eitaa logo
دوره های آموزشی کاملا رایگان
52.1هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
2.4هزار ویدیو
225 فایل
خیییلی مهمه وجود آگهی های تبلیغی-آموزشی در کانال،تبلیغ دیگران و یا حتی تبلیغ دوره های هزینه دار خود ماست و به معنای رایگان بودن آنها نیست. فقط و فقط دوره هایی که در کانال بارگذاری می شود و در کانال سنجاق شده رایگان هست. @z_m1392
مشاهده در ایتا
دانلود
به به...😍✨ یا امام رضا💕 -----------:🌼🖤:----------- @dokhtarane_hazrate_zahra
فرمول‌شگفت‌انگیزبراۍشادبودن😃✌️ مشڪلات‌ذهنۍوفیزیکۍازقبیل‌استرس وخستگۍازعلائم‌نوشیدن‌آب‌کم‌است که‌درصورت‌منظم‌بودن‌نوشیدن‌آن‌ذهن‌افراد بازوانرژۍبدن‌افزایش‌خواهدیافت💛✨ ❁•@dokhtarane_hazrate_zahra•❁
📚 تیکه کتاب (صفحه۱۴۵تا۱۵۰) باید خدمات و خیانت ها را هم زمان بسنجید و قضاوت کنید.بله، ممکن است عدّه ای هم در رفاه بوده باشند، اما مجموع خیانت‌ها، گرانی‌ها، کمبودهای بهداشتی و رفاهی، نشانگر این است که دوره پهلوی، مردم رها بوده اند و کسی به فکر مردم نبوده و حاکمان، فقط دنبال منافع و ثروت خود بوده اند. 🎧 قسمت بیست و پنجم 👇
خب خب بریم سراغ قرارمون رمان😍✨ پارت اول تقدیم نگاهتون🌱💕👇🏻
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗 فصل اول(کبری طالب نژاد:مادرشهید)🌾 بعد از اینکه خودش را شناخت و فهمید از زندگی چه میخواهد، اسمش را عوض کرد. می‌گفت:(( من میترا نیستم . اسمم زینبه. با اسم جدیدم صِدام کنید۰)) از باباش و مادربزرگش به خاطر اینکه اسمش را میترا گذاشته بودند ، ناراحت بود. من نُه ماه بچه هارا شکم می‌کشیدم ، اما وقتی به دنیا می آمدند ، ساکت می نشستم و نگاه میکردم تا مادرم و جعفر روی آن ها اسم بگذارند. اسم پسر اولم را جعفر انتخاب کرد و دومی را مادرم . جعفر اسم های اصیل ایرانی دوست داشت . مادرم با اینکه حق انتخاب اسم بچه هارا داشت ، اما حواسش بود طوری انتخاب کند که خوشایند دامادش باشد . زینب ششمین فرزندم بود و وقتی به دنیا آمد مادرم اسمش را میترا گذاشت . او خوب می‌دانست که جعفر از این اسم خوشش خواهد آمد . بعد از انقلاب و جنگ ، دخترم دیگر نمی‌خواست میترا باشد . دوست داشت همه جوره پوست بیندازد و چیز دیگری بشود؛چیزی به اراده و خواست خودش ، نه به خاطر من ، جعفر یا مادربزرگش . اینطور شد که اسمش را عوض کرد . اهل خانه گاهی زینب صدایش می‌کردند اما طبق عادت چند ساله اسم میترا از سرزبانشان نمی‌افتاد. زینب برای اینکه تکلیف اسمش را روشن کند یک روز ، روزه گرفت و همه دوستان همفکرش را برای افطار به خانه دعوت کرد . میخواست با این کار به همه بگوید که دیگر میترا نیست و این اسم باید فراموش شود . دو دوست دیگر زینب هم می‌خواستند اسمشان را عوض کنند . برای افطار دختر ها برنج و خورشت سبزی پختم . همه چیز آماده بود و منتظر آمدن دوستان زینب بودیم ، اما انها بد قولی کردند و آن شب کسی برای افطار به خانه ما نیامد . زینب خیلی ناراحت شد . به او گفتم :(( مامان چرا ناراحتی ؟ خودت نیت کن و اسمت را عوض کن ماهم کنارتیم ، مادربزرگ و خواهرو برادرتم نیت تورو می دونن)). آن شب ، زینب سر سفره افطار به جای برنج و خورشت سبزی فقط نان و شیر و خرما خورد . او گفت : ((افطار امام علی (ع) هم بیشتر از نون و نمک نبوده .)) آنقدر محکم حرف میزد و به چیزی که میگفت اعتقاد داشت که دیگران را تسلیم خودش می کرد . با این که غذای مفصلی درست کرده بودم ، بدون ناراحتی کنار زینب نشستم و با او نان و شیر و خرما خوردم . ان شب زینب ،به تک تک اعضای خانواده رو کرد و گفت :(( از امشب به بعد اسم من زینبه. از این به بعد به من میترا نگید .)) مادرم رویش را بوسید و به او تبریک گفت . شهلا و شهرام هم قول دادند که زینب صدایش کنند... ادامه دارد... @dokhtarane_hazrate_zahra 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
دوره های آموزشی کاملا رایگان
خب خب بریم سراغ قرارمون رمان😍✨ پارت اول تقدیم نگاهتون🌱💕👇🏻
ان شاالله هر شب یک پارت براتون میزاریم😍✨ رمان بسیار زیبا و جذاب است حتما دنبال کنید❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•"(☔️🌿)"• 35 - ‌این‌ بدان‌ سبب‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌شما‌ آیات‌ ‌خدا‌ ‌را‌ ‌به‌ ریشخند گرفتید و زندگی‌ دنیا فریبتان‌ داد ‌پس‌ امروز نه‌ ‌از‌ ‌این‌ [آتش‌] بیرون‌ آورده‌ شوند و نه‌ عذرشان‌ پذیرفته‌ گردد🔥 36 - ‌پس‌ حمد و سپاس‌ ‌از‌ ‌آن‌ خداست‌ ‌که‌ پروردگار آسمان‌ها و پروردگار زمین‌ و پروردگار جهانیان‌ ‌است‌ 37 - و کبریایی‌ و عظمت‌ ‌در‌ آسمان‌ها و زمین‌، ‌از‌ ‌آن‌ اوست‌ و اوست‌ شکست‌ ناپذیر حکیم‌. 🍂@dokhtarane_hazrate_zahra
ثواب قرائت امروز رو تقدیم می کنیم به شهید سید حسین علم الهدی.. 🌿