🌷 آیت الله مجتهدی تهرانی(ره) :
🌿 مردم سه دسته هستند :
1⃣ کسی که ظاهرش با باطنش فرق داره،این آدم دشمن خداست، مثلا مثل کسی که وانمود میکنه نماز شب میخونه در حالیکه نماز صبحشم قضاست!
2⃣ کسی که ظاهرش و باطنش یکی است،مثل مومنین که در ظاهر و باطن یکی هستن.
3⃣ کسی که باطنش از ظاهرش بهتر است که این شخص ولیّ خداست.
🌋 @doostibakhoda
┅═✧❁﷽❁✧═┅
🍀امام على عليه السلام :
في القُنوطِ التَّفريطُ .
نوميدى، باعث كوتاهى در عمل مى شود.
( بحار الأنوار )
#حدیث_روز
🌋 @doostibakhoda
📚 #حکمت_پروردگار
امام باقر علیه السلام فرمود: یکی از پیامبران بنی اسرائیل عبور می کرد، دید مرد مؤمنی در حال جان دادن است، ولی نصف بدنش در زیر دیواری قرار گرفته، و نیمی در بیرون دیوار است، و پرندگان و سگها بدن او را متلاشی کرده اند و می درند، از آنجا گذشت، در مسیر راه خود دید یکی از امیران ستمکار آن شهر مرده است، جنازه او را بر روی تخت نهاده اند و با پارچه ابریشم کفن نموده اند، و در اطراف تخت، منقل هائی نهاده اند که بوی خوش عودهای خوشبو از آنها برخاسته است. آن پیامبر به خدا متوجه شد و عرض کرد: خدایا من گواهی می دهم که تو حاکم و عادل هستی و به کسی ظلم نمی کنی، این مرد 'مرد اولی' بنده تو است و به اندازه یک چشم به هم زدن، برای تو شریک نگرفته، مرگ او را آن گونه 'با آن وضع رقبت بار' قرار دادی و این 'امیر' نیز یکی از بنده های تو است که به اندازه یک چشم به هم زدن به تو ایمان نیاورده است؟ 'آن چیست و این چیست؟' خداوند به او وحی کرد: ای بنده من! همان گونه که گفتی حاکم و عادل هستم و به کسی ظلم نمی کنم. آن 'مرد اولی' بنده من، نزد من گناهی داشت، مرگ او را با آن موضوع قرار دادم تا مجازات گناه او این گونه انجام گیرد، و وقتی که مرد، هیچ گونه گناهی در او بجای نماند، ولی این بنده من 'امیر' که کار نیکی در نزد من داشت، مرگ او را با چنین وضعی قرار دارم، تا پاداش کار نیک او را داده باشم و هنگام مرگ نزد من هیچگونه نیکی و طلب نداشته باشد.
📙 اصول کافی، جلد ۲ ، ص۴۴۶ ، باب عقوبه الذنب ، حدیث ۱۱
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
🌋 @doostibakhoda
❤️ #امیرالمؤمنین عليه السلام فرمودند:
🍀 جِماعُ الشَّرِّ اللَّجاجُ و كَثرَةُ المُماراةِ
🍃 كانون بدىها، لجاجت و مجادله زياد است.
📖 غررالحكم، ح 4795
اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋
🌋 @doostibakhoda
🌺#داستانک
مردی خانه بزرگی خرید. مدتی نگذشت خانه اش آتش گرفت و سوخت. رفت و خانه دیگری با قرض و زحمت خرید. بعد از مدتی سیلی در شهر برخاست و تمام سیلاب شهر به خانه او ریخت و خانهاش فرو ریخت.
مرد را ترس برداشت و سراغ شیخ شهر رفت و راز این همه بدبیاری و مصیبت را سوال کرد.
شیخ ابو سعید ابوالخیر گفت: خودت میدانی که اگر این همه مصیبت را آزمایش الهی بدانیم، از توان تو خارج است و در ثانی آزمایش مخصوص بندگان نیک اوست.
شیخ گفت: تمام این بلاها به خاطر یک لحظه آرزوی بدی است که از دلت گذشت و خوشحالی ثانیهای که بر تو وارد شده است.
روزی خانه مادرت بودی، از دلت گذشت که، خدایا مادرم پیر شده است و عمر خود را کرده است، کاش میمرد و من مال پدرم را زودتر تصاحب میکردم.
زمانی هم که مادرت از دنیا رفت، برای لحظهای شاد شدی که میتوانستی، خانه پدریات را بفروشی و خانه بزرگتری بخری. تمام این بلاها به خاطر این افکار توست.
مرد گریست و گفت: خدایا من فقط فکر عاق شدن کردم، با من چنین کردی اگر عاق میشدم چه میکردی؟؟!!
سر بر سجده گذاشت و توبه کرد.
🌋 @doostibakhoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔥گناه بو دارد!
🎤#آیت_الله_مجتهدی_تهرانی
🌋 @doostibakhoda
🌺👌#مناجات_زیبا
روزی حضرت موسی (ع) در كوه طور،
به هنگام مناجات عرض كرد:
ای پروردگار جهانیان!
جواب آمد: لبیك!
سپس عرض كرد:
ای پروردگار اطاعت كنندگان!
جواب آمد: لبیك!
سپس عرض كرد: ای پروردگار گناه كاران!
موسی علیه السلام شنید:
"لبیك، لبیك ، لبیك!"
حضرت گفت:
خدایا به بهترین اسمی صدایت زدم، یكبار جواب دادی؛ اما تا گفتم: ای خدای گناهكاران، سه مرتبه جواب دادی؟
✨خداوند فرمود: ای موسی! عارفان به معرفت خود و نیكوكاران به كار خود و مطیعان به اطاعت خود اعتماد دارند؛ اما گناهكاران جز به فضل من پناهی ندارند.
اگر من هم آنها را از درگاه خود ناامید گردانم به درگاه چه كسی پناهنده شوند؟
📚 کتاب قصص التوابین (ص ١٩٨)
🌋 @doostibakhoda
✅از امیرالمومنین علیه السلام : جواب ابلهان خاموشی است!!!
✍جابر گويد: امير المؤمنين علی علیه السلام شنيد كه مردى به قنبر دشنام میداد و قنبر نيز میخواست به او جواب گويد، حضرت او را صدا زد اى قنبر! آهسته، ناسزا گوى خود را در زبونى رها كن تا خداى رحمان را خشنود سازى، و شيطان را به خشم آورى، و دشمنت را كيفر و شكنجه دهى...
سوگند به آن كس كه دانه را شكافت و جانداران را آفرید شخص با ايمان خداى خويش را به چيزى مانند حلم و بردبارى خشنود نسازد، و شيطان را به چيزى مثل سكوت و خاموشى به خشم نياورد، و هيچ احمق و نادانى به عكس العمل مانند سكوت در مقابل او كيفر و شكنجه نگردد.
📚 امالى شيخ مفيد با ترجمه استادولى،ص۱۲۹
🌋 @doostibakhoda
4_5850552734909990537.mp3
2.69M
🍃 صبر بر بندگی خداوند
👤 حجتالاسلام عالی
اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋
🌋 @doostibakhoda
✨﷽✨
🔴تلنگر
✍مردی از خانه ای که در آن سکونت داشت زیاد راضی نبود، بنابراین نزد دوستش در یک بنگاه املاک رفت و از او خواست کمکش کند تا خانه اش را بفروشد، بعد از دوستش خواست تا برای بازدید خانه مراجعه کند. دوستش به خانه مرد آمد و بر مبنای مشاهداتش، یک آگهی نوشت و آنرا برای صاحبخانه خواند.
خانه ای زیبا که در باغی بزرگ و آرام قرار گرفته، بام سه گوش، تراس بزرگ مشرف به کوهستان، اتاق های دلباز و پذیرایی و ناهار خوری وسیع، کاملا دلخواه برای خانواده های بچه دار.
صاحب خانه گفت دوباره بخوان! مرد اطاعت کرد و متن آگهی را دوباره خواند و صاحب خانه گفت : این خانه فروشی نیست!!! در تمام مدت عمرم میخواستم جایی داشته باشم مثل این خانه ای که تو تعریفش را کردی ، ولی تا وقتی که تو نوشته هایت را نخوانده بودی نمی دانستم که چنین جایی دارم.
خیلی وقت ها نعمت هایی را که در اختیار داریم را نمی بینیم چون به بودن با آنها عادت کرده ایم ، مثل سلامتی، مثل نفس کشیدن، مثل دوست داشتن، مثل پدر، مادر، خواهر و برادر، فرزند، دوستان خوب و خیلی چیزهای دیگه که بهشون عادت کردیم.
💥قدر داشته های خود را بدانیم
🌋 @doostibakhoda
تیرگی دنیا
1.53M
🔊 #کلیپ_صوتی
💐🎙 حضرت آیت الله حق شناس (ره)
✅ موضوع:ذکر اهل بیت (ع) جلا دهنده قلب
🔷 #درس_اخلاق 🔶 #ذکر
🌋 @doostibakhoda
@dars_akhlaq(2).mp3
1.53M
🚫 دروغ از بدترين معايب ، زشت ترين گناهان و منشأ بسياري از مفاسد است و بالطبع از کارهاي زشت و ناپسند و عادت به آن از رذايل اخلاقي و از گناهان کبيره است و تا ضرورت و مصلحت مهمي در ميان نباشد ، دروغ گفتن جايز نمي باشد.
♻️امیرالمومنین می فرمایند؛ دروغ در دنيا و آخرت انسان را از رحمت الهي محروم و در ميان مردم بي اعتبار مينمايد و اعتماد عمومي را سلب و جامعه را به بيماري نفاق دچار مي سازد.دروغ از آفات زبان و خراب کننده ايمان است.
✅علت اصلي دروغ
📛 عقده حقارت و خود کم بيني انسان دروغگو است و اين يکي از نکات رواني است که به عنوان روانشناسي اخلاقي در بیان معصومين به آن اشاره شده است.
🔅امام سجاد عليه السلام
❌از دروغ كوچك و بزرگش جدّى و شوخ اش بپرهيزيد زيرا انسان هرگاه در چيز كوچك دروغ بگويد ، به گفتن دروغ بزرگ نيز جرأت پيدا مى كند .
📚تحف العقول ص 278
تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 220 ح 4379
🍃➖➖➖🍃
🌋 @doostibakhoda
#تلنگر‼️
مذهبےبودم
ڪارم شده بود چیڪ و چیڪ📸 !
سلفے و یهویے...🤳🏻
پروفایل و پست و استورے...
عڪس هاے🖼 مختلف با چادرو روسرے لبنانے🧕🏻!!
من و دوستم یہویے توے ڪافےشاپ☕️
من و فلانے بهشت زهࢪا🌹
من و خواهریم یہویے فلانجا...👭🏻
عڪس لبخند😊 با عشوه هاے ریز دخترڪانہ...🙊🙈
دقت میڪردم ڪہ حتما چال لپم☺️نمایان شود در تمامے عڪس ها...📸
ڪامنتهایم یڪ در میان احسنت👏🏼👌🏼
دایرڪت هایم پرشده بود بہ هر بهانہ ایی آمدن🚶🏻♂ و تعریف و تمجید ها😍!!!!!!
از نظرخودم ڪارم اشتباه نبود🙃
چرا ڪہ حجاب داشتم🧕🏻؛حجاب برتر💫 و البتہ صحبت🗣 از ترویج حجاب بود!
ڪم ڪم دد1 عڪس هایم🖼 رنگ و لعاب ها🎨بالا گرفت تعداد مزاحم ها هم خدا بدهد برکت🤯!
ڪلافہ از این صف طولانےمزاحمت...😫🤦🏻♀
یڪبار از خودم جویا شدم واقعاعلت چیه🧐؟!
چشمم خورد بہ ڪتابے...📚
که رویش خروار ها خاکِ غفلت وبی خیالی نشستہ بود😞
فوت ڪردم...🌬
و خاڪہا پر1ید از هرطرف..🌫
"سلام بࢪ ابࢪاهیم" بود✋🏼
عنوان زیرخاکےِ من...
آقا ابراهیم هادے خودمان:))))...!!
همان گل پسر خوشتیپ...🧔🏻
چارشانه و هیڪل روے فرم💪🏼 و اخلاق ورزشے...😍
شڪست نفْس خود را...😎
شیڪ پوشے👖را بوسید و گذاشت ڪنج خانہ..
ساڪ ورزشے اش👜 هم تبدیل شد به ڪیسہ پلاستیڪے ساده!
رفتم سراغ اینستا و پستها و پیوے ها و...📳
نگاهے انداختم بہ ڪامنت ها🗯
80 درصد به بالا جنس مذکر🧔🏻بود!!!
با احسنت ها و درودهای فراوان👏🏼!
لابہ لاے کامنتها چشمم خورد به حرفهاے نسبتا بودار برادرها🧔🏻!
دایرڪت هایم ڪہ بماند🤦🏻♀!
عجب لبخند ملیحے☺️...
عجب حجب و حیایے🧕🏻 ...
انگار پنهان شده بود پشت این حرفهاے نسبتا ساده
عجب هلویی...🍑
عجب قند و نباتے🤤 اے جان و ....!
از خودم بدم آمد:))🤢
شاید شرمسار شدم از این همہ عشوه و دلبرے..😓
دیدم شهید هادے ڪجا و من ڪجا!
باید نفس را قربانے میڪردم..🔪
پا گذاشتم روے نفْس و خواستم ڪمے بشوم شبیہ ابراهیمها...😍
پست ها را حذف ڪردم 🗑
خاڪاے رو قلبمو تڪوندم!!🌬
بعد از آن حُرشدم 💪🏼
و نوشتم از مرامِ مشتے ها!!😎
رفقا!!
خیلےاوقات زدیم تو جاده_خاکے😔
و خودمون متوجہ نیستیم..
بشینیم فڪر ڪنیم...
تادیرنشده⏳
بیوفتیم تو جاده اصلے🛣
یکممحاسبه
شایدمعبرٺ
چونکهمدیونیم
بهخیلیچیزا...
مثلالماس 🌸🍃•°
#حجاب
┄┅═✧❁✧═┅┄
🌋 @doostibakhoda
انتظار هم شد ڪار ...❓
✍ یاد گرفته ایم #جمعه به جمعه اعلام ڪنیم ڪه نیآمد ...❗️
خب نیامد ،حالا تو برنامهات چیست ...❓
چرا قدم برنمیدارے ...❓
بخدا او منتظر ماست ...
منتظر یڪ قدم برداشتن ما ...
چقدر بَد ڪه بعد این همه سال، آبـے از ما گرم نشده ...
تا جوانیم باید یه کاری کنیم رفیق❗️
#تلنگر
┄┅═✧❁✧═┅┄
🌋 @doostibakhoda
✍امام صادق (علیه السلام) :
هر گاه خـداوند بنده ای را دوست بدارد ، به او الهام میکند که به هشت خصلت عمل نماید :
چشم پوشیدن از (صحنه های) حــرام
تـرس از (نافرمانی) خــداوند
شـرم و حیــا
عهد و پیمان
صبر و شکیبایی
(رعـایت) امانتداری
صدق و راستی
و سخاوتمندی و بخشندگی
📖 احادیث الطلاب 2748
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
🌋 @doostibakhoda
✨﷽✨
#یڪ_داستان_یڪ_پند
✍در شهر خوی زن ثروتمند و تیزفکری به نام شوڪت در زمان ڪریم خان زند زندگی می ڪرد. انگشتر الماس ، بسیار گران قیمتی ارث پدر داشت، ڪه نیاز به فروش آن پیدا کرد. در شهر جار زدند ولی ڪسی را سرمایه خرید آن نبود. بعد از مدتی داستان به گوش خدادادخان حاڪم و نماینده ڪریم خان در تبریز رسید. آن زن را خدادادخان احضار کرد و الماس را دید و گفت: من قیمت این الماس نمی دانم ، چون حلال حرام برای من مهم است، رخصت بفرما، الماس نزد من بماند ، فردا قیمت کنم و مبلغ آن نقد به تو بپردازم. شوڪت خوشحال شد و از دربار برگشت.
خدادادخان، ڪه مرد شیاد و روباهی بود، شبانه دستور داد ، نگین انگشتر الماس را با شیشه بدلی، ماهرانه تراشیده و جای ڪرده و عوض نمودند. شوڪت چون صبح به دربار استاندار رسید، خدادادخان ، انگشتر را داد و گفت: بیا خواهر انگشتر الماس خود را بردار به دیگری بفروش مرا ڪار نمی آید. شوڪت، وقتی انگشتر الماس خود را دید، فهمید ڪه نگین آن عوض شده است. چون می دانست ڪه از والی نمی تواند حق خود بستاند، سڪوت ڪرد. به شیراز نزد، ڪریم خان آمده و داستان و شڪایت خود تسلیم کرد. ڪریم خان گفت: ای شوڪت خواهرم، مدتی در شیراز بمان مهمان من هستی، خداداد خان، آن انگشتر الماس را نزد من به عنوان مالیات آذربایجان خواهد فرستاد، من مال تو را مسترد می کنم.
بعد از مدتی چنین شد، ڪریم خان وقتی انگشتر ، نگین الماس را دید، نگین شیشه را از شوڪت گرفته و در آن جای ڪرد و نگین الماس را در دوباره جای خود قرار داد، انگشتر الماس را به شوڪت برگرداند و دستور داد ، انگشتر نگین شیشه ای را ، به خدادادخان برگردانند و بگویند، ڪریم خان مالیات نقد می خواهد نه جواهر.
شوڪت از این عدالت ڪریم خان بسیار خرسند شد و انگشتر نگین الماس را خواست پیش ڪش کند، ولی ڪریم خان قبول نڪرد و شوڪت را با صله و خلعت های زیادی به همراه چند سواره، به شهر خوی فرستاد. دست بالای دست بسیار است ، گاهی باید صبر داشت و در برابر ظلمے سڪوت ڪرد و شڪایت به مقام بالاتر برد، و چه بالاتری جز خدا برای شڪایت برتر است؟
📚نقل از ڪتاب جوامع الحڪایات و والمواعظ الحسنات
🌋 @doostibakhoda
💔
.#امام_خامنه_ای: از بعضی از مسئولین حرفهایی شنیده شد برای انسان مایه تعجب و تاسف است
شنیدیم که رسانه های دشمن و مخالف ایران این حرف هارو پخش کردند
بعضی از این حرفا تکرار حرف های خصمانه دشمنان است
امریکایی ها سال هاست از نفوذ ایران در منطقه ناراحت هستند. شهید سلیمانی را به خاطر همین به شهادت رساندند
ما #نباید حرفی بزنیم که این معنا را تداعی کند که ما حرف دشمن را #تکرار میکنیم. چه درباره نیروی قدس چه درباره شهید سلیمانی
#فداےسیدعلےجانم❤️
#حاج_قاسم
🌋 @doostibakhoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👈 انتخاب نام نیک برای فرزندان حق آنها بر والدین است...
👈 نام خوب در قرآن زیاد است...
شیخ انصاریان
🌋 @doostibakhoda
✅حواست به دیر و زودای زندگیت باشه، عقربههای ساعت با اراده تو به عقب برنمیگردن!
🔸یه لیوان نسکافه از فلاسک ریختم و مانتوی سفیدمو پوشیدم و طبق عادات این سالها سلانه سلانه رد خط آبی روی زمین را گرفتم از پلهها رفتم پائین، توی پاگرد طبقهی اول دیدمش، از همراهای بیمارا بود لابد، نشسته بود روی پلهها، سر و وضعش اونقدری به هم ریخته بود که حتی توی بیمارستانم عجیب به نظر برسه، از چشمای قرمز و پف کردهش معلوم بود گریه کرده، صورتش هنوز خیس بود…
🔹سرشو هر از گاهی محکم میکوبید به دیواری که بهش تکیه کرده بود و با صدای گرفته و خَشدارش بیرمق زیر لب چیزی میگفت. باید بیتفاوت از کنارش رد میشدم و به راهم ادامه میدادم اما نتونستم؛
🔸نزدیکتر رفتم و با احتیاط گفتم: “حالتون خوبه؟!”
سرشو بلند کرد و نگاه بیتفاوتی انداخت بهم، یخ بندون بود توی چشماش!
لیوان نسکافه رو گرفتم سمتش “میخورین؟! نسکافه ست!”
دو قطره اشک از چشماش چکید پایین ولی با ذوق خندید
“نسکافه دوست داره، ولی این اواخر نمیخورد، میترسید بچهمون رنگ پوستش قهوهای بشه!”
بلند زد زیر خنده، سعی کردم بخندم
🔹دوباره به حرف اومد: “همه چی خوب بودا، خوشبخت بودیم! زن داشتم، یه خونهی نقلی داشتم، بچهمونم داشت به دنیا میاومد، همه چی داشتم. ولی امروز صبح که بلند شدم دیگه هیچی نداشتم!
🔸بهش گفتم، من پسر میخوامااا، رفتیم سونوگرافی، دختر بود! به شوخی گفته بودم ولی جدی گرفته بود، دیشب قبل خواب پرسید: حالا که پسر نیست دوستش نداری بچه مونو؟! در دهنمو گِل بگیرن که به مسخره گفتم نه که دوستش ندارم، بعدِ زایمانت خودت و دخترتو جا میذارم توی بیمارستان و فرار میکنم خودم!
🔹چیزی نگفت، به خدا جدی نبود حرفام، فکر کردم میفهمه از سر شوخیه همهش، ولی نفهمیده بود… ناشکری که نکردم من آخه خدا، از سر خریت بود فقط!
🔸صبح که بیدار شدم دیدم خونریزی کرده توی خواب، درد داشته ولی صداش در نیومده، جفت از رحم جدا شده بود، تا برسونمشون بیمارستان هم زنم از دست رفته بود، هم بچهم…”
🔹"یه حرفایی رو نباید زد، هیچ وقت! نه به شوخی، نه جدی… منه خر آخه از کجا میدونستم دلش اونقدری از یه حرفم میشکنه که سر مرگ و زندگیشم باهام لج کنه و از درد بمیره ولی بهم نگه! صدام نکنه! “
“آخرین بار، نشد بهش بگم چقدر دوستشون دارم، هم خودشو، هم دخترمونو… فکر میکردم حالا حالاها فرصت هست، ولی یهویی خیلی دیر شد، خیلی”
🔻برای گفتن یه حرفایی همیشه زوده،
خیلی زود…
برای گفتن یه حرفائیم همیشه دیره،
خیلی دیر…
حواست به دیر و زودای زندگیت باشه همیشه؛
عقربههای ساعت با ارادهی تو به عقب برنمیگردن!
🌋 @doostibakhoda