... سرها رسیدند
من گمان کردم که گفت اسرا رسیدند در عرض چند دقیقه روی سه پایه ها آتش افروخته شد.
دود عود و اسپند بلند شد.
سپس صف بلندی از سربازان به نشان انتظار و مشایعت پشت دیوار قصر کشیده شد ...
لباس سربازان نیزه دار جملگی پاکیزه و نظیف بود. انگار وقت کافی داشتند خود را برای این ضیافت آماده کنند ...
چشمم به سرهای روی نیزه رفته بود ؛ ریش های خونین ، خاک آلود ...
فکر می کنم اگر نزدیک تر هم می رفتم باز هم چیزی از رخ ها نمی دیدم از بس خاک راه بر آن چشم ها و حنجره های ریش ریش و خونین نشسته بود ...
📚 بخشی از کتاب #شماس_شامی نوشته مجید قیصری
https://eitaa.com/doosti_ba_ketab
ازدواج با عباس آرزوی هر دختری در مدینه و بلکه هر شهر دیگر بلاد مسلمین بود.
همه از غنی و فقیر ، جمال و کمال عباس را می ستودند و برای جلب توجه و برانگیختن مهر او به هر دری می زدند...
اونه فقط در برابر زنان که حتی هنگام صحبت با مردان و کودکان هم از فرط شرم و حیا سر به زیر بود .
اگر چه معمول و مرسوم نبود ولی می گفتند ثروتمندان و اعیان مدینه تلویحا با زبان بی زبانی از او برای ازدواج با دخترانشان خواستگاری می کنند.
اما زیباترین ، رشیدترین و محجوب ترین جوان مدینه ، آهوی دست آموز و کبوتر صحن و سرای برادرش حسین بود
📚بخشی از کتاب #ماه_به_روایت_آه
https://eitaa.com/doosti_ba_ketab
روز دیگر که غنایم سپاه حسین را به نمایش گذاشتند ، خلیفه مسلمین ، پدرتان یزید ، سه بار در برابر لوای حسین نشست و برخاست و با اعجاب و تحسین گفت ؛
یا للعجب! شگفتا غیرت و حمیت و شجاعت حامل این پرچم که حتی اجازه نداده است بر تیر پرچم نیز خدشه وارد شود!
و هنگامی که زحر بن قیس گفت ؛ پرچم را پس از کشتن حسین با سختی و مشقت از زین عباس بن علی بیرون کشیدیم.
عباس لوای حسین را چنان بر زین اسب خود استوار کرده بود که حتی پس از قطع دو دست و تیر باران او که باعث فرو افتادنش از اسب شد ، لوای حسین تا عصر عاشورا بر زین اسب عباس در اهتزاز بود.😭
خلیفه چنان متأثر شد که انگشت به دندان گزید و با چشمان به اشک نشسته عزم رفتن کرد.
📚بخشی از کتاب #ماه_به_روایت_آه
https://eitaa.com/doosti_ba_ketab
هدایت شده از آکادمی کاتالیز
⚠️ 100٪ رایگان ⚠️
❗️وقتی معجزه اسلام از جنس کتابه ولی ما هنوز خیلی اهل کتاب نیستیم یعنی یهجای کارمون میلنگه... ♨️😬😥
♨️ ماجرای تندخوان بودن #رهبری رو هم که حتما میدونی! بهنظرم توی این موردم پشت سر حضرت آقا حرکت کنیم، مثل همیشه ضرر نمیکنیم 😍🌹
نتیجه یه پژوهش 6 ماهه انتظارتو میکشه تا کنارهم از شر تنبلی و بی حوصلگی خواب آلودگی و وسواس وخیییلی مشکلات دیگه خلاص بشیم 🌺
⌛️زمان #سانس ها: 1⃣ سهشنبه ساعت ۲۱ 2⃣ چهارشنبه ساعت ۱۱ 3⃣ چهارشنبه ساعت ۱۷ (همین هفته🌷)
🌱 محتوای این سه نوبت وبینار یکسانه؛ برای ادامه دوره رایگان هم در پیامهای بعدی راهنماییتون میکنیم 😍
✅ شرکت دراین وبینار ، فقط با ارسال 1⃣نام+ 2⃣ شماره تماس و البته+ 3⃣شماره #سانس (یعنی یه عدد از 1 تا3 ) به آیدی: @Salari1414 ✅
⚠️ ظرفیت محدود ⚠️
«در مکتب مصطفی» را از طاقچه دریافت کنید
https://taaghche.com/book/71399
... می گفت بچه ها سعی کنید با مرگ عادی نمیرید
برای بچه بسیجی حیف است عادی بمیرد ...
📚بخشی از کتاب #درمکتب_مصطفی
🍃 کانال دوستی با کتاب 👇👇
https://eitaa.com/doosti_ba_ketab
📚📚
... در محرم هر شب شام می داد. برای تهیه این شام ها مثلاً به مادر من می گفت ۱۴ تا تو درست کن. به مادر خودش می گفت ۱۴ تا تو درست کن.
هر خانه که ۱۴ تا غذا درست می کردند شام هیئت تامین می شد...
📚بخشی از کتاب #درمکتب_مصطفی
🍃 کانال دوستی با کتاب 👇👇
https://eitaa.com/doosti_ba_ketab
#کتابخوانی،
چیزی است که برای یک ملت فریضه و لازم است. آن مردمی که اهل کتاب خواندن باشند، از لحاظ معلومات و زکاوت و هوشیاری، با مردمی که با کتاب انس نداشته باشند، تفاوت می کنند...
#رهبر_فرزانه
سال۷۱
چند تا از بچه ها به حمایت و جانبداری از حجاب و دختران محجبه ، دستمال گردنشان را روی سر گذاشته بودند.
خانم سبحانی هر روز سر کلاس ها حاضر می شد و می گفت ؛ مثل اینکه مرضِ آباد به شما هم سرایت کرده .
به هر که روسری سرش می کرد می گفت ؛ ... همه تون رو خونه نشین می کنم. اینجا جای خاله خان باجی ها نیست، این همه روشنفکر ، خطابه و بیانیه و خون دل خوردن تا این لچک ها رو از سر ننه هاتون انداختن
بخشی از کتاب #من_زنده_ام
https://eitaa.com/doosti_ba_ketab
بعد از یک ساعت مردی میانسال و میان قامت با هیکلی رنجور و استخوانی اما چهره ای نورانی و بشاش ، در حالی که خنده بر لب داشت ، با کیسه ای بر دوش وارد اتاق شد و گفت:
من علی اکبر ابوترابی هستم. برادرها نقیب احمد را تحت فشار شدید قرار داده اند که یکی از برادران ایرانی در شرایط امنیتی برای چند دقیقه با شما صحبت کند و این امر را به من واگذار کردند. این کیسه پر از سبزی های همین باغ است که برادر ها زحمت کشیده و برایتان فرستاده اند.
با دیدن حاج آقا ابوترابی نور امیدی در دل مان تابیدن گرفت شور و شادی بی حدی وجودمان را فرا گرفته بود. نمیدانستیم چطور باید تشکر کنیم او میخواست در مقابل آن ظالمان گرگ صفت، با غیرت و مردانگی ای که در خود و دیگر برادران وجود داشت از ما حفاظت کند.
پرسید چرا لباس های شما مندرس و این همه وصله و پینه دارد گفتیم این لباسهای خودمان است که از روز اول اسارت به تن داشتیم هنوز لباس اسارت عراقیها را تنمان نکردهایم.
با شنیدن این جمله نتوانست جلوی گریه اش رابگیرد.
بخشی از کتاب #من_زنده_ام
https://eitaa.com/doosti_ba_ketab
هدایت شده از حوزه توییت (توییتر طلاب)🇵🇸
هدایت شده از کتاب کودک و نوجوان «رضوان»
📚 کتاب عمو قاسم
🌷 آشنایی با شهید #حاج_قاسم_سلیمانی
با 20 #داستان و تصویر از زندگی ایشان ویژه کودکان و نوجوانان
✳️ مناسب سنین 10 تا 16 سال
#کودک
#نوجوان
📸 بعضی از صفحات این کتاب👇
https://eitaa.com/tasavir2/1105
🔴 قیمت پشت جلد: 22,000 تومان
🔵 قیمت با تخفیف: 19,000 تومان
ادمین ثبت سفارش: @book_20
🌐 کانال کتاب کودک و نوجوان👇
https://eitaa.com/joinchat/4011720751C49bba0503c
سلام
دوره های رایگان نویسندگی آقای مخدومی رو از دست ندین ، هر چهارشنبه ساعت ۴ توی اسکای رومه
«بالهای مهربانی» را از طاقچه دریافت کنید
https://taaghche.com/book/86834
«تصادف دوست داشتنی!» را از طاقچه دریافت کنید
https://taaghche.com/book/86840