشود و تمام حیلههای دشمن باطل میشود. اگر روحانیت وارد مجلس شدند و بعد از یک سال توانستند پنجاه وکیل را طرفدار این مطلب کنند، یعنی در هر کمیسیون چندنفر از این افراد باشند که بگویند این روشهای شما اشکال دارد، در این صورت، روحانیت بهدنبال حل مشکل و به دنبال این راه میآید. روحانیت اگر بفهمد که کارشناسی چه بلایی بر سرش آورده است، محال است که بیخیال باشد.
♦️البته ما کاری به خودِ کارشناسها نداریم، ما در مورد مدل برنامه و کارشناسی سخن میگوییم؛ اگر مدل برنامه چوب نهایی را خورد، آنوقت زمان تغییر جامعه فراهم میشود. اگر کارشناسی شکست خورد، مجبور است که برای حفظ هویت خودش به بحث مدلسازی گوش فرا دهد، الآن کارشناسی مغرور است و یا احساس بینیازی میکند؛ لذا اعتنایی به مدلسازی جدید ندارد! ولی آنوقت ناچار میشود به مباحث مدلسازی گوش دهد.
♦️... شما این اتهام را طرح میکنید که «مدیریت و تصمیمگیری با روحانیت بوده است؛ چرا روحانیت این مطلب را بهصورت کافی پیگیری نکرده است؟» در اینمورد، خوب دقت کنید؛ ما میگوییم کارها تفکیک و تقسیم شده است؛ طبق قانون اساسی یک کارهایی به روحانیت سپرده شده و یک کارهایی هم به روحانیت سپرده نشده است؛ مثلاً شما برای وزیر اطلاعات «اجتهاد» را شرط کردید، برای رئیس قوه قضائیه اجتهاد را شرط کردید، اما برای سازمان برنامه چنین شرطی نشده است؛ گفتهاند این کار کارشناس است و کار دانشگاه است. تا کنون حتی یک روحانی هم رئیس سازمان برنامه نبوده است. مهمتر از همهچیز آمار و ارقام است که آن را بستری ساختند و روحانیت را بهوسیله آمار و ارقام تضعیف کردند. خوب است کتاب «دروغگویی با آمار» به مردم معرفی شود؛ در آن میگوید که چگونه با آمار میتوان بر سر کسی کلاه گذاشت! میتوان این مطلب را در دانشگاهها بیان کرد.
♦️... بعضی دولتیها مرعوب کارشناسی هستند. اما مقام معظم رهبری برعکس آنها هستند. این برگ برنده را روحانیت دارد که ایشان تا الآن در مقابل آمریکا شوریده و در مقابل کلیه لوازم و تبعات سازمان برنامه ایستاده است. ایشان به مجلسِ قبل دستورهایی دادند که کل آنها علیه مدل برنامه بود.
#سازمان_برنامه_و_بودجه
#مرکز_تحقیقات_استراتژیک
🆔@dolat_qavi
⭕️ترسیم وضعیت کنونی و راه برونرفت از سیطرهی «دولت مدرن»
♦️ما در «دولت مدرن» متولد شده و بزرگ میشویم؛ ما از ابتدا در بیمارستان به دنیا میآییم و با مدرسه و تلویزیون (رسانه) تربیت میشویم. این نظامها به ما آموختهاند که یک شهروند موفق باید طبق دیسیپلین و چارچوبهای مشخصی زندگی کند. باید در مورد چگونگی لباسپوشیدن، آرایش، غذاخوردن و آموزش و یادگیری پیرو الگوهای معینی باشیم. این تنها به رفتار محدود نمیشود؛ بلکه آنها به ما میگویند چگونه فکر کنیم و با کدام الگوی دوستی و دشمنی روابط خود را با دیگران شکل دهیم. در این شرایط، دولت بهطور مستقیم یا غیرمستقیم بر هویت و کیستی ما تأثیر میگذارد.
♦️از مدرسه و دانشگاهِ «دولت مدرن» دریافتیم که برای قابل فهمبودن کلاممان لازم است از شیوهها و الگوهای خاصی پیروی کنیم. میگفتند هر نظری باید مورد آزمایش قرار گیرد و درستبودن آن سنجیده شود. پس از گذراندن دوران تحصیل، باید مانند یک بردهی مدرن، از صبح تا شب کار کنیم و در پایان، حقوق خود را با منت فراوان تقدیم صاحبخانه کنیم و ممنون باشیم که به ما خانه داده است تا در آن زندگی کنیم.
♦️در تمدن سکولار مدرن، از دین و دینداری ما سؤال نمیشود. کار علمی نیز باید در چارچوبهای معین صورت گیرد تا علمی تلقی شود. در این میان، بعضی از ما متوجه خواهیم شد که بسیاری از چیزهایی که فکر میکردیم دینیاند، در واقع غربی و برآمده از فرهنگ و اندیشههای غربی هستند.
♦️ما در این وضعیت که آماج هجمههایی قرار داریم، مجبور و مستضعف هستیم که باید برای آزادی و رهایی از آن تلاش کنیم. برای این کار، بهلحاظ نظری باید اولاً غربزدگیها را بشناسیم و با زدودن آنها، به سمت مطلوب خود حرکت کنیم. هدف ما از غربشناسی، صرفاً بررسی یک موضوع علمی و کلیشهای نیست؛ بلکه نیاز به خودآگاهی و نجات است.
♦️«غربشناسی» فراتر از تحلیل اشکالات وارده به نظامهای اجتماعی و مسائل علمی و چارهاندیشی پیرامون آنها است. غربشناسی پرسش از کلیت است. این یک پرسش تعیینکننده است که آیا این روابط اجتماعی و علوم با دین ما و ارزشهای انسانی ما در تضاد هستند یا خیر! شناخت این «بحران» و اندیشیدن به مدیریت آن، امری است که باید مورد توجه قرار گیرد؛ بحرانی که فراتر از تعدادی مسائل خاص است و به چالشهای بنیادی و متعدد دامن میزند.
#فلسفه_تاریخ
#غربشناسی
🆔@dolat_qavi
دولت قوی
⭕️ترسیم وضعیت کنونی و راه برونرفت از سیطرهی «دولت مدرن» ♦️ما در «دولت مدرن» متولد شده و بزرگ می
#نکات_تکمیلی
این نوع تأملات میتواند به درک بهتر از وضعیت کنونی و چالشهایی که با آن مواجه هستیم، کمک کند.
در این راستا، نکاتی کلیدی قابل تأمل است:
۱.تأثیر ساختارهای اجتماعی مدرن: زندگی در چهارچوبهای معاصر، از نظام آموزشی گرفته تا رسانهها، تأثیر عمیقی بر شکلگیری هویت فردی و اجتماعی ما دارد. این سازوکارها به ما میآموزند که چگونه باید رفتار کنیم، چه بپوشیم و چگونه فکر کنیم. این نوع آموزش بهطور عمده بر اساس استانداردهای مدرن شکل یافته است و به فردیت و هویت شخصی آسیب میزند.
۲.تحدیدات فردی و اجتماعی: در زندگی روزمره، فردیت ما غالباً تحت فشار سیستمهای قدرت و انتظارهای اجتماعی محو میشود. بهعنوان مثال، انتظارات شغلی و اجتماعی ما را مجبور میکند که به شیوهای خاص و بر اساس معیارهای از پیشتعیین شده عمل کنیم، که این امر ممکن است به سرکوب خلاقیت و تفکر انتقادی منجر شود.
۳.غربزدگی و چالشهای هویتی: غربزدگی بهعنوان یک پدیده فرهنگی و اجتماعی، باعث میشود که ما در برخی موارد، باورها و ارزشهای دینی و فرهنگی خود را فراموش کنیم. این معضل نهتنها هویت فردی، بلکه هویت اجتماعی و ملی ما را نیز به چالش میکشد. شناخت و تحلیل این پدیده ضرورت دارد تا بتوانیم به احیای فرهنگ و ارزشهای خود بپردازیم.
۴.ضرورت خودآگاهی و تحقیق: برای خروج از این وضعیت، اولین گام شناخت و تحلیل شرایط فعلی و نقد عمیقتری نسبت به ساختارهای موجود است. این خودآگاهی و شناخت بحرانهای موجود میتواند به ما کمک کند تا به سوی راهحلهای مناسب حرکت کنیم.
۵.تأکید بر علم و دین: علم مدرن و دین در تضاد با یکدیگر هستند در حالی که نباید چنین باشد. نیاز به تجدید نظر در تعامل میان این دو حوزه وجود دارد تا بتوانیم زمینههای مشترک و همافزای آنها را شناسایی کنیم. این تعامل میتواند به شناساندن مشکلات بنیادی جامعه و تلاش برای حل آنها منجر شود.
۶.در مجموع، خروج از سیطرهی دولت مدرن نیازمند تحول در نحوهی تفکر، باورها و ارزشهای اجتماعی است. این مسیر میتواند شامل خودآگاهی، نقد سیستمهای موجود و تلاش برای احیای فرهنگ و هویت اصیل باشد.
🆔@dolat_qavi
⭕️حوزویان آستانه تحمل خود را در مقابل مخالفان بالا ببرند/ اینکه گفته میشود فقیه سیاسی نمیتوان در فقه قوی باشد حرف غلطی است
🔰آیتالله نوری همدانی:
♦️ امروز فضای حوزه متفاوت است، تفکرات و سلایق مختلفی هم در آن حاکم است و در بعضی جاها قدرت تحمل افراد نیز کم شده، باید قدرت تحمل مخالف بالا رود، باید شأن و جایگاه حوزه به سمت استدلال برود متأسفانه گاهی انسان میبیند یا میشنود که افراد خیلی زود قضاوت میکنند و عدهای هم سریع تخریب میکنند و برچسب هایی هم میزنند و فرقی هم نمیکند اگر در موضوعات سیاسی اختلاف نظر داشته باشند میگویند ضد فلان شده و یا تندرو است، اگر اختلاف علمی داشته باشند میگویند سواد ندارد، توقع از حوزه این است که کار با ارزش را ارج بگذارند و انصاف را در نوشتار یا گفتار رعایت کنند.
♦️بنده معتقدم بايد فقه سنتی ما، فقه جواهری ما و تراث گذشتگان حفظ شود و می توانم بگویم بر همان اساس اما با نگاه نو میتوانیم اثرگذار باشیم اخیراً در بعضی از مقالات میخوانیم که دوران گذر است و دیگر فقه سنتی پاسخگو نیست بنظرم این حرف نباید درست باشد. البته در مسائل روز باید از مشاوران متخصص در آن حوزه استفاده کرد، خصوصاً در این زمان که بحث روز، ارز دیجیتال و عناوین مانند رمز ارزها مطرح است، یا موضوع هوش مصنوعی که دنیای جدیدی را باز خواهد کرد، یا موضوع بورس که حوزه بايد ورود پیدا کند و از مشاوران که در اين امر متخصص هستند استفاده کنند.
♦️حوزه باید پاسخگو شبهات در سطوح مختلف باشد حالا گاهی این شبهه از خود حوزه باشد یا بیرون حوزه انسان بايد آماده پاسخگویی باشد. مدتی پیش از یکی از آقایان اهل علم که در سطح بالایی هم هست و من با آثار و کار او آشنایی دارم مسائلی مطرح شد دیدم جناب آقای فاضل آقازاده محترم مرحوم آیت الله فاضل لنکرانی (رحمت الله علیه) یک جواب متین و خوب و محترمانه و انصافاً عالمانه داد یا همين مناظره جناب آقای علیدوست که اصل این کار چقدر قابل تحسين است که حوزه چنین آمادگی داشته باشد، ما باید افرادی تربیت کنیم که در فن مناظره ورود پیدا کنند و الحمدلله در حوزه داریم این چنین افرادی را، خدا رحمت کند مرحوم آیتاللّه مصباح یزدی را انصافاً در این موضوع با آن دانش بالا ممتاز بود اصلاً کار اهل بیت (علیهم السلام) هم یکی تربیت افرادی برای مناظره بوده است.
♦️باید توجه داشت فقاهت اول اخلاص میخواهد. فقیه مهم؛ درسش، تألیفاتش و تربيت شاگردانش معرِّف او هستند این فقیه برای رسیدن به این مقام استاد میخواهد، پشتکار میخواهد، مطلب میخواهد نه اینکه جوری برنامه ریزی کنیم کتب فنی و اصلی را حذف کنیم آن هم بدون جایگزین مناسب و بعد هم امتياز قائل شویم. بله اصلاح خوب است اما با جایگزین بهتر و یا در انتخاب استاد از طرق مختلف دخالت کنیم اینجور حوزه فقیه پرور نخواهد شد.
♦️من بارها گفتم بعد انقلاب اسلامی انتظار از حوزه چند برابر شده عدهای هم خوششان بیاید یا نه این انقلاب توسط یک فقیه و فیلسوف ممتاز بوقوع پیوست و در رأس نظام هم فقیه است پس بدانیم که یکی از طرفها حوزه است، عدهای هم میخواهند اینگونه القاء کنند که یک فقیه سیاسی نمیتواند در فقه موفق و یا اثرگذار باشد و می خواهند از این طریق علماء را منزوی کنند این هم حرف غلطی است اتفاقاً فقهای بزرگ ما یک سیاستمدار کامل بودند اما روش همان روش برگرفته از سیره اهل بیت (علیهم السلام) است، هر کدام به طریقی به مقتضی شرایطی که در آن واقع شدهاند با تدبیر و نگرش خود به این مسئله مهم پرداختند.
🌐https://eitaa.com/noorihamedani
🆔@dolat_qavi
مرحوم آیتالله هاشمی شاهرودی در درس خارج فقه زکات مورخ سال ۹۳ ماه فروردین، در قالب فلسفه فقه مباحثی را ارائه فرمودند و در آنجا تقسیمبندی مباحث فقه را -که برگرفته از استاد خود شهید صدر است- به صورت مفصل بیان میکنند.
نکتهای ایشان بیان فرمودند که تقدیم میشود:
♦️تقسیمبندی باید صبغه فقهی هم داشته باشد و اصطلاحات یا مسائل علوم دیگر مبنای تقسیم قرار نگیرد مثلاً فقه الاقتصاد و فقه الاخلاق یا فقه الکلام تقسیم بندی صحیحی نمی باشد...
🆔@dolat_qavi
⭕️دولت مدرن زنان را به بردههایی مبدل کرده است...
▪️در جهان سرمایهداری و مدرن امروز همواره از زنان میخواهیم بدنی لاغر، بدون شکم، با برجستگیهای خاص خود ما را در بخار لذت تن خود غرق کنند. آنها نیز در پی برآوردن میل دیگری (مرد–نرینهای لذتطلب) دماغ و لب و گونههای خود را به تیغ جراحی میسپارند.
▪️بهرغم دانستن این واقعیت که کفش پاشنه بلند بر سلامت جسمیشان آسیب میزند کفشهای پاشنه بلند میپوشند تا مطابق میل دیگری عمل کنند. در واقع جهان مدرن زنان را به بردههایی مبدل کرده است که باید یکریز در پی برآورده کردن مطامع و امیال دیگری بربیایند. آنها حتی خود را از دریچه چشم مردان مینگرند. فروکاستن دیگری به ابزار و ابژه میل، رابطه جنسی نیست؛ نوعی سلطه مردانه است.
#آلن_بدیو
#تبلیغات
#سرمایهداری
#ازدواج
#برده_جنسی
🆔@dolat_qavi