eitaa logo
دوره های آموزشی کاملا رایگان
50.7هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
2.4هزار ویدیو
225 فایل
خیییلی مهمه وجود آگهی های تبلیغی-آموزشی در کانال،تبلیغ دیگران و یا حتی تبلیغ دوره های هزینه دار خود ماست و به معنای رایگان بودن آنها نیست. فقط و فقط دوره هایی که در کانال بارگذاری می شود و در کانال سنجاق شده رایگان هست. @z_m1392
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 ۸ ماه بود از ناصر بی خبر بودم.دیوانه وار دوستش داشتم. مدام دلشوره و سردرد داشتم.اصلا نمیفهمیدم بچه ها چه میخورند و چطور مدرسه میروند. شب ۱۸ بهمن ۶۳ بود. خواب دیدم توی حیاط خانه حوضی پر از گل درست کرده ایم. کبوتر سفیدی از لب حوض پرواز کرد و رفت آسمان. صبح زود نماز خواندم و رفتم توی حیاط. هوا خیلی سرد بود ولی آنقدر توی حیاط دور زدم که بدنم خیس عرق شد. از شدت دلشوره نمی توانستم توی خانه بمانم. رفتم پیش خانم همسایه و گفتم : دیشب خواب دیدم. حتما ناصر شهید شده. گفت : خیالاتی شدی فایده نداشت، ارام نمیشدم.🥺 روز بعد برادرشوهرم آمد دم در و یکدفعه با گریه بهم گفت: دو روز پیش ناصر شهید شده. جلوی در غش کردم و افتادم. وقتی بهوش آمدم من را بردند غسالخانه تا بچه ام را ببینم.چشمایش را بسته بود. هر چه جلویش خودم را زدم و گریه زاری کردم بیدار نشد😭 چند روز عذا نخوردم و با کسی حرف نزدم. نمیتوانستم بی ناصر خانه بمانم..... برا ناصرم دختری نشان کرده بودم..... مدام راه میرفتم و صدا میزدم: ناصر ...دا به قربونت کجایی؟!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
انسان شناسی ۴۲.mp3
11.77M
۴۲ 📌آموختیم که علامت سلامتِ باطن و خاموش بودن جهنم‌هایِ نفس؛ "سلامت قلب " انسان است! ▪️شاخصه‌های سلامت قلب چیست؟ ▫️مهمترینِ این شاخصه‌ها کدام است؟ ▪️از کجا بفهمیم، قلبِ ما هم، قلبِ سالمی است؟ @Ostad_Shojae
اگر‌امام‌زمان‌غیبت‌ڪردهِ این‌غیبت‌ماست‌نہ‌غیبت‌‌آقــا این‌مــا‌هستیم‌ڪہ‌چشم‌هامونو‌بستیم این‌ما‌هستیم‌کہ‌آمادگۍ‌نداریم . .!:)😔 @dokhtarane_hazrate_zahra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ثواب یهویی اسکرین شات بگیرین هر شهیدی براتون اومد براش یک حمد بخونید(:🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺خرمشهرها در پیشه! نه در میدان جنگ نظامی در یک میدانی که از جنگ نظامی سخت تره @dokhtarane_hazrate_zahra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دوره های آموزشی کاملا رایگان
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💞#رمان_عارفانه💞 شهید احمدعلی نیّری #قسمت_هفتاد‌و‌یک دستنوشته‌های شهید و خاطرات دوس
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💞💞 شهید احمد علی نیری ادامه قسمت قبل دفترچه خاطراتی که از احمداقا به جامانده و بعد از سال‌ها مطالعه شد کمی از حالات معنوی او در دوران جهاد را بازگو می کند احمداقا در جایی از دفتر خود نوشته است: روز یکشنبه مورخ۱۳۶۴/۱۰/۲۹ درسنگر نزدیک سحر در عالم خواب دیدم که آقای حق شناس با دعاهایش نمی گذاشت ما شهید شویم. خیلی به آقا تضرع و زاری کردم، آقا خیلی صورت پر نور و مهربانی داشت و به من خیلی احترام خاصی گذاشت. یادر جایی دیگر آورده است: در شب۱۳۶۴/۱۱/۱۴ در خواب دیدم که امام خمینی با حالت خیلی عزادار برای آیت الله قاضی ناراحت است و در هنگام سخنرانی هستند و حتی.....« مفهوم نیست این قسمت» در همان شب برای آیت الله قاضی نماز خواندم و فیض عظیمی خداوند در سحر به ما داد. الحمدلله احمداقا در ادامه‌ی خاطرات می نویسد: روز چهارشنبه می‌خواستم وضو بگیرم برای نماز که یک لحظه چشمم به حضرت(عج)افتاد.... تاریخ۱۳۶۴/۱۱/۱۶ پادگان دوکوهه «خوشبحالت احمد آقا...» در جایی دیگر از این دفتر آورده: در روز جمعه در حسینیه‌ی حاج همت پادگان دو کوهه در مجلس آقا امام زمان(عج) گریه ‌زیادی کردم. بعد از توسلات وقتی به خود آمدم دیدم که از همه‌ی اشکی که ریختم یک قطره‌اش به زمین نریخته! گویا ملائک همه‌ را باخود برده بودند. ادامـــــه دارد... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💞💞 شهید احمد علی نیری خبر شهادت راوی: مادرشهید سه ماه بود که احمدبه جبهه رفته بود.به جز یکی دو نامه، دیگر از او خبر نداشتیم.نگران احمدبودم، به بچه‌ها گفتم: خبری از احمد ندارید؟ من خیلی نگرانم. یک روز دیدم رادیو عملیات پخش می کند.نگرانی من بیشتر شد.ضربان قلب من شدیدتر شده بود. مردم از خبر شروع عملیات خوشحال بودند، اما واقعا هیچکس نمی تواند حال و هوای مادری که از فرزندش بی خبر است را درک کند. همه می دانستند احمدبهترین و کم‌آزارترین فرزند من بود.خیلی او را دوست داشتم. حالا این بی خبری خیلی من را نگران کرده بود، مرتب دعا می‌خواندم و به یاد احمدبودم.تا اینکه یک شب در عالم خواب دیدم کبوتری سفید‌ روی شانه‌ی من نشست، بعد کبوتر دیگریدر کنار او قرار گرفت و هردو به سوی آسمان پر کشیدند حیرت زده از خواب پریدم، نکند که این دومین پرنده، نشان از دومین شهید خانواده ماست؟!اما نه، ان شاالله احمد سالم بر‌می گردد... ادامـــــه دارد... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
10 - کسانی‌ ‌که‌ کافر شدند، اموال‌ و فرزندانشان‌ ‌به‌ هیچ‌ روی‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ‌از‌ [عذاب‌] ‌خدا‌ باز ندارد و آنان‌ ‌خود‌ هیمه دوزخند 11 - همچون‌ شیوه‌ی‌ فرعونیان‌ و کفّار پیشین‌ آیات‌ ‌ما ‌را‌ دروغ‌ انگاشتند، ‌پس‌ ‌خدا‌ آنان‌ ‌را‌ ‌به‌ گناهانشان‌ بگرفت‌ ‌که‌ ‌خدا‌ سخت‌ کیفر ‌است‌ 12 - ‌به‌ کافران‌ بگو: زودا ‌که‌ ‌به‌ زانو ‌در‌ آیید و ‌به‌ سوی‌ جهنّم‌ گرد آورده‌ شوید و چه‌ بد جایگاهی‌ ‌است‌ 13 - قطعا ‌در‌ [داستان‌] دو گروهی‌ ‌که‌ ‌با‌ ‌هم‌ رو ‌در‌ رو شدند ‌برای‌ ‌شما‌ درس‌ عبرتی‌ ‌بود‌ گروهی‌ ‌در‌ راه‌ ‌خدا‌ می‌جنگید و دیگری‌ کافر ‌بود‌ ‌که‌ مؤمنان‌ ‌را‌ ‌به‌ چشم‌ سر دو برابر ‌خود‌ می‌دید و ‌خدا‌ ‌هر‌ ‌که‌ ‌را‌ خواهد ‌به‌ نصرت‌ خویش‌ یاری‌ می‌دهد یقینا ‌در‌ ‌این‌ امر اهل‌ بصیرت‌ ‌را‌ عبرتی‌ ‌است‌ 14 - دوست‌ داشتن‌ خواستنی‌ها ‌از‌ زنان‌ و اولاد و اموال‌ فراوان‌ ‌از‌ زر و سیم‌ و اسبان‌ نشاندار و دام‌ها و کشتزاران‌ ‌در‌ چشم‌ مردم‌ آراسته‌ ‌شده‌ ‌است‌، ولی‌ اینها متاع‌ زود گذر زندگانی‌ دنیاست‌ و سر انجام‌ نیکو [و زندگی‌ عالی‌تر] نزد خداست‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱 ┄┅═══✼✼═══┅┄ شهید سید محمد علی‌جهان‌آرا یکی از رزمندگان و فرماندهان بی‌بدیلی بود که در حماسه‌های فراوانی خلق کرد. جهان آرا در کنار فعالیت های گسترده نظامی، به مسئله خودسازی و جهاد با نفس و کوشش های عرفانی در جهت تقرب هرچه بیشتر به خداوند، با تلاوت پیوسته قرآن، دعا و تلاش برای افزایش میزان آگاهی های سیاسی و اجتماعی، توجه ویژه ای داشت. از قدرت تجزیه و تحلیل بالایی برخوردار بود و نفوذ کلام عجیبی داشت. خوش‌خُلقی، قاطعیت، خلوص، تقوی، توکل، فداکاری، اعتماد عمیق به ولایت‌فقیه و حضرت امام (ره) و خستگی ناپذیری از خصوصیات بارز وی بود. ┄┅═•°••⃟🕊⃟•°•═┅┄  یک بخش مهم از کلام شهید جهان‌آرا این بود که اگر شهر سقوط کرد مراقب باشید ایمانتان سقوط نکند، این حرف و کلام خیلی مهم و ضروری است که باید به آن توجه داشته باشیم.  امروز دشمن دقیقا سقوط_ایمان ما را می‌خواهد که با فشار و تحریم قصد دارد ملت را از اصل نظام، ولایت فقیه و ایمان به خدا و اسلام نا امید کند.  پدر بزرگوار شهید نقل می‌کند: «شب‌ هفت محمد که تمام شد، خانمی‌آمد جلو و گفت من رفته بودم خرمشهر کاری داشتم چون حجاب مناسبی نداشتم نمی‌گذاشتن با جهان‌آرا صحبت کنم. وقتی ایشان متوجه شد، آمد و سلام و علیک کرد و کارم را راه انداخت. آمده‌ام بگویم که این کار پسر تو باعث شد که من برای همیشه حجابم را به خوبی رعایت کنم.» @dokhtarane_hazrate_zahra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
14.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حتمااببنید... خیلی‌زیبا‌و‌تاثیر‌گذار...💔 پدرشهید...مادرشهید...پسر‌مدافع‌حرم... @dokhtarane_hazrate_zahra
همسایه ها ۴ لفت داشتیم💔 بڕڰږڍىم به ٵمآڑ قبڶېمۆڹ!؟🙂 •••┈❀🌿♥️🌿❀┈••• @Montazeran_zohoorrr •••┈❀🌿♥️🌿❀┈•••
202030_485072335.mp3
6.45M
19 ✍یکی از تیرهای کاری شیطان، ایجاد نگرانی از آینده است! 👈اگر همیشه نگرانيد، و اضطراب از آینده، رهایتان نمیکند؛ @ostad_shojae
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💕💕 💫شهید احمدعلی نیّری💫 ادامه قسمت قبل دوباره‌خوابیدم.این‌بار چیز عجیب‌تری دیدم. این بار مطمئن شدم که دیگر پسرم را نخواهم دید. در عالم رویا مشاهده کردم که ملائکه‌ی خدا به زمین آمده بودند! هودج یا اتاقکی زیبا که در روزگار قدیم توسط پادشاهان از آن استفاده می شد در میان دستان ملائکه است. آن‌ها نزدیک ما آمدند و پسرم احمدعلی را در آن سوار کردند، بعد هم همه‌ی ملائک به همراه احمد به آسمان‌ها رفتند‌. روز بعد چند نفر از همسایه‌ها به خانه‌ی ما آمدند و سراغ حسین آقا را می گرفتند! گویا شنیده بودند که شهید محلاتی شهید شده و فکر می کردند حسین آقا همراه ایشان بوده. من گفتم حسین آقا در خانه است.من ناراحت احمدعلی هستم. آن روز مادر شهید جمال محمدشاهی را دیدم، این مادر گرامی را از سال‌ها قبل در همین محل می شناختم.ایشان سراغ احمدعلی را گرفت، گفتم: بی خبرم.نمی دانم کجاست. سیده خانم، مادر شهید جمال، هم رویای عجیبی دیده بود که بعدها برایم تعریف کرد. ایشان گفت:« درعالم خواب، به نماز جمعه‌ی تهران رفته بودیم، آن قدر جمعیت آمده بود که سابقه نداشت. بعداعلام کردند که امام زمان(عج)تشریف آوردند و می‌خواهند به پیکر یکی از شهدا نماز بخوانند! من با سختی جلو رفتم.وقتی خواستند نام شهید را بگویند خوب دقت کردم.از بلندگو اعلام کردند: شهید احمدعلی نیری». ادامه قسمت قبل خلاصه همان روز بود که دیدم رفت و آمد در اطراف خانه‌ی ما زیاد شده. پسرم مرتب می آمد و می رفت. ظهر بود که از اخبار شنیدیم هواپیمای حامل شهید محلاتی مورد هدف قرار گرفته و ایشان به شهادت رسیده‌اند. و بعد هم آمدند منزل ما و خبر شهادت احمدعلی را اعلام کردند. مراسم تشییع و تدفین و ختم احمد با حضور حضرت آیت الله حق شناس و عبارتی که ایشان در وصف پسرم فرمودند خیلی عجیب شده بود. بعد از اینکه حضرت آقای حق شناس این حرف‌ها را زدند، دوستان احمد هم آمدند و کراماتی که از او دیده بودند نقل کردند. عجیب اینکه پسر من در خانه که بود یک زندگی بسیار عادی داشت.اما هیچ گاه از او مکروه ندیدم، چه رسد به گناه! احمد رفت، اما می دانستم که او اهل این دنیا نبود. او در این جهان ماندنی نبود.او هرلحظه آماده‌ی رفتن بود. خدا هم او را در جوانی به نزد خود برد. بعد از احمد تمام آنچه از او مانده بود را جمع کردیم، چندین جلد کتاب بود که همه‌ را به حوزه‌ی قم تحویل دادیم. یکی از علما می گفت: این کتاب‌ها برای چه کسی بوده؟این ها حتی برای طلبه ها سنگین است! 🌹هدیه به روح پاکش صلوات🌹 ادامـــــه دارد... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💕 💕 💫شهید احمدعلی نیّری💫 راوی: حاج مرتضی نیّری نوروز سال ۱۳۶۵از راه رسید.مراسم چهلم احمداقا نزدیک بود، برای همین به همراه مجید رفتیم برای سفارش سنگ قبر. عصر یکی از روزهای وسط هفته با ماشین راهی بهشت زهرا(س) شدیم. سنگ قبر و تابلوی آلمینیومی بالای مزار را تحویل گرفتیم، بعد کمی سیمان و مصالح خریدیم و سریع به قطعه۲۴رفتیم. کسی در بهشت زهرا(س)نبود.نم نم باران هم آغاز شده بود.با خودم گفتم: کاش یکی دو نفر دیگه هم برای کمک می آوردیم. همان موقع یک جوان، که شال سبز به گردن انداخته بود، جلو آمد و سلام کرد!! بعد گفت:اجازه می دید من هم کمک کنم؟ ما هم خوشحال شدیم و گفتیم: بفرمایید. من همینطور که مشغول کار بودم خاطراتی که با احمداقا داشتم را مرور می کردم. من پسرعمو و داماد خانواده‌ی آن ها بودم.از زمان کودکی هم باهم بودیم. هر بار که به روستای آینه ورزان می رفتیم شب و روز باهم بودیم. احمد در دوران کودکی خیلی جنب و جوش داشت، به راحتی از دیوار بالا می رفت. فوتبال خوبی داشت و... اما وقتی نوجوان شد در مسیر معنویات قرار گرفت... حاج اقا حق شناس به خوبی به زندگی احمد جهت داد و او را به قله معنوی رساند. کار نصب سنگ قبر انجام شد.برای اینکه تابلوی بالای مزار را نصب کنیم باید کمی از بالای قبر را گود میکردیم تا پایه های تابلو در زمین قرار گیرد. باران شدید شده بود.لحظات غروب بود.خاک انجا هم سست بود.من روی زمین نشستم و با دست مشغول کندن شدم. گودال عمیقی درست شد دست من تا کف گودال می رفت و خاک ها را بیرون میریخت.اما دیدم یک سنگ جلوی کار مرا گرفته... این قدر فکرم مشغول بود ک فکر نکردم گودال خیلی عمیق شده و ممکن است به محل قبر برسم.! دور سنگ را خالی کردم و ان را بیرون کشیدم. در آن لحظات غروب یم دفعه دیدم زیر سنگ خالی شد.! با تعجب سرم را پایین اوردم.دیدم سنگی که در دست من قرار دارد از سنگ بالای لحد است و اکنون یک راه به داخل قبر ایجاد شده...! رنگم پریده بود.چرا من دقت نکردم؟برای چی این قدر اینجارا گود کردم؟؟ همین که خواستم سنگ را به سر جایش قرار دهم ان چنان بوی خوشی به مشامم خورد که تا امروز هنوز شبیه آن را حس نکرده ام! می خواستم همین طور سرم را داخل گودال نکه دارم..... ❄️هدیه به روح پاکش صلوات❄️ 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
16 - کسانی‌ ‌که‌ می‌گویند: پروردگارا! ایمان‌ آوردیم‌ ‌پس‌ گناهان‌ ‌ما ‌را‌ بیامرز و ‌ما ‌را‌ ‌از‌ عذاب‌ آتش‌ ‌در‌ امان‌ دار 17 - [اینان‌] صابران‌ و راستگویان‌ و فرمانبران‌ و انفاق‌ کنندگان‌ و استغفارگران‌ ‌در‌ سحرگاهانند 18 - ‌خدا‌ ‌که‌ همواره‌ نگاهبان‌ عدل‌ [و درستی‌] ‌است‌ گواهی‌ می‌دهد ‌که‌ جز ‌او‌ معبودی‌ نیست‌ و فرشتگان‌ و دانشوران‌ [نیز گواهی‌ می‌دهند] جز ‌او‌ معبودی‌ نیست‌ ‌که‌ شکست‌ ناپذیر حکیم‌ ‌است‌ 19 - ‌در‌ حقیقت‌، دین‌ ‌در‌ نزد ‌خدا‌ همان‌ اسلام‌ ‌است‌، و اهل‌ کتاب‌ ‌در‌ ‌آن‌ اختلاف‌ نکردند مگر ‌پس‌ ‌از‌ ‌آن‌ ‌که‌ ‌به‌ حقّانیت‌ ‌آن‌ پی‌ بردند، ‌آن‌ ‌هم‌ ‌به‌ خاطر حسد و رقابت‌ میان‌ خویش‌ و ‌هر‌ ‌که‌ ‌به‌ آیات‌ ‌خدا‌ کافر شود [بداند ‌که‌] ‌خدا‌ سریع‌ الحساب‌ ‌است‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱 مے گفت: من دوست دارم هرکارے مےتوانم براے مردم انجام دهم حتے بعد از شهادت☝🏻 چون حضرت امام گفت: مردم ولے نعمت ما هستند.🍃 . . @dokhtarane_hazrate_zahra