eitaa logo
دولت قوی
601 دنبال‌کننده
82 عکس
20 ویدیو
3 فایل
بستری برای اندیشیدن در سطح ملی و فراملی؛ منطقه‌ای و جهانی: پیرامون #دولت_قوی، #مقاومت در برابر نظم ناعادلانه‌ کنونی جهان و هویت دینی، پیشرفت و عدالت اجتماعی نقد، پیشنهاد و سؤالات خود را با من در میان بگذارید: 🇮🇷 👤Eitaa.com/ahs_tafreshi @feqholsiasat
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️تفسیر رفاه‌طلبانه‌ی دین در نظم مدرن؛ تغییر راهبرد از مقاومت به سازش ▪️در دنیای مدرن، تحولات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی باعث شده‌اند که افراد به گونه‌ای متفاوت به دین نگاه کنند و آن را مطابق با شرایط و نیازهای جدید خود تفسیر کنند. یکی از عوامل عمده‌ای که این تغییرات را شکل می‌دهد، نیاز به رفاه و آسایش است. در این یادداشت، قصد داریم بررسی کنیم که چگونه رفاه‌طلبی و میل به بهبود وضعیت زندگی، باعث می‌شود افراد دین را به گونه‌ای سطحی و بر اساس تطابق با شرایط روز خود تغییر دهند. ۱. دین و رفاه‌طلبی: از مقاومت به سازش ▪️در جامعه مدرن، افراد برای دستیابی به رفاه و آسایش، ترجیح می‌دهند به جای مقاومت و چالش با مشکلات و شرایط موجود، به سمت سازش و تطبیق با شرایط جدید بروند. این سازش ممکن است شامل تفسیر‌های سطحی و گزینشی از دین باشد که با نیازهای روز هماهنگ شود. به عبارت دیگر، در جوامعی که رفاه‌طلبی به اولویت تبدیل می‌شود، افراد تمایل دارند تا آموزه‌های دینی را بر اساس آنچه که برای راحتی و آسایش فردی آنها مناسب است، تفسیر کنند. ▪️به عنوان مثال، آموزه‌های دینی که ممکن است از فرد خواسته باشند که با سختی‌ها و مشکلات دست و پنجه نرم کند یا به اصولی چون زهد پایبند باشد، در چنین شرایطی به کنار گذاشته می‌شوند. در عوض، تفسیرهایی که راحتی، موفقیت مالی یا امنیت اجتماعی را به عنوان اولویت‌های زندگی معرفی می‌کنند، مورد پذیرش قرار می‌گیرند. این تغییرات ممکن است به گونه‌ای باشد که فرد همچنان در ظاهر خود را دیندار نشان دهد، اما در عمل آموزه‌های دینی به ابزاری برای توجیه رفتارهای رفاه‌طلبانه و تسلیم در برابر نظام‌های سیاسی و اجتماعی تبدیل می‌شود. ۲. دین به عنوان ابزار تطبیق با نظم جدید ▪️در دنیای مدرن، دین دیگر فقط یک عامل الهی نیست؛ بلکه به ابزاری برای انطباق با تغییرات اجتماعی و فرهنگی تبدیل می‌شود. افراد در تلاشند تا دین را با نیازهای روز و شرایط موجود تطبیق دهند. این تطبیق ممکن است به کاهش عمق دین (به‌مثابه ایمان) و تبدیل آن به یک ابزار برای حفظ آرامش روانی و اجتماعی منجر شود. در چنین شرایطی، افراد دین را نه به عنوان یک مسیر چالش‌برانگیز، بلکه به عنوان یک ابزار رفاهی برای آرامش درونی و هم‌راستایی با ارزش‌های جامعه مدرن می‌بینند. ۳.دین و ساختار اجتماعی جدید در جامعه‌ای که به سمت رفاه‌طلبی پیش می‌رود، دین می‌تواند نقش مهمی در تقویت ساختار اجتماعی جدید ایفا کند. به جای آنکه دین به عنوان یک نیروی انتقادی در برابر نابرابری‌ها و بی‌عدالتی‌ها عمل کند، ممکن است بیشتر به ابزاری برای توجیه و تثبیت نظم اجتماعی موجود تبدیل شود. در چنین شرایطی، دین به جای اینکه فرد را به چالش کشیده و برای مقاومت در برابر شرایط سخت ترغیب کند، فرد را به تسلیم و پذیرش وضعیت موجود سوق می‌دهد. ▪️افراد به دین به عنوان یک منبع برای آرامش در برابر تنش‌های اجتماعی و اقتصادی نگاه می‌کنند، و آموزه‌های دینی را به گونه‌ای تفسیر می‌کنند که با نیاز به رفاه و آرامش درونی آنها همخوانی داشته باشد. به این ترتیب، دین از یک نیروی انتقادی به یک نیروی تطبیقی تبدیل می‌شود که فرد را در برابر فشارهای دنیای مدرن مقاوم نمی‌کند، بلکه او را به پذیرش و سازگاری با آن سوق می‌دهد. ۴.نتیجه‌گیری:دین در دنیای مدرن و بحران معنا در دنیای مدرن، فرد به دلیل رفاه‌طلبی و نیاز به آسایش، تمایل به تغییر و تفسیر گزینشی دین دارد. دین در چنین شرایطی اغلب به ابزاری برای تطبیق با نظم اجتماعی و اقتصادی جدید تبدیل می‌شود. این تغییرات نه تنها از عمق دین می‌کاهد، بلکه باعث می‌شود دین بیشتر به یک ابزار برای آرامش روانی و حفظ وضعیت موجود تبدیل شود تا یک نیروی مقاوم در برابر فشارهای اجتماعی. به این ترتیب، دین در دنیای مدرن نه تنها چالش‌های معنوی را کاهش می‌دهد، بلکه به بخشی از سازوکار رفاهی و اجتماعی تبدیل می‌شود که فرد را به سازش و تطبیق با شرایط دنیای جدید ترغیب می‌کند. 🆔@dolat_qavi
⭕️چالش‌های دینداری در دنیای مدرن: تطبیق دین با چارچوب‌ها و اقتضائات مدرن ▪️در دنیای مدرن، یکی از بزرگترین چالش‌ها برای دینداری، نحوه تطابق آن با تحولات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است. جامعه‌ای که تحت تأثیر فرهنگ مصرفی، رفاه‌طلبی و تغییرات سریع قرار دارد، باعث شده که بسیاری از افراد به‌طور سطحی و ظاهری به اصول دینی پایبند باشند، بدون آنکه ارتباط واقعی و عمیقی با آموزه‌های دینی برقرار کنند. این فرآیند، دینداری را به ابزاری برای تأمین منافع فردی و اجتماعی تبدیل می‌کند. ۱. تفسیر انتخابی از دین ▪️در این دوران، دینداری اغلب به شکل گزینشی و تفسیرهای سلیقه‌ای درمی‌آید. افراد تنها بخش‌هایی از دین را که با نیازهای فردی، اجتماعی یا فرهنگی‌شان همخوانی دارد، می‌پذیرند و بخش‌هایی از آموزه‌های دینی که ممکن است با شرایط جدید و الزامات مدرن مغایرت داشته باشد، نادیده گرفته می‌شود. این تفسیرهای گزینشی ممکن است به‌گونه‌ای باشد که برخی از اصول دینی تحریف شوند تا با شرایط روز هم‌راستا شوند، و این امر منجر به کم‌رنگ شدن عمق و اصالت مفاهیم دینی می‌شود. ۲. «مذهبی‌های مدرن» و تفسیرهای مدرن ▪️افرادی که به دنبال تطبیق دین با شرایط اجتماعی و فرهنگی معاصر هستند، به‌طور عمده به عنوان «مذهبی‌های مدرن» شناخته می‌شوند. این افراد اصول دینی را به گونه‌ای تفسیر می‌کنند که با چارچوب‌های اجتماعی، فرهنگی و حتی اقتصادی روز هم‌خوانی داشته باشد. در این رویکرد، مفاهیم دینی به شکلی تغییر می‌کنند که بتوانند در زندگی مدرن به‌راحتی اعمال شوند. در نتیجه، دین به‌عنوان یک انتخاب فردی نه تنها به ابزاری برای تقویت معنویت و اخلاق تبدیل می‌شود، بلکه به‌عنوان ابزاری برای تعامل با دنیای مدرن و نیازهای روز نیز به‌کار گرفته می‌شود. ۳. دین به عنوان ابزار اجتماعی و نمایش‌های ظاهری ▪️در دنیای مدرن، دین در برخی موارد به ابزاری برای دستیابی به منافع اجتماعی، فرهنگی یا سیاسی تبدیل می‌شود. افراد ممکن است بیشتر به دنبال نشان‌دادن دین‌داری خود در برابر دیگران باشند تا آن‌که واقعاً به اصول دینی پایبند باشند. این دینداری سطحی و ظاهری بیشتر به نمایش‌هایی برای جلب توجه و فخر فروشی تبدیل می‌شود تا تأسیس یک ارتباط عمیق با خداوند و جامعه. در چنین شرایطی، دینداری بیشتر به ابزاری برای کسب جایگاه یا مشروعیت اجتماعی تبدیل می‌شود تا یک عامل تحول روحی و اخلاقی. ۴. چالش‌های دین در دنیای مدرن ▪️در این عصر، دین با چالش‌های متعددی مواجه است که ناشی از تحولات اجتماعی، فرهنگی و تکنولوژیکی است. جامعه‌ای که بر اساس معیارهای مدرن و مبتنی بر رفاه‌طلبی و مصرف‌گرایی شکل گرفته، زمینه را برای تفسیرهای سطحی و انتخابی از دین فراهم کرده است. در این شرایط، افرادی که به دنبال تفسیرهای جدید از دین هستند، ممکن است به تغییر یا تحریف آموزه‌های دینی برای هم‌راستا شدن با نیازهای روز بپردازند. این تغییرات می‌تواند منجر به کاهش عمق و اصالت آموزه‌های دینی و از دست رفتن ارتباط واقعی با دین شود. نتیجه‌گیری ▪️در نهایت، دینداری در جوامع معاصر با چالش‌های پیچیده‌ای روبرو است که عمدتاً ناشی از تعامل آن با تحولات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است. در این دنیای مدرن، افراد باید تلاش کنند تا نه تنها از دام دینداری ظاهری و رفاه‌طلبانه اجتناب کنند، بلکه در تطبیق دین، از اصالت و عمق آموزه‌های دینی غافل نشوند. حفظ اصول بنیادی دین و اعمال آن در زندگی روزمره، راهی است برای حفظ اصالت دینی. 🆔@dolat_qavi
⭕️ضرورت «گستردگی زبانی» در مواجهه با تکثر اجتماعی ایران ۱.بحران انسداد زبانی: منبع بسیاری از مشکلات ▪️یکی از بزرگترین چالش‌های امروز ما در حوزه‌ی سیاست و گفتمان اجتماعی، بحران «انسداد زبانی» است. این انسداد به معنای فقدان یک زبان مشترک و فراگیر است که بتواند تفاوت‌ها و تنوع‌های موجود در جامعه ایران را در بر گیرد. در حال حاضر، نه تنها در عرصهٔ سیاست، بلکه در سطح عمومی و فرهنگی نیز زبان‌هایی که برای بیان مطالبات و احساسات مردم استفاده می‌شوند، محدود و بسته هستند. این محدودیت زبانی باعث شده که بسیاری از مردم احساس کنند که دیگر قادر به ارتباط مؤثر با دنیای سیاست و نخبگان نیستند. به عبارت ساده‌تر، ما در میان انواع گفتمان‌های مختلف، درک مشترک نداریم و هر گروه یا فردی به نوعی زبان خاص خود را برای بیان مسائل اجتماعی و سیاسی به کار می‌برد. ▪️این بحران «زبان بسته»، خود را در قالب چند مشکل مهم نشان می‌دهد: ۱.عدم توانایی در انتقال ایده‌ها و مطالبات به سایر بخش‌های جامعه. ۲.ناتوانی در جلب حمایت عمومی برای اقدامات و سیاست‌های ضروری. ۳.جدایی میان زبان نخبگان و زبان مردم. به‌ همین دلیل، نیاز به یک زبان جدید، گسترده‌تر و گشوده بیش از پیش احساس می‌شود که بتواند علاوه بر انتقال مفاهیم پیچیده، با مردم ارتباط برقرار کند و تفاوت‌ها را به رسمیت بشناسد. ۲. راه‌حل: گستردگی زبانی برای همگرایی ▪️برای غلبه بر بحران انسداد زبانی، باید به سمت «گستردگی زبانی» حرکت کنیم. این گستردگی نه تنها در سطح زبان مردمی، بلکه در زبان نخبگانی نیز ضروری است. به عبارت ساده‌تر، زبانی که بتواند هم در عرصه عمومی و میان مردم مورد استفاده قرار گیرد و هم در سطوح علمی و تخصصی، مؤثر و قابل فهم باشد. این زبان باید قادر باشد تا میان اقشار مختلف جامعه پلی برقرار کند و فاصله‌های موجود را کاهش دهد. 🔻 زبان مردمی: ▪️زبان مردمی باید به گونه‌ای باشد که برای اکثریت مردم قابل درک باشد. این به معنای آن است که نباید از اصطلاحات پیچیده یا مفاهیم فنی که تنها برای نخبگان و متخصصین قابل فهم است، استفاده کنیم. مردم باید بتوانند با این زبان ارتباط برقرار کرده و از آن استفاده کنند. این زبان باید دردها، نیازها و مسائل روزمره مردم را درک کند و به طور مؤثر و روان با آنها ارتباط برقرار کند. در حقیقت، این زبان باید به حدی ساده و صمیمی باشد که مردم بتوانند با آن همدلی کنند، به آن اعتماد کنند و در مسیر تغییرات اجتماعی همراه شوند. 🔻زبان نخبگانی: ▪️اما گستردگی زبانی تنها محدود به زبان مردم نیست. در دنیای امروز، حتی نخبگان نیز نیاز به زبانی دارند که بتوانند از آن برای نقد و تحلیل مسائل استفاده کنند، بدون اینکه به زبان خشک دچار شوند. این زبان باید به گونه‌ای باشد که توانایی اقناع افراد با افکار مختلف و در سطوح مختلف را داشته باشد. زبانی که قادر باشد به مسائل پیچیده و چالش‌های موجود پرداخته و آنها را به زبانی قابل فهم برای همگان ترجمه کند. 3. پرهیز از رادیکالیسم و خودبسندگی ▪️یکی از آفات خطرناک در استفاده از زبان، «رادیکالیسم زبانی» است. رادیکالیسم به معنای استفاده از زبان‌های تند و قهرآمیز است که معمولاً منجر به برخورد و عدم توافق می‌شود. این نوع زبان تنها باعث عمیق‌تر شدن شکاف‌ها و تنش‌ها در جامعه می‌شود و راهی برای گفت‌وگو و همدلی نمی‌گشاید. در شرایطی که جامعه ایران با تکثر فرهنگی و سیاسی زیادی مواجه است، باید از این نوع زبان‌ها پرهیز کرد و به جای آن، از زبانی استفاده کرد که فضایی برای گفت‌وگو و تفاهم ایجاد کند. 🔻 زبان سازنده و غیر خودبسنده: ▪️علاوه بر این، باید از «خودبسندگی زبانی» نیز پرهیز کنیم. خودبسندگی یعنی باور به این‌که تنها زبان خودی‌ها درست است و دیگران به هیچ عنوان نمی‌توانند فهم درستی از مسائل پیدا کنند. این نوع تفکر محدودکننده است و باعث می‌شود که به جای همگرایی، تنها به تبلیغ یک دیدگاه و تفکر خاص بپردازیم. ما باید در گفتمان‌مان انعطاف‌پذیر و باز باشیم، نه تنها در برابر دیگران، بلکه در برابر خودمان نیز. باید زبان خود را به گونه‌ای گسترش دهیم که همگان بتوانند آن را درک کرده و با آن همراه شوند. 4. بازخوانی تجربه‌های گذشته ▪️یکی از نمونه‌های موفق در استفاده از زبان گسترده و گشودۀ انقلابی، تجربه‌های اوایل دوران انقلاب اسلامی است. در آن دوران، حتی شخصیت‌های برجسته‌ای چون آیت‌الله خامنه‌ای و آیت‌الله بهشتی از زبان گشوده‌ای برای ارتباط با دیگران استفاده کردند. آیت‌الله خامنه‌ای حتی با افرادی مانند دکتر شریعتی و دیگر روشنفکران نیز در گفت‌وگو بود، هرچند که اختلافات فکری وجود داشت اما ایشان در مواجهه با نظرات مخالف، سعی کرد در عین تحفظ بر اصول خود به زبان مشترک دست پیدا کند و با شکل‌گیری گفت‌وگو، امکان همدلی و همزبانی را ایجاد کند. 🆔@dolat_qavi
5. نتیجه‌گیری: ضرورت گفتمان‌سازی برای آینده ▪️در نهایت، برای پیشبرد سیاست‌های دین‌مدارانه و تقویت همگرایی اجتماعی، نیاز داریم که زبان خود را گسترش دهیم و در برابر تکثرهای موجود در جامعه، انعطاف‌پذیر و گشودگی داشته باشیم. «گستردگی زبانی» نه تنها به ما کمک می‌کند که مسائل اجتماعی و سیاسی را بهتر و مؤثرتر انتقال دهیم، بلکه امکان همدلی و اقناع را نیز فراهم می‌کند. از این رو، برای ساختن آینده‌ای بهتر و حل مشکلات کنونی، لازم است که در تمامی سطوح زبان خود را باز و گشوده نگه داریم، به گونه‌ای که تمام اقشار جامعه بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند و در مسیر اصلاحات اجتماعی و سیاسی همراه شوند. 🆔@dolat_qavi
⭕️ تکلیف چیست؟ سرزنش فرماندهان میدان یا گسترش گفتمان مقاومت؟ 🔻 کلید پیروزی: پیوستگی تصمیمات سخت و حمایت مردمی ▪️ وقتی صحبت از انقلاب و مقاومت به میان می‌آید، باید دقت کنیم که نحوه طرح این مفاهیم به نحوی نباشد که دایره شمول آن کاهش یابد. در غیر این صورت، تصمیمات سخت و اساسی ممکن است به بن‌بست برسند. این مسأله به‌ویژه در سیاست‌های فرهنگی مانند فیلترینگ یا حجاب هم قابل مشاهده است. چراکه در چنین شرایطی، ارتباط مستقیم میان سیاست‌های فرهنگی و مسائل نظامی و امنیتی نمایان می‌شود. تصمیمات جنگی، به‌ویژه وقتی به حمایت مردمی نیاز دارند، به مشارکت جامعه بستگی دارند. 🔻 مشارکت مردمی و هم‌سویی در گفتمان مقاومت: ستون فقرات تصمیمات سیاسی و نظامی ▪️ کاهش مشارکت مردم در مسائل سیاسی نشان‌دهنده حساسیت کمتری نسبت به مسائل کلیدی است. در چنین شرایطی، برای اتخاذ تصمیمات دشوار مانند اقدام نظامی، باید ببینید آیا توانسته‌اید مردم را با گفتمان مقاومت همسو کنید یا خیر. این هم‌سویی می‌تواند به فرماندهان در میدان قدرت عمل بدهد و تصمیمات را با حمایت گسترده‌تری روبه‌رو کند. 🔻 گفتمان مقاومت: فراگیر یا محدود؟ هم‌دلی ملی در برابر چالش‌ها ▪️ ممکن است نقدهایی به فرماندهان نظامی وارد باشد، اما سؤال اصلی این است که مسئولیت ما در این شرایط چیست؟ وظیفه ما باید ایجاد یک گفتمان مقاومت باشد که بتواند اقشار مختلف جامعه را به هم نزدیک کند. اگر گفتمان مقاومت تنها در میان یک گروه خاص باقی بماند، هیچ‌گاه به نتایج مطلوب نخواهیم رسید. 🔻 گفتمان مقاومت: فراتر از مرزهای ایدئولوژی و جناح‌ها ▪️ دهه ۶۰، مردم آمادگی بیشتری برای رویارویی با تهدیدات خارجی داشتند، اما امروز این آمادگی کاهش یافته است. آیا این واقعیت را نمی‌بینیم؟ آیا امروز جامعه ما به "کلونی‌های بسته" تبدیل نشده که هر گروه تنها به اصول خود می‌پردازد و از زبان مشترک با دیگران فاصله می‌گیرد؟ 🔻 حاج قاسم سلیمانی: نماد گفتمان مقاومت ملی و فراملی ▪️ حاج قاسم سلیمانی در شرایط کنونی، نماد گفتمان مقاومتی بود که توانست از افق حزب‌اللهی‌گری فراتر رفته و در میان بخش‌های وسیعی از جامعه محبوبیت پیدا کند. سلیمانی توانست به عنوان یک شخصیت ملی و فراملی، از جناح‌های مختلف سیاسی هم‌صدایی ایجاد کند و این نشان‌دهنده قدرت گفتمان مقاومت در سطوح مختلف است. 🔻 از کلونی‌های بسته به هم‌دلی عمومی: گفتمان مقاومت برای همه ▪️ باید از خود بپرسیم که آیا می‌خواهیم گفتمان مقاومت تنها در درون گروه‌های خاص باقی بماند؟ اگر اینطور باشد، به سرنوشت کلونی‌های بسته دچار خواهیم شد. هرچه این گروه‌ها رادیکال‌تر شوند، ارتباط خود را با دیگر بخش‌های جامعه از دست خواهند داد. 🔻 نقش نخبگان در ایجاد گفتمان مقاومت و جلب حمایت مردم ▪️ در مسیر مقاومت و مبارزه، تنها نقد فرماندهان کافی نیست. مسئولیت نخبگان این است که گفتمان مقاومت را در سطحی وسیع‌تر طرح کرده و مردم را با خود همراه سازند. تنها در این صورت می‌توانیم به هم‌دلی عمومی برسیم و حمایت‌های گسترده‌تری از جامعه جلب کنیم. 🆔@dolat_qavi
⭕️دشمن اصلی اسلام از دیدگاه علامه حسینی هاشمی: تهدیداتی جدی‌تر از بهائیت 🔻مقدمه ▪️در دنیای امروز، دشمنان اسلام به اشکال مختلف و از راه‌های گوناگون در تلاش هستند تا تهدیداتی علیه این دین الهی ایجاد کنند. اما در میان تمامی تهدیدات، چه چیزهایی می‌توانند برای اسلام بیشتر از دیگر مسائل خطرناک باشند؟ علامه حسینی هاشمی یکی از افرادی است که در این زمینه به تحلیل‌های مهمی پرداخته است. او به صراحت از تهدیدات مختلفی که اسلام با آن‌ها روبه‌روست، سخن می‌گوید. اما شاید این سؤال پیش آید که دشمنان اصلی اسلام در کجا قرار دارند؟ 🔻نظامات اجتماعی؛ محور اصلی مبارزه با مکاتب ضاله ▪️علامه حسینی در بیانات خود به‌وضوح می‌گوید: «حریف اصلی ما آن مکتبی است که از عهدهٔ ایجاد نظامات اجتماعی بر‌می‌آید.» این جمله نشان‌دهنده‌ی اهمیت نظامات اجتماعی در مبارزه با مکاتب ضاله است. او تأکید می‌کند که این جریان می‌تواند محیط الگوی مصرف و پرورش جامعه را شکل دهد و بر محیط پرورشی جامعه فائق آید. به‌عبارتی، این جریان می‌تواند به‌طور مؤثری بر حساسیت انسان‌ها نسبت به محیط خارج تأثیر بگذارد. 🔻چرا بهائیت نمی‌تواند دشمن اصلی اسلام باشد؟ نقدی بر دیدگاه انجمن حجتیه ▪️مرحوم حسینی نقدی بر دشمن‌شناسی انجمن حجتیه دارد و می‌گوید که دشمن اصلی اسلام بهائیت نیست، بلکه دشمنی است که توانایی ایجاد و تحمیل نظامات اجتماعی را دارد. این بیان نشان‌دهنده‌ی تفاوت نظر ایشان با نگاه انجمن حجتیه در آن دوران است که بهائیت را دشمن اصلی می‌دانست. مرحوم حسینی معتقد است که بهائیت در برابر اسلام بسیار ضعیف است و نمی‌تواند به‌عنوان حریف اصلی اسلام در نظر گرفته شود. 🔻پهلوان میدان: کدام مکتب می‌تواند تهدیدی جدی برای اسلام باشد؟ ▪️علامه حسینی به این نکته اشاره می‌کند که «پهلوان میدان کسی است که نظامات اجتماعی را می‌سازد.» او تأکید می‌کند که اگر بتوانیم متاع خود را به اهل دنیا ارائه دهیم، این جریان‌های اعتقادی ضعیف از بین خواهند رفت. این جمله نشان‌دهنده‌ی اهمیت ارائه‌ی یک نظام اجتماعی قوی و کارآمد در برابر مکاتب ضاله است. 🔻ضرورت اقدام فعال در برابر تهدیدات؛ توصیه‌های علامه حسینی به حکومت ▪️مرحوم حسینی از کسانی که در حکومت هستند می‌خواهد که به صورت انفعالی و تعمیری برخورد نکنند. او می‌گوید: «شما در تحقیقات میدانی یا کتابخانه‌ای اگر بخواهید وارد بشوید، محدودیت‌های سابق را ندارید.» این تأکید بر ضرورت اقدام فعال و مؤثر در برابر دشمنان اسلام و عدم توجه به محدودیت‌ها، نشان‌دهنده‌ی روحیه‌ی مبارزاتی و امیدواری او به تغییر وضعیت موجود است. 🔻نتیجه‌گیری: دشمن‌شناسی دقیق و تحلیلی علامه حسینی و تفاوت با جریانات دیگر ▪️دشمن‌شناسی یکی از موضوعات مهمی است که در قرآن و روایات به آن توجه ویژه‌ای شده است و بر هوشیاری مؤمن و تبری از دشمن تأکید شده است. بیانات مرحوم حسینی در این زمینه، نشان‌دهنده‌ی تفکری ژرف و دقیق در مقابله با تهدیدات و چالش‌های اجتماعی و سیاسی است. این نحوه دشمن‌شناسی ایشان را از سایر جریانات و مکاتب متمایز می‌کند، از جمله از انجمن حجتیه‌های اوایل انقلاب که دشمن اصلی را در بهائیت می‌دیدند. این تفاوت نظر به‌خوبی نشان‌دهنده‌ی عمق و دقت نظر علامه حسینی در تحلیل مسائل زمانه‌اش است. ‌✍تفرشی 🆔@dolat_qavi
⭕️تفکیک اندیشه‌‌های متهاجم و انتقادی اسلامی از چپ‌ غربی: نیاز به تأمل و بازخوانی مفاهیم ♦️گاهی باید پرسید، آیا تفاوت میان اندیشه‌های اسلامی و اندیشه‌های غربی، همچنان برای برخی قابل درک است؟ واقعاً وقتی از کسانی که نمی‌توانند مرزهای این تفاوت‌ها را تشخیص دهند، می‌پرسیم، آیا این ناتوانی در تشخیص، فقط یک اشتباه ساده است یا به نوعی ناتوانی در فهم دقیق‌تر مفاهیم؟ شاید این همان اشتباه کودکانه‌ای باشد که گویی «همه کتاب‌ها فقط از یک مجموعه حروف ساخته شده‌اند»، غافل از آن که هر یک دنیای خود را با ترکیب خاصی از آن حروف می‌آفرینند. اشتباهی که با چشم‌پوشی از پیچیدگی‌ها و غفلت از تفاوت‌های عمیق در زمینه‌ها و مفاهیم بروز می‌کند و در نهایت به ساده‌انگاری می‌انجامد. ▪️در این فضا، اندیشه‌های منتقد یا حتی متهاجم اسلامی، نه تنها در برابر دنیای غربی بلکه درگیر دنیای منحرف داخلی‌ نیز هستند. این تفاوت‌ها تنها در ظاهر نیستند، بلکه در عمق تفکر و مبانی مفهومی، در جهت‌گیری‌ها، محتوا و منابع و حتی در روش‌شناسی‌ها تفاوت دارند. همان‌طور که دو پازل که به ظاهر قطعات مشابهی دارند، باید در قالب و ساختاری کاملاً متفاوت چیده شوند، اندیشه‌های متهاجم و انتقادی اسلامی و چپ‌گرایی غربی نیز با اینکه ممکن است در برخی سطوح مشترکاتی داشته باشند، در محتوا و بنیان‌های فکری به‌طور اساسی تفاوت دارند. ▪️تفکیک دقیق اندیشه‌های متهاجم و انتقادی اسلامی از چپ‌گرایی غربی نیازمند بازخوانی و بازاندیشی دقیق‌تر مفاهیم است. تفاوت‌ها به هیچ وجه فقط در قالب و ساختار سطحی خلاصه نمی‌شود، بلکه در جنبه‌های عمیق‌تر چون جهت‌گیری‌های الهیاتی و فلسفی، اهداف اجتماعی، و حتی منابع فکری نیز کاملاً نمایان است. آنچه باید فهمید این است که این دو جریان فکری، هرچند ممکن است گاهی به ظاهر به یکدیگر نزدیک شوند، اما در ذات خود از نظر ماهوی تفاوت‌هایی دارند که باید به دقت مورد توجه قرار گیرند. ▪️بنابراین، برای کسانی که در برابر این تفاوت‌ها مقاومت می‌کنند یا آنها را نادیده می‌گیرند، شاید در حقیقت تنها یک اشتباه ساده وجود نداشته باشد، بلکه این مسئله نیاز به یک بازخوانی جدی از مفاهیم و بازاندیشی در نحوه درک و تحلیل این تفاوت‌ها دارد. هرگونه ساده‌انگاری در این زمینه می‌تواند منجر به از دست دادن دقت و عمق در فهم اندیشه‌های اسلامی و چپ‌‌ غربی شود، همان‌طور که ممکن است نتیجه‌گیری‌های سطحی و اشتباه و انحراف را در پی داشته باشد. 🆔@dolat_qavi
⭕️دوگانه‌سازی سازش‌طلبان: مقاومت یا پیشرفت؟ ♦️تاریخ ایران پر است از افرادی که در برابر تهدیدات داخلی و خارجی به‌جای مقاومت به سازش روی آوردند. یکی از مهم‌ترین نمونه‌ها در این زمینه دوران «امیرکبیر» است. وقتی ایران در برابر تهدیدات خارجی به ویژه از سوی انگلیس قرار داشت، امیرکبیر با هوشیاری و تمرکز بر تقویت بنیه دفاعی کشور در برابر فشارهای اقتصادی و اجتماعی ایستاد. در آن زمان، دشمنان خارجی با مطرح‌کردن دوگانه‌ای به نام «توپ یا نان» تلاش می‌کردند مردم را متقاعد کنند که باید میان امنیت (تقویت قدرت نظامی) و رفاه اقتصادی یکی را انتخاب کنند. اما امیرکبیر در صدد تقویت قدرت دفاعی کشور برآمد تا هم امنیت ملی را حفظ کند و هم مسیر پیشرفت اقتصادی را هموار سازد. اما نکته‌ای که نباید فراموش کرد این است که عدم همراهی مردم باعث شد که امیرکبیر نتواند در این راه موفق شود و بعدها شاهد اشغال نواحی جنوبی کشور به دست انگلیس باشیم. ♦️امروز هم همان دوگانه با کمی تغییر شکل، به صورت «موشک یا نان؟» مطرح می‌شود. دشمنان ایران سعی دارند به مردم این تصور را القا کنند که امنیت ملی (تقویت قدرت نظامی) و پیشرفت اقتصادی نمی‌توانند در کنار هم وجود داشته باشند و یکی باید فدای دیگری شود. اما واقعیت این است که در دنیای امروز، داشتن امنیت ملی پایه‌گذار هر گونه پیشرفت است. کشورهای پیشرفته نه تنها امنیت خود را حفظ کرده‌اند، بلکه با تکیه بر همین امنیت، در کنار رشد اقتصادی، توانسته‌اند به پیشرفت‌های چشمگیری دست یابند. ♦️اگر به خاطر رفاه، امنیت را قربانی کنیم، به راحتی در معرض تهدیدات خارجی قرار می‌گیریم. کسانی که بر سازش و کنار گذاشتن قدرت دفاعی تأکید دارند، همین دوگانه را به مردم تحمیل می‌کنند و می‌گویند: «اگر مقاومت کنید، نمی‌توانید پیشرفت کنید.» اما واقعیت این است که اگر بخواهیم پیشرفت واقعی داشته باشیم، باید همزمان بر تقویت قدرت دفاعی و استقلال اقتصادی تمرکز کنیم. در این صورت می‌توانیم هم از تهدیدات خارجی محافظت کنیم و هم امنیت و پیشرفت را برای کشور تضمین نماییم. ♦️تاریخ ایران همیشه نشان داده که اگر به قدرت دفاعی و استقلال خود تکیه کنیم، می‌توانیم در برابر تهدیدات ایستادگی کنیم و در عین حال به سمت رشد و پیشرفت حرکت کنیم. از دوران جنگ تحمیلی گرفته تا شرایط تحریم‌ها و تهدیدات جدید، همیشه قدرت دفاعی کشور بوده که به بقای ما کمک کرده است. ♦️امروزه باید از تجارب گذشته عبرت بگیریم و بفهمیم که برای پیشرفت واقعی، نیاز داریم که هم قدرت دفاعی را تقویت کنیم و هم به اقتصاد توجه داشته باشیم. تنها در این صورت است که می‌توانیم هم امنیت و هم پیشرفت را برای کشور تأمین کنیم. 🆔@dolat_qavi
⭕️«تور نامرئی»؛ تلاش برای رهایی نسل‌ها از دام‌های پنهان دشمن و مبارزه با نفوذ او 🔰بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در مورد مبارزات فرهنگی و اجتماعی پیش از انقلاب ▪️من خودم شخصاً جوانیِ بسیار پُرهیجانی داشتم. هم قبل از شروع انقلاب، به خاطر فعّالیت‌های ادبی و هنری و امثال این‌ها، هیجانی در زندگی من بود و هم بعد که مبارزات در سال 1341 شروع شد؛ که من در آن سال، بیست و سه سالم بود. طبعاً دیگر ما در قلب هیجان‌های اساسی کشور قرار گرفتیم و من در سال چهل و دو، دو مرتبه به زندان افتادم؛ بازداشت، زندان، بازجویی. می‌دانید که این‌ها به انسان هیجان می‌دهد. بعد که انسان بیرون می‌آمد و خیل عظیم مردمی را که به این ارزش‌ها علاقه‌مند بودند و رهبری مثل امام رضوان‌اللَّه علیه را که به هدایت مردم می‌پرداخت و کارها و فکرها و راه‌ها را تصحیح می‌کرد مشاهده می‌نمود، هیجانش بیشتر می‌شد. این بود که زندگی برای امثال من که در این مقوله‌ها زندگی و فکر می‌کردند، خیلی پرُهیجان بود؛ اما همه این‌طور نبودند... آن‌وقت‌ها گاهی بزرگ‌ترهای ما- کسانی که در سنین حالای من بودند- چیزهایی می‌گفتند که ما تعجّب می‌کردیم چطور این‌ها این‌گونه فکر می‌کنند؟ حالا می‌بینیم نخیر؛ آن بیچاره‌ها خیلی هم بی‌راه نمی‌گفتند. البته من خودم را به‌کلّی از جوانی منقطع نکرده‌ام. هنوز هم در خودم چیزی از جوانی احساس می‌کنم و نمی‌گذارم که به آن حالت بیفتم. الحمدللَّه تا به‌حال نگذاشته‌ام و بعد از این هم نمی‌گذارم؛ اما آن‌ها که خودشان را در دست پیری رها کرده بودند، قهراً التذادی که جوان از همه‌ی شؤون زندگی خودش دارد، احساس نمی‌کردند. آن‌وقت این حالت بود. نمی‌گویم که فضای غم حاکم بود- این را ادّعا نمی‌کنم- اما فضای غفلت و بی‌خبری و بی‌هویّتی حاکم بود. این‌هم بود که آن‌وقت من و امثال من که در زمینه‌ی مسائل مبارزه، به‌طور جدّی و عمیق فکر می‌کردیم، همّتمان را بر این گذاشتیم که تا آن‌جایی که می‌توانیم، جوانان را از دایره‌ی نفوذ فرهنگی رژیم بیرون بکشیم. من خودم مثلاً مسجد می‌رفتم، درس تفسیر می‌گفتم، سخنرانیِ بعد از نماز می‌کردم، گاهی به شهرستان‌ها می‌رفتم سخنرانی می‌کردم. نقطه‌ی اصلی توجّه من این بود که جوانان را از کمند فرهنگی رژیم بیرون بکشم. خود من آن‌وقت‌ها این را به «تور نامریی» تعبیر می‌کردم. می‌گفتم یک تور نامریی وجود دارد که همه را به سمتی می‌کشد! من می‌خواهم این تور نامریی را تا آن‌جا که بشود، پاره کنم و هر مقدار که می‌توانم، جوانان را از کمند و دام این تور بیرون بکشم. هر کس از آن کمند فکری خارج می‌شد- که خصوصیّتش هم این بود که اوّلاً به تدیّن و ثانیاً به تفکرات امام گرایش پیدا می‌کرد- یک نوع مصونیتی می‌یافت. آن روز این‌گونه بود. همان نسل هم، بعدها پایه‌های اصلی انقلاب شدند. الان هم که من در همین زمان به جامعه‌ی خودمان نگاه می‌کنم، خیلی از افراد آن نسل را- چه کسانی که با من مرتبط بودند، چه کسانی که حتّی مرتبط نبودند- می‌توانم شناسایی کنم. ۱۳۷۷/۰۲/۰۷ 🆔@dolat_qavi
⭕️مفهوم «امامت» در قرآن و روایات اهل بیت علیهم‌السلام: کشمکش میان دو امام ♦️مفهوم «امامت» در قرآن و روایات اهل بیت علیهم‌السلام به شکلی عمیق و پیچیده مطرح شده است. امام صادق علیه‌السلام در روایتی می‌فرماید: «اَلْأَئِمَّةَ فِي كِتَابِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِمَامَانِ» این حدیث به وضوح نشان می‌دهد که در قرآن دو نوع امام معرفی شده است: ۱.امامانی که به خدا دعوت می‌کنند: در آیه شریفه «وَ جَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا» (سوره‌ی انبیا، آیه‌ی ۷۳) به عنوان هدایتگران الهی معرفی شده‌اند. این امامان نه تنها خود در مسیر حق قرار دارند، بلکه مأمورند که مردم را نیز به راه درست هدایت کنند. مسیر این امامان، مطابق با اراده خداست و نور هدایت را به دل‌ها می‌تاباند. آنها جامعه را به امر خداوند هدایت می‌کنند و حکم و میل مردم را مقدّم نمی‌دارند. ۲.امامانی که به سوی آتش می‌برند: در قرآن آمده است: «وَ جَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ» (سوره قصص، آیه ۴۱). این امامان، نه تنها خود در مسیر گمراهی‌اند، بلکه تمام تلاش خود را به‌کار می‌گیرند تا مانع رسیدن مردم به خدا و انبیا شده و مردم را به سمت آتش جهنم بکشانند. آنها انسان‌ها را به سوی امیال و افکار و اعمالی سوق می‌دهند که منجر به هلاکت و تباهی می‌شود. این افراد مستکبر، امر و میل خود و مردم را بر امر و حکم خداوند مقدّم می‌دارند و برخلاف آنچه در کتاب خداست عمل می‌کنند. 🔻جدال میان دو امام ♦️در دنیای پر از تضادها، این دو امامت نمایانگر کشمکشی است میان دو اراده: یکی اراده‌ای که به خواست خداوند حرکت می‌کند و دیگری اراده‌ای که انسان‌ها را از این مسیر راست منحرف کرده و به سوی فساد و نابودی می‌برد. ♦️این دو امام در یک میدان، در یک جنگ تمام‌عیار بر سر قلب‌ها و ذهن‌ها، روبه‌روی هم ایستاده‌اند. یکی به سوی خدا دعوت می‌کند و دیگری مردم را به انحراف و تباهی می‌کشاند. این انتخاب برای انسان‌ها، یک انتخاب سرنوشت‌ساز است که می‌تواند مسیر زندگی فرد و جامعه را تغییر دهد. ♦️این تقسیم‌بندی، نه تنها در قرآن بلکه در تاریخ نیز بارها خود را نشان داده است. در نهایت، این دو نوع رهبری را باید به‌طور جدی در نظر گرفت: رهبری‌ای که بر اساس نور و هدایت الهی استوار است و رهبری‌ای که انسان‌ها را به دام فریب و گمراهی می‌اندازد. 🔻نتیجه‌گیری: ♦️انتخاب با خود انسان است که کدام مسیر را می‌خواهد بپیماید. این انتخاب نه تنها انتخابی فردی، بلکه انتخابی سرنوشت‌ساز است که تأثیری عمیق بر فرد، جامعه و تاریخ دارد. پس بیایید با دقت و آگاهی، راه خود را انتخاب کنیم و به سوی نور و هدایت الهی گام برداریم. 🆔@dolat_qavi
🔗پی‌نوشت: متن کامل روایت: مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ طَلْحَةَ بْنِ زَيْدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ قَالَ: إِنَّ اَلْأَئِمَّةَ فِي كِتَابِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِمَامَانِ قَالَ اَللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى: «وَ جَعَلْنٰاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنٰا » لاَ بِأَمْرِ اَلنَّاسِ يُقَدِّمُونَ أَمْرَ اَللَّهِ قَبْلَ أَمْرِهِمْ وَ حُكْمَ اَللَّهِ قَبْلَ حُكْمِهِمْ قَالَ «وَ جَعَلْنٰاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى اَلنّٰارِ » يُقَدِّمُونَ أَمْرَهُمْ قَبْلَ أَمْرِ اَللَّهِ وَ حُكْمَهُمْ قَبْلَ حُكْمِ اَللَّهِ وَ يَأْخُذُونَ بِأَهْوَائِهِمْ خِلاَفَ مَا فِي كِتَابِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ. 📕منبع: الکافی، كِتَابُ اَلْحُجَّةِ، بَابُ أَنَّ اَلْأَئِمَّةَ فِي كِتَابِ اَللَّهِ إِمَامَانِ إِمَامٌ يَدْعُو إِلَى اَللَّهِ وَ إِمَامٌ يَدْعُو إِلَى اَلنَّارِ ✍1⃣ کتاب شریف کافی در بین تراث روایی شیعی به‌لحاظ نحوه نگارش و چینش و دسته‌بندی روایات و انتخاب عناوین ابواب کتابی دقیق و عمیقی است و نیز به لحاظ نحوه محافظت از آن و انتقال آن به ما، بالاترین میزان اعتبار را دارا است. 2⃣همچنین مؤلف کتاب، جناب مرحوم محمد بن يعقوب كلينی، امامی‌مذهب و ثقه هستند. حضرت آیت‌الله مددی حفظه‌الله درباره‌ی مرحوم کلینی می‌فرمایند: «انصافاً همین‌طور که مرحوم نجاشی گفته و در مورد شخص دیگری ندیدم که نجاشی این عبارت را گفته باشد: «أوثق الناس فی الحدیث و اثبتهم فیه» (فقط درباره کلینی چنین تعبیری به کار برده است). کلینی فوق‌العاده حدیث‌شناسِ بزرگِ شیعه است. خود من هم که با کتاب کلینی مأنوسم، کراراً عرض کردم که کلام نجاشی کاملاً درست است. من تعبداً کلام نجاشی را قبول نکردم. خود من هم وجداناً به این نتیجه رسیده‌ام.» 3⃣روایت به‌لحاظ سندی موثق است: مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى (محمد بن يحيى العطار، امامی و ثقه) عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ (أحمد بن محمد بن عيسى أشعری، امامی و ثقه) وَ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحُسَيْنِ (محمد بن الحسين بن أبي الخطاب، امامی و ثقه) عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى (محمد بن يحيى الخزاز، امامی و ثقه) عَنْ طَلْحَةَ بْنِ زَيْدٍ (طلحة بن زيد الشامی، غیر امامی و ثقه بنا بر تحقیق آیت‌الله شبیری حفظه‌الله) عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ... 🌐http://noo.rs/ypbs7 🆔@dolat_qavi
⭕️اصلاح فردی بدون اصلاح اجتماعی: تلاشی بی‌نتیجه برای درمان در بیمارستانی در حال سوختن ♦️شهید مطهری در یکی از یادداشت‌های خود (یادداشت‌های استاد مطهری، ج۷، ص۹۴) می‌نویسد: «ما همیشه صالح داشته و اکنون نیز داریم، اما مصلح کمتر داشته‌ایم. در چند قرن اخیر یک مصلح اجتماعی نداشته‌ایم و علتش این است که ما کمتر اجتماعی می‌اندیشیم.» ایشان در این بخش، به شکاف میان اصلاح فردی و اجتماعی اشاره دارند. اگرچه اصلاح فردی از اهمیت بالایی برخوردار است، اما بدون توجه به اصلاح اجتماعی، مانند تلاش برای درمان بیمار در بیمارستانی در حال سوختن است. ♦️شهید مطهری همچنین تأکید می‌کند که «صلاح ما، صلاح تصوف‌مأبانه است که به خودپرداختن مربوط است و صلاح پیغمبرمأبانه نیست.» این جمله به کسانی که تنها در پی کمال فردی هستند و از اصلاح جامعه غافل‌اند، تذکری است که نشان می‌دهد اصلاح فردی باید در قالب و بستر اجتماعی به ثمر برسد. بدون این بستر، تلاش‌ها و دستاوردهای فردی اثرگذاری واقعی نخواهند داشت. ♦️بنابراین، برای رسیدن به تحول و پیشرفت در جامعه، اصلاح فردی و اجتماعی باید به‌طور هم‌زمان و هماهنگ پیش بروند. در این صورت است که می‌توان به تغییرات پایدار و عمیق دست یافت. 🆔@dolat_qavi