eitaa logo
دوره های آموزشی کاملا رایگان
53.9هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
2.9هزار ویدیو
227 فایل
خیییلی مهمه وجود آگهی های تبلیغی-آموزشی در کانال،تبلیغ دیگران و یا حتی تبلیغ دوره های هزینه دار خود ماست و به معنای رایگان بودن آنها نیست. فقط و فقط دوره هایی که در کانال بارگذاری می شود و در کانال سنجاق شده رایگان هست. @z_m1392
مشاهده در ایتا
دانلود
{💔💣} خـمـپـآرهـ💥 ڪه آمـد يـڪے داد مے زد : سـاکـت شــو ! سـاکـت شــو ! تــو نـمـي تـونـے اشـک مـنـو در بـيـارے!!؟؟  رفـتـم سـمـت صـدا. ديـدم يـڪ نـفـر انـگـشـت هـايـش قـطـع شـده . ايـڹ حـرف را بـه دسـت خـونے اش مے گـويـد : سـاکـت شــو! سـاکـت شــو! تــو ...😓 ــــــــــ💣ــــــــــ💣ــــــــــ💣ــــــــــ @dokhtaraye_khoshgel_moshkel ــــــــــ💣ــــــــــ💣ــــــــــ💣ــــــــــ
از همان کودکے بارها شنیده بود که صندلے وفا ندارد💸 بیست و دو  سالش نمیشد کہ یک صندلے قسمت او شد. او، حالـا دقیقا بیست و هفت سال است کہ با آن صندلے اخت شده است. گویا این بار آن قانون همیشگے مے خواهد نقض شود‼️ و این صندلے چرخدار تا روز شهادتش با او بماند...💣 @dokhtaraye_khoshgel_moshkel😔
چندتا شهید توی اردوگاه بودند، از آن هایی که توی اسارت شهید شدند🏴 رفتیم مرتبشان کنیم ، بگذاریمشان یک گوشه. زیر بغل یکیشان را گرفتم که بلندش کنم، دیدم روی دستش یک چیزی نوشته . دستش را آوردم بالا . نوشته بود : « مـادر ، از تـشـنـگے مُـردم »😔 @dokhtaraye_khoshgel_moshkel💣
چند روز بعد از عمـ💣ـلیات دیدمش. هر جا می‌رفت یه کاغذ و خودکار باهاش بود. از یکی پرسیدم: چشه این بچه؟!!! گفت: توی عملیات گوش‌هاش آسیب دیده،👂🏼 اونقدر آرپی ‌جی زده که دیگه نمی شنوه، باید براش بنویسی تا بفهمه... @dokhtaraye_khoshgel_moshkel🔗🖋
از بچگی آرزو داشت ظهر عاشورا، علامت را روی دوشش بگذارد و جلودار دسته باشد🏴 همه می‌گفتند: «کوچکی، بزرگ که شدی بیا.» بزرگ شد،🧑🏻 میان کسانی که داوطلب بودند علامت را بلند کنند، از همه لاغرتر بود. گفتند: «برو سربازی، بر و بازو که پیدا کردی بیا.»💪🏻 سرباز شد. جبهه رفت. اسیر شد.محرم بود که برگشت، با آستین‌های خالی که به سر شانه‌اش سنجاق شده بود و نگاهی که هنوز رنگی از حسرت داشت...💔 °|♥@dokhtaraye_khoshgel_moshkel♥|°
{🖤💣} آمده بود بیمارستان،کپسول اکسیژن مے خواست؛ امانت،برای مادر مریضش🤒 سرباز بخش را صدا زدم،کپسول را ببرد؛نگذاشت! هر چه گفتم: «امیر،شما اجازه بفرمایید؛قبول نکرد!،خودش برداشت...» گفت: «نه!خودم می برم،برای مادرمه.» @dokhtaraye_khoshgel_moshkel💣
مے خـواست برگرده جبہه💣 بہش گفتم: پسرم! تو به اندازه ے سنّت خدمت کردے بذار اونآیـے برن جبہه که نرفتہ اند چیزے نگفت و ساکت یہ گوشه نشست... ... وقت نماز کـہ شد ، جانمآزم رو انداختم کہ نماز بخونم دیدم اومد و جانمآزم رو جمع کرد😶 خواستم بهش اعتراض کنم کـہ گفت: این همہ بے نمآز هست! اجازه بدید کمے هم بے نمآزا ، نمآز بخونند دیگہ حرفے برا گفتن نداشتم🤐 خیلي زیبآ ، بجآ و سنجیده جواب حرف بے منطق من رو داد👌🏻🍁 @dokhtaraye_khoshgel_moshkel💣✌️🏻
از یـڪے از شـہـدآے زنـجـآݩ بـنـآم یـوسـف قـربـآݩے پـرسـیـدݧ غـوآص یـعـنـے چـہ؟🧐 گـفـت:🕊مـرغـآبـے امـام زمـآݩ(عـج)🕊 شـآدے روح غواصـآݩ دریــا دل شـآخہ گـݪـے از جـنـس @dokhtaraye_khoshgel_moshkel💣
عـدد «یـک» در جـبـہہ عـجـݕ اڪسـیـرے بـود:  یـک←خـ❤️ـدآ ، یـک←ـهـدف ، یـک←وسـیـݪہ ، یـک←سـݪیقـہ ،🙃 یـک←شـکـݪ ، یـک←رنـگ ݪبـآس ، یـک←قـبـݪہ ،📿 یـک←نـوع غـذآ ، یـک←دݪ ،💞 یـک←فـرمـآݩدهـ ، یـک←صـف ، یـک←حـرڪت🚶🏻‍♂ ... 💕🙃@dokhtarane_hazrate_zahra🙃💕
گݪ را بہ طرف پدر درآز كرده بود💐 «بـآبـآ جوݩ بگـيـر!» پدر بہ فرزنـدش ݩـگاه مۍ كرد و گريہ مے كرد🥀 تعـجب كرده بودم. نمے دانستم چـرآ گݪ رآ نمے گيرد... پرستآر مݪحفہ را كنآر زد دو دسٺ و دو پآے پدر قـطع شده بـود😔 كودك امـآ هنوز دستہ گݪ را بہ سمت پدر گرفتہ بود!😭💔 🥀🖤@dokhtarane_hazrate_zahra🖤🥀
محمد هم به خاطر درسش و هم برای خطش خیلی معروف شده بود. اسمش سر زبان ها افتاده بود. خیلی از بچه های مدرسه دوست داشتند با او دوست شوند. دور و برش همیشه شلوغ بود. یک روز که آمد ، دیدم دست هایش را حنا بسته است! تعجب کردم!😳 به مسخره گفتم : محمد! این دیگر چه کاری است؟! گفت: «این طوری کردم که از شرّ این دختر مدرسه ای ها راحت شوم؛ بگویند این پسر ، امّل است و کاری به کارم نداشته باشند.»😍 🖤💣@dokhtarane_hazrate_zahra💣🖤
یکے از شہدا کہ داخل یک سنگر نشستہ بود و ظاهراً تیر یا ترکش بہ او اصابت کرده و شہید شده بود را یافتیم. خواستیم بدنش را داخل یک کیسہ بگذاریم و جمع کنیم کہ انگشت و انگشتر وسط دست راست او نظرمان را جلب کرد. از آن جالبتر این کہ، تمام بدن کاملا اسکلت شده بود، ولے آن انگشت، سالم و گوشتے مانده بود. خاک هاۍ روي عقیق انگشتر را کہ پاک کردیم، اشک همہ مان درآمد. روۍ آن نوشتہ شده بود:«حسین جانم!»😔🥀 @dokhtarane_hazrate_zahra🍂🌾