eitaa logo
دوره های آموزشی کاملا رایگان
47.7هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
2.4هزار ویدیو
225 فایل
خیییلی مهمه وجود آگهی های تبلیغی-آموزشی در کانال،تبلیغ دیگران و یا حتی تبلیغ دوره های هزینه دار خود ماست و به معنای رایگان بودن آنها نیست. فقط و فقط دوره هایی که در کانال بارگذاری می شود و در کانال سنجاق شده رایگان هست. @z_m1392
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 فصل چهارم (شروع دوباره)🌾 همه چیز آرام می گذشت. سرم به خانه و زندگی ام گرم بود. همین بچه که ها در کنارم بودند احساس خوش بختی می کردم. چیز دیگری از زندگی نمی خواستم. بابای مهران وکارگرهای شرکت نفت، از شاه بدشان می امد. آبادان در دست انگلیسی هاوخارجی هابود. آن ها در بهترین محله هاوخانه ها زندگی می کردندو برای خودشان آقایی می کردند...• بعداز انقلاب من وبچه ها طرفدار انقلاب وامام شدیم. وقتی آدم پستی مثل شاه که خیلی از جـوان های مخالفش را شکنجه کرده بود از کشور رفت ویک سـید نورانی مثل امام رهبرمان شد چرا ما از او حمایت نکنیم. من مرتب می نشستم وبه سخنرانی های امام گوش میکردم. انگار از زبان ما حرف می زدوظ دردل ما را می گفت. وقتی شنیدم چه بلایی سر خانواده رضایی۱ اوردند وساوام چطور مخالفان شاه را شکنجه کرده بود، تمام وجودم نفرت شد. از بچگی که کربلا رفتم وگودال قتلگاه را دیدیم، همیشه پیش خودم می گفتم اگر من زمان امام حسین(ع) زنده بودم حتماً امام حسین(ع) وحضرت زینب(س) را یاری می کردم وهیچ وقت پیش یزید که طلا و جواهر داشت وهمه را باپول می خرید نمی رفتم. باشروع انقلاب فرصتی پیش امد که من و بگه هایم به صف امام حسین (ع) پیوندیم ومن ازاین بابت خداراشکر می کردم. مهران درهمه راهپیمایی ها شرکت می کردم او به من شرط کرد که اگر دختر ها می خواهند راهپیمایی بیایند بایدچادر بپوشند. زینب دوسال قبل از انقلاب با حجاب شده بود اما مینا ومهری وشهلا هنوز حجاب نداشتند. من دوتا از چادر های خودم را برای مینا ومهری کوتاه کردم. همه باهم به تضاهرات می رفتیم شهرام را هم با خودمان می بریدم. خانه ما نزدیک مسجد قدس بود. همه مردم انجا جمع می شدند وراهپیمایی از همان جا شروع می شد. مینا و زینب د راهپیمایی مراقب شهرام بودند. زینب، دختر بی تفاوتی نبود. با اینکه از همه دختر ها کوچکتر... ادامه دارد ... @dokhtarane_hazrate_zahra 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸