📚فابل
✍ادریا یانگ
#رمان
#فانتزی
برای فابل هفده ساله، دختر قدرتمندترین تاجر نروز، دریا تنها خانهای است که تابهحال میشناخته. چهارسال از شبی که شاهد غرق شدن مادرش در اثر طوفانی سهمگین بود، میگذرد و درست روز بعد از آن حادثه، پدرش او را در جزیرهای افسانهای که پر از دزد و راهزن بود رها میکند. فابل برای زنده ماندن باید یاد بگیرد که چطور رازهای خودش را مخفی نگه دارد، به کسی اعتماد نکند و فقط به تواناییهای منحصر به فردی که مادرش به او آموخته است متکی باشد.
تنها هدفی که به او انگیزهی ادامه دادن میدهد یافتن راهی به خارج از این جزیره، پیداکردن پدرش و بازپسگیری جایگاه خود به عنوان یکی از اعضای کشتی اوست. برای این کار فابل به کمک تاجر جوانی به نام وست نیاز دارد تا او را از جزیره خارج کرده، از نروز بگذراند و به پدرش برساند. اما از آخرین باری که پدرش را دیده، رقیبان او و خطرهایی که در تجارتش وجود دارد چند برابر شدهاند و فابل خیلی زود متوجه میشود که وست آن کسی که تصور میکرده نیست! اکنون هر دو آنها برای زنده ماندن ناچارند در کنار یکدیگر با خطراتی بسیار بزرگتر از طوفانهای نروز روبهرو شوند.
🌷@doniaye_ketab
آدمها به فراموشی محتاجترند تا به خاطره.
آدمها از خاطرات، خنجر میسازند و با خنجرِ خاطره خط میاندازند روی همهچیزِ زندگی.
زندگی خجالت میکشد که از ذهن بیرون بیاید، بسکه تنوبدن و سروصورتش خطخطی خاطرات است.
گاهی خاطره، خطرناکترین چیز جهان است.
📚سووشون
✍ سیمین دانشور
🌷@doniaye_ketab
📚 رویای آدم مضحک
🖌 فئودور داستایفسکی
درباره کتاب:
کتاب رویای آدم مضحک، مجموعه ای از داستان های کوتاه نوشته ی فئودور داستایفسکی است که اولین بار در سال 1877 منتشر شد. داستان همنام با عنوان کتاب، با سرگردانی راوی در خیابان های سن پترزبورگ آغاز می شود. راوی به این فکر می کند که چطور همیشه «آدمی مضحک» بوده و همچنین، چطور اخیراً فهمیده است که دیگر هیچ چیز واقعاً برایش اهمیتی ندارد. همین افکار باعث می شوند که او به فکر خودکشی بیفتد. سپس مشخص می شود که او ماه ها قبل، تفنگی را به منظور شلیک به سر خود، خریده بوده است. با این وجود، ملاقاتی تصادفی با دختری جوان، باعث می شود که شخصیت اصلی داستان به سفری پا بگذارد که در طول آن، جوانه ای ظریف از عشق به جهان پیرامون و سایر انسان ها در قلب او شکوفا می شود.
🌷@doniaye_ketab
📚خاک بکر
🖌 ایوان تورگنیف
«تورگنیف» در «خاک بکر»، بزرگترین و جاه طلبانه ترین اثر خود، نگرانی های عمیق روزافزون خود در مورد آینده کشور و مردمش بروز داده است. در قلب این کتاب داستان یک مرد جوان و یک زن جوان وجود دارد که حضور این دو در داستان باعث می شود روایت سیاسی تورگنیف در ماجرایی عاشقانه در هم آمیخته شود. این زوج عاشق در تلاشند تا در برابر استبداد قدرتمندان ، بدبختی های روزمره افراد بی قدرت و کنوانسیون های خفقان آور زندگی ولایتی، زندگی خود را از صفر بسازند. تورگنیف در این کتاب غنی و پیچیده ، یک داستان عاشقانه ، یک هجو اجتماعی ویرانگر و تلخ و شاید از همه متحیرتر ، یک جشن صمیمانه از زیبایی بی نظیر حومه روسیه و در آخر یک شاهکار غم انگیز خلق کرده است که در آن یکی از بهترین رمان نویسان جهان با پرسش ماندگار درباره جایگاه خوشبختی در یک جهان سیاسی روبرو می شود.
🌷@doniaye_ketab
🎼 ملودی Bella ciao با سوت و سازهای ارکسترال هنری
🎵اجرایی زیبای Efkan Sesen
#موسیقی_بیکلام
📀 🌷@doniaye_ketab