4_5816616385828096019.mp3
3.38M
#از_دعا_غافل_نباش❌
🔸 سلاح مؤمن دعاست.
تمام #پیامبران با #دعا پیشرفتند.
🔊 سخنان پندآموز استاد اخلاق #آیت_الله_مجتهدی
🌋 @doostibakhoda
بسم الله الرحمن الرحیم
🔷 آیه روز :
إِنَّ اللّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَ نُوحًا وَ آلَ إِبْرَاهِيمَ وَ آلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ (آل عمران / آیه 33)
📋 آیه ای که امام حسین علیه السلام هنگام بدرقه علی اکبر به سوی میدان جنگ خواندند؛ واژه "اصطفی" به معنای انتخاب کردن قسمت خالص چیزی است. در این آیه خداوند از برگزیدن افراد می گوید. افرادی که خداوند توفیقات بزرگی نصیبشان کرد. البته این برگزیدن بی دلیل نبود. وجود آن ها (آدم، نوح ، آل ابراهیم که تمامی بزرگان بنی اسرائیل و پیامبر ما و خاندانش را شامل می شود و آل عمران که منظور عیسی و مادرش و خانواده مادرش هستند) سرشار از گوهرهای خالص بندگی بود. واقعیت هم همین است. تا خدا گوهری در وجود کسی نبیند او را برنمی گزیند. این را ما تمام و کمال در وجود شهدای جامعه خود که آن ها هم برگزیدگان خدا هستند، با چشم خود دیده ایم. حال اگر شهید، شهید کربلا با شد، این گوهر ها باید در وجودش درخشانتر باشد تا در دایره کوچک گزینش شهدای کربلا قرار بگیرد. حال اگر این شهید علی اکبر حسین باشد، چه ؟ شبیه ترین مردمان به پیامبر از نظر صورت و سیرت. همان که هنگامی که از پدر اذن خواست، بر خلاف دیگران امام، اصلا چون و چرا نکردند و بلافاصله اذن دادند. همان که هیچ لشکر و سپاهی هماوردش نبود جز عطش. که خودش گفت پدر تشنگی مرا کشت.... همان که امام هنگامی که بالای سر پیکرش رسیدند، صورت به صورتش گذاشتند و برایش بلند بلند گریه کردند. توفیق می خواهد به چنین جایگاهی رسیدن و چنین بلاهایی را در راه خدا چشیدن. توفیقی که خدا فقط نصیب برگزیدگان ویژه اش می کند. پس اگر علی اکبر حسین برگزیده برگزیدگان خدا در کربلا نباشد، چه کسی باشد؟ پس امام به حق در هنگام بدرقه اش خواندند که "ان الله اصطفی ادم و ...."
🔶 ترجمه :
خداوند آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را بر جهانیان برتری داد.
#عترت ، #اهل_بیت ، #بعثت ، #برگزیدن ، #پیامبران
🌼هر روز یک آیه🌼
🕋 @doostibakhoda
#داستانک
✳️مسلمان شدن غلام مسیحی بدست پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم
📌پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم
در اواخر سال دهم بعثت به #طائف رفت و بر سران آن وارد شد. رسول خدا(صلی الله هدف خود را از آمدن به طائف، برای آنها توضیح داده و از آنها خواست که او را در پیشرفت هدفش یاری کنند. اما آنها ایشان را یاری نکردند و فرومایگان طائف، پیامبر(ص) را احاطه کرده و #پیامبر(ص) از دست آنها به باغی که از آن "عتبه" و "شیبه" فرزندان "ربیعه" بود،پناهنده شد. رسول خدا(ص) برای استراحت زیر درخت انگوری نشست.
📌پیامبر(ص) در آن حال که در زیر سایۀ درختی نشسته بود، دست به درگاه #پروردگار متعال، بلند کرد و دعا می کرد. بعد از مناجات رسول خدا(ص) با خداوند متعال، عتبه و شیبه که این حال را مشاهده کردند، دلشان به حال پیامبر(ص) سوخت، از اینرو غلام #نصرانی خود را که "عداس" نام داشت، پیش خوانده و به او گفتند: «خوشۀ انگوری از این درخت بکن و در سبد بگذار و نزد این مرد ببر و به او تعارف کن.
📌 عداس همین کار را انجام داد و رسول خدا دست به طرف انگور دراز کرد و برای برداشتن حبۀ #انگور «بسم الله» گفت. عداس که برای اولین بار، چنین سخنی را شنیده بود، در چهرۀ رسول خدا(ص) خیره شد و گفت: «این جمله که تو گفتی، در میان مردم این بلاد معمول نیست؟ پیغمبر(ص) فرمود: «تو اهل چه شهری هستی و دین تو چیست؟» عداس گفت: «من #مسیحی مذهب و اهل شهر نینوا میباشم.» رسول خدا(ص) فرمود: «از شهر مرد شایسته، "یونس بن متی" هستی؟» عداس با تعجب گفت: «تو از کجا یونس بن متی را میشناسی؟»
📌رسول خدا(ص) فرمود: «او برادر من و پیغمبر خدا بود، چنانچه من پیغمبر و #فرستاده خدا هستم. عداس که این سخن را شنید، پیش آمده و سر پیامبر(ص) را بوسید و سپس خم شد و بر دست و پای وی افتاد و شروع به بوسیدن کرد، و در جریان گفتگو با پیامبر، اسلام آورد.
📌عتبه و شیبه که ناظر این جریان بودند، به یکدیگر گفتند: «این مرد، #غلام ما را از راه بدر کرد، و چون عداس، به نزد آنها بازگشت، به او گفتند: «ای عداس، چرا سر و دست این مرد را بوسیدی؟ عداس گفت: «چیزی نزد من بهتر از آن نبود؛ زیرا این مرد، از چیزهایی خبر دارد که جز #پیامبران، کسی از آنها آگاهی ندارد.»
🕋 @doostibakhoda