یا علی گفتیم و سال آغاز شد
با علی امسال ما ممتاز شد
حال ما تحویل شد با مرتضی
روح ما آماده پرواز شد
در شب قدر از غم داغ علی
دل اگرچه با عزا دمساز شد
در عوض غم های دیگر را زدود
پای دل از بند محنت باز شد
یا علی گفتیم و ما دل کنده ایم
از هرآنکس جز علی ، ابراز شد
با علی هر حاجتم باشد روا
با علی هرکس که بود اعزاز شد
عزت و ثروت علی حرمت علی
هرچه دارم من به او احراز شد
هرچه ناممکن هم از حق خواستم
چون علی مظهر به هر اعجاز شد
با علی لب را ببندم وقت مرگ
یاعلی چون اولین آواز شد
در پناه مرتضی ما بی غمیم
فارغ از هرکس که سنگ انداز شد
بی فرج یارب به پایانش مبر
سال وقتی با علی آغاز شد
کاش «سامان» بیند از لطف علی
در سپاه مهدی اش سرباز شد
سید عباس موسوی
۱۴۰۳/۱۲/۳۰
https://t.me/samanpoem
دو مسیر وجود دارند یا باید وارد راه بهشت شویم یا وارد راه جهنم شویم امکان برگشت هم وجود ندارد
کدام را انتخاب میکنید
https://EitaaBot.ir/poll/kaisu
در سوال قبل پرسیدیم اگر دو مسیر باشد یکی همراه با سختیها به بهشت میرود و دومی همراه با راحتی به جهنم میرود و فقط ابتدای کار باید راه را انتخاب کنیم و امکان تغییر مسیر وجود ندارد.
الان در سوال دوم اینطور فرض کردیم که
۲ راه وجود دارد؛
راه اول همراه با سختی است و به بهشت میرود.
راه دوم همراه با لذت است اما و به جهنم میرسد اما از وسط مسیر و در میانه راه یک دور برگردان وجود دارد که میتوانیم برگردیم وارد دالان بهشت بشویم.
حالا کدام را انتخاب میکنید؟
انشاالله بعد از پاسخ به این سوال هدف از طرح این سوال را خواهم نوشت...
https://EitaaBot.ir/poll/esq72
پیام مردگان در ایّام جمعه ی ماه رمضان
🔻قال علیهالسلام:
كَانَ الْمَوْتَى يَأْتُونَ فِي كُلِّ جُمُعَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ فَيَقِفُونَ وَ يُنَادِي كُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ بِصَوْتٍ حَزِينٍ بَاكِياً: يَا أَهْلَاهْ، وَ يَا وَلَدَاهْ، وَ يَا قَرَابَتَاهْ، اعْطِفُوا عَلَيْنَا بِشَيْءٍ يَرْحَمُكُمُ اللَّهُ، وَ اذْكُرُونَا وَ لَا تَنْسَوْنَا بِالدُّعَاءِ، وَ ارْحَمُوا عَلَيْنَا وَ عَلَى غُرْبَتِنَا، فَإِنَّا قَدْ بَقِينَا فِي سِجْنٍ ضَيِّقٍ وَ غَمٍّ طَوِيلٍ وَ غَمٍّ وَ شِدَّةٍ، فَارْحَمُونَا وَ لَا تَبْخَلُوا بِالدُّعَاءِ وَ الصَّدَقَةِ لَنَا، لَعَلَّ اللَّهَ يَرْحَمُنَا قَبْلَ أَنْ تَكُونُوا مِثْلَنَا، فَوَا حَسْرَتَى، قَدْ كُنَّا قَادِرِينَ مِثْلَمَا أَنْتُمْ قَادِرُونَ، فَيَا عِبَادَ اللَّهِ اسْمَعُوا كَلَامَنَا وَ لَا تَنْسَوْنَا، فَإِنَّكُمْ سَتَعْلَمُونَ غَداً، فَإِنَّ الْفُضُولَ الَّتِي فِي أَيْدِيكُمْ كَانَتْ فِي أَيْدِينَا، فَكُنَّا لَا نُنْفِقُ فِي طَاعَةِ اللَّهِ وَ مَنَعْنَا عَنِ الْحَقِّ فَصَارَ وَبَالًا عَلَيْنَا وَ مَنْفَعَتُهُ لِغَيْرِنَا، اعْطِفُوا عَلَيْنَا بِدِرْهَمٍ أَوْ رَغِيفٍ أَوْ بِكِسْرَةٍ، ثُمَّ يُنَادُونَ: مَا أَسْرَعَ مَا تَبْكُونَ عَلَى أَنْفُسِكُمْ وَ لَا يَنْفَعُكُمْ كَمَا نَحْنُ نَبْكِي، وَ لَا يَنْفَعُنَا فَاجْتَهِدُوا قَبْلَ أَنْ تَكُونُوا مِثْلَنَا.
📚سفینة البحارج۸ص۱۳۲
📚مستدرک الوسایل ج۲ص۱۶۱
✅ترجمهٔ حدیث:
اموات در هر جمعه از ماه رمضان می آیند پس (گویا مشرف بر بستگان و دوستان خود)می ایستند و با صدایی محزون و اشک دیده فریاد میزنند:
ای خانواده من ،ای فرزندان من ، ای نزدیکان من
به اندکی هم که شده به ما محبتی کنید خداوند شما را رحمت کند.
ما را یاد کنید و از دعا فراموش نکنید، بر ما و غربت ما رحم کنید، زیرا ما در زندان تنگ و اندوهی طولانی، و در غصه و سختی هستیم، پس بر ما ترحّم کنید و از دعا کردن برای ما و از صدقه دادن از طرف ما بخل نورزید، شاید قبل از آن که مثل ما شوید، خداوند بر ما رحم نماید.
حسرت برای ماست (شما از لحظات زندگی خود نهایت بهره را ببرید)زیرا ما نیز مثل شما توانا بودیم.
پس ای بندگان خدا...
به سخن ما گوش دهید و ما را فراموش نکنید،و البته فردایی، شما هم خواهید فهمید.
این مال زیادی دنیا ،که الان در دست شماست ، در دست ما هم بود، اما طبق دستور خدا خرج نکردیم، و از حق مانع شدیم، پس الان وَبالش به گردن ماست اما لذت و منفعت آن برای دیگران است. با درهمی، یا نانی ، یا تکهٔ نانی به ما محبت کنید.
سپس ندا می کنند:
بزودی بر خودتان خواهید گریست اما دیگر فایده ای نخواهد داشت ، همانگونه که ما گریه می کنیم، و برای ما فایده ای ندارد. پس قبل از آن که مثل ما شوید،کوشش و تلاش داشته باشید(در راه بندگی خداوند) تلاش کنید.
📚مستدرک الوسائل، ج2، ص162-163
چند کلام درباره وضعیت فرهنگی اجتماعی کویت
انشاالله چند پست را به وضعیت کشور کویت و شیعیان آن اختصاص دهیم
آشنایی ما با کویت
تابستان ۱۳۶۹ عراق به کویت حمله کرد؛ تعداد زیادی از فامیلهای ما که اکثر آنها را اصلاً ندیده بودم به ایران آمدند. دیدن آنها برای ما خوشحالی داشت و من در سن کودکی از آنها عربی را یاد گرفتم...
در عین حال از بعضی رفتارهای آنها تعجب میکردم:
استفاده از سفره یکبار مصرف (به نظر ما اسراف بود...)
اهمیت دادن زیاد به نوع خوراکی: علاوه بر کمیت غذا، کیفیت غذا هم برایشان خیلی مهم بود مثلاً ما میگفتیم شکلات (هر شکلاتی را میخوردیم) اما برای آنها نوع آن شکلات خیلی مهم بود!
خدمتکار شبانه روزی: خیلی از آنها در منازل خود خادم داشتند و آنها را همراه خودشان آورده بودند. خادم در طول شبانه روز کار میکرد (به نظرم تنبلی بود)
هم سفره نشدن با خادم: خادم سفره را پهن میکرد و خودش جداگانه غذا میخورد. (به نظر من اهانت به او بود!)
وقتی مهمانی میرفتند و شب میخوابیدند، صبح رختخوابشان را جمع نمیکردند...
ما از این رفتارها تعجب میکردیم
اما بعداً خود ما به بسیاری از این رفتارها مبتلا شدیم و فهمیدیم شناگرهای خوبی هستیم که آب ندیده بودیم...