eitaa logo
کانال دورهمی
280 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
705 ویدیو
2 فایل
؛🍃🌹 #کانال_دورهمی🌹🍃؛ فعالیت این کانال ۱۶است؛که درزمینه های فرهنگی؛اجتمائی؛وسیاسی فعال است #شماعزیزمن هم؛بالینک زیر👇میتوانیددرجمع؛همه خوبان باشید؛ #بااحترام_رشت_اشکبوس eitaa.com/doorehamiiiii
مشاهده در ایتا
دانلود
۹🍃🌹 با مولای متقیان 🍃🥀 اول :👇 است...یک روز با تو و روز دیگر که با مغرور و روزی که علیه توست ناامید ... هر دو پایان ... 🔸🔹🔸🔹🔸 🍃🥀 :👇 و بگذرید ..... ببینید و دل . بیاندازید و دل .... که دیر یا زود ...... ... 🔸🔹🔸🔹🔸 🥀 :👇 خشک مگر بر اثر سخت و قسی مگر به سبب 🍃🎋 حرف پخش ها پشت 🍃❤️ ❤️🍃 https://t.me/kanal_dorehami. @Alt45
🍃🌹🏴 انالله وانا الیه راجعون🏴🌹🍃 *سلام خدمت دوستان وعزیزان وهمکاران بزرگوارم* *ایشان حاج کربلائی محمدحسن حاجتی پور* نام پدر *قربان* دائی بنده می باشند که *شب گذشته دارفانی را وداگفته ودیدارحق شتاف* انسانی وارسته و خدمتگزارو مورد وثوق اهالی دهستان ویشکا ننک بوده است *امروزبه خاک سپرده شد* ازعزیزانم که برایشان مقدوراست امشب *بعدازنمازمقرب وعشاء دوررکعت نماز وحشت یا لیله الدفن برایش بخوانند وثوابش را هم برای خودذخیره نمایند* بااحترام علی اشکبوس ویشکائی
🍃🌹🏴🏴🌹🍃 خدمت همه دوستان وعزیزان وهمکاران محترم که درپیام قبل که تقاضای مقدوربودنشان برای (یاشب اول قبرلیله الدفن) تلفنی وارسال پیامها درخصوص اینجانب_ ازمومنان وازمعتمدین ضمن تقدیروتشکرازهمگان ایشان جهت اطلاع واستحضارهمگان
. ساعتی پیش که با خانواده محترم همکارعزیزودوست داشتنی مان اطلاع حاصل شده که الحمدولله ازبیمارستان ترخیص شده وادامه درمان را درمنزلش توسط خانواده محترم شان پیگیرمی باشند و خیلی به سختی می توانند صحبت کنند وهمچنین به سختی زیاد غذای مختصری دریافت می کنند که همکارما دریکی ازمعاونت های سپاه قدس استان هستندازبنده درخواست داشتندکه مثل دفعه قبل دوستان وهمکاران محترم برای ایشان بخوانند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🥀 های_محترم_ایرانی براساس یک سنت زیبای قدیمی ،،،، و همه دورهم جمع که سالهای پیش،درشادی وفقط یاد وخاطره ای ازآنها 🍃🌹🌹🍃 {مَا وَدَّعَکَ رَبُّکَ...} تو و تنها ... (سوره ضحی آیه۳) حدیث ؛ سخن ! را بنده‌اش : 🍃✨ رها ✨🍃 !گرانقدرروزتان در‌پناه‌خداوند 🌹🍃 🍃❤️❤️🍃 🍃🌹 دورهمی مقدم همه دوستان وعزیزان وآشنایانی که الان به جمع سایردوستان مشترک ماپیوستندخوش آمد گفته ومقدم شان گلباران* 🌹🍃 ‏ https://t.me/kanal_dorehami. @Alt45🍃🌹🌹🍃🥀🥀🍃🌸🌸🍃🌺🌺🍃💐💐🍃🎋🎋🍃🌻🌻🍃🌷🌷🍃🌾🌾🍃🎍🎍🍃🌼🌼🍃
🍃🌹 ودوستان وآشنایان وهمه وهمه 👆👆 نوشته را ، 🍃❤️❤️🍃 🍃🌹 مقدم همه دوستان* وعزیزان وآشنایانی که الان به جمع سایردوستان مشترک ماپیوستندخوش آمد گفته ومقدم شان گلباران* 🌹🍃 ‏ https://t.me/kanal_dorehami. @Alt45🍃🌹🌹🍃🥀🥀🍃🌸🌸🍃🌺🌺🍃💐💐🍃🎋🎋🍃🌻🌻🍃🌷🌷🍃🌾🌾🍃🎍🎍🍃🌼🌼🍃
🍃💐 از توبه خسته ! 🍃✨ که لباست کثیف میشود، آن را ؟ هم این چنین : پشت سر هم استغفار ؛ ، پاک ... 🍃🌹 : که خواهد اش به آبادان ، به شش گانه : 🌱🌸 در آغاز هرکار :👇 〖بسم الله الرحمن الرحیم.〗 🌱🌺 چون نعمتی از راه حلال نصیبش شد، :👇 〖 الحمدالله رب العالمین.〗 🌱 🌼 چون خطا و لغزشی کند :👇 〖استغفرالله ربی و اتوب الیه.〗 🌱🌻 چون غم و اندوه براو هجوم آورد :👇 〖لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم.〗 🌱🎋 چون تدبیرکار کند، :👇 〖ماشاالله.〗 🌱🥀 چون از ستمگری هراسی کند :👇 〖حسبناالله و نعم الوکیل〗 📚 🍃❤️❤️🍃 🍃🌹*کانال دورهمی مقدم همه دوستان* وعزیزان وآشنایانی که الان به جمع سایردوستان مشترک ماپیوستندخوش آمد گفته ومقدم شان گلباران* 🌹🍃 ‏ https://t.me/kanal_dorehami. @Alt45🍃🌹🌹🍃🥀🥀🍃🌸🌸🍃🌺🌺🍃💐💐🍃🎋🎋🍃🌻🌻🍃🌷🌷🍃🌾🌾🍃🎍🎍🍃🌼🌼🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*سرداری که به احترام احساس یک سرباز ایستاد* *در یک مکان اداری، بعد از اتمام جلسه یک سرباز در راهرو از حاج قاسم درخواست می کند تا مداحی کوتاهی داشته باشد*. *حاج قاسم در عین عجله و خستگی و شاید ممانعت برخی اجازه می دهد این سرباز مداحی کند*. *سرداری که کل عالم استکبار از ترسش خواب نداشتند خاضعانه در یک راهرو سرپا می ایستد و به ابراز احساسات و مداحی یک سرباز گوش می دهد و نهایتا بغلش کرده و انگشترش را به او هدیه می دهد*. *در کجای دنیا در قاعده نظامی یک سرباز می تواند در مقابل یک ژنرال بلندپایه به جز احترامِ نظامی کار دیگری انجام دهد؟* *آری، این رفتارها بود که امروز او را سردار دل ها کرده است* *روحش شاد و راهش پر رهرو*‏ https://t.me/kanal_dorehami. @Alt45
🍃🌹🌹🍃..... 🍃💛 که خدا عشق است و 👇 🍃💚.... 🍃💛 که وقتی ناامید 👇 🍃💚 عاشقانه انتظار تا 👇 🍃💛 امید وار ... 🍃💚 اگر تا کنون به 👇 🍃💛 خدا برایم بهترینش 👇 🍃💚... 🍃💛  زندگی سخت است 👇 🍃💚.... 🍃🥀 خود   می کنیم دل نشین (اَللّٰهُــمَّ صَلِّ عَلےٰمُحَمَّدٍ وَّ آلِ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ) حضرت محمد(ص) و خاندان پاکش علیهم السلام باسلامتی وتندرسی و عاقبت بخیری درکنارخانواده های محترم تان 🥀🍃 🍃❤️ ❤️🍃 ‏ https://t.me/kanal_dorehami. @Alt45
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رفع خستگی * *پارک دوبل بی نظیر* 🍃🌹 دورهمی مقدم همه دوستان* وعزیزان وآشنایانی که الان به جمع سایردوستان مشترک ماپیوستندخوش آمد گفته ومقدم شان گلباران* 🌹🍃 ‏ https://t.me/kanal_dorehami. @Alt45🍃🌹🌹🍃🥀🥀🍃🌸🌸🍃🌺🌺🍃💐💐🍃🎋🎋🍃🌻🌻🍃🌷🌷🍃🌾🌾🍃🎍🎍🍃🌼🌼🍃
🍃🌹 *درایام فاطمیه وشهادت حضرت زهراعلیهاسلام*🌹🍃 🍃🌸 *داستان انار*🌺🍃 *روزی حضرت زهراعلیهاالسلام بیمار و بستری شد*. *علی علیه السلام به بالین او آمد فرمود*: زهرا جان! چه میل داری تا برایت *فراهم کنم*؟ *گفت: من از شما چیزی نمی خواهم*. حضرت علی علیه السلام *اصرارکرد*. *فاطمه علیها السلام گفت*: ای پسر عمو! پدرم به من سفارش کرده که هرگز چیزی از شوهرت در خواست نکن، مبادا تهیه آن برایش مشکل باشد و در برابر در خواست *توشرمنده شود*. *علی_علیه السلام فرمود*: *ای فاطمه*! به حق من، هر چه میل داری *بگو تا برایت آماده کنم*. *فاطمه علیها السلام گفت*: *اکنون که من را سوگند دادی می گویم*. *اگراناری برایم فراهم کنی خوب است*. *حضرت علی علیه السلام برخاست* و برای فراهم نمودن *انار از منزل بیرون رفت*. در راه با چند نفر از مسلمانان روبرو شد و *از آنهاپرسید*: *انار در کجا پیدامیشود*؟ آنها گفتند: *یاعلی! فصل انارگذشته، ولی چند روز قبل شمعون یهودی چند انارازطائف آورده بود*. *حضرت به در خانه شمعون رفت*. شمعون وقتی که چشمش به *علی_علیه السلام افتاد* علت آمدن آن حضرت را پرسید؟ *علی_علیه السلام ماجراراگفت وافزود که برای خریداری انارآمده ام*. *شمعون گفت*: چیزی از انارها باقی نمانده است همه را فروخته ام. *همسرشمعون پشت دربود و سخن آنهارا می شنید، به شوهرش گفت: من یک اناربرای خودم برداشته بودم ودرزیربرگها پنهان کردم*. آنگاه رفت و *انارراآوردوبه حضرت علی علیه السلام داد*. آن حضرت *چهاردرهم به شمعون داد. او گفت: قیمتش،نیم درهماست*. *امام فرموند: همسرت این اناررابرای خودذخیره کرده بودتاروزی ازآن نفع بیشتری ببرد*. نیم درهم مال خودت وسه درهم ونیم هم مال همسرت. *آنحضرت در برگشت به طرف منزل،صدای ناله درمانده ای را شنید*، به دنبال صدا رفت، دید مردی غریب وبیمارونابینایی در خرابه ای بدون سرپرست و غذا روی زمین خوابیده است، حضرت جلو رفت و سرش را به دامن گرفت و *ازاوپرسید: تو کیستی؟ از کدام قبیله ای؟ چند روز است که دراینجا افتاده ای*؟ گفت:ای جوانصالح! *من از اهالی مدائن (ایران) میباشم*، در آنجا قرض زیادی داشتم.ناگزیرسوار بر کشتی شدم وباخودگفتم خودرابه مولایم امیرمؤمنان می رسانم شاید آن حضرت کمکی به من کند و قرضهایم را ادانماید - *جوان نمی دانست که سرش بر دامن علی علیه السلام است - امام فرموند*: *من یک انار برای بیمار عزیزم میبرم، ولی تو را محروم نمیکنم و نصفش را به تو میدهم.حضرت اناررادو نصف کرده و نصف آن را کم کم در دهان آن جوان میگذاشت تا تمام شد*. جوان گفت: اگر مرحمت فرمایی نصف دیگرش را نیز به من بخورانی، چه بسا حال من خوب_شود! *علی علیه السلام نیم دیگر اناررانیز کم کم به او خوراندتاتمام شد*. *آنگاه حضرت بعد از خداحافظی باآن جوان بیمار به سوی خانه حرکت کرد. در حالی که ازشدت حیاغرق درفکربود به در خانه رسید، ولی حیا کرد واردخانه شود.ازشکاف در به درون خانه نگاهی کرد تا ببیندفاطمه علیها السلام خواب_است یابیدار. مشاهده کرد فاطمه علیهاالسلام تکیه کرده و طبقی ازانار پیش روی اوست ومیل میفرماید، حضرت بسیارخوشحال واردخانه شد، متوجه شد که این انارمربوط به این دنیانیست.پرسید*: *فاطمه جان! این اناررا چه کسی برای شما آورده است*؟ *فاطمه علیهاالسلام گفت*: ای پسرعمو! وقتی که از پیش من رفتی، چندان طولی نکشید که *نشانه سلامتی را در خودیافتم*.*ناگاه صدای دربه گوشم رسیدفضه خادمه درراگشود*، مردی را دید که طبق *اناردارد*. *آن مردگفت*: *این طبق اناررا امیرمؤمنان علی علیه السلام برای فاطمه فرستاده است*.. 📙 *منبع ریاحین الشریعة، ج ۱، ص۱۴۲* 🍃❤️ *اشکبوس*❤️🍃 ‏ https://t.me/kanal_dorehami. @Alt45