خواهش میکنم حتما داستان زیر رو بخونید خواهش میکنم😔
❌ #زِنای_ناخواسته...
😔من هم میتونم....
😔 آغاز سقوط، گفتن کلمه (من) است
🎽یک تلنگر کافیست مسیر اشتباه نرویم.....
❌ رفیق من علی که خیلی مذهبی بود زبون زد عام وخاص بود همیشه میگفت من هم میخوام مثل ابن سیری مثل #یوزارسیف تو مکان گناه با یه #زن_زیبارو تنها باشم ولی این کارو انجام ندم ببینم واقعا خدا بهم یه ویژگی خیلی خاص میده?
❗️این ماجرا گذشت و منو علی بخاطر کارمون مدتی همدیگرو ندیدیم تا اینکه.....
🔴 خواب بودم ساعت 1 شب گوشیم زنگ خورد گیج خواب بودم دیدم یه شماره ناشناس چندین بار بهم زنگ زده تا باز زنگ زد جواب دادم دیدم علیِ برگشت بهم گفت آرش جان مادرت پاشو بیا فلان جا دارم بدبخت میشم توروخدا زود بیا فقط زود بیا لعنتی😭...
ماهم باهزار بدبختی ....
ادامه داستان👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3966566400C3bd9420715