ازخدا که پنهون نيست ازشما چه پنهون
ﺩﺭﻭﻍ ﭼﺮﺍ؟
ﺟﻮﺍنان قديم ﯾﻮﺍﺷﮑﯽ ﯾﮏ ﮐﺎﺭﻫﺎﯾﯽ ﻣﯽ ﮐﺮﺩن !
مثـــلا :
ﯾﻮﺍﺷﮑﯽ ﺳﺎﮐﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﯽ بستن ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﺑﻔﻬﻤﻨﺪ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺑﯿﺮﻭﻥ
ﻣﯽ ﺑﺮﺩن ﻭ ﺑﻪ ﺑﻬﺎﻧﻪٔ ﻣﺪﺭﺳﻪ، ﺟﯿﻢ ﻣﯽ ﺯﺩن ﻭ ﻣﯽ ﺭفتن ﺟﺒﻬﻪ ....
ﻗﺒﻠﺶ ﯾﻮﺍﺷﮑﯽ ﺩﺳﺖ ﺑﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩن ﺗﻮﯼ ﺷﻨﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﻭ ﺳﻦ ﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩن ...
ﺑﻌﻀﯽ ﻫﺎ ﯾﻮﺍﺷﮑﯽ ﺩﺍﺭ ﻭ ﻧﺪﺍﺭﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺩﺍﺩن ﺑﻪ ﻓﻘﺮﺍ ﯾﺎ ﮐﻤﮏ ﻣﯽ ﮐﺮﺩن ﺑﻪ ﺟﺒﻬﻪ ....
ﺷﺐ ﻫﺎ ﯾﻮﺍﺷﮑﯽ ﺍﺯ ﭼﺎﺩﺭ ﯾﺎ ﺍﺗﺎﻕ ﯾﺎ ﺳﻨﮕﺮ ﻣﯽ ﺯﺩن ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻭ ﻧﻤﺎﺯ ﺷﺐ میﺧﻮندن...
بله ﯾﻮﺍﺷﮑﯽ ﻫﺎشوﻥ ﻫﻢ ﻋﺎﻟﻤﯽ ﺩﺍﺷﺖ ....
ﺷﻬـــــــــــــﺪﺍ !
ای بهترين يواشکي هاي دنيا
ﺷﻤﺎﮐﻪ ﺻﺪﺍتون ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻣﯿﺮسه !
ﺑﻪ ﺍﻭ بگید ﺧﻠﻮﺕ ﻫﺎﯼ ﻣﺎ ﺭﺍ ﻧﮕﺎﻩ نکته ...
آخه ديگه ﺧﯿﻠﯽ ﯾﻮﺍﺷﮑﯽ ﻫﺎموﻥ ﻋﻮﺽ ﺷﺪﻩ ....
هفته دفاع مقدس گرامی باد.
🌋 @doostibakhoda
✍امیرالمومنین علیه السلام:
اگر دشمن ، تو را به صلح فراخواند و خشنودى خدا در آن بود ، آن را ردّ مكن ؛ زيرا صلح مايه آسايش سپاهيان تو و راحتى خودت از اندوه ها و ايمنى سرزمين تو است.
بعد از صلح با دشمنت ، از او سخت برحذر باش ؛ زيرا گاه دشمن ، خود را به تو نزديك مى كند ، تا غافلگيرت سازد ؛ پس دورانديش و محتاط باش و خوش بينى به دشمن را متهم كن...
📚 نهجالبلاغه ، نامه ۵۳
🌋 @doostibakhoda
🔺️گویند "حر بن يزيد رياحي"
اولين کسي بود که آب را به روي امام بست و اولين کسي شد که خونش را براي او داد.
"عمر سعد" هم اولين کسي بود که به امام نامه نوشت و دعوتش کرد براي آنکه رهبرشان شود و اولين کسي شد که تير را به سمت او پرتاب کرد!
کي ميداند آخر کارش به کجا ميرسد؟
دنيا دار ابتلاست.
با هر امتحاني چهرهاي از ما آشکار ميشود ،
چهرهاي که گاهي خودمان را شگفتزده ميکند.
چطور ميشود در اين دنيا بر کسي
خرده گرفت و خود را نديد؟
ميگويند خداوند داستان ابليس را تعريف کرد
تا بداني که نميشود به عبادتت ، به تقربت ، به جايگاهت اطمينان کني.
خدا هيچ تعهدي براي آنکه تو همان که هستي بماني ، نداده است. شايد به همين دليل است که سفارش شده، وقتي حال خوبي داري و ميخواهي دعا کني!
يادت نرود "عافيت"
و "عاقبت به خيريات" را بطلبي.🖤
حاج محمد اسماعیل دولابی
🌋 @doostibakhoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
دومین روز پاییز را زیبا کنید 🌸🍃
نفس تون را خوشبو کنید🌸
با صلوات بر حضرت 💕 محَمَّدٍ 💕
و خاندان مطهرش 🌸 🍃
🍃🌸اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ
🍃🌸و آلِ مُحَمَّدٍ
🍃🌸وعَجِّلْ فَرَجَهُم🌸🍃
✨ ✨ ✨ ✨ ✨ ✨ ✨ ✨
🌋 @doostibakhoda
🔺 نشانه، راه نما و همدم
✳️پیامبر_اکرم_(ص) :
🔸 اُطلُبُوا العِلمَ ... لِأَنَّهُ مَعالِمُ الحَلالِ وَالحَرامِ، ومَنارُ سُبُلِ الجَنَّةِ، وَالمُؤنِسُ فِي الوَحشَةِ، وَالصّاحِبُ فِي الغُربَةِ وَالوَحدَةِ، وَالمُحَدِّثُ فِي الخَلوَةِ .
🔹« دانش بجوييد...؛ چرا كه نشانههاى (وسيله شناخت) حلال و حرام است، و چراغ راهنماى راههاى بهشت، و همدم بىكسى، و يار غربت و تنهايى، و همسخن در خلوت..»
📚 الأمالي للطوسي : ص ٤٨٨ ح ١٠٦٩
🌋 @doostibakhoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ حق الناس و عذاب خداوند در عالم آخرت و حسرت در آخرت
#استاد_شجاعی
حتما ببینید و نشر دهید
🌋 @doostibakhoda
⚫️حقیقت گناه
🔹گناه قبل از این که به دیگری ضرر بزند، به گناهکار ضرر میرساند، همان طور که هیزم پیش از این که پارچه را بسوزاند، ماده و بدنه خود را میسوزاند.
🔹گناه، در حقیقت آتش است و قبل از این که به کسی آسیب برساند، خود گناهکار را میسوزاند؛ از این رو، قرآن کریم، از ظالمان، تعبیر به «حطب» یعنی هیزم میکند: «ظالمان هیزم جهنمند! » (سوره جن، آیه ۱۵)
منبع: مبادی اخلاق در قرآن صفحه ۱۶۸
آیتالله #جوادی_آملی
🌋 @doostibakhoda
حضرت #امام_صادق "علیهالسلام" فرمودند:
🔹 «المومِنُ لَا یَمضِی عَلَیهِ اربَعُونَ لَیلَة إلَا عَرَضَ لَهُ امرُ یَحزُنُهُ یُذَکَرُ بِهِ».
🔸 چهل شبانه روز بر بنده #مومن نمیگذرد مگر آنکه واقعه ای برایش رخ میدهد و او را غمگین میسازد و بهواسطه آن، متذکّر میگردد.
📚 اصول کافی، ج2، ص 254، ح11
🌋 @doostibakhoda
صاحب الزمان .mp3
2.59M
─┅═₪🍂❄️🍂₪═┅─
بی تو ای صاحب زمان
بی قرارم هر زمان...
اللهم_عجل_لولیک_الفرج
… ─═इई 🍃🌸🍃ईइ═─ …
🌋 @doostibakhoda
⚫️ امام سجاد علیه السلام و فرزدق ⚫️
هشام بن عبد الملك با آنكه مقام ولایت عهدی داشت و آن روزگار- یعنی دهه ی اول قرن دوم هجری- از اوقاتی بود كه حكومت اموی به اوج قدرت خود رسیده بود، هرچه خواست بعد از طواف كعبه خود را به «حجرالاسود» برساند و با دست خود آن را لمس كند میسر نشد. مردم همه یك نوع جامه ی ساده كه جامه ی احرام بود پوشیده بودند، یك نوع سخن كه ذكر خدا بود به زبان داشتند، یك نوع عمل می كردند، چنان در احساسات پاك خود غرق بودند كه نمی توانستند درباره ی شخصیت دنیایی هشام و مقام اجتماعی او بیندیشند. افراد و اشخاصی كه او از شام با خود آورده بود تا حرمت و حشمت او را حفظ كنند، در مقابل ابّهت و عظمت معنوی عمل حج ناچیز به نظر می رسیدند.
هشام هرچه كرد خود را به «حجرالاسود» برساند و طبق آداب حج آن را لمس كند، به علت كثرت و ازدحام مردم میسر نشد. ناچار برگشت و در جای بلندی برایش كرسی گذاشتند. او از بالای آن كرسی به تماشای جمعیت پرداخت. شامیانی كه همراهش آمده بودند دورش را گرفتند. آنها نیز به تماشای منظره ی پرازدحام جمعیت پرداختند.
در این میان مردی ظاهر شد در سیمای پرهیزكاران. او نیز مانند همه یك جامه ی
ساده بیشتر به تن نداشت. آثار عبادت و بندگی خدا بر چهره اش نمودار بود. اول رفت و به دور كعبه طواف كرد. بعد با قیافه ای آرام و قدمهایی مطمئن به طرف حجرالاسود آمد. جمعیت با همه ی ازدحامی كه بود، همینكه او را دیدند فوراً كوچه دادند و او خود را به حجرالاسود نزدیك ساخت. شامیان كه این منظره را دیدند، و قبلا دیده بودند كه مقام ولایت عهد با آن اهمیت و طمطراق موفق نشده بود كه خود را به حجرالاسود نزدیك كند، چشمهاشان خیره شد و غرق در تعجب گشتند. یكی از آنها از خود هشام پرسید: «این شخص كیست؟ » هشام با آنكه كاملا می شناخت كه این شخص علی بن الحسین زین العابدین است، خود را به ناشناسی زد و گفت:
«نمی شناسم. » .
در این هنگام چه كسی بود- از ترس هشام كه از شمشیرش خون می چكید- جرأت به خود داده او را معرفی كند؟ ! ولی در همین وقت همام بن غالب، معروف به «فرزدق» ، شاعر زبردست و توانای عرب، با آنكه به واسطه ی كار و شغل و هنر مخصوصش بیش از هركس دیگر می بایست حرمت و حشمت هشام را حفظ كند، چنان وجدانش تحریك شد و احساساتش به جوش آمد كه فورا گفت: «لكن من او را می شناسم» و به معرفی ساده قناعت نكرد، بر روی بلندی ایستاده قصیده ای غرّا - كه از شاهكارهای ادبیات عرب است و فقط در مواقع حساس پر از هیجان كه روح شاعر مثل دریا موج بزند می تواند چنان سخنی ابداع شود- بالبدیهه سرود و انشاء كرد. در ضمن اشعارش چنین گفت:
«این شخص كسی است كه تمام سنگریزه های سرزمین بطحا او را می شناسند، این كعبه او را می شناسد، زمین حرم و زمین خارج حرم او را می شناسند. » .
«این، فرزند بهترین بندگان خداست. این است آن پرهیزكار پاك پاكیزه ی مشهور. » .
«اینكه تو می گویی او را نمی شناسم، زیانی به او نمی رساند. اگر تو یك نفر فرضا نشناسی، عرب و عجم او را می شناسند. »... هشام از شنیدن این قصیده و این منطق و این بیان، از خشم و غضب آتش گرفت و دستور داد مستمری فرزدق را از بیت المال قطع كردند و خودش را در «عسفان» بین مكه و مدینه زندانی كردند. ولی فرزدق هیچ اهمیتی به این حوادث- كه در نتیجه شجاعت در اظهار عقیده برایش پیش آمده بود- نداد، نه به قطع حقوق و مستمری اهمیت داد و نه به زندانی شدن؛ و در همان زندان نیز با انشاء اشعار آبدار از هجو و انتقاد هشام خودداری نمی كرد.
علی بن الحسین علیه السلام مبلغی پول برای فرزدق- كه راه درآمدش بسته شده بود- به زندان فرستاد. فرزدق از قبول آن امتناع كرد و گفت: «من آن قصیده را فقط در راه عقیده و ایمان و برای خدا انشاء كردم و میل ندارم در مقابل آن پولی دریافت دارم. » بار دوم علی بن الحسین آن پول را برای فرزدق فرستاد و پیغام داد به او كه:
«خداوند خودش از نیت و قصد تو آگاه است و تو را مطابق همان نیت و قصدت پاداش نیك خواهد داد. تو اگر این كمك را بپذیری به اجر و پاداش تو در نزد خدا زیان نمی رساند» و فرزدق را قسم داد كه حتما آن كمك را بپذیرد. فرزدق هم پذیرفت.
( از مجموعه آثار شهید مطهری)
🌋 @doostibakhoda
4_5787307833942870416.mp3
2.57M
ماجرای امام سجاد علیه السلام و فرزدق و ذکر مصیبت ایشان از زبان استاد فاطمی نیا
🌋 @doostibakhoda
وضه ذکر توسل ویژۀ ایام شهادتِ راوی دشتِ کربلا امام زین العابدین علیه السلام به نفس حاج حسین سازور •✾•
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
وقت باران داغ چشم تر عذابم میدهد
آب مینوشم غم حنجر عذابم میدهد
شیرخواره سیر باشد زود خوابش میبرد
از عطش بی خوابی اصغر عذابم میدهد
مجلسِ ختم جوان رفتم دلم آتش گرفت
یاد تشییع تنِ اکبر عذابم میدهد
غیرتم را شعله ور کرده! چهل سالست که
ماجرایِ غارت معجر عذابم میدهد
ذبح را وقتی که میبینم کسی سر میبرد
خاطراتِ کندیِ خنجر عذابم میدهد
موی بابایم به روی نیزه ها آشفته بود
شانه را تا میزنم برسر عذابم میدهد
کاش غارت میشد از رویِ سرم عمامه ام
بر سرم جامانده خاکستر عذابم میدهد
از دم دروازه تا بازار ساعت ها گذشت
این شلوغی هایِ هر معبر عذابم میدهد
شامیان در پیشِ من حرفِ از کنیزی میزدند
التماس چشم آن دختر عذابم میدهد
داغ چوب خیزران و مجلس شوم شراب
از تمام داغ ها بدتر عذابم میدهد
خطبه را با لعن بر جدم علی آغاز کرد
چون به مسجد میروم منبر عذابم میدهد
هرچه آمد برسر ما از بلایِ شام بود
قتلگاه اصلی ما کوچه هایِ شام بود
شاعر : #سید_پوریا_هاشمی
________________
در شامِ پر کینه ، زغصه خمیدم ..
از عمه ام زینب ، خجالت کشیدم ..
پیش چشمم همه دوره کردن حرم را
زینب میگفت خدایا بپوشان سرم را ..
🌋 @doostibakhoda