eitaa logo
دوره های آموزشی کاملا رایگان
49.2هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
2.4هزار ویدیو
225 فایل
خیییلی مهمه وجود آگهی های تبلیغی-آموزشی در کانال،تبلیغ دیگران و یا حتی تبلیغ دوره های هزینه دار خود ماست و به معنای رایگان بودن آنها نیست. فقط و فقط دوره هایی که در کانال بارگذاری می شود و در کانال سنجاق شده رایگان هست. @z_m1392
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دوره های آموزشی کاملا رایگان
📗 ادامه کتابِ 《 راستي دردهایم کو ؟ 》 #قسمت_صدوسیُ_هشت توی درگیری‌ها مدام لباس‌هایمان از خاک
. 📗 ادامه کتابِ 《 راستي دردهایم کو ؟ 》 بچه‌ها مشغول پیگیری دوباره عملیات شده‌اند. قرار بود قبل از نماز صبح به خط بزنند و خاکریز را از چنگ دشمن بیرون بکشند. نیروهای شناسایی، ساعت‌ها منطقه را زیرنظر گرفتند. رحیم که می‌خواست برود از او خواستم که مرا با خودش ببرد. بهانه‌ای آورد و طفره رفت. پا پی شدم که مرا با خودش ببرد. راضی نشد؛ می‌گفت اگر بیایی یک چشمم باید به تو باشد! فرمانده از من خواسته که توی مقر بمانم پای بیسیم و مشغول کارهای مخابراتی باشم. امیر را هم گذاشته پیش من تا مراقبم باشد که جلو نروم! حالم گرفته است! این ماندن، آزارم می‌دهد اما چاره‌ای نیست جز فرمان‌پذیری. تمام شب را بیدار بودم. چشم‌هایم را روی هم نگذاشته بودم که گوشی‌ام، الله‌اکبرِ اذان صبح به وقت حلب را گفت؛ ساعت، ۳ و نیمِ سحر است که بلند می‌شوم، وضو می‌گیرم و توی سحرگاهِ سردِ منطقه، نمازم را می‌خوانم. دوست ندارم سر از تربت بردارم. تربت، دروازه است؛ دروازه‌ی ورود به شهرِ آرامش... نمی‌دانم چرا قطره‌های اشک، سجاده‌ی سحرم را خیس می‌کنند؛ من اشک را به پای هرچیزی نمی‌ریزم... چیست در درونم که شایسته گریستن است... تاریک است اما نور می‌تابد به دلم... از درونِ این صلصالِ کالفخارِ شکسته، صدایم را می‌شنوی؟ ... 📔 💭📎𝓭𝓸𝓴𝓱𝓽𝓪𝓻𝓪𝓷𝓮_𝓱𝓪𝔃𝓻𝓪𝓽𝓮_𝔃𝓪𝓱𝓻𝓪
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😅 طرف دستش میشکنه! موقع گچ گرفتن به دکترمیگه: بعد از اینکه دستم خوب شد میتونم پیانو بزنم؟ 😕 دکترمیگه آره، چرا که نه؟ 😊 طرف میگه چه جالب! قبلا نمیتونستم!!! 😂😂😂😂 💭📎𝓭𝓸𝓴𝓱𝓽𝓪𝓻𝓪𝓷𝓮_𝓱𝓪𝔃𝓻𝓪𝓽𝓮_𝔃𝓪𝓱𝓻𝓪
✨⃟ ⃟🌈•> 📱 .•°``°•.¸.•°``°•                                      •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´ 💭📎𝓭𝓸𝓴𝓱𝓽𝓪𝓻𝓪𝓷𝓮_𝓱𝓪𝔃𝓻𝓪𝓽𝓮_𝔃𝓪𝓱𝓻𝓪
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
142971_690.mp3
4.16M
📖 ترتیل سریع جزء یازدهم قرآن کریم 🎙 قاری محترم استاد معتز آقایی ❤️ 👌 💢 حجم: ۴.۱ مگابایت ⏰ زمان: ۳۳:۵۰ 🆔 @sticker_mazhabi 💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊شهید🌹مصطفی احمدی روشن🌹 (۱۷ شهریور ۱۳۵۸ – ۲۱ دی ۱۳۹۰) معاون بازرگانی سایت هسته‌ای نطنز بود. او پس از خروج از منزل در ساعت ۸:۳۰ صبح توسط یک موتورسیکلت سوار با چسباندن یک بمب مغناطیسی C4 در خیابان گل نبی تهران (میدان کتابی) ترور شد. او دانش‌آموخته مقطع کارشناسی رشته مهندسی شیمی در سال ۱۳۸۱ از دانشگاه صنعتی شریف بود. رضا قشقایی فرد نیز که همراه وی بود، بر اثر شدت جراحت به شهادت رسید.🌹 اذان را گفته بودند. زود مهر برداشتم و رفتم برای نماز. برگشتم، مصطفی هنوز نیامده بود. مثل همیشه سرش را  برده بود در جا مهری و مهرها را زیر و رو می‌کرد. دوتا مهر پیدا کرد، فوت کرد و یکی را داد دستم. گفتم «این چیه؟» بشکن زد، گفت «این مهر کربلاست. بگیر حالش رو ببر.» خیلی وقت‌ها روی مهرها ننوشته بود «تربت کربلا». می‌گفتم «از کجا فهمیدی مال کربلاست؟» می‌گفت «مهر کربلا از قیافه اش پیداست.»  
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. از پردہ برون آ                  کہ دلم غرق تمناست تقصیر دلم نیست                    تماشاے تو زیباست                اَلّلهُمَّـ عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ الفَرج 🌱_________________ ╰─────🍃🍃🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
انسان اگر برایِ وقتش، برنامه ریزی نکرد، شیطان برایش برنامه ریزی می‌کند! غیبت‌ها ، تهمت‌ها ، حرف‌های بی‌مزه و لهو، همه ی این‌ها نتیجه بی‌برنامگی است..! _آیت الله حائری شـیرازی🌱 💭📎𝓭𝓸𝓴𝓱𝓽𝓪𝓻𝓪𝓷𝓮_𝓱𝓪𝔃𝓻𝓪𝓽𝓮_𝔃𝓪𝓱𝓻𝓪
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
142972_623.mp3
4.1M
📖 ترتیل سریع جزء دوازدهم قرآن کریم 🎙 قاری محترم استاد معتز آقایی ❤️ 👌 💢 حجم: ۴ مگابایت ⏰ زمان: ۳۳:۱۹ 🆔 @sticker_mazhabi 💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لذت های زندگی👌 (حتما بخونید خیلی باحاله😄😄😄) 😊هوای توی گل فروشی؛ 😊خاروندن رد کش جوراب؛ 😊دیر میرسی سرکار و رییس هنوز نیومده؛ 😊خنکی اون طرف بالش؛ 😊اسم عطر تو بپرسن؛ 😊لیسیدن انگشتهای پفکی؛ 😊وقتی نوزادی انگشتتو محکم بگیره؛ 😊بوی تن نوزاد؛ 😊وقتی خوابی یکی پتو بندازه روت؛ 😊اخر سفر بشینی همه عکس هایی رو که گرفتی نگاه کنی؛ زندگی رو ساده بگیرین و از اين همه لذت های كوچک زندگی خوشبختی رو احساس كنيد....♥️ 💭📎𝓭𝓸𝓴𝓱𝓽𝓪𝓻𝓪𝓷𝓮_𝓱𝓪𝔃𝓻𝓪𝓽𝓮_𝔃𝓪𝓱𝓻𝓪
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امروز روز شهادته کنت لوکا هستش☺️ شهیدی که در حد مرگ بچه پولدار بود میدونی باباش مالک بزرگترین کارخونه شراب ایتالیا بود،بهش میگفتن سلطان شراب‌ایتالیا وهمچین‌مدیر مرکزساخت‌فیلم‌های خاکبرسری🤭🔞 یعنی از هر طرف که حساب کنی زمینه ی فساد کاملا براش‌فراهم بوده ،مشروب‌خوردن و فحشا انصافا از اب خورنم براش راحت تر بوده😏 ولییییی همین ادم میشه یه ادم مسلمون و اخرم شهید میشه😍 قبول‌دارم‌باورش‌سخته ولی‌ادم‌عاقل‌تو بدترین‌شرایطم‌راه‌درستوپیدا میکنه🌱 👌ادم با خودش میگه وقتی یه ادم تو اوووج فساد انقدر خودشو حفظ کرده و شهیدم شده منکه شرایطم خییییلی ساده تره چرا نتونم؟؟☺️ 👤شهید ایتالیایی کنت لوکا❤️ 💭📎𝓭𝓸𝓴𝓱𝓽𝓪𝓻𝓪𝓷𝓮_𝓱𝓪𝔃𝓻𝓪𝓽𝓮_𝔃𝓪𝓱𝓻𝓪
میگفـت : خـدانگـاه‌می‌کنـه‌ببینـه بـابنـده‌هاش‌چطـوررفتارمیکنـی تـاهمونجـوری‌باهـات‌رفتـارکنـه `! 💭📎𝓭𝓸𝓴𝓱𝓽𝓪𝓻𝓪𝓷𝓮_𝓱𝓪𝔃𝓻𝓪𝓽𝓮_𝔃𝓪𝓱𝓻𝓪
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دوره های آموزشی کاملا رایگان
. 📗 ادامه کتابِ 《 راستي دردهایم کو ؟ 》 #قسمت_صدوسیُ_نه بچه‌ها مشغول پیگیری دوباره عملیات شد
📗 ادامه کتابِ 《 راستي دردهایم کو ؟ 》 عملیات، موفقیت‌آمیز بود. صدای بچه‌ها را پشت بیسیم می‌شنوم. از این که دشمن را عقب رانده‌اند خوشحال‌اند. بدون حتی یک مجروح، خاکریز را فتح کرده بودیم. گلویم پر بود از بغضِ نرفتن؛ اما پا به پای‌شان خوشحالی می‌کردم و روحیه می‌دادم بهشان. با وجود موفقیت‌ها اما حملات دشمن، سخت و سنگین بود. صدها نفر از تروریست‌ها به منطقه هجوم آورده‌اند. اغلب وابسته به القاعده‌اند؛ از احرارالشام و جبهه‌النصره گرفته تا حزب ترکستان شرقی چین و البته ارتش آزاد. بینشان چشم‌آبی و موبور هم می‌توانستی پیدا کنی! بعد از عملیات، بعضی از بچه‌ها برگشتند اما کار هنوز تمام نشده بود. مرتب با بیسیم با نیروهایی که نزدیک تروریست‌ها بودند، در تماس بودیم. امیر پشت بیسیم، با بچه‌هایی که توی خط‌اند دائم در ارتباط است. اصرار می‌کردم که بگذارند بروم! امیر می‌گفت اگر بنا به رفتن‌مان بود، رحیم می‌گفت. یکی دو ساعت بعد، سفره‌ای پهن می‌کنیم که مختصر صبحانه‌ای بخوریم؛ حلواشکری آورده بودند و اندکی پنیر! وسط صبحانه باز حسرت نرفتن، دلم را می‌آزارد:«حیف شد که مرا نبردند...» امیر شوخی‌جدی، عقده نرفتنش را سرم خالی می‌کند:«از این حرف‌ها نزن! من هم که مانده‌ام، پاسوز تو شدم! برای این که تو عقب بمانی، مرا هم این‌جا نگه‌داشتند!» گفتم هرچه به من بگویند، انجام می‌دهم... ... 📔 💭📎𝓭𝓸𝓴𝓱𝓽𝓪𝓻𝓪𝓷𝓮_𝓱𝓪𝔃𝓻𝓪𝓽𝓮_𝔃𝓪𝓱𝓻𝓪
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا