من دیگه نمیدونم چی بگم راستش.
یعنی دیگه توان داد زدن و خشمگین شدن ندارم، الان و فقط همین لحظه.
فقط دارم به خانواده اون عزیزامون فکر میکنم که امروز شهید شدند یا زخمی شدن.
مادرشون، پدرشون برادر خواهر...
بمیرم براشون
بمیرم برای مظلومیت بچه هاشون
همسایه شهید آرمان علی وردی گریه میکرد و میگفت: کاش ندیده بودمش، کاش الان اینقدر اتیش نمیگرفتم
گریه اجازه ادامه صحبت بهش رو نداد.
من میتونم تا مدت ها فقط با فکر به اون خونی که از ماشین نیروی انتظامی ریخته روی زمین گریه کنم.
🇵🇸نمیدانم.🇮🇷
#ناشناس سلام کرج چیشده؟ میشه به ما هم بگی؟
542.9K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به خاطر صحبت های رکیک صدای ویدئو رو حذف کردم.
فیلم ها و تصاویری که ارسال میشه، حاوی تصاویر دلخراشه و اگر روحیه ضعیفی دارید باز نکنید.