🍀 #السلام_علی_المهدی_عج 🍀
امروز #یکشنبه برابر است با :
🗓 19 اردیبهشت 1400ه.ش
🗓 26 رمضان 1442ه.ق
🗓 9 مِی 2021 میلادی
🌸 ذڪر روز 🌸
#یا_ذالجلال_و_الاکرام
ای صاحب جلال و بزرگواری
#ختم_قرآن
🔸صفحه 370
🔸جزء 19
جهت سلامتی #امام_زمان_عج
و
#مقام_معظم_رهبری
و
هدیه به روح #امام_راحل
#و_شهداوهمه اموات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 نماهنگ | مقتدای سلیمانی
🔺️ پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR براساس بیانات اخیر رهبر انقلاب درباره شهادتطلبی امیرالمومنین(ع) و پیروی شهید سلیمانی از حضرت، نماهنگ «مقتدای سلیمانی» را منتشر میکند.💐💐💐
🌼 آیت الله بهجت:
هیچوقت از #توبه خسته نشوید
آیاهر بار که لباست کثیف میشود
آن را نمیشویی؟
گناه هم این چنین است
باید پشت سر هم استغفار کرد
تا گناهان پاک شود.
أستَغفِرُ اللّهَ وأتُوبُ إلَیه
🍀 #السلام_علی_المهدی_عج 🍀
امروز #سه_شنبه برابر است با :
🗓 21 اردیبهشت 1400ه.ش
🗓 28 رمضان 1442ه.ق
🗓 11 مِی 2021 میلادی
🌸 ذڪر روز 🌸
#یا_ارحم_الراحمین
ای مهربانترین مهربانان
#ختم_قرآن
🔸صفحه 372
🔸جزء 19
جهت سلامتی #امام_زمان_عج
و
#مقام_معظم_رهبری
و
هدیه به روح #امام_راحل
#و_شهدا🌷مدافعین حرم وهمه
اموات🌸🌸🌸
🍀 #السلام_علی_المهدی_عج 🍀
امروز #پنجشنبه برابر است با
🗓 23 اردیبهشت 1400ه.ش
🗓 1 شوال 1442ه.ق
🗓 13 مِی 2021 میلادی
🌸 ذڪر روز 🌸
#لااله_الاالله_الملک_الحق_المبین
نیست خدائی جز الله، فرمانروای حق و آشکار
#ختم_قرآن
🔸صفحه 374
🔸جزء 19
جهت سلامتی #امام_زمان_عج
و
#مقام_معظم_رهبری
و
هدیه به روح #امام_راحل
#و_شهدا🌸 وهمه اموات💐
💐🌺🌼🍀🌼🌺💐
#طنز_جبهه_ها
محمدرضا داخل سنگر شد. دور تا دور سنگر رو نگاه کرد و گفت :
« آخرش نفهمیدم کجا بخوابم ؟! هر جا
میخوابم مشکلی برام پیش میاد . یکی لگدم میکنه . یکی رُوم میافته . یکی ...»
از آخر سنگر داد زدم :
« بیا این جا! این گوشه سنگر، یه طرفِت من و یه طرفتم دیوارِ سنگر کسی کاری به کارِت نداره منم که آزارم به کسی نمی رسه »
کمی نگاهم کرد و گفت :
« عجب گفتی!. گوشهای امن و امان تو هم که آدم آروم و بیشرّ و شوری هستی و بعد پتوهاشو آورد، انداخت آخرِ سنگر، خوابید و چفیهاش رو کشید رو سرش منم خوابیدم و خوابم برد ، خواب دیدم با یه عراقی دعوام شده ، عراقی زد تو صورتم منم عصبانی شدم و دستمو بردم بالا و داد زدم : یا ابوالفضلِ علی! و بعد با مشت ، محکم کوبیدم تو شکمش همین که مشتو زدم، کسی داد زد : یا حسین! از صداش پریدم بالا محمدرضا بود!
هاج و واج و گیج و منگ، دورِ سنگر رو نگاه میکرد و میگفت :
«کی بود؟! چی شد؟!»
مجید و صالح که از خنده ریسه رفته بودند، گفتند :
«نترس؛ کسی نبود؛ فقط این آقای آروم و بی شر و شور، با مشت کوبید تو شکمت »