🏴 السلام علیک یا فاطمه المعصومه اگر دلتون برا زیارت حضرت معصومه(س) تنگ شده، این کلیپ رو ببینید😍 و برای دیگران هم نشر بدین تا اونها هم در ثواب زیارت سهیم بشن🌺 زیارت نامه کوتاه از کریمه اهلبیت📜 با صدای زیبای یک نوجوان👱🏻‍♂ السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللّٰهِ السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ وَلِيِّ اللّٰهِ السَّلامُ عَلَيْكِ يَا أُخْتَ وَلِيِّ اللّٰهِ السَّلامُ عَلَيْكِ يَا عَمَّةَ وَلِيِّ اللّٰهِ السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَ رَحْـمَةُ اللّٰهِ وَ بَـرَكاتُـهُ يَا فاطِمَةُ اشْفَـعِي لِـي فِي الْجَنَّةِ فَإِنَّ لَكِ عِنْدَ اللّٰهِ شَأْناً مِنَ الشَّأْنِ #حضرت_معصومه (سلام‌الله‌علیها) 🌷 @dooghbezan 🌷

🔰 این داستان کاملا واقعی است! 🌸 #حضرت_معصومه_سلام‌الله‌علیها 1⃣ قسمت اول 🔴 داستان آهنچی مسجد جای خالی نداشت. مالامال از جمعیت شده بود. واعظ از ثواب و اجر وقف در جهان آخرت سخن می‌گفت. 🗣 از مسجد که بیرون آمد، فکر سهیم شدن در ثواب وقف رهایش نمی‌کرد، از طرفی چیزی هم نداشت. تمام زندگی اش را بدهی و بیچارگی پر کرده بود. مگر یک کارگر ساده چه می توانست داشته باشد!🙁 که نگاهش که به گنبد طلایی حضرت‌معصومه سلام الله علیها افتاد دلش فرو ریخت. زمزمه ای در جانش شکل گرفت:🕌 بی بی جان، من هم آرزو دارم مالی داشته باشم و آن را وقف کنم تا بعد از مرگم باقی بماند و از آن بهره آخرتی ببرم، اما خودت می دانی که جز بدهی چیزی ندارم. برایم دعا کن و از خدا بخواه مالی برایم فراهم کند تا آن را وقف کنم.😭 اشک هایش را با گوشه آستین پاک کرد و مثل هر روز جلوی میدان شهر به امید پیدا شدن کار ایستاد. وضعیت اقتصادی روز به روز خراب تر می‌شد. از طرفی خبر آمدن قحطی همه جا را پر کرده بود. با این وضعیت اگر کسی کاری هم داشت، آن را خودش انجام می داد تا مجبور نباشد پولی به کارگر بپردازد. چاره ای جز هجرت از شهر برایش نمانده بود. شنیده بود در بنادر جنوبی می تواند کار پیدا کند. هوا کم کم تاریک می شد. باز هم بدون هیچ درآمدی راهی خانه شد.🚶🏻‍♂ عزمش را جزم کرد و بار سفر بست. به خانواده قول داد اگر از وضعیت کاری آنجا راضی باشد، خیلی زود آنها را نیز نزد خودش ببرد. ده، دوازده روزی می شد که در یکی از بنادر جنوبی کارگری می کرد، اما باز هم اوضاع، رضایت بخش نبود. کار در بندر هم آن چیزی نبود که شنیده بود. سردرگم و گیج مانده بود. دلش می خواست سختی این روزها را از ته دل فریاد بکشد. درمانده و ناامید، کنار دیواری چمباتمه زد که دستی بر شانه اش سنگینی کرد و یکی گفت: آقا، کار می کنی؟ 😎 بله، چرا که نه! اصلا برای همین اینجا هستم. حالا چه کاری هست؟ من می خواستم بار آن کشتی بزرگی را که در کنار اسکله لنگر انداخته بخرم، اما احتیاج به یک شریک دارم. شنیده‌ام کارگران این منطقه روزانه پول خوبی به دست می‌آورند. می‌خواهی با من شریک شویی تا هم تو به سودی برسی، هم من به مقصودم؟ دلش فرو ریخت. خرید بار کشتی؟! بدنش یخ کرده بود. با دلهره پرسید: حالا وقتی بار را خریدیم، مشتری هست که آن را بفروشیم؟!🤔 ⏪ ادامه دارد ... #حضرت_معصومه_سلام‌الله‌علیها 🌷 @dooghbezan 🌷

🎞 نماهنگ زیبای «نذر مادر» 🏴 به‌مناسبت شهادت حضرت معصومه(س) 🎙 با شعرخوانی صابرخراسانی 🔰 حکایت جوانی که داخل حرم نمیومد! 🌸 #حضرت_معصومه_سلام‌الله‌علیها 🌷 @dooghbezan 🌷

🔰 این داستان کاملا واقعی است! 🌸 #حضرت_معصومه_سلام‌الله‌علیها 2⃣ قسمت دوم با دلهره پرسید: حالا وقتی بار را خریدیم، مشتری هست که آن را بفروشیم؟ 😬 اگرخدا بخواهد، همین امروز می‌توانیم مشتری پیدا کنیم. من در این کار مهارت دارم.💪🏻 پولی در بساط نداشت. نمی خواست بگوید که چیزی برای شراکت ندارد، اما از طرفی شاید این تنها موفقیت زندگی‌اش بود. امیدش را به خدا داد و گفت: باشه، من هم شریک!🤝 همه چیز به سرعت پیش رفت. معامله سر گرفت. حالا نوبت اینها بود که پول جنس را بپردازند. بدنش داغ شده بود. نمی‌دانست چه بگوید. آبرویش در خطر بود. اگر مرد می فهمید که او با دست خالی شریکش شده آن وقت ...🤦🏻‍♂ درست همان موقع، مردی با کت و شلوار قهوه‌ای زیبا جلو آمد گفت: بار آهن مال شماست؟👈🏻 گفتند: بله! گفت: هر قدر که باشد می خرم. هنوز پولی بابت خرید آنها پرداخت نکرده بودند که همه آنها بطورمعجزه آسایی به فروش رسید. 💸💰 سود بدست آمده به دو قسمت مساوی تقسیم شد. باور نمی‌کرد در عرض یک ساعت چنین پولی بدست آورده باشد. این چیزی بود که حتی در رؤیاهایش نیز به آن فکر نکرده بود.😃 حالا می توانست تمام قرض هایش را بپردازد و تا مدت ها به راحتی زندگی کند. شبانه راهی قم شد. می‌خواست هر چه زودتر این خبر خوش را به خانواده اش برساند. 😃 در راه به یاد عهدی با حضرت‌معصومه کرده بود افتاد: «بی بی جان، آرزو دارم مالی را وقف کنم»🙏🏻 حالا زمان آن رسیده بود که به عهدش وفا کند. بهترین چیزی که به فکرش رسید تا مشکلی از مردم حل کند، ساختن پلی در کنار حرم حضرت معصومه بود. مردم برای رفت و آمد در این منطقه مشکل داشتند. با برنامه ریزی که کرد حدود ۳۰ کارگر نیاز داشت و برای ثبت نام کارگران خودش دست بکار شد👨🏻‍🏭 اما تعداد کارگرهای ثبت نام کننده به ۲۰۰ نفر رسید. قصد داشت ۳۰ نفر را جدا کند اما یاد بیکاری و ناامیدی خودش افتاد، دلش به درد آمد و گفت: حتما خانم حضرت معصومه، خودش برکت این پول را زیاد می‌کند. من همه کارگران را مشغول کار می کنم و به تک تک آنها مزد می دهم. نقشه مهندسی و اجرایی پل آماده شد و کارگران مشغول کار شدند و کارها به سرعت پیش رفت⛑ و بالاخره بعد از مدت ها ساختن پل پایان یافت و پل به نام آهنچی نام گرفت و عبور و مرور مردم آسان شد. حالا به آرزویش رسیده بود و اموالش را وقف کرده بود.💝 🌺 و این بود داستان پل آهنچی در کنار حرم حضرت معصومه سلام الله علیها، که بارها از روی آن رد شده‌ایم و به کرامت حضرت نسبت به سازنده فقیر این پل توجهی نداشتیم🌷 #حضرت_معصومه_سلام‌الله‌علیها 🌷 @dooghbezan 🌷

🎞 نماهنگ زیبای «فقط زیبایی» 🎙 با نوای کربلایی علی اکبر حائری مثل خواهش کاسه گندم که توی چشم کبوترا معلومه مثل خنده «مهدی ایمانی» (شهیدمدافع‌حرمی که ۱۴سال خادم‌حرم‌قم بودند) که یه گوشه صحن تو آرومه فقط زیبایی می‌بینم تو حرمت رویایی میشه حال پرچمت وقتایی که بارون میزنه هیی تصور می‌کنم صحن تو صحن حسنه مگه میشه آدم از این منظره دل بکنه بالاتر از این توصیفاتی، اشفعی لنا یا مولاتی اشفعی لنا، یا مولاتی مثل چوب پر خادمی که آروم داره می‌کشه منت زوار رو مثل قطره اشکی که آهسته داره می‌شوره قلب گنهکارو چقدر آرامش داره این صحن و سرا از بامش دل پر می‌گیره برا پروازش اینجا ظاهرا قمه، اما با دلت بببن صحن امام هشتمه، هرکجای این حرم پناهگاه مردمه #حضرت_معصومه_سلام‌الله‌علیها #کلیپ_تصویری 🌷 @dooghbezan 🌷

🔰 این داستان کاملا واقعی است! 🌸 #حضرت_معصومه_سلام‌الله‌علیها 🔴 داستان چراغ مناره💡 یکی از خادمین و کلیدداران حرم حضرت‌معصومه سلام‌الله‌علیها (که مکبر مسجد امام حسن عسکری‌ع نیز بوده) می‌گوید: شبی از شبهای سرد زمستان در خواب، حضرت معصومه علیها السلام را دیدم که فرمودند: بلند‌شو و برو سرِمناره‌، چراغ را روشن کن💡 من نیمه شب از خواب پریدم ولی توجهی نکردم و دوباره خوابیدم. مرتبه دوم همان خواب تکرار شد و من باز بی‌توجهی کردم😞 در مرتبه سوم حضرت فرمودند: مگر نمی‌گویم بلند شو و برو سر مناره، چراغ را روشن کن!💡 من هم از خواب بلند شدم و بدون آنکه علت این کار را بدانم، همان نیمه شب بالای مناره رفتم و چراغ مناره را روشن کردم و برگشتم و خوابیدم.🚶🏻‍♂ صبح بلند شدم و درهای حرم را باز کردم و بعد طلوع آفتاب از حرم بیرون آمدم و با دوستانم کناردیوار و زیرآفتاب زمستانی نشستم.⛅️ داشتم با دوستانم صحبت می کردم که متوجه صحبت چند نفر زائر شدم که به یکدیگر می‌گفتند: معجزه و کرامت این خانم را دیدید!🌟 اگر دیشب در این هوای سرد و با این برف زیاد، چراغ مناره حرم حضرت روشن نمی‌شد ما هرگز راه را پیدا نمی‌کردیم و در بیابان هلاک می‌شدیم.🌨❄️ خادم می‌گوید: من آنجا بود که متوجه دلیل آن فرمایش حضرت در خواب شدم و به کرامت و معجزه حضرت و البته محبت و لطف ایشان به زائرین‌شان پی بردم.💐 📕 کتاب ودیعه آل‌محمد، محمدصادق‌انصاری، ص۱۴ کوثرنوری به کویرقمی 🔅 آب حیات دل این مردمی #حضرت_معصومه_سلام‌الله‌علیها 🌷 @dooghbezan 🌷

🏴 سخنرانی سوزناک و کوتاه 🕌 درباره حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها 🎙 استاد سید حسین مومن 😭 اگر اشکی جاری شد و دلی سوخت 🤲🏻 محتاج دعا برای فرج امام‌عصر عج #حضرت_معصومه سلام‌الله‌علیها 🌷 @dooghbezan 🌷

شیخ عباس قمی(صاحب مفاتیح الجنان) در عالم رویا، میرزای قمی(رحمت‌الله‌علیه) که مدفون در قبرستان شیخان قم هستند را می‌بیند🌟 شیخ عباس از ایشان می‌پرسد. آیا در قیامت، حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها) اهل قم را شفاعت خواهند کرد؟ میرزای قمی از این سئوال ناراحت می‌شود! و نگاه تندی به ایشان می‌کند و می‌پرسند: چه گفتید؟🧐 ایشان دوباره سؤال را تکرار می کند. میرزا می‌فرمایند: چرا چنین سؤالی می‌کنید!؟ من خودم برای شفاعت اهل قم کفایت می‌کنم حضرت فاطمه معصومه(س) در قیامت، تمام شیعیان جهان را شفاعت خواهند کرد!💐 امروز که این چنین به کرامت زبانزدی پس رستخیز بهرِ شفاعت، چه‌ها کنى؟ 📗کتاب مردان‌علم درمیدان‌عمل ج۳ ص۳۶ #حضرت_معصومه_سلام‌الله‌علیها 🌷 @dooghbezan 🌷

🎞 نماهنگ زیبای «ماه قم» 🎙 با شعرخوانی زیبای صابر خراسانی هرکه رو انداخت خاطرجمع زائر می‌شود قبل زائر، کوله بارِ راه حاضر می‌شود دل‌سپردن ساده، اما دل‌بریدن مشکل‌است هر کسی یک بار آمد قم ، مهاجر می شود خوش بحال خانه‌ی خشتی نزدیک حرم آخرش یک تکه از صحن مجاور می شود دست را بر سینه ات بگذار و چشمت را ببند رو به رویت گنبد و گلدسته ظاهر می شود نوحه می خواند کسی بین حرم در همهمه بر مشامم می‌رسد هر لحظه بوی فاطمه(س) ماه قم! دست خیال ما و دامان شما میزبان هستید وما هستیم مهمان‌شما #حضرت_معصومه_سلام‌الله‌علیها #کلیپ_تصویری 🌷 @dooghbezan 🌷

با سلام و احترام🌸 👆🏻👆🏻👆🏻 با تذکر یکی از کاربران محترم، این پست، بخاطر احترام به کلمه «کبری» حذف شد❌ اگرچه در القاب هیچکدام از اهلبیت، «کبری» یک لقب قرار نگرفته، و مانند کلمه «اکبر» و «اصغر» تنها به معنای فرزند بزرگتر و فرزند کوچکتر استفاده می‌شده: https://b2n.ir/e00914 https://b2n.ir/g43556 با این حال به دلیل اینکه ذهنیت برخی افراد در جامعه این هست که این اسم منتسب به اهل بیت هست و بخاطر احترام به فرمایش کاربر محترم، مطلب طنز را حذف کردم🙏🏻 لطفاً شما هم هر کجا اشکال یا ایرادی به نظرتون میرسه ما رو نقد کنید💐 برای ما حلال بودن پُست‌ها و خنده‌ها خیلی ارزش داره. چون پای حق الناس و حساب‌کتابِ قیامت وسط هست😱 پس لطفا با تذکرات و انتقادات‌تون بنده رو یاری بدین🌷 #خنده_حلال_واقعی #شما_هم_انتقاد_کنید

🌸 #کلام_دوست ۹۳ 👈🏻 (ای پیامبر! از جانب من) بگو: ای‌بندگان‌من! که برخود اسراف وستم کرده‌اید! ▫️یعنی همه اون کسانی که در طول زندگی هر گناهی دلشون خواسته، کردند و هر فسق و فجوری که تو این عالم بوده انجام دادن🤦🏻‍♂ 👈🏻از رحمت خداوند نومید نشوید ▫️ یعنی وقتی خدا به آدمهای خیلی گنهکار و خیلی بد میگه ناامید نباشید، باقی انسان‌هایی که خدا را قبول دارن و خطاهایی هم دارند باید بیشتر امیدوار باشند❤️ 👈🏻 چرا که خدا همممه گناهان را می آمرزد ▫️کسی حق نداره بگه: من فلان گناه رو من کردم و خدا نمی بخشه. خدای مهربون توانایی بخشش تمام گناهان رو داره🌺 👈🏻 زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است ▫️ آخر بخشندگی و مهربانی در ذهن ما چقدره؟ هر چقدر حساب کنیم، باز بخشندگی و مهربانی خدا بسیار بسیار از آنچه در ذهن ماست بیشتره😍 📔 سوره زمر / آیه ۵۳ 🌷 @dooghbezan 🌷

رفته بودم یه شرکتی، ﺑﻪ یکی از ﮐﺎﺭﻣﻨﺪا گفتم: خسته نباشید!😊 یه نگاه چپ چپی بهم کرد گفت: فعلا که خیلی خسته‌ام! فرمایش؟!🤨 گفتم: ﺑﺒﺨﺸﻴﺪ ﺷﻤﺎ ﺻﻨﺪﻭﻗﺪﺍﺭ ﻫﺴﺘﻴﻦ؟😌 گفت: پ ن پ! ﻫﺎﭺ ﺑَﮑَﻢ😐 گفتم: شرمنده فقط خواستم سلامی عرض کنم😐 گفت: اول برو نوبت بگیر، بعد بیا دنبال جواب سلام😤 فکر کنم طرف اعصابش زیرِ درختِ آلبالو گم شده😂 وگرنه شک ندارم که من ارث باباشو خورده بودم فقط یادم نیست کی خوردم🤔 ‌ ‌ قربون همه کارمندای مهربون وخوش‌اخلاق بامعرفت❤️ 😃 @dooghbezan 🤣

طفلک! نفس گرفتنش درحد اقیانوس بود😁 ولی مایوشم خیس نشد😂 😃 @dooghbezan 🤣

بعد از یک سال تدریس مجازی و آنلاین، معلم اومد از بچه ها امتحان گرفت یکی از سوالاتی این بود که لطفاً با توجه به گزینه‌های زیر، کلمات مناسب را در جاهای خالی قرار دهید و دانش آموزان عزیز در تمام جاهای خالی عبارت «کلمات مناسب» را قرار داده بود🤦🏻‍♂ شما بذارید به حساب ساده‌دلی یا درس نخوندن بچه، وای چه کار بامزه‌ای کرده و... ولی اینا چیزای جدیدی نیست😊 چون خود ما زمانی که حضوری درس میخوندیم و مثلاً همه چی هم می‌فهمیدیم وقتی تو امتحان نهایی یا کنکور اون بالای صفحه می‌نوشتند لطفاً داخل این کادر مستطیل چیزی ننویسید، ماها درشت توی همون مستطیل می‌نوشتیم «چشم»😂 یعنی یه همچین موجودات لجبازی بودیم😁 😃 @dooghbezan 🤣

وقتی توی مهمونی جلوی پدر مادر یه حرفی از خونه برای دیگران می زنم که نباید میزدم🙊 همون لحظه؛ نگاه والدین گرامی به من🙈😁 😃 @dooghbezan 🤣

طرف تا همین چند سال قبل، نون بربری رو با شربت آبلیمو تیلیت می‌کرده می‌خورده😁 حالا الان میاد میگه: آه! امروز قهوه اسپرسو نخوردم، سرم درد می‌کنه🤪 عزیزم شما گذشته خودتو به یاد بیار همه دردات خوب میشه😂 ‌‌ ‌ ‌😃 @dooghbezan 🤣

بفرما! حالا هی برید آنلاین درس بخونید📱 تهش میشی یه همچین مهندسی👨🏻‍🔧 شلنگای آبو می‌ریزی تو پریزای برق😂 اون موبایلتو بشکن! برو مدرسه🚶🏻‍♂😁 😃 @dooghbezan 🤣

رفیقم زنگ زده میگه: کجایی پس؟ بیا دیگه! گفتم: خوب چیکار کنم؟! منتطر اتوبوسم🚎 هنوز نیومده🤷🏻‍♂ گفت: خیله خوب، باشه. فقط زودتر بیا🏃🏻‍♂ موندم چی بهش بگم. گفتم: باشه. الان سریع‌تر منتطر اتوبوس میشینم 🤨😂 نمی‌دونم چرا ذهنش برای فهمیدن شرایط من، مقاومت نشون میده😁 😃 @dooghbezan 🤣

آیا می‌دانید افتادن از طبقه دهم یک ساختمان با افتادن از طبقه اول چه تفاوتی داره؟🏢 افتادن از طبقه دهم‌: آ آ آ آ آ آ آ آ آ 😱_ بووووووووف 💀 افتادن از طبقه اول: بوووووووف 🤦🏻‍♂_ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ 😫 خیلی ساده و صوتی بیان کردم😁 😃 @dooghbezan 🤣

چی؟! ما جُغدُم، دست نزن😁 صداگذاری بامزه روی جغد🦉 یعنی فقط اون چشما و نگاه آخرش😂 😃 @dooghbezan 🤣

مهمترین دلیلی که توی زندگیم نمیتونم پول پارو کنم اینه که؛💰 پول ندارم پارو بخرم!😂😂 از جهت «کمبود امکانات» بی نیازم🙃 میفهمی یعنی چی؟!😁 وگرنه تا الان پارو کرده بودم 😃 @dooghbezan 🤣

ظاهراًاین کیسه‌بوکسه خیلی دل پری داشته😁 که خودش اومد پایین جواب طرفو بده😂 😃 @dooghbezan 🤣

دونفر داشتن دعوا می‌کردن😡 و هی به هم مشت می زدن👊🏻 یهو یکیشون رفت یه کناری نشست شروع کرد به خندیدن🤣 اون یکی پرسید: چرا می خندی؟!🤨 گفت: چرا وقتی مشت می زنی مثل فیلم هندیا صدا مشتتم در میاری😂 😃 @dooghbezan 🤣

این حمله‌های سایبری اخیر هکرها به سامانه‌های اطلاعاتی و نظامی اسرائیل رو که شنیدین😎 الان اسرائیلیا تو همچین وضعیتی هستن😁 یعنی لالمونی گرفتنا🤐 😃 @dooghbezan 🤣