253 - این پیامبران، پارهای از ایشان را بر پارهای برتری دادیم از آنان کسی بود که خدا با او سخن گفت و بعضی را درجاتی [بلند] ارزانی داشت و به عیسی بن مریم حجّتها دادیم و او را به روح القدس تقویت کردیم، و اگر خدا میخواست کسانی که بعد از این پیامبران بودند با وجود حجّتها که برایشان آمده بود جنگ و ستیز نمیکردند، ولی آنها اختلاف پیشه کردند، پس برخی از آنها ایمان آوردند و برخی کافر شدند، و اگر خدا میخواست جنگ و ستیز نمیکردند، و لیکن خدا آنچه اراده کند انجام میدهد [تا آنها در انتخاب راه آزاد باشند]
🌹 #شهید
گاهی یک نگاه حرام 👀
شهادت را برای کسیکه
لیاقت دارد
سالها عقب میاندازد …
چه برسد به کسیکه
هنوز لیاقت شهادت بودن را
نشان نداده …😔
#شهید_حسین_خرازی
فرزند آیت اللّٰه فاطمی نیا نقل میکند:
میخواستیم با پدر مجلس مهمی برویم
بیرون خانه دیدم عبا ندارند
از پدر پرسیدم عبایتان کجاست؟!
گفتند: مادرتان خوابیده بود
و عبا را رویشان کشیده بودم
به ایشان گفتم: ولی اینطور آبروریزی است!
ایشان گفتند: اگر آبروی من در گروی
آن عباست و برداشتن آن عبا هم
به بهای از خواب پریدن مادرتان است
نه آن عبا را می خواهم نه آن آبرو را...
@dokhtarane_hazrate_zahra
*ثواب عجیب خواندن قرآن کریم!*
💚حضرت باقر علیهاالسلام از رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله وسلم نقل میکند:
✅هر کس در یک شب ده آیه از قرآن بخواند، از غافلین نوشته نشود.
✅و هرکس پنجاه آیه بخواند،
در زمره ذاکرین نوشته شود.
✅هر کس صد آیه بخواند،
در زمره قانتین نوشته شود.
✅هر که دویست آیه بخواند،
از خاشعین نوشته شود.
✅هر که سیصد آیه بخواند،
از فائزین نوشته شود.
✅و هر که پانصد آیه بخواند،
از جمله مجتهدین نوشته شود.
✅و هر که هزار آیه بخواند،
برای او (ثواب انفاق) یک قنطار از طلا نوشته شود.
🔅قنطار، پانزده هزار مثقال طلا است که هر مثقالی، بیست و چهار قیراط است که کوچکترین آنها به اندازه کوه احد و بزرگترین آنها به اندازه آنچه میان زمین و آسمان است،
📚ثقهالاسلام کلینی، الکافی
@dokhtarane_hazrate_zahra
#توییت | استاد فاطمینیا گنجینۀ معرفت و گلی از بوستان هدایت، به اجداد طاهرینش ملحق شد.
عطر دلنشین بیانات او در جامعه ما جاودانه خواهد ماند ولی اندوه که مانند او به سادگی نمیشود پیدا کرد.
تسلیت به بستگان و دوستان او و به تمام کسانی که باید با او آشنا میشدند و هنوز او را نشناختهاند.
@Panahian_ir
202030_273911375.mp3
7.12M
#شيطان_شناسی 14
✍ایجاد نگرانی و ترس از آینده؛
یکی از حمله های مهلک شیطان است.
👈اگر دلشوره، و ترس از آینده،رهایتان نمیکند؛
فایل صوتی زیر رااز دست ندهید👇
@ostad_shojae
:
‼️#تلنگر
🔻به دڪتر گفـــتم:
هــمه داروهامو میخــورم
اما اثـــری نداره..!!
🔻دڪتر گفــت:
همــه دارو هاتـــو ســروقــت
مــےخـــوری⁉️
و من تازه متوجه شدم ڪه
چرا نمازهام اثــری نداره⚠️
@dokhtarane_hazrate_zahra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#وقایع_آخرزمان
⭕️قحطی قبل از ظهور شروع شده و ان شاالله به زودی ظهور محقق میشه
⭕️برنامه بعدی صهیونیستا قحطیه و بعدی احتمال زیاد خروج سفیانی خواهد بود
#استاد_رائفیپور
#سخن_استاد
#پیشنهاد_ویژه_دانلود
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💞#رمان_عارفانه 💞
شهید احمدعلی نیری
#قسمت_پنجاهوسوم
#تابستان 64
راوی🗣:استاد محمد شاهی و برادر شهید
تهدیدش کرده بودند گفته بودند تورا ترور می کنیم.حتی به محل کار احمد آقا زنگ زده بودند و گفته بودند تورا می کشیم!
امده بود مسجد و برای بچه ها صحبت کرد. تقریبا اوایل تابستان 64 بود ان زمان احمد آقا در اوج مسائل معنوی بود.
بعد از جلسه برای من و یکی از بچهها گفت:
ظاهرا تقدیر بر شهادت من است.توی همین چند روز اینده!
خیلی تعجب کردیم .ان موقع ما چهارده ساله بودیم.
گفتیم احمد آقا یعنی چی؟شما ک جبهه نیستی؟
گفت:بله،اما من در تهران شهید می شوم.به دست منافقین
ما به حرف های احمد آقا کاملا اعتماد داشتیم.برای همین خیلی ناراحت شدیم.
هر روز منتظر یک خبر ناگوار در محل بودیم.
شب ها وقتی در مسجد چشم ما به احمد آقا می افتاد نفسی راحت می کشیدیم و می گفتیم خدا را شکر...
تا اینکه یک شب بعد از نماز ،وقتی پریشانی در چهره ام دید به من گفت:
ناراحت نباش،قضا و قدر الهی تغییر کرده.من فعلا شهید نمیشوم...
بعد ادامه داد:من چند ماه دیگر کنار شما خواهم بود.
نمی دانید چقدر این خبر برای من خوشحال کننده بود.بعد ها از برادر احمد آقا شنیدم که این قضیه خیلی جدی بوده وبرای همین ان چند روز احمد آقا به صورت مسلح در محل حضور داشته.
🌹هدیه به روح پاکش صلوات🌹
ادامه دارد ....
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💞#رمان_عارفانه💞
شهید احمدعلی نیری
#قسمت_پنجاهوچهارم
مسجد امین الدوله در ماه رمضان و در تابستان 1364 عجیب بود.نوای مناجات های مرحوم سید علی میر هادی، سخنرانی های انسان ساز حاج اقا حق شناس،زندگی در کنار احمد اقا و...
این ها شرایطی پدید اورد که یکی از به یاد ماندنی ترین ایام عمر من شد.
حاضرم هرچه خدا میخواهد بدهم و یک بار دیگر آن ایام نورانی تکرار شود.
سحر ها بعد از خوردن سحری دوباره به مسجد می امدیم و بعد از نماز با احمد آقا قرآن میخواندیم.
آن موقع من و ایشان تنها بودیم.بسیاری از نصیحت های انسان ساز ایشان مربوط به آن سحر های نورانی بود.
در ایام تابستان و اوایل پاییز 64 حال و روز احمد آقا بسیار تغییر کرده بود.نماز های او از قبل عجیب تر شده بود.
در زمان اقامه نماز جماعت صورتش از اشک حیس می شد.بدنش به شدت میلرزید.
مانند پرنده ای شده بود که دیگر توان ماندن در قفس دنیارا نداشت.من با خودم میگفتم:بعد از این احمد آقا چگونه میخواهد زندگی کند؟
در همان ایام وقتی درباره کرامات و با مشاهده اعمال افراد و...صحبت میکردم کمتر جواب میداد و میگفن:برای کسی که میخواهد به سوی خدا حرکت کند این مسائل سنگ ریزه های راه است!
یا مثالی میزد که خداوند به برخی از سالکان طریق وانسان های وارسته عنایاتی مانند چشم برزخی و یا طی الارض عطا کرد.
اما ان ها با تضرع از خداوند خواستند که این مسائل را از آنها بگیرد!چون این ها نشانه کمال انسان نیست!
احمد آقا میگفت:بزرگان ما علاقه دارند زندگی عادی مانند بقیه مردم داشته باشند.
یادم هست می گفت:همین طی الارض که برحی ارزوی ان را دارند از اولین کارهایی است که یک مومن میتواند انجام دهد.اما اهل سلوک همین را هم از خدا نمیخواهند.!
🌹هدیه به روح پاکش صلوات🌹
ادامه دارد...
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💞#رمان_عارفانه💞
شهید احمدعلی نیری
#قسمت_پنجاهوپنجم
یادم هست احمد اقا عینکی شده بود.گفتم خب شما قران بیشتر بخوان.
میگویند هرکس قران بخواند مشکلات ودرد چشمانش برطرف میشود.
لبخندی زدو گفت:می دانم که اگر به نیت شفای چشم خودم قران بخوانم، حتما ضعف چشمم برطرف میشود! اما نمیخواهم به این نیت قرآن بخوانم!می خواهم زندگی ام روال عادی داشته باشد.
آن ایام نورانی خیلی زود سپری شد.با شروع پاییز مدارس باز شد و تابستان زیبای من به پایان رسید.
اما نمی دانستم این اخرین فرصت های من در کنار احمد اقاست که سریع طی میشود
#قسمت_پنجاهوششم
ویژگی ها
روای:دوستان شهید
ما در معارف اسلامی خودمان داریم که راه های رسیدن به خدا به تعداد انسان ها فراوان است.
وانسان باتوجه به صفات و استعداد های خاص خود که منحصر به فرد است.راه به سوی خدا را با سرعت و دقت بیشتر میتواند طی کند.
به این صفات منحصر به فرد اصطلاحا کلید شخصیت می گویند
که با شکوفایی این صفات و پیدا کردن کلید شخصیت قفل جان ادمی باز میشود و به سوی خدا پرواز میکند
کلید شخصیت احمد آقا بعد از سه دهه که از زندگی او میگذرد قابل تحلیل است.
بسیاری از دوستان بعد از شنیدن خاطرات ایشان علاقه مند شنیدن ویژگی های شخصیتی این بنده مخلص خدا شدند.
به ان ها باید عرض کنیم که،
اولا احمد اقا بسیار انسان کتومی بود،ینی از حالات درونی خود چیزی نمیگفت.
اوکه در درجات بالای عرفان و معرفت قرار داشت مانند ساده ترین مردم رفتار می کرد تا هیچ کس از درون او مطلع نشود....
ادامه_دارد ...
🌹هدیه به روح پاکش صلوات🌹
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
257 - خدا سرپرست مؤمنان است و آنان را از تاریکیها به سوی روشنایی بیرون میآورد، و کسانی که کافر شدند سرپرستانشان طغیانگرانند که از نور به تاریکیهایشان میبرند آنها دوزخیاند و در آن جاودانند
258 - آیا ندیدی آن کس را که چون خدا به او ملک و مکنت بخشیده بود با ابراهیم در بارهی پروردگارش مجادله میکرد! آنگاه که ابراهیم گفت: پروردگار من کسی است که زنده میکند و میمیراند او گفت: من نیز زنده میکنم و میمیرانم ابراهیم گفت: خداوند خورشید را از مشرق بر میآورد، تو آن را از مغرب برآور در نتیجه آن کفر پیشه [سرگشته و] مبهوت ماند، و خداوند ستمکاران را هدایت نمیکند
🍃💫💥
#خاطره_شهدا
#شهید
وﻗﺘﯽ تو جبهه ﻫﺪﺍﯾﺎﯼ ﻣﺮﺩﻣﯽ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﺩﺭ ﻧﺎﯾﻠﻮﻥ ﺭﻭ ﺑﺎﺯﮐﺮﺩﻡ ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﯾﮏ ﻗﻮﻃﯽ ﺧﺎﻟﯿﻪ ﮐﻤﭙﻮﺗﻪ ﮐﻪ ﺩﺍﺧﻠﺶ ﯾﮏ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﺳﺖ، ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ:
ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺭﺯﻣﻨﺪﻩ ﺳﻼﻡ، ﻣﻦ ﯾﮏ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﺩﺑﺴﺘﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﻢ. ﺧﺎﻧﻢ ﻣﻌﻠﻢ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﻤﮏ ﺑﻪ ﺭﺯﻣﻨﺪﮔﺎﻥ ﺟﺒﻬﻪ ﻫﺎﯼ ﺣﻖ ﻋﻠﯿﻪ ﺑﺎﻃﻞ ﻧﻔﺮﯼ ﯾﮏ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﻫﺪﯾﻪ ﺑﻔﺮﺳﺘﯿﻢ. ﺑﺎ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺭﻓﺘﻢ ﺍﺯ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺑﻘﺎﻟﯽ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﺑﺨﺮﻡ. ﻗﯿﻤﺖ ﻫﺮ ﮐﺪﺍﻡ ﺍﺯ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﻫﺎ ﺭﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ، ﺍﻣﺎ ﻗﯿﻤﺖ ﺁﻧﻬﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﮔﺮﺍﻥ ﺑﻮﺩ،
ﺣﺘﯽ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﮔﻼﺑﯽ ﮐﻪ ﻗﯿﻤﺘﺶ 25 ﺗﻮﻣﺎﻥ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺍﺭﺯﺍﻥ ﺗﺮ ﺑﻮﺩ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻢ ﺑﺨﺮﻡ.
ﺁﺧﺮ ﭘﻮﻝ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺳﯿﺮﮐﺮﺩﻥ ﺷﮑﻢ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﻢ ﻧﯿﺴﺖ. ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﮐﻨﺎﺭﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﻗﻮﻃﯽ ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻡ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﭼﻨﺪ ﺑﺎﺭ ﺑﺎ ﺩﻗﺖ ﺍﻥ ﺭﺍ ﺷﺴﺘﻢ ﺗﺎ ﺗﻤﯿﺰﺗﻤﯿﺰﺷﺪ. ﺣﺎﻻﯾﮏ ﺧﻮﺍﻫﺶ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺭﺯﻣﻨﺪﻩ ﺩﺍﺭﻡ، ﻫﺮﻭﻗﺖ ﮐﻪ ﺗﺸﻨﻪ ﺷﺪﯾﺪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻗﻮﻃﯽ ﺁﺏ ﺑﺨﻮﺭﯾﺪ ﺗﺎﻣﻦ ﻫﻢ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺑﺸﻮﻡ ﻭ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻢ ﺑﻪ ﺟﺒﻬﻪ ﻫﺎ ﮐﻤﮑﯽ ﮐﻨﻢ.
ﺑﭽﻪ ﻫﺎﺗﻮ ﺳﻨﮕﺮﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺁﺏ ﺗﻮﯼ ﺍﯾﻦ ﻗﻮﻃﯽ ﻧﻮﺑﺖ ﻣﯽﮔﺮﻓﺘﻨﺪ، ﺁﺏ ﺧﻮﺭﺩﻧﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﺮﺍﻫﺶ ﺭﯾﺨﺘﻦ ﭼﻨﺪ ﻗﻄﺮﻩ ﺍﺷﮏ ﺑﻮﺩ..😔🥺.
✨"شهيد حسین خرازی✨