eitaa logo
دوستداران ولایت
704 دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
6هزار ویدیو
28 فایل
صرفا جهت روشنگری، جهاد تبیین،بصیرت و آگاهی از برنامه های دشمن جهت آمادگی و توانایی کافی در مقابله با نقشه دشمنان دوستان عزیز، تبلیغات و ارسال لینک ممنوع می‌باشد. کپی آزاد ...به شرط صلوات بر محمد و آل محمد (ص) لینک کانال.... @doostdaranvelayat
مشاهده در ایتا
دانلود
زیر باران تیر و نوکِ تیز پیکان ها و نیزه های مدافعین بودند ولی حتی یکقدم ، پا پس نمی گذاشتند ، لطیف خان دستور اعزام نیروهای کمکی داد ، در این محوطه کوچک هنگامه ای عظیم برپا شده بود ، آتش تفنگ ها ، برق شمشیرها ، بوی باروت ، گرد و غبار فراوان ، آوای مجروحان ، و فریاد و نعره جنگاوران همه و همه در هم آمیخته بود ، گرد و خاک حاصل از این درگیری وحشتناک ، دید مستقیم هر دو طرف نبرد را کور کرده بود در این احوال سخت و وانفسا ، مردمان ایرانی ساکن دژ که مدتها با ننگ شکست احساس سرشکستگی می کردند از موقعیت پیش آمده که باعث شده بود تمام توجه سربازان شیخ جبار به آن شکاف جلب شود نهایت استفاده را کردند و بسوی دروازه غربی دژ هجوم برده و پس از زد و خورد با مدافعین کم تعداد دروازه ، درب آنرا گشوده و یکی از آنان با سرعت تمام خود را به لطیف خان رسانیده و وی را از باز بودن دروازه غربی دژ آگاه کرد لطیف خان با احتیاط ، عده ای از افراد خود را بدنبال آن مرد فرستاد و پس از اطمینان از صحت گفته وی ، با نیمی از سربازان خود با سرعتی برق آسا به آن قسمت از دژ حمله برد ، مدافعین دژ که هنوز در حال دفاع در ناحیه شکاف ایجاد شده قلعه بودند ناگهان از پشت سر ، مورد تاخت و تاز لطیف خان قرار گرفته و مردان جنگی ایران مانتد عقابی تیز چنگ بر سر آنان فرود آمدند فرمانده دژ که چنین دید ، دستور داد تمام نیروهای ذخیره و حاضر در دژ ، به سپاهیان ایران بتازند ، هنوز دستور وی اجراء نشده بود که ایرانیان ساکن در دژ منامه (پایتخت فعلی بحرین) که مدتها با حقارت  و خواری روزگار را سپری می کردند با داس و چکش و هر جه در دست داشتند به کمک سپاهیان ایرانی آمده زد و خوردی خونین و هولناک درگرفت ، فضای دژ از چکاچک شمشیرها و بوی خون و باروت آکنده شده بود هنوز ساعتی از نیمروز (ظهر) نگذشته بود که فرمانده دژ و سردارانش ، یک به یک شربت مرگ نوشیدند و بحرین مجددا به خاک وطن بازگشت ، مردم  بحرین که خود را ایرانی می دانستند به کوی و برزن ریخته و با شادمانی به پذیرائی از سپاهیان ایران مشغول شدند لطیف خان به وسیله جارجیان ، مردم بحرین اعم از عرب و ایرانی را به همبستگی فراخواند و اکیدا سفارش کرد به اعراب ساکن در بحرین که اهل تسنن بوده و جمعیت آنان نیز در اقلیت بود ، هیچگونه آسیبی نرسانند ، زیرا هیچ گناهی متوجه آنان نیست ، هتوز روز به پایان نرسیده بود که قصر شیخ جبار و همه گنجینه های وی بدست ایرانیان افتاد و زنان و دختران ایرانی و عرب بیشمار که در حرمسرای شیخ جبار حرمسرای شیخ جبار زندانی بودند ، آزاد و نزد خانواده های خود بازگشتند لطیف خان با پیروزی به حضور نادر رسید ، نادر با شنیدن خبر پیروزی ، فریادی از شادی سر داد و لطیف خان را در آغوش گرفت و دستور داد هدایایی بسیار با ارزش ، بعلاوه پاداش نقدی قابل توجه ، به وی اهداء نمایند دو روز بعد هم طی فرمانی از سوی نادر ، لطیف خان مامور شد تا نیروی دریائی قابل توجهی را برای جنگ های دریایی آینده آماده کند ، نادر در فرمان خود نوشته بود *از شما میخواهم افراد فعالی را که به دریانوردی علاقمند و فعال هستند را برگزیده تا برای جنگ های دریائی و خاتمه سیطره بیگانگان ریز و درشت اروپائی آماده باشند* لطیف خان هنوز از خستگی جنگ در بحرین بیرون نیامده بود که بدستور نادر ماموریت یافت بسوی مسقط (پایتخت فعلی کشور عمان) تاخته و امام مسقط که با دزدان دریائی همکاری کرده و از دادن مالیات خودداری کرده را ، زنده یا مرده به نزد وی آوَرُد ، لطیف خان بیدرنگ با سپاهیان خود بسوی عمان روانه شد لطیف خان علاوه بر دو کشتی خریداری شده ، با سه کشتی تقریبا بزرگ که از شیخ جبار در بحرین به غنیمت گرفته بود روانه مسقط شد ، پس از رسیدن لطیف خان به مسقط ، پیکی روانه قصر امام مسقط شد و از وی خواسته شد که بی چون و چرا خود را تسلیم کند ، امام مسقط پس از اطلاع از آمدن لطیف خان با گرامیداشت پیک لطیف خان ، شخصا به حضور وی در کشتی رسید ، لطیف خان ، علت همکاری وی با دزدان دریائی و شورش و امتناع وی از پرداخت مالیات به دولت ایران را پرسید امام مسقط خندید و در پاسخ گفت بفرمایش پیامبر گرامی  تقیه برای حفظ جان جایز است ، من چون توان رویارویی با دزدان سنگدل و خونخوار دریائی که در ظاهر دزد دریائی هستند ولی در حقیقت مامورین مستقیم دولت های انگلیس و هلند هستند را نداشتم و راهی نیز ، جز پرداخت باج و خراج به آنان و قبول دستورات آنان را برایم نمانده بود ، ولی اکنون که پادشاه مقتدر ایران به پشتیبانی ما آمده حاضرم همه گونه همکاری نمایم و همین حالا هم شما را به قصر خود دعوت میکنم و دستور می دهم به بهترین وجه از شما پذیرائی کنند # دوستداران _ولايت