#تلنگر
📌 راننده تاکسی...
🚖 رانندهٔ تاکسی ترمز کرد.
پیرمردی با دستان لرزان در هوای سرد، مسیرش را گفت.
راننده، حوصلهٔ سوارکردنش را نداشت. بهانه آورد و سریع دور شد.
نگاه پیرمرد به شیشهٔ تاکسی ماند که نوشته بود: اللهم عجل لولیک الفرج…
👤 او هم خودش را #یک_منتظر میدانست!
#امام_زمان♥️
#اللھمعجللولیڪالفࢪج🌱
https://eitaa.com/doostanmahdavlll
#تلنگر
📌 مسافرت...
💰 وقتی میخواست با خانوادهاش به مسافرت برود، مبلغ زیادی صدقه میداد.
اما هر وقت میخواست برای امام زمانش صدقه بدهد، کلی ته جیبش را بالا و پایین میکرد تا شاید یک اسکناس هزار تومانی بیگوشه پیدا کند که توی صندوق بیندازد!
دست آخر هم میگفت: آقاجون! خواستم بندازم، خرده نداشتم! مهم نیته که من همیشه به یادتون هستم!
👤 او هم خودش را #یک_منتظر میدانست!
https://eitaa.com/doostanmahdavlll