🔸آقا جواد موگویی از زیر آتش آمده بود انگار! نویسنده و پژوهشگری پرکار که هنوز لباسهایش خاکی بود از این رزم...
دلش پر بود؛ از خیلی چیزها!
گرفته گفت سوریها چرا در خانه را قفل کردند و کلیدش را دادند دست دشمن...
داغدار از خسارت حذف سید مقاومت و نداشتنش در این شرایط منطقه!
از رفتن بشار نه از جازدنش با آن سابقه مجاهدتش...
وقت کم بود و حرفهایش زیاد!
از هر دردی که گزیدهبودش حرفی زد
از وعده صادقها گفت و انتظاری که میرود در تقابل با اسرائیل! درست یا غلطش را نمیدانم اما
موگویی چنتهاش پر بود از حرفهای نگفته در رسانهها...
از واقعیتهای پنهانشده و سانسورشده
روزومهاش به قاعده تمام سینهسوختههای غریب پربود از گریز از اسم و لقب و شهرت...
دلش انگار مثل موهایش پریشان بود از شعارزدگی و کتمان.
داشت برای خواص حرف میزد و میخواست بفهمیم کم میگذاریم برای تبیین خیلی چیزها...
مثل تیپش جوری ساده میگفت که بعضیجاها به آدم برمیخورد و مجالش بود میخواستی بپری وسط کلامش تا ترمزش را بکشد...
کاش وقت کش میآمد و حرفهایش را جرعهجرعه میگفت...
#درحاشیه_رونمایی_جادهکالیفرنیا
🆔 @dorje_del