چرا این خانم های محترم نمیرن خونشون، من گشنمه و این تو زندانی شدم و غذایی هم که پختم تو یخچال انتظارمو میکشه
هدایت شده از توییت فارسی
در نهایت شاید اونقدر برام مهم نباشه که دوست داشته نمیشم، اما همیشه برام سواله که چطور این همه آدم ناجالب دوست داشته میشن و من نه.
*کلوچی*
@farsitweets
کوئرا اسمش واقعا برازندشه
کوووره
کور
برنامه رو به درست ترین حالت مینویسم آپلود میکنم
باز صفر میده
احساس میکنم اعصابم و تو چرخ گوشت انداختن از بس با این زبون نفهم سر و کله زدم
هدایت شده از GOOTM
https://eitaa.com/joinchat/933888902C89cd3efaef
«فرانک»
همسر آبتین و مادر فریدون.
توضیحی نمیدم چرا که غلامحسین یوسفی خیلی بهتر فرانک رو توصیف کرده:
او مادر ایثارگر و رنج دیده ی فریدون است، زنی آزاده، با اندیشه ای مردمی.
«فرانک برجسته ترین و شایسته ترین زن شاهنامه است. او زنی نیست که با لباس فاخر و تاجی مرصّع پشت پرده های حرمسرا بهانه ی شادخوری ها و کامروایی های شاهان و شاهزادگان باشد؛ زنی است تأثیرگذار در دگرگونی های اجتماعی عصر خود»
سرانجام رفتم سوی بیشهای
که کس را نه زان بیشه اندیشهای
یکی گاو دیدم چو خرم بهار
سراپای نیرنگ و رنگ و نگار
نگهبان او پای کرده بکش
نشسته به بیشه درون شاهفش
بدو دادمت روزگاری دراز
همی پروردیدت به بر بر به ناز
ز پستان آن گاو طاووس رنگ
برافراختی چون دلاور پلنگ
سرانجام زان گاو و آن مرغزار
یکایک خبر شد سوی شهریار
ز بیشه ببردم ترا ناگهان
گریزنده ز ایوان و از خان و مان
بیامد بکشت آن گرانمایه را
چنان بیزبان مهربان دایه را
وز ایوان ما تا به خورشید خاک
برآورد و کرد آن بلندی مغاک
فریدون چو بشنید بگشادگوش
ز گفتار مادر برآمد به جوش
دلش گشت پردرد و سر پر ز کین
به ابرو ز خشم اندر آورد چین
چنین داد پاسخ به مادر که شیر
نگردد مگر ز آزمایش دلیر
کنون کردنی کرد جادوپرست
مرا برد باید به شمشیر دست
علت نسبت دادن این شخصیت به شما:
علارغم غمی که داری، بنظرم خیلی خوب با مشکلات دست و پنجه نرم میکنی.
مثل فرانک، دیر نباشه وقتی که چشمت به روشنی روزها روشن میشه(:
ایامتون به کام
درنای کاغذی
https://eitaa.com/joinchat/933888902C89cd3efaef «فرانک» همسر آبتین و مادر فریدون. توضیحی نمیدم چر
دل نشین و عالیییی دمت گرم لذت بردم 😃 ایشالا بیشتر به شاهنامه توجه میکنم
راجعبه این فرانک خانومم کنجکاو شدم ادم جالبی به نظر میاد 😔🤌
علت نسبت هم که، امیدوارم واقعا اینطور باشه
شرط میبندم دخترای کلاسمون یه گروه دارن که من توش نیستم 🗿
وگرنه این همه خلوتی غیر طبیعیه
یکی از دوستام بهم زنگ زد بعد مدت ها
و با اینکارش جرئت بهم داد و ترسمو از تلفن ریخت
و باعث شد به کسایی که خیلی وقته دلم میخواد یادشون کنم، زنگ بزنم
مدیونشم واقعا ✨
یکی از متناقض ترین چیزای ممکن درونگرای اجتماعی بودنه
اینطوریه که توانایی و حوصله ی ارتباط برقرار کردن نداری
ولی به شدت از ارتباط داشتن با آدمای زیاد و متنوع خوشت میاد و انرژی میگیری و خوشحال میشی
میتونی تصورش کنی ؟
مثل اینه که عاشق این باشی که آواز بخونی و خواننده بشی ولی صدای افتضاحی داری !
که البته ممکنه با تمرین درست شه
شایدم نشه
هیچکس نمیدونه