eitaa logo
دوستی با خدا
30.4هزار دنبال‌کننده
14.2هزار عکس
5.1هزار ویدیو
102 فایل
🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/BB7a.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
💠ایا خوف و خشیت و رهب و فزع و وجل و حذر و روع.... در قران به یک معنا هستند؟! «خَوف»: زمانی که انسان با یک ضرری که مشکوک بوده و به جهت نشانه هایی گمان به واقع شدن آن در آینده وجود دارد، روبرو شود، اضطراب پیدا کرده و آرامش خود را از دست می دهد که به این حالت خوف می گویند. 2. «حَذَر»: یعنی پرهیز و دورى کردن از چیز ترسناک و هراس آور. با مراجعه به موارد استعمال این واژه خواهیم دید که به معناى ترس نیست، بلکه به معناى پرهیز و احتیاط از خطر آینده است؛ مانند آیۀ «یَحْسَبُونَ کُلَّ صَیْحَةٍ عَلَیْهِمْ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُم»؛هر فریاد را بر علیه خود گمان می کنند آنها دشمن ‏اند پس از آنها بپرهیز. پس، با توجّه به آنچه در معنای خوف گفته شد، ارتباط حذر با ترس در پرهیز و دوری از چیزی است که شخص از آن می ترسد. 3. «رَهب»: اگر همان ترسی که در خوف گفته شد، ادامه پیدا کرد و استمرار داشت، به آن رهب گفته می شود. از این رو، به کسی که این حالت خوف را در خود تداوم می بخشد، «راهب» گویند. 4. «فَزَع»: اگر ترس و آثار آن در انسان به طور ناگهانی ایجاد شده و فرد نتواند آن را تحمّل کند، این حالت را فَزَع می نامند که نوعی بی تابی است. 5. «خَشیَت»: مراقبت و نگهداری نفس به همراه خوف و ترس را خشیت نامند.به بیان دیگر؛ خشیت ترسی است که با تعظیم و بزرگداشت چیزى همراه است و بیشتر این حالت از راه علم و آگاهى نسبت به چیزى که از آن خشیت و بیم هست، حاصل مى ‏شود.در برابر خشیت اهمال کاری، غفلت و بی مبالاتی است. 6. «وَجَل»؛ یعنى شعور و درک ترس و خوف‏.به دیگر سخن؛ وجل، حالت و احساسی است در انسان بر خلاف طُمأنینه و آرامش نفس که قلب انسان به غَلَیان می افتد و آرامش خود را از دست می دهد. هر چند وجل به معنای خوف نیست، اما در مفهوم با هم شبیه اند؛ زیرا هر دو موجب اضطراب می شوند و استفاده از وجل در مورد ترس استعاره است. 7. «رَوع»: ترس سبک و خفیفی است که بر قلب چیره می شود، روع می گویند؛ خواه این که این حالت در اثر فزع و بی تابی باشد و یا این که به جهت شگفتی در جمال و کمال باشد. 8. «شَفق»: معنای این واژه، روشنائى آخر روز است که به هنگام غروب خورشید با تاریکى شب مخلوط مى ‏شود. همچنین به معناى یک نوع توجه و علاقه و عنایتى است که با خوف همراه باشد.چرا که شخص مشفق آن چیزى را که از آن مى‏ ترسد در بیشتر مواقع، او را دوست هم دارد. نکته دیگر این که: هر گاه کلمه «مشفق» به وسیله «مِن» به متعدى شود معناى خوف در آن ظاهرتر است، امّا هر گاه به وسیله «فى» متعدّى گردد، معناى علاقه و عنایت در آن بیشتر خواهد بود. برخی نیز گفته اند: شفق، به معنای خوف نیست، بلکه امر جامعی است بین رخوت، دقّت و ضعف؛ در مقابل شدّت، غلظت و قوّت. و فرقی نیست که در امور مادّی باشد یا در امور معنوی. در نتیجه می بینیم که از میان این کلمات فقط کلمات خوف، رهب، فزع و روع به معنای ترس و مراتب آن آمده است، اما کلمات حذر، خشیت، وجل و شفق به معنای ترس نیستند، بلکه به نوعی با ترس در ارتباط اند. ‎‎‌‌‎‎‌🌋 @doostibakhoda
My Audio19.mp3
2.84M
🎙 تفکر در افعال خداوند موجب خدا شناسی است. ‎‎‌‌‎‎‌🌋 @doostibakhoda
🌟حکمت شماره ۴ نهج‌البلاغه: 🌺قَالَ (علیه السلام): الْعَجْزُ آفَةٌ، وَ الصَّبْرُ شَجَاعَةٌ، وَ الزُّهْدُ ثَرْوَةٌ، وَ الْوَرَعُ جُنَّةٌ، وَ نِعْمَ الْقَرِينُ [الرِّضَا] الرِّضَى. 🍀ارزش هاى اخلاقى و ضدّ ارزش ها (اخلاقى، تربيتى): و درود خدا بر او، فرمود: ناتوانى، آفت و شكيبايى، شجاعت و زهد ثروت و پرهيزكارى سپر نگه دارنده است. و چه همنشين خوبى است راضى بودن و خرسندى ‎‎‌‌‎‎‌🌋 @doostibakhoda
🌟 ۴ قوىّ و صبور باش: امام در چهارمین کلمه از کلمات قصارش به پنج وصف از اوصاف انسانى اشاره مى کند که یکى منفى و چهار وصف از آن مثبت است و آثار هر کدام را در جمله بسیار کوتاهى بر مى شمارد. نخست مى فرماید: «عجز و ناتوانى آفت است»; (الْعَجْزُ آفَةٌ). عجز مفهوم وسیعى دارد که هرگونه ناتوانى علمى، جسمى، اقتصادى و فکرى را شامل مى شود و به یقین اینها بزرگ ترین آفات زندگى انسان است; انسان عاجز، ذلیل و خوار عقب مانده و شکست خورده و بى ارزش و بى مقدار است به همین دلیل اسلام مى گوید: بکوشید و هرگونه عجز را از خود دور سازید و با قدرت و قوت به اهداف مالى و معنوى خود برسید. البته گاه مى شود که عجز و ناتوانى بدون اختیار دامان انسان را مى گیرد، ولى غالباً چنین نیست، بلکه نتیجه کوتاهى ها و بى برنامگى هاست. همان گونه که در حدیث جالبى که کلینى در کافى از امیر مؤمنان على(علیه السلام) نقل کرد مى خوانیم: «إِنَّ الاَْشْیَاءَ لَمَّا ازْدَوَجَتْ ازْدَوَجَ الْکَسَلُ وَالْعَجْزُ فَنُتِجَا بَیْنَهُمَا الْفَقْرَ; هنگامى که اشیاء با یکدیگر ازدواج کردند تنبلى و ناتوانى نیز به هم پیوستند و فرزند آنها فقر بود».(1) سپس در دومین نکته اشاره به آثار مثبت صبر و شکیبایى کرده مى فرماید: «صبر شجاعت است»; (وَالصَّبْرُ شَجَاعَةٌ). بدیهى است صبر چه در مقابل عوامل معصیت باشد، چه در مسیر اطاعت پروردگار چه در برابر مصائب روزگار انجام گیرد، نوعى شجاعت محسوب مى شود و تنها شجاعانند که از عهده شکیبایى در این مراحل سه گانه بر مى آیند. نمونه کامل این سخن همان چیزى است که امیر مؤمنان على(علیه السلام) در صدر اسلام از پیغمبر و یاران باوفایش تجربه کرده بود که در برابر انواع مشکلاتى که از سوى دشمنان اسلام هر روز به شکلى انجام مى شد صبر و استقامت کرده بودند و با شجاعت تمام آنها را پشت سر گذاشتند و اگر این شکیبایى شجاعانه مسلمانان صدر اول در دوران محاصره شعب ابى طالب و هجرت به حبشه و سپس هجرت به سوى مدینه و بعد از آن حضور در میدان هاى جنگ بدر، خیبر، خندق و حنین نبود امروز آیینى به نام اسلام بر بخش عظیمى از جهان سایه نیفکنده بود. در واقع مسلمانان هم در برابر خواسته هاى دل استقامت و صبر نشان دادند، هم در مسیر اطاعت پروردگار و هم در مقابل مصائب و مشکلات پى در پى. همان گونه که در حدیثى در جلد دوم کافى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نقل شده است که مى فرماید: «الصَّبْرُ ثَلاَثَةٌ صَبْرٌ عِنْدَ الْمُصِیبَةِ وَصَبْرٌ عَلَى الطَّاعَةِ وَصَبْرٌ عَنِ الْمَعْصِیَة».(2) در کلمات بزرگان نیز تعبیرات جالبى درباره صبر آمده است از جمله این که گفته اند: «الصَّبْرُ مُرٌّ لا یَتَجَرَّعُهُ إلاّ حُرٌّ; صبر تلخ است ولى جز آزادگان این شربت ناگوار را نمى نوشند». نیز گفته اند «إنَّ لِلاْزْمانِ الْمَحْمُودَةِ وَالْمَذْمُومَةِ أعْماراً وَآجالاً کَأَعْمارِ النّاسِ وَآجالِهِمْ فَاصْبِرُوا لِزَمانِ السُّوءِ حَتّى یَفْنى عُمْرُهُ وَیَأتی أجَلُهُ; دوران هاى خوب و بد عمر و اجلى دارند مانند عمر و اجل انسان ها; به هنگامى که دوران سختى پیش آید صبر کنید تا عمرش پایان گیرد و اجلش فرا رسد». نیز گفته اند: «إذا تَضَیَّفَتْکَ نازِلَةٌ فَأقْرِهَا الصَّبْرُ عَلَیْها وَأکْرِمْ مَثْواها لَدَیْکَ بِالتَّوَکُّلِ وَالاْحْتِسابِ لِتُرِحِّلَ عَنْکَ وَقَدْ أبْقَتْ عَلَیْکَ أکْثَرَ مِمّا سَلَبَتْ مِنْکَ; هنگامى که حادثه سختى به میهمانى تو آمد با صبر و شکیبایى از آن پذیرایى کن و جایگاه آن را با توکل بر خدا و حساب عند الله گرامى بدار تا زمانى که این میهمان از نزد تو برود در حالى که بیش از آنچه از تو گرفته است براى تو باقى خواهد گذارد».(3) آن گاه در سومین جمله مى فرماید: «زهد ثروت است»; (وَالزُّهْدُ ثَرْوَةٌ). اشاره به اینکه انسان از ثروت آیا چیزى جز بى نیازى مى خواهد و آدم زاهدِ قانع، از همه خلق بى نیاز است و چه بسا ثروتمندانى که جزء نیازمندان هستند. 👇👇👇
زهد همان بى اعتنایى به زرق و برق دنیا و مال و منال و شهرت و آوازه است. زاهد کسى نیست که فاقد این امور باشد بلکه زاهد کسى است که دلبسته و وابسته به این امور نباشد; خواه آن را داشته باشد یا نه! بلکه مى توان گفت: زاهدان از ثروتمندان غنى ترند، چرا که ثروتمندان از یک سو باید پیوسته ثروت خود را حساب و کتاب کنند و از سوى دیگر مراقب باشند سارق و دشمنى آن را از دست آنها نگیرد در حالى که زاهدان از همه اینها بى نیازند.در حدیثى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم که خطاب به على(علیه السلام) فرمود: «یَا عَلِیُّ إِنَّ اللَّهَ قَدْ زَیَّنَکَ بِزِینَة لَمْ یُزَیِّنِ الْعِبَادَ بِزِینَة أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ مِنْهَا; زَیَّنَکَ بِالزُّهْدِ فِی الدُّنْیَا; اى على خداوند تو را به زینتى آراسته که هیچ بنده اى به زینتى بهتر از آن نزد خداوند آراسته نشده است تو را به زهد در دنیا آراسته است».(4) و در حقیقت چنین است چون آراستگى به زهد انسان را به بسیارى از صفات دیگر از فضایل اخلاقى مى آراید. به همین دلیل در حدیث دیگرى از امام صادق(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «جُعِلَ الْخَیْرُ کُلُّهُ فِی بَیْت وَجُعِلَ مِفْتَاحُهُ الزُّهْدَ فِی الدُّنْیَا... حَرَامٌ عَلَى قُلُوبِکُمْ أَنْ تَعْرِفَ حَلاَوَةَ الاِْیمَانِ حَتَّى تَزْهَدَ فِی الدُّنْیَا; تمام نیکى ها در خانه اى قرار داده شده و کلید آن زهد در دنیاست... سپس فرمود: حلاوت ایمان بر دل و جان شما حرام است تا زمانى که دل هایتان زهد در دنیا پیشه کند».(5) آن گاه در چهارمین جمله مى فرماید: «تقوا و پرهیزگارى سپرى است (در برابر گناهان و خطرات شیطان و هواى نفس)»; (وَ الْوَرَعُ جُنَّةٌ). ورع به معناى تقوا یا حد اعلاى تقواست به گونه اى که انسان حتى از شبهات پرهیز کند. این فضیلت انسانى از حالت خداترسى باطنى سرچشمه مى گیرد که چون در برابر او گناهى ظاهر شود سدى در میان او و گناه ایجاد کند. تعبیر به «جنة» تعبیر جالبى است، زیرا سپر وسیله اى دفاعى در مقابل آماج تیرهاى دشمن یا شمشیرها و نیزه هاست گویا هواى نفس و شیطان پیوسته قلب انسان را هدف تیرهاى خود قرار مى دهد و انسان با ورع به وسیله این سپر مى تواند از آزار آنها در امان بماند. در حدیثى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «لِکُلِّ شَىْء أُسٌّ وَأُسُّ الاْیمانِ الْوَرَعُ; هر چیز اساس و شالوده اى دارد و شالوده ایمان ورع است».(6) در حدیثى که از امیر مؤمنان على(علیه السلام) در غررالحکم نقل شده مى خوانیم: «عَلَیْکَ بِالْوَرَعِ فَإنَّهُ عَوْنُ الدّینِ وَشَیْمَةُ الْمُخْلِصینَ; بر تو باد به پیشه کردن ورع، زیرا (بهترین) یاور دین و روش مخلصان است».(7) سپس در پنجمین و آخرین جمله مى فرماید: «رضایت و خشنودى (از تقدیرات الهى) بهترین همنشین است»; (وَنِعْمَ الْقَرِینُ الرِّضَى). همنشین خوب کسى است که به انسان آرامش بخشد و او را از بى تابى در برابر مشکلات باز دارد و در او روح امید بدمد و تمام این آثار در راضى بودن به قضاى الهى است. آنکس که مقدرات را از سوى خداوند حکیم و مهربان مى داند هرگز از مصائبى که به هر حال در دنیا روى مى دهد و مشکلاتى که گریبان انسان را ناخواسته مى گیرد ناراحت نمى شود و بى تابى نمى کند و اعصاب خود را در هم نمى کوبد. البته این بدان معنا نیست که انسان در برابر هر حادثه اى تسلیم شود، بلکه به این معناست که تمام کوشش خود را براى پیروزى بر مشکلات به کار گیرد; ولى اگر حوادثى خارج از حیطه قدرت او رخ دهد در برابر آن راضى باشد و زبان به ناشکرى نگشاید و جزع و بى تابى نکند. در روایتى آمده است که موسى بن عمران(علیه السلام) به پیشگاه خداوند عرضه داشت: مرا به عملى راهنمایى کن که اگر آن را انجام دهم رضاى تو را به دست آورده باشم. خداوند به او وحى فرستاد که رضاى من (گاه) در ناخوشنودى توست و طاقت آن را ندارى... موسى بر زمین به سجده افتاد عرض کرد خداوندا افتخار سخن گفتنت با من را به من بخشیده اى و پیش از من به کس دیگرى نداده اى و هنوز مرا به عملى راهنمایى نکرده اى که با آن رضا و خوشنودى ات را به دست آورم «فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَیْهِ أَنَّ رِضَایَ فِی رِضَاکَ بِقَضَائِی; خداوند به او وحى فرستاد که رضاى من در این است که تو راضى به قضاى من باشى».(8) مطالب هدیه به امام زمان (عج) ‎‎‌‌‎‎‌🌋 @doostibakhoda
4_6039590029611764041.mp3
2.61M
عاشقانه برای اینکه مسیر خودسازی رو طی کنی؛ اول باید دین‌ات رو تغییر بدی❗️ 🎤 ‎‎‌‌‎‎‌🌋 @doostibakhoda
📝 💥 از بهشت هم لذت نمی‌بریم اگر...! ‎‎‌‌‎‎‌🌋 @doostibakhoda
هر شب با دعای هفتم صحیفه سجادیه ♦️طبق سفارش مقام معظم رهبری♦️ ‎‎‌‌‎‎‌🌋 @doostibakhoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▫️با کلام وحی ‎‎‌‌‎‎‌🌋 @doostibakhoda
1001042057_53998681.jpg
33K
🍃هرصبح، یک حدیث🍃 💎چرا نماز بخوانیم؟ 🔻رسول اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلّم): إنّ مَثَلَ الصَّلاةِ کَمَثَلِ النَّهرِ الْجاری کُلَّما صَلّی کَفَّرَت ما بَینَهُما ❇️ نماز همانند آب جاری است؛ هر زمان که انسان نماز می‌خواند، آن نماز، گناهانی را که در میان دو نماز انجام شده از میان می‌برد. 📚 وسائل الشیعه، ج ۳، ص ۷ ‌ ‌ ‎‎‌‌‎‎‌🌋 @doostibakhoda
19.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کلیپ:چهار چیز از خود گناه بدتر است... ‎‎‌‌‎‎‌🌋 @doostibakhoda
❇️آیت الله العظمی بهجت(ره): 🍃صلوات را به ‌عنوان دعایی 🤲مستجاب برای ذواتِ مقدس چهارده معصوم علیهم‌ السلام که واسطۀ نزول فیوضات الهی ‌اند، می ‌دانستند و آن را بزرگ ‌تر و مهم ‌تر از دعاهای شخصی برمی ‌شمردند. 🌿لذا می ‌فرمود ترک صلوات و دعا کردن به دعاهای شخصی، مانند رها کردن سرچشمه و به دنبال جوی آب و یا حوض گشتن است، زیرا وقتی برای وسعت مقام و درجه واسطه فیض دعا می ‌شود، دعاهای شخصی هم در آن گنجانده شده است. 📚در محضر بهجت ‎‎‌‌‎‎‌🌋 @doostibakhoda
💠 خداوند چه کسانی را هدایت نمی کند⁉️ 🔰🔰🔰🔰 ✅ لایهدی 24 بار در قرآن آمده است     🔸1 . کافران  « وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرينَ » ؛ بقره، 264.مائده 67، توبه 37، نحل 107.  🔸 2 . فاسقان  «وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقينَ » ؛ مائده، 108.توبه 24 و 80 ، صف 5 ، منافقون 6.  🔸 3 . دروغگویان ناسپاس  «إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدي مَنْ هُوَ كاذِبٌ كَفَّارٌ»؛ زمر ، 3 .  🔸 4. اسرافکار ان دروغگو  «إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدي مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّابٌ»؛ غافر، 28 .  🔸 5. ستمگران  «وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمينَ»؛ بقره، 258 . آل عمران 86، مائده 56، انعام 144، توبه 19 و 109، قصص 50 ، احقاف 10، صف 7 ، جمعه 5  🔸 6 . متکبران گمراه  إِنْ تَحْرِصْ عَلى‏ هُداهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ لا يَهْدي‏ مَنْ‏ يُضِلُّ وَ ما لَهُمْ مِنْ ناصِرينَ نحل 37. ‎‎‌‌‎‎‌🌋 @doostibakhoda
@dars_akhlaq.mp3
1.76M
🔊‍ 🎙🌸استاد آيت الله حق شناس (ره) ⚠️ موضوع : شیطانی ⌚️کم حجم بسیار شنیدنی👌👌 ‎‎‌‌‎‎‌🌋 @doostibakhoda
🌟حکمت شماره ۵ نهج‌البلاغه: 🌺وَ قَالَ (علیه السلام): الْعِلْمُ وِرَاثَةٌ كَرِيمَةٌ، وَ الْآدَابُ حُلَلٌ مُجَدَّدَةٌ، وَ الْفِكْرُ مِرْآةٌ صَافِيَةٌ. 🍀شناخت ارزش هاى اخلاقى (اخلاقى، سياسى، اجتماعى): و درود خدا بر او، فرمود: دانش، ميراثى گرانبها، و آداب، زيورهاى هميشه تازه، و انديشه، آيينه اى شفّاف است ‎‎‌‌‎‎‌🌋 @doostibakhoda
🌟 ۵ الْعِلْمُ وِرَاثَهٌ کَرِیمَهٌ، وَالاْدَابُ حُلَلٌ مُجَدَّدَهٌ، وَالْفِکْرُ مِرْآهٌ صَافِیَهٌ. امام(علیه السلام) فرمود: علم و دانش میراث گرانبهایی است، آداب (انسانی) لباس زیبا و کهنگی ناپذیر است و فکر آئینه صافی است. العلم: علم، دانایی وراثه: میراث کریمه: شریف و گرامی شرح و تفسیر علم و ادب و تفکر امام در این بخش از کلمات قصار اشاره به سه نکته مهم می کند نخست می فرماید: «علم و دانش میراث گرانبهایی است»؛ (الْعِلْمُ وِرَاثَهٌ کَرِیمَهٌ). نکته اول: تعریف علم: برای علم، تعاریف بسیار آورده شده که ما به دو معنی اکتفا می کنیم. 1- العلم هو النور السّاطعُ من باطنِ العلمِ ینکشِفُ بهِ الاشیاءُ المجهولهُ لَدَیه: علم، نور درخشنده ای از باطن عالم است که با آن، مجهولات، نزدش کشف می شود. 2- العلمُ هو الصورهُ الخالصهُ من الشئِ عند العقلِ: صورت حاصله از هر چیز، نزد عقل را علم می گویند. البته، انصاف مطلب این است که علم، محتاج تعریف نیست؛زیرا چیزی که همه،آن را با روح و جان خود لمس می‏کنند مستلزم تعریف و معرّفی نمی باشد و این تعاریف هم، شرح لفظ علم است نه تعریف حقیقی آن؛زیرا تعریف حقیقی، آن است که ذات علم را بشناساند.(نظامی، 1383، 183-184) 4 حدیث درباره دانش اندوزی از پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله): مرز زمان برداشته می شود. اطلبوالعلم من المحد الی اللحد(مصباح الشریعه،ص 13) مرز مکان برداشته می شود.اطلبوالعلم و لو بالصین: دانش را بجویید اگرچه در چین باشد. (مصباح الشریعه، ص 605) درواقع مرز معلم برداشته می شود. الحکمه ضاله المؤمن فخذ الحکمه و لو من اهل النفاق: دانش گمشده مؤمن است آن را بگیرید اگرچه از منافق باشد. (نهج البلاغه، حکمت 80) مرز فراگیری اشخاص در یادگیری علم برداشته می شود. طلب العلم علی کل مسلم و مسلمه. دانشجویی بر هر زن و مرد مسلمان واجب است(مصباح الشریعه،ص 13) پس یعنی واجب است بر همگان که در همه جا و همه وقت و از همه کس علم را یاد بگیرید. کسی که علم و دانش به دست بیاورد بهرۀ زیادی از دنیا و آخرت نصیبش می شود. طبیعی است منظور از علم تمام علوم را شامل می شود امّا در درجۀ اول علم توحید و معاد است، آشنایی با علوم هستی انسان را به حق نزدیک تر می کند و او را به قرب الهی می رساند و لذا حضرت درحکمت 141 می فرماید: یَا کُمَیْلَ بْنَ زِیَادٍ إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ أَوْعِیَهٌ فَخَیْرُهَا أَوْعَاهَا فَاحْفَظْ عَنِّی ؛این دل ها همانند ظرف‏ها می باشند. پس بهترین این ظرف ها، وسیع‏ترین و گنجایش ترین این ظرف ها هستند. پس آنچه من به تو می گویم اینها را حفظ کن و داشته باش. در اینجا دل ها همانند ظروف هستند و بهترین ظرف ها ظرف (دلی) است که علم و دانش در آن جمع شده باشد. باید توجه داشت که تنها، علوم دینیه دارای کرامت ذاتی نیستند بلکه دانش به طور مطلق، محبوب بالذّات است و این از «ال» علم در «والعلم وراثه الکریمه» فهمیده می شود. اما اگر می بینیم بعضی از علوم از نظر شارع مقدس منفور و مبغوض شده است به خاطر مفاسدی است که انسان ها با استفاده از آنها بوجود می آوردند. (نظامی، 1383،185) یکسری علوم هستند که فایده ای ندارند در مقابل علومی که فواید بسیار دارند. توصیه شده که از کتابها شاهکارهای آن را بخوانید. از جمله دانش های مفید به دست آوردن حکمت است. حکمت:دانشی است که به دارندۀ خود توانایی حل مشکلات زندگی را می‏بخشد. علوم مفید: تاریخ: یادگیری و خواندن تاریخ در قرآن و دستورات دینی بسیار تأکید شده، برای آنکه انسان از آن عبرت بگیرد. خودشناسی: چرا که کسی که خود را بشناسد می تواند خدا را بشناسد. فهم قرآن و حدیث تعلیم و تربیت اخلاق: علمی است که به ما راههای کسب فضایل و دفع رذایل را یاد می دهد و ... علوم غیر مفید: بعضی از رمانهای مهلک شناخت دایناسورها و ... 👇👇👇
نکته دوم: دلیل تعبیر حضرت (علیه السلام) از علم به ارث، در خصوصیات ارث نهفته است. زیرا ارث، چیزی است که بدون رنج و زحمت وپرداخت عوض، برای وارث، حاصل می شود و وارث بدون آن که خود، تلاشی کند تا در پی جبران زحمات دیگران باشد صاحب اندوختۀ آنها می گردد و چون علم، هم همین گونه است یعنی از انسانی به انسان دیگر، بدون رنج و تعب منتقل می شود، از آن تعبیر به ارث شده است. (نظامی، 1383: 184) منافع علمی که به ارث می رسد، از مال بیشتر است؛ چرا که اولاً، علم هم برای وارث مفید است و هم باقیات صالحات برای میت می باشد؛ اما مال ممکن است چنین نباشد. ثانیاً علمی که به ارث می رسد، هم برای خود وارث مفید است و هم منفعت آن به دیگران می رسد؛ اما مال، ممکن است منفعت آن تنها برای وارث مفید باشد. ( جویباری، ج 1، 1384: ص 40) گرانبهاترین میراثی که انسان از خود به یادگار می گذارد علم و دانش است و به ارث گذاشتن مواهب مادی افتخاری است. این سخن شبیه روایتی است که از رسول خدا(صلی الله علیه وآله) نقل شده که می فرماید: «إِنَّ الْعُلَمَاءَ وَرَثَهُ الاَنْبِیَاءِ إِنَّ الاَنْبِیَاءَ لَمْ یُوَرِّثُوا دِینَاراً وَلاَ دِرْهَماً وَلَکِنْ وَرَّثُوا الْعِلْمَ فَمَنْ أَخَذَ مِنْهُ أَخَذَ بِحَظّ وَافِر؛ دانشمندان وارثان انبیا هستند چرا که انبیا دینار و درهمی از خود به یادگار نگذاشتند، بلکه علم و دانش به ارث گذاشتند پس هر کس از آن بهره ای بگیرد بهره فراوانی برده است».( کافی، ج 1، ص 34، ح 1.) از آنجا که ارث منفعتی است بدون عوض، امام علم را ارث نامیده است. از اینجا فهمیده می شود که وقتی حضرت زکریا از خداوند وارثی را درخواست کرد، او را نه برای مالش، بلکه برای گرفتن علوم پیامبران و آموختن حکمتها می خواست. نکته سوم: کریم به کسی یا چیزی می گویند که دارای درون و ذات با صفا و جلاء همراه با بهجت و بهاء، عاری از کدورت و تیرگی باشد در واقع کسی است که خودش نمی خورد اما به دیگران می دهد تا بخورند. مثلاً خدای کریم در قرآن عزیز راجع به گیاهان می فرماید: «کم انبتنا فیها من کلّ زوجٍ کریمٍ» چقدر گیاهان و روئیدنیهای پاک نهادی که در آن (زمین) رویانیدیم. (شعرا/7) (نظامی، 1383: 185) در صفت کریمیت، حالت جود و جوانمردی، توجه به دیگران، بخشندگی و مقدم داشتن مردم بر خود وجود دارد و چون در علم و دارندۀ آن نیز این صفات دیده می شود و علم، محبوبیّت ذاتی دارد ، امام علم را میراثی کریم دانسته است. مطالب هدیه به امام زمان (عج) ‎‎‌‌‎‎‌🌋 @doostibakhoda
رفاقتی تا ابد .mp3
6.76M
عاشقانه رفاقت با خدا، چیز عجیب و غریبی نیست! چیزی است شبیه همین عشق و عاشقی‌های زمین 🌟... اما پایانِ شکار این معشوق، خبری هست که جای دیــــگر نیست ....؟ 🎤 ‎‎‌‌‎‎‌🌋 @doostibakhoda
📝 🔅 رازِ " سبحان‌الله..." ‎‎‌‌‎‎‌🌋 @doostibakhoda
هر شب با دعای هفتم صحیفه سجادیه ♦️طبق سفارش مقام معظم رهبری♦️ ‎‎‌‌‎‎‌🌋 @doostibakhoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▫️با کلام وحی ‎‎‌‌‎‎‌🌋 @doostibakhoda
🍃هرصبح، یک حدیث🍃 امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) آراستگی از اخلاق مومنان است. 📚غررالحکم، ص ۴۳۵ ‎‎‌‌‎‎‌🌋 @doostibakhoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ( حضرت امام خمینی رحمة الله علیه)؛ علوم رسمی مانع از قرب به خدا نشود... ‎‎‌‌‎‎‌🌋 @doostibakhoda
📋شما هم یک دفتر داشته باشید! ❇️آیت الله مجتهدی: 🌿باید همانطور که یک بازاری شب به شب به حساب کاسبیش می رسد، شما هم یک دفتر داشته باشید و تمامی کارهاهم که صبح تا شب انجام داده اید را بنویسید. از کارهای بدتان استغفار کنید و به خاطر کارهای نیکتان خدا را شکر کنید. 🌿شخصی می گفت: پدرم از من خواست که تمامی کارهایی که در طول روز انجام می دهم را شب ها برایش بگویم. من همان روز اول و دوم خسته شدم و به او گفتم: هر خواهشی داری به من بگو تا برایت انجام دهم، اما این کار را از من مخواه که برایم مشکل است! پدرم گفت: " تو که از بازگو کردن کارهای یک روزت خسته شده ای چگونه طاقت می آوری در روز قیامت خداوند به حساب تمامی اعمالت برسد؟! 📚در محضر آیت الله مجتهدی، ص 226 ‎‎‌‌‎‎‌🌋 @doostibakhoda
🔴نکات قرانی و تربیتی سوره انسان 🔶 قرآن كتاب هدايت وموضوع هدايت ،انسان است. سوره مباركه انسان به ويژه آيه نخست آن موضوعش درباره انسان است .ازآن جا كه محور اين سوره ،انسان و عمل و اخلاص و ايثار و عاقبت كار او درقيامت و نعمت هاي خوب براي نيكان است ، به سورة انسان نامگذاري شده است .براي آن كه هرانساني بتواند درمسير قرب الهي قدم بگذارد بدون شك به الگو و راهنمايي نيازمند است كه خود اين مسير راطي نموده باشد. براین اساس انسان های کاملی همچون پیامبران الهی و به ویژه پیامبر اکرم و اهلبیت ایشان علیهم السلام که بالاترین معرفت و عشق به معبود را داشته اند، از کامل ترین مرتبه ی عبودیت الهی برخوردار بوده و زیباترین عبادات را به پیشگاه الهی به جا آورده . لذا اولين گام درراه قرب حق، شناخت صفات و ويژگي هاي اين الگوهاست . ازجمله سوره هایی که در شان و منزلت وفضلیت اهل بیت پیامبر (علیه السلام) ایثار و اخلاص ایشان را به مسکین – یتیم و اسیر مطرح می کند در نوشتار حاضر چون ناظر به نکات اخلاقی و تربیتی سوره ی انسان با محوریت اهل بیت (علیهم السلام) می باشد به مواردی اشاره گردیده که به اختصار می توان از خصوصیات اخلاقی چون خوف از قیامت، ایثار، صبر دربرابر معصیت، یاد خدا ، تسبیح درشب و ... نام برد و به مولفه های تربیتی چون تربیت با بیان مراحل خلقت، راه هدایت، هدایت فطری و تشریعی،‌تربیت تدریجی، پاداشهای ابرار، مراحل هدف خلقت، فواید آفرینش بهشت و جهنم و... اشاره نمود و این گونه است که قرآن درمقام یک متکلم صادق خود را معرفی می نماید و آنچه می گوید حق است و خطائی درآن نیست. انسان برای اینکه بتواند به سرمنزل مقصود و سعادت ابدی برسد باید پا در راهی نهد که از هرجهت مطمئن باشد و این اطمینان خاطر هنگامی حاصل می شود که انسان به کلام خدا که ریسمان الهی است چنگ بزند، آداب آن را رعایت نماید، احکامش را جامه عمل بپوشاند و از فرامین آن اطاعت نماید،‌ آن وقت که مقام خلیفه الهی می رسد و این میسر نیست جز با عمل به نکات اخلاقی و تربیتی تمام قرآن ‎‎‌‌‎‎‌🌋 @doostibakhoda
@dars_akhlaq.mp3
4.13M
🔊‍ بسیار تاثیرگذار👌 🎙🌸آيت الله مجتبی تهرانی (ره) 🍁 موضوع : توبه شکسته ها چه کنند⁉️ ‎‎‌‌‎‎‌🌋 @doostibakhoda
🌟حکمت شماره ۶ نهج‌البلاغه: 🌺وَ قَالَ (علیه السلام): صَدْرُ الْعَاقِلِ صُنْدُوقُ سِرِّهِ، وَ الْبَشَاشَةُ حِبَالَةُ الْمَوَدَّةِ، وَ الِاحْتِمَالُ قَبْرُ الْعُيُوبِ. وَ رُوِيَ أَنَّهُ قَالَ فِي الْعِبَارَةِ عَنْ هَذَا الْمَعْنَى أَيْضاً [الْمُسَالَمَةُ خَبْءُ الْعُيُوبِ] الْمَسْأَلَةُ خِبَاءُ الْعُيُوبِ، وَ مَنْ رَضِيَ عَنْ نَفْسِهِ كَثُرَ السَّاخِطُ عَلَيْهِ 🍀ارزش راز دارى و خوشرويى (اخلاقى، سياسى، اجتماعى): و درود خدا بر او، فرمود: سينه خردمند صندوق راز اوست، و خوشرويى وسيله دوست يابى، و شكيبايى، گورستان پوشاننده عيب هاست. و يا فرمود: پرسش كردن وسيله پوشاندن عيب هاست، و انسان از خود راضى، دشمنان او فراوانند. ‎‎‌‌‎‎‌🌋 @doostibakhoda
🌟 ۶ امام(علیه السلام) در این عبارات نورانى و آنچه در ذیل آن آمده بر چهار مطلب تأکید مى کند: نخست مى فرماید: «سینه عاقل گنجینه اسرار اوست»; (صَدْرُ الْعَاقِلِ صُنْدُوقُ سِرِّهِ). یعنى همان گونه که صاحبان ثروت اشیاء قیمتى را در صندوق هاى محکم نگاه دارى مى کنند، انسان عاقل نیز باید اسرارش را در دل خود پنهان دارد، چرا که اسرار او اگر به دست دوست بیفتد گاه سبب ناراحتى اوست و اگر به دست دشمن بیفتد ممکن است سبب آبروریزى او شود. به علاوه بعضى از اسرار ممکن است با سرنوشت ملتى ارتباط داشته باشد که اگر بى موقع فاش شود سبب خسارت عظیمى براى جامعه گردد. به همین دلیل در حالات پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نقل شده است: هنگامى که تصمیم بر غزوه و پیکارى با دشمن مى گرفت کاملاً آن را پنهان مى داشت. به عنوان نمونه مسئله فتح مکه بود که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) حد اکثر پنهان کارى را در آن به خرج داد که اگر این کار را نمى کرد و خبر به اهل مکه مى رسید آنها بسیج مى شدند و خون هاى زیادى در حرم امن خدا ریخته مى شد; ولى پرده پوشى پیغمبر(صلى الله علیه وآله) بر این سرّ سبب شد که مکه بدون هیچ گونه مقاومت و خون ریزى تسخیر شود و فصل تازه اى در پیشرفت اسلام و بازگشت مخالفان به سوى حق گشوده گردد. مرحوم مغنیه در شرح نهج البلاغه خود به اینجا که مى رسد نکوهش شدیدى از وضع دنیاى امروز مى کند که انواع اسباب و وسایل براى تجسس و کشف اسرار افراد اختراع شده و به طرز وحشتناکى اسرار همگان فاش مى گردد. زمانى مرحوم مغنیه چنین سخنى را گفت که هنوز مسائل امروزى اختراع نشده بود. شرایط امروز چنان است که از طریق شنودها، ماهواره ها، دوربین ها و وسایلى که مخفیانه در همه جا ممکن است به کار گذاشته شود تقریبا همه اسرار مردم را مى توان فاش کرد و این ناامنى عجیبى است براى دنیاى امروز و برخلاف آنچه شعار داده مى شود آزادى انسان ها را سخت تهدید مى کند. در حدیثى که در غررالحکم از امام(علیه السلام) نقل شده مى خوانیم: «سِرُّکَ أسیرُکَ وَ إنْ أفْشَیْتَهُ صِرْتَ أسیرَهُ; سرّ تو اسیر توست و هنگامى که آن را افشا کنى تو اسیر آن خواهى شد».(1) در حدیث دیگرى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: «إِظْهَارُ الشَّیْءِ قَبْلَ أَنْ یُسْتَحْکَمَ مَفْسَدَةٌ لَهُ; آشکار کردن چیزى پیش از استوار شدن آن سبب تباهى آن مى گردد».(2) بعضى افراد هستند که مى گویند ما سرّ خود را فقط به دوستان صمیمى مى گوییم غافل از این که آن دوستان صمیمى نیز دوستان صمیمى دیگرى دارند و به گفته سعدى: رازى که نهان خواهى با کس در میان منه; گرچه دوست مخلص باشد که مر آن دوست را نیز دوستان مخلص باشند همچنین مسلسل: خامشى به که ضمیر دل خویش * با کسى گفتن و گفتن که مگوى اى سلیم! آب ز سر چشمه ببند * که چو پر شد نتوان بستن جوى سپس امام در دومین جمله مى فرماید: «خوشرویى و بشاشت، دام محبت است»; (وَالْبَشَاشَةُ حِبَالَةُ الْمَوَدَّةِ). بدون شک افراد خوشرو و خوش برخورد که با چهره گشاده و لب هاى پرتبسم با دیگران برخورد مى کنند، دوستان زیادى خواهند داشت و به عکس، افرادى که با قیافه در هم کشیده و عبوس و خشم آلود با دیگران روبه رو مى شوند مردم از آنها متنفر مى گردند. از آنجا که جلب محبت باعث اتحاد صفوف و وحدت کلمه مى شود، در روایات اسلامى ثواب هاى زیادى براى خوشرویى و بشاشت نقل شده است; از جمله در حدیثى از امیر مؤمنان على(علیه السلام) در بحارالانوار مى خوانیم که فرمود: «إِذَا لَقِیتُمْ إِخْوَانَکُمْ فَتَصَافَحُوا وَأَظْهِرُوا لَهُمُ الْبَشَاشَةَ وَالْبِشْرَ تَفَرَّقُوا وَمَا عَلَیْکُمْ مِنَ الاَْوْزَارِ قَدْ ذَهَبَ; هنگامى که برادران دینى خود را ملاقات مى کنید با هم مصافحه کنید و بشاشت و مسرت را در برابر آنها اظهار کنید و در نتیجه هنگامى که از هم جدا مى شوید گناهان شما بخشوده خواهد شد».(3) در روایت معروفى از پیامبر(صلى الله علیه وآله) آمده است که فرمود: «یَا بَنِی عَبْدِالْمُطَّلِبِ إِنَّکُمْ لَنْ تَسَعُوا النَّاسَ بِأَمْوَالِکُمْ فَالْقَوْهُمْ بِطَلاَقَةِ الْوَجْهِ وَحُسْنِ الْبِشْرِ; شما نمى توانید همه مردم را با اموال خود راضى کنید (چرا که نیازها بسیار زیاد و اموال کم است) بنابراین آنها را با چهره گشاده و خوشرویى ملاقات کنید (که سرمایه اى فنا ناپذیر و مایه خوشنودى مردم است)».(4) تعبیر به «حبالة» (دام) اشاره به این است که حتى افرادى که از انسان گریزانند با اظهار محبت و خوشرویى به سوى وى مى آیند و کینه ها از سینه ها شسته مى شود. 👇👇👇