امروز حدود سه چهار ساعت مامانم و خالم پیش هم بودن
وقتی برگشتیم خونه باز تقریبا یک ساعت تلفنی باهم حرف زدند
بازم حرفاشون تموم نشد و وسط صحبت مجبور شدن قطع کنند.
🇵🇸نمیدانم.🇮🇷
امروز حدود سه چهار ساعت مامانم و خالم پیش هم بودن وقتی برگشتیم خونه باز تقریبا یک ساعت تلفنی باهم حر
یکی که اینقدر باهاش حرف داشته باشم:
میگفت من بچه بودم ارزو میکردم که پسر بودم تا تو کوچه فوتبال بازی کنم
گفتم منم بچه بودم ارزو میکردم پسر بودم بتونم برم سینه زنی:)
واقعا هنوزم همینم
یعنی اصلا روحم پرواز میکنه وقتی دسته های سینه زنو میبینم
ه
هدایت شده از فیالبداهه.
7.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وقتی از عشق حرف میزنم منظورم چیه دقیقاً:
🇵🇸نمیدانم.🇮🇷
میگفت من بچه بودم ارزو میکردم که پسر بودم تا تو کوچه فوتبال بازی کنم گفتم منم بچه بودم ارزو میکردم
این فیلم بالارو دیدم یادم افتاد
در نهایت آرامش ، بی توجه به آنچه هستیم و یا آنچه فکر می کنیم هستیم ، پیش می رود.
همیشه همین بوده است و همین گونه هم خواهد بود.
زندگی ، بی تفاوت ترین جریانی است که در حال تجربه اش هستیم.
#تکههایی_از_یک_کل_منسجم
#پونه_مقیمی
یه صدای گریه کردنی میاد،
مشخصه داره از ته دل گریه میکنه بلند بلند.
نمیدونم علتش چیه ولی دلم همچین گریه کردنی میخواد.